واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روزبه میگوید: «شمایلی که همه ما از جن در ذهنمان ساخته ایم ترکیبی است از یک موجود پشمالو با گوش و سمهای بزرگ اما من... سرک به نمایشگاه نقاشیهای متفاوت پرویز روزبه با موضوعی متفاوت.برای کسی که خیابانهای پایتخت را چندان نمیشناسد و تمام تصورش از این معابر کلافه کننده چیزی جز شنیدهها نیست هم نام بعضی خیابانها تداعی کننده تصاویر خاصی هستند. با این پیش فرض میتوان ادعا کرد که هیچ بنی بشری در جردن سراغ جن و پری را نمیگیرد که نام این خیابان به تنهایی بهانه رویت از ما بهتران را به دست میدهد.با این حال اما نباید حساب هنرمند جماعت را با مابقی مردم بر یک صفحه نگاشت که حال و هوایشان گونه دیگری است و اینگونه است که ملاقات اجنه در حوالی بالا نشین و اعیانی شهر نصیب میشود.پیش شرط دیدن جنها هم گم شدن در پیچ گلفام است و ورود به زیرزمینی که سالهاست با نام گالری برای خودش شناسنامه گرفته است. «نوبت جن گیری»خبر برپایی نمایشگاه نقاشیهای پرویز روزبه در گالری الهه اینگونه طلایی میشود که بدانی رنگهای قلم روزبه به نقاشی کردن از جنها روی بوم ثبت شده اند. نام نمایشگاه نوبت عاشقی است اما 16 تابلوی کوچک و بزرگ آویخته شده بر دیوار شهادت میدهند که در ایامی که نقاش درگیر کشیدن نقاشی بوده برگهای تقویمش اینگونه خط خطی شده که نوبت، نوبت جنگیری است.تابلوها ابعاد مختلفی دارند و هر کدام یادآور تصاویر گنگ و مبهمی هستند که همه ما بر اساس ذهنیت کودکانه مان از قصههای ترسناک جن و پری در ذهن حک کرده ایم. البته باید اعتراف کرد که نقاش تمام تلاش خود را به کار بسته تا تصاویر خیالی و هول انگیز جنها را به مدد رنگها و فرمها مهربان تر ترسیم کند. روزبه میگوید: «شمایلی که همه ما از جن در ذهنمان ساخته ایم ترکیبی است از یک موجود پشمالو با گوش و سمهای بزرگ اما من تلاش کردم جنها را دوست داشتنی نقاشی کنم و آنها را کودکانه دیدم.» «لولوها در انباری»«یک شب در خواب دیدم که در حیاط خانهمان مجلس عروسی دو جن برپاست و جنهای زیادی در حال رقص و پایکوبی در آنجا هستند. اینگونه شد که تابلوی «جشن آنها» را کشیده ام و تابلوی «تولدی دیگر» را هم با همین ذهنیت کشیدم.»این حرفهای پرویز روزبه را که بشنوی دیگر متوجه میشوی که منبع الهام خلق تابلوهای دیگری چون «جن باغ» و «لولوها در انباری» چه بوده است. لولوها در انباری که به گفته نقاش نزدیکترین تابلو به تصویرهای کودکانه او از جن است شامل ترکیب زرد رنگ از چند چشم و البته چندین دست و پای کوچک و بزرگ است که گویی در تاریکی یک انباری در هم تنیده اند.نقاش 52 ساله البته در سالهای کودکی هم از تصور وجود جن نترسیده و میگوید: جنها بی آزارند. لااقل از ما آدمها بی آزارترند چون آسیب فیزیکی به کسی نمیزنند. «تصور جن»روزبه کنار نقاشی عاشقانه ای از دو جن ایستاده که مثل دو دلداده در کنار هم هستند. او ایده اولیه نقاشی از جنها را حاصل یک بحث خنده دار میداند که در یکی از روزهای سرد سال 1370 تلاش میکردند به یک اتود واحد از نقاشی یک موجود غیر ملموس برسند. حالا نقاش کنار تابلوی جنهایی قدم میزند که کوچکترینشان هفتاد در هفتاد سانتی متر است. بزرگترین جنها هم در تابلوی «چهل تیکه» که بی شباهت به لحافهای چهل تکه خانه مادربزرگ نیست اجتماع کرده اند و این گونه نمایشگاه نقاشی جنها را در تهران سر و شکل داده اند. نقاش میگوید برای خلق نقاشیهایش بیش از هر چیز متون هوشنگ گلشیری درباره جنها را خوانده و البته تا توانسته رویا پردازی کرده است. کاری که برای ایرانیها آن هم در امور مخوفه بسیار آشنا است.برای وداع با جنهای نمایشگاه باید رسم انسانی را کنار گذاشت و پا به پا نشد. باید مثل یک جن بو داده رفت و رفت...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1992]