واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توجیه گناه ، یک بیمارى عمومى !هر قدر گناه سنگین باشد به سنگینى توجیه گناه نیست ، چرا که گنهکار معترف به گناه غالبا به سراغ توبه مى رود، اما مصیبت زمانى شروع مى شود که پاى توجیه گری ها در میان آید که نه تنها راه توبه را به روى انسان مى بندد، بلکه او را در گناه راسختر و جریتر مى سازد.
این توجیه گرى گاه براى حفظ آبرو و جلوگیرى از رسوائى در برابر مردم است ، اما از آن بدتر زمانى است که براى فریب وجدان صورت گیرد. این توجیه گرى مطلب تازه اى نیست ، و نمونه هاى مختلف آن را در تمام طول تاریخ بشر مى توان یافت ، که چگونه جنایتکاران بزرگ تاریخ براى فریب خود یا دیگران دست به توجیهات مضحکى مى زدند که هر انسانى را غرق تعجب مى کند.قرآن مجید که درس بزرگ تربیت و انسان سازى است در این باره بحث هاى فراوانى دارد بد نیست نمونه هاى را براى این بحث مورد بررسى قرار دهیم :1 - مشرکان عرب براى توجیه شرک خود گاه متوسل به رسم نیاکان مى شدند و مى گفتند:« إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ » 1؛ ما پدران خود را بر آیینى [و راهى] یافتهایم و ما از پى ایشان رهسپاریم.و گاه به نوعى جبر متوسل شده مى گفتند: « لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا» 2 ؛ اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدرانمان هرگز مشرک نمى شدیم.2 - گاه مؤ منان ضعیف الایمان براى فرار از جنگ ، خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) مى آمدند، و به این عنوان که خانه هاى ما در و دیوار درستى ندارد و آسیب پذیر است صحنه را خالى مى کردند «وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا» ؛ گروهى از آنها از پیامبر اجازه مى خواستند و مى گفتند خانه هاى ما آسیب پذیر است در حالى که آسیب پذیر نبود آن ها فقط مى خواستند فرار کنند.بسیارند کسانى که ترس خود را به عنوان احتیاط، و حرص را به تأمین آینده و تهور را به قاطعیت و ضعف نفس را به حیاو بى عرضگى را به زهد و ارتکاب حرام را به کلاه شرعى و فرار از زیر بار مسئولیت را به ثابت نبودن موضوع و ضعفها و کوتاهی هاى خود را به قضا و قدر توجیه مى کنند، و چه دردناک است که انسان با دست خود راه نجات را به روى خود ببندد؟!3 - گاه به این بهانه که اگر ما به جنگ رومیان برویم ممکن است زیبارویان رومى ، دل ما را بربایند، و به حرام بیفتیم ! اجازه عدم شرکت در جنگ را از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) مى خواستند: «مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلاَ تَفْتِنِّی» 4؛ بعضى از آنان مى گوید به من اجازه ده و مرا به گناه نینداز!و گاه به این عنوان که اموال و زن و فرزند ما را گرفتار و به خود مشغول ساخته ، گناه بزرگ فرار از اطاعت فرمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) را توجیه مى کردند.
6 - در عصر جاهلیت نیز براى توجیه جنایت بزرگ (فرزندکشى ) مى گفتند از این مى ترسیم که در جنگها دختران ما به دست دشمنان بیفتند، غیرت ناموسى ما ایجاب مى کند که نوزادان دختر را زیر خاک پنهان کنیم !، و گاه مى گفتند اگر فرزندانمان زنده بمانند قادر بر تأمین زندگى آنها نیستیم !5حتى از بعضى آیات قرآن بر مى آید که گناهکاران براى توجیه گناهان خود در قیامت نیز به امورى متشبث مى شوند از جمله اینکه ما پیروى از بزرگان قوم خود کردیم و آنها بودند که ما را گمراه کردند، و بجاى ما تصمیم گرفتند.خلاصه اینکه بلاى "توجیه گرى " بلائى است فراگیر که گروه عظیمى از مردم اعم از عوام و خواص را در برگرفته ، و خطر بزرگ آن این است که راه هاى اصلاح را به روى گنه کاران مى بندد و گاه واقعیت ها را حتى در نظر خود انسان دگرگون جلوه مى دهد.بسیارند کسانى که ترس خود را به عنوان احتیاط، و حرص را به تأمین آینده و تهور را به قاطعیت و ضعف نفس را به حیاو بى عرضگى را به زهد و ارتکاب حرام را به کلاه شرعى و فرار از زیر بار مسئولیت را به ثابت نبودن موضوع و ضعفها و کوتاهی هاى خود را به قضا و قدر توجیه مى کنند، و چه دردناک است که انسان با دست خود راه نجات را به روى خود ببندد؟!گرچه این مفاهیم هر کدام در جاى خود معنى صحیحى دارد، ولى اشکال در این است که آن را تحریف کرده ، و نتیجه وارونه مى گیرند، و چه زیان هاى عظیمى که از این رهگذر به جوامع بشرى و خانواده ها و افراد رسیده است ؟! این توجیه کردن ها فریب دادن به خود است که اثر سوئش دامن گیر خود شخص میشود و بس چرا که به مرور با توجیه گناه به جای شرمندگی و توبه حق مسلم را به خود میدهد و انتظار پاداش و تشکر نیز دارد و چه مصیبتی از این بالاتر این شخص هرگز متوجه اشتباه خود نشود تا به مرز حیوانیت سقوط کند و هم چنان بیخبر باشد تا فرصت کوتاه عمر به سر آید و روزی به نتیجه شوم توجیهات خود برسد که دیر است و دیگر حتی برای توجیه هم دیر است .خداوند همه ما را از این بلاى بزرگ و خانمان سوز حفظ کند (آمین ). منبع تفسیر نمونه جلد 16فرآوری محمدی_ گروه دین و اندیشه تبیان1- سوره زخرف آیه 23. 2- سوره انعام آیه 148 . 3- سوره احزاب آیه 13. 4- سوره توبه آیه 49 . 5- سوره اسراء آیه 31.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]