واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ضرورت تحقیق و نوآوری در حوزه های علمیه
ضرورت نوآوری در حوزه های علمیهاگر عالمان دین شناس وارثان انبیایند و اگر انبیا برابر نیاز هر عصر پیام آوردند، معجزه شگفتی عالمان دین در تنوع تفکر آنهاست؛ وگرنه عالمی که گذشته را حفظ بکند و از گذشته به عنوان پایه برای آینده قرار ندهد، نمیشود چنین عالمی را وارث این انبیا دانست. چون سیر ما صیروت است گذشته را فراموش نمیکنیم، بلکه پایه قرار میدهیم، آنکه سیر افقی دارد از گذشته میگذرد و به انتظار آینده است با تهیدستی، آنکه سیرش صیرورت است نه حرکت و سیر افقی بلکه عمودی است، گذشته را پایه قرار میدهد مثل درخت. درخت گذشته دارد و یک اتومبیل هم گذشته دارد؛ اما اتومبیل نظیر درخت نیست که گذشته را پایه قرار بدهد، روی آن نمو بکند و فربه بشود چون او سیر دارد نه صیرورت؛ یک چدنی بیش نیست. انسانی که مثل اتومبیل سیر افقی دارد سی سال، چهل سال درس میخواند و درس میگوید این نمو نخواهد کرد، این گذشته را رها میکند، به فکر آینده است، اما آنکه گذشته را درخت گونه پایه قرار میدهد ریشه قرار میدهد و روی او استوار است و روی او بسنده نمیکند و نمیماند این فربه میشود، چنین عالمی وارث انبیاست. بنابراین همان طوری که از بیان نورانی امام رضا (علیه السلام) نشان میدهد که فرمود سرّ تنوع معجزه تنوع نیازهای جوامع بشری است، حوزههای علمی و همچنین مراکز تحقیقی دانشگاهها را وادار میکند که نوآوری داشته باشند.عالمان پژوهنده دین محقق هستندعلماً و متحقق هستند عملاًدین، راه پژوهش خود را روی محور تحقیق قرار داده است، تا هم انسان محقق باشد علماً، و هم متحقق باشد عملاً؛ تا گزارشهای علمی او با گرایشهای عملی او هماهنگ باشد. آنکه محققانه حرف میزند ولی متحققانه عمل نمیکند، یک دین شناس دین باور دین پژوه نیست. آنکه میخواهد متحققانه عمل کند ولی محققانه دین شناس نیست، گرایش عملی او با گزارش علمی او هماهنگ نیست، چنین عالمی پژوهنده دین نخواهد بود. لذا به ماگفتند که هم در بخش تحقیق علمی گزارشهایتان محققانه و عالمانه باشد هم در تحقق عملی گرایشهایتان عملی باشد، حرف هر کسی بالأخره باید طعم دین بدهد و اگر اینچنین نباشد او دین پژوه نیست.تصدیق و تکذیب مطلبی باید محققانه باشداسحاق بن عبدالله طبق نقلی که مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) نقل کرده است از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) که می فرماید: «ان الله سبحانه تعالی خص عباده بایتین»[۲] یا «حظ عباده بآیتین» یا «حصّن عباده بآیتین»[۳] یعنی خدای سبحان بندگان خود را به دو آیه، یا به دو مطلب تخصیص داد، مخصوص او کرد یک، یا تحظیظشان کرد، تشویقشان کرد دو، یا تحصینشان کرد اینها را در حصن و دژ یا قلعه مستحکم نگهداری کرد سه، به هر یک از سه قرائاتی که این حدیث شریف قرائت شده است نشان میدهد انسان چه در بعد تصدیق باید محققانه حرف بزند، چه در بعد تکذیب باید محققانه سخن بگوید.آن دو آیه یا آن دو رکن محوری که یک محقق در آن مدار بسته میاندیشد این است که «الا یقول علی الله ما لا یعلمون و لا یرد علیه ما لم یعلمون» این دو مطلب که تا چیزی بر او حل نشد باور نکند و یا حل نشد نفی نکند یعنی تصدیق و تکذیب باید محققانه باشد.دین پژوه تا مبادی تصوری و تصدیقی برای او روشن نشود فتوای علمی نخواهد داد فتوای به معنای عقل چه اینکه در بخش نفی هم ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ﴾[۴] ذات اقدس الهی هر دو گروه را نکوهش کرده.بعضی از شارحان اصول کافی در ذیل این حدیث موثق یک بیان بسیار بلندی دارند میگویند به آنهایی که قلم به دستاند، اهل تحقیقاند، یا اهل بیانند، اگر در جایی مطلبی برای آنها حل نشد، توانستند این شهامت را داشته باشند که ساکت باشند، اجرش از آن محققی که تحقیق کرده، قلم به دست گرفته، چیزی نوشته، یا دهان باز کرده و چیزی گفته، کمتر نیست؛ آنکه زحمت کشیده چیزی فهمیده در حین گفتن یا نوشتن این لذت خودخواهی که او را رها نمیکند، مگر نفس، آدم را رها میکند؟! این اژدر مگر رها میکند؟! خدا رحمت کند حکمای متأله ما را گفتند شما بین مزد کارگر با آن هدف فرق بگذارید چون غذا خوردن برای این است که انسان زنده بماند، تا غذا نخورد میمیرد، حفظ سلامت واجب است، تهیه غذا هم کار آسانی است کار سختی نیست، ذات اقدس الهی مزد کارگری غذا را لذت ذائقه قرار داده، این مزد کارگری یک کارگر است که بخورد و نمیرد آن انسان پرخور نمیفهمد که این لذت مزد کار اوست. برای او غذا خوردن واجب است تا زنده بماند، تا بیندیشد، تا بشود «ای برادر تو همه اندیشهای». این بزرگوار[شارح اصول کافی] در شرح اصول کافی فرمود آنکه به یک مطلبی نرسید، ساکت بنشیند و چیزی نگوید، دیگران را به زحمت نیندازد، اجر چنین سکوت ساکتی کمتر از گفتار گوینده نیست «لأن الاعتراف بالنفس اشد علی النفس» او با سکوتش به عجز اعتراف کرد. مگر اعتراف به نفس کار آسانی است؟ مگر این عرضه را هر کسی دارد که بگوید لا ادری؟ این مثل مرحوم آقای طباطبایی (رضوان الله علیه) میخواهد. بسیاری از امور را میفرمود نمیدانم. این «نمیدانم» برای او مثل آب خوردن بود. مکرر سؤال میشد این چیست میفرمود:«نمیفهمم، نمیدانم». همین شارح بزرگوار میگوید: «لا ادری نصف العلم» اگر این مشکل پیش نیاید، یعنی انسان با نفس مبارزه نکند، بالأخره اسیر اوست وقتی اسیر شد، «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر». از آن به بعد عالماً عامداً گناه میکند، خلاف میگوید، شبهه القا میکند، تحریف میکند و مانند آن. چون اگر کسی اسیر شد، تحت رهبری امیر این کار را میکند. چه بهتر که برای ما در اوایل امر اینچنین باشد چیزی که برای ما حل نشد، به جای خود ساکت باشد. بنابراین روی این دو قلعه یا روی این دو دژ یا روی آن دو تحظیظ یا روی این دو تخصیص به هر یک از این قرائتهای سهگانه این حدیث نورانی طبق بیان امام صادق (سلام الله علیه) به ما فرمود تا مطلبی بر شما حل نشد نگویید و ننویسید.پاورقی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ - خلاصه ای از سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله العالی) در مورد ضرورت تحقیق و نوآوری در حوزه های علمیه ۲- کافی ج۱، ص۴۳ ۳- بحار الانوار، ج۲/۱۸۶ ۴- سوره یونس، آیه۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]