محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853164932
خياط در کوزه
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خياط در کوزه گفت و گو با احمد نجفي
برنامه «صندلي داغ» يكي از توليدات نسبتا موفق رسانه ملي است. گفتوگو با احمد نجفي، مجري اين برنامه تجربه مفيدي بود. او خود در زماني که داريوش کاردان مجري برنامه بود، روي اين صندلي نشست. وي به مطبوعات و نقد بدبين شده است. تاكيد دارد كه تمامي خبرهاي بينالمللي را تعقيب ميكند، قيمت جهاني نفت را هر روزه كنترل ميكند. شبكه پنج فرانسه را دوست دارد. همچنين معتقد است كه بايد با توني بلر، نخست وزير بريتانيا مصاحبه كند. اين برنامه هر جمعه شب از شبكه دوم سيما پخش ميشود. آقاي نجفي! در آخرين انتخابات رياست جمهوري شركت كرديد؟ خير، سر فيلمبرداري بودم. راه هم دور بود؛ روز جمعه در شهرك سينمايي. آنجا صندوق اخذ راي نبود؟ نخير. رسانه ملي اسم خوبي براي صدا و سيما است؟ آيا تناسبي بين اين دو اسم وجود دارد؟ كار من مجريگري و اجراست، اما ميتوانم بگويم كه هنوز كار زيادي وجود دارد تا سازمان تبديل به رسانه ملي شود. واضحتر بفرماييد. تعداد و وسعت كارمند در شبكهها زياد است... اما در مورد اينكه آيا واقعا نظريات تمام ايرانيان را منعكس ميكند، فكر ميكنم مهندس ضرغامي تلاش ميكند به اين درجه برسد. من او را از ارشاد ميشناسم. يك آدم اجرايي است. دوست دارد خوب كار كند. من حمايت ضرغامي را از هنرمندان ديدهام، اما يك گله شخصي هم از يكي از زيرمجموعههاي او دارم. كدام زيرمجموعه؟ اداره كل امور استانها. چند روز قبل يكي از روزنامههاي معتبر صبح در يادداشتي شما را حراف خوانده بود. واقعا پرحرف هستيد؟ بله؛ هستم، اما اينكه در برنامه اينطور باشم نه. من خيلي مايلم كسي كه اين حرف را ميزند، درصد بگيرد تا ببينيم چقدر من حرف ميزنم، چقدر ميهمان. كساني كه چنين حرفي ميزنند، مشكل از خودشان است كه درك صحيحي از من ندارند. خب، شما بفرماييد تا درك كنند. خود دوستان وقتي مقاله مينويسند، الي ماشاءا... بعضي وقتها ما را رجعت ميدهند به قرن هفت هجري. هيچ كس هم چيزي نميگويد، اما به ما كه ميرسد، اگر بخواهيم يك قدم عقب برويم تا ذهن مخاطب را تازه كنيم،حراف ميشويم. من به اندازه نياز حرافي ميكنم. بعضي از ميهمانها اگر حرف زده نشود، حتي به تكلم ساده خودشان نميرسند. سوالات بعضي از مطبوعاتيها را نگاه ميكنم به اندازه يك ستون است. مطبوعات، نگاه مرا به نقد تغيير دادهاند. يعني نگاهتان منفي شده؟ بله، با سند ثابت ميكنم. يك روز چيزي ميگويند، روز ديگر عكس آن را. نقد در ايران ضعيف است يا كلا نقد چيز مذمومي است؟ در ايران ضعيف است؛ خيلي ضعيف. دكور و صحنه «صندلي داغ» بسيار بد و بيسليقه طراحي شده. قبول داريد؟ با كمال ميل با شما همصدا و موافق هستم. در سينما هم همين است. با صراحت عرض ميكنم بارها و بارها اين ايراد را بر طراحي برنامه گرفتم. خيلي شلوغ است. همگون صحبت دونفره نيست. با كارگردان يا تهيهكننده مناقشه و درگيري داشتهايد؟ بله، بحث شديد داشتيم، اما علمي. كار به جايي رسيد كه كارگردان و سايرين براي اصلاح حركاتم روانشناس و جامعهشناس آوردند كه مرا تعديل كنند. گفتم اين حركات تعديلشدني نيست. چرا روانشناس؟ چيز بدي نيست. فكر ميكردند زيادي <وول> ميخورم. اي كاش در تمام زمينهها چنين اتفاقي بيفتد. استقبال ميكنم. در واقع روانشناس را قانع كردم كه اجازه دهد كارم را انجام دهم. در حقيقت شما روانشناس را رواندرماني كرديد. نگاه او با من فرق ميكرد. او كارشناس تصويري نيست. كار من ارتباط با مردم است. اگر عدهاي از مديران و مردم نميپسندند، مشكل آنهاست. حس من اين است. راه ارتباط با مردم در برنامه، شريككردن آنها با خودتان است. موفقيت برنامه به اين علت است كه مردم ذرهاي از خودشان را در برنامه ديدند. شما ماجراي راهاندازي كانال ماهوارهاي <صبا> توسط آقاي كروبي و به سرپرستي بهروز افخمي را به ياد داريد؟ بله، اجازه ندادند، كارشان متوقف شد. نظرتان درباره راهاندازي تلويزيون خصوصي در ايران چيست؟ چارهاي غير از اين نيست. من روزي را ميبينم كه اول تلويزيون كابلي و بعد تبديل به تلويزيون بخش خصوصي خواهد شد. شك ندارم. شما ممكن است اين كار را به تاخير بيندازيد، اما نميتوانيد تا ابد جلويش را بگيريد. نميتوانيد تا آخر عمر منكر خود حادثه باشيد؛ منكر پيشامدها. شهيد آويني جايي گفته بود «ما زير كوه آتشفشان هستيم. ماهواره بخشي از مواد مذاب آن است. نبايد فرار كنيم، بايد ياد بگيريم چگونه از خودمان دفاع كنيم.» حالا نگاه كنيد. امروز ميگيرند، فردا باز شروع ميشود. صحبت از شش ميليون يا كمتر و بيشتر است؛ نميتوانيم ببنديم. اگر زياد اين كار را بكنيم تبديل ميشود به خروج از ارزش يك رسانه ملي و رفتن به سوي ماهواره. يعني اهميت ندارند؟ حرف من چيزي ديگري است. تعجب ميكنم چرا نميگذارند ما با CNN و BBC رقابت كنيم؟ چرا فكر ميكنيم كه آدم توانا نداريم تا بتوانيم با قدرتها و مسوولان آنها صحبت كنيم؟ چرا آنان با رئيس جمهور ما صحبت كنند و ما نتوانيم. فكر ميكنم يكي از دلايل اين است كه ما در كشوري هستيم كه هنوز در بسياري از زمينهها شفاف نشده. هويت رسانهاي ايران زماني در جهان جدي گرفته ميشود كه در فضايي شفاف و آزاد به فعاليت بپردازد و نه در فضاي ترس و لرز كه دشمن كيفيت كار خبري است. خب چه زمان بايد اين را پيدا كنيم. بايد فريم به فريم ابزارش را به دست بياوريم. من هم كاملا با اين نظر شما موافق هستم، اما... من ميگويم بگذاريد برنامه <صندلي داغ> با توني بلر مصاحبه كند. چرا فكر ميكنيد حريفشان نيستيم. چون اصلا قواعدش را بلد نيستيم. نه،بايد باور كنيم. اعتماد به شخص مهمترين مساله است. چرا وحشت ميكنيم. من هشت سال پيش در فرانسه به مسوولان خودمان گفتم كه ميتوانم با چند تن از وزراي فرانسوي مصاحبه كنم، فقط يك معرفي به من بدهيد كه نگويند از توي خيابان آمده. جواب هم منفي بود. بله، مسوولان معتقد بودند كه امكانپذير نيست. گفتند بعد چه ميشود. گفتم بعد مصاحبه را ميدهم به شما، يا خوب است يا بد؛ هزينه هم نميگيرم. چرا فكر ميكنيم خبرنگار خارجي از من بهتر است يا از من آگاهتر است. شايد تلويزيون توان پخش آن را ندارد... چرا؟ مساله يك مصاحبه با توني بلر چه چيز نامناسبي دارد؟ همه در حال صحبت در اينباره هستند. شما مطبوعاتيها چپ و راست مينويسيد. ببينيد جناب نجفي! بسياري از خبرنگاران خارجي در ايران نتيجه گرفتهاند كه فعالان رسانهايترسو شدهاند، صراحت كلام ندارند. خودسانسوري شديدي وجود دارد. اين روي اعتبار خبررساني تاثير زيادي ميگذارد. البته من تمام حرفشان را قبول ندارم، چون خارجيها قواعد بازي در ايران را به خوبي نميشناسند، اما اين ضعف بازتاب دارد. شما هم آنجا مشكل داريد، هم اينجا. اصلا شما را جدي نميگيرند... باشد، مهم نيست. سر مساله هستهاي هم ما را جدي نگرفتند. سر انقلاب هم همينطور. بايد خود را ثابت كنيم. قدم اول را برداريم، نترسيم. من ميخواهم بدانم چرا آقاي توني بلر اينقدر دروغ ميگويد. كجا و چه زمان دروغ گفته؟ خيلي دروغ ميگويد. من بچه جنوب هستم. خبر به من ميرسد. چه ربطي دارد؟ شما پرونده توني بلر در مورد جنگ عراق را نگاه كنيد. خود غربيها ميگويند كه دروغگوست. بگذاريد سوال كنيم و چيزهايي را به آنها حالي كنيم كه «برادر! بلديم... اين راهي كه تو رفتي ما خيلي وقت پيش رفتيم.» نحوه و روش بيان سوالات مقامات و رسانه ملي در برابر اروپاييها عجيب است... بله، متاسفانه شعاري بوده. به نظر شما، احساسي برخورد نميشود؟ من هم موافقم. بايد منطقي باشد، نه شعاري. حتي بعضي از قسمتهاي اخبار را ميبينم، حرفشان درست است، ولي خيلي حس شعار دارد. خبر درست است، اما بد ارائه ميكنيم. شما حاضر هستيد با جورج دبليو بوش مصاحبه كنيد؟ با پدر بوش هم مصاحبه ميكنم. خوراك من بوش است. بيارينش اينجا... (ميخندد) روي «صندلي داغ»؟ بله، دفعه اولم نيست. من مدعي اين كار هستم. با چارلي رز مفسر آمريكايي و دانيل پرل كه در پاكستان كشته شد، مصاحبه دارم. چيزي نيست... وقتي يك اصولي داريد و از آن طرف شناخت داريد، نگران چي هستيد. بسيار خب جناب نجفي! در برنامه <صندلي داغ> دست شما براي طرح سوال باز است يا نه؟ خير، باز نيست. سوالهاي اين برنامه چالشبرانگيز نيست. مثلا وزير كشور عنوان كرد كه برنامه شما خيلي راحت و صندليتان نرم است. اين براي شما خوب نبود. اگر كسي بر كارش اشراف داشته باشد، اين سوالات مسلما خيلي نرم و راحت است. نه، منظورم اين است كه سوالات شما بايد طرف مقابل را به چالش بكشد، چون اصلا سوالكردن براي اين است كه طرف مقابل شما در وضعيتي قرار بگيرد كه حرفهايي را كه تا به حال نزده است، بيان كند. يعني مجبور شود. اين براي ميهمان ناراحتكننده است. ميفرماييد ميهمان را ناراحت بكنيم يا زير سوال ببريم؟ اين دو تا با همديگر فرق دارند. هيچ فرقي ندارد. در ايران زير سوالبردن مساوي است با ناراحتكردن طرف. اين هم مدنظر است. كارگردان برنامه خودش هم در سري جديد سوالات سخت سياسي ميكند، اما بايد رعايت كنيم. قرار نيست آدمها را زير اخيه ببرم. من يك انسان هستم. نبايد تكدر خاطر به وجود بياورم. اصلا در اينگونه مباحث تكدر خاطر چيز بدي نيست. همه ما مكدر از خاطرات هستيم. نه نه، خيلي چيز بدي است. من به قوت فكري هموطنهايم احترام ميگذارم. من نميتوانم. اگر شما در مطبوعات ميتوانيد، انشاءا... موفق باشيد. مطبوعات تا به امروز در زمينه طرح پرسش شفاف و صريح سخن گفتن نسبتا موفق بودهاند. به راحتي ميتوانم ثابت كنم. يك سوال از شما دارم. چقدر روزنامه شما چاپ ميشود؟ اگر منظورتان تيراژ است، هيچ روزنامهاي تيراژ خود را اعلام نميكند. فرض ميكنيم 250 هزار تا 300 هزار. برنامه ما بين هشت تا 15 ميليون نفر مخاطب دارد. من حاضر به ناراحتكردن آدمها نيستم. اين در دل من است. بعضي مواقع خندههايتان اغراقآميز است. قبول داريد؟ مثلا كجا؟ بسياري از پاسخهاي ميهمانان شما اصلا خندهدار نيست، اما شما شديدا ميخنديد. آيا نقش بازي ميكنيد؟ از كجا ميدانيد كه حرف ميهمان خندهدار نيست؟ چون خندهام نميگيرد و متعجب ميشوم. در جمعي بودم همه تعجب ميكردند كه يعني چه، چرا نجفي بيدليل ميخندد. من به شما مطبوعاتيها انتقاد دارم. نه ميشنويد و نه متوجه هستيد. لطفا صريح بيان كنيد. تحقيق نداريد، تفحص نداريد. حرف را ميشنويد، دنبالش نميرويد. من تا به حال چهار بار اعلام جرم عليه خانه سينما كردم. هيچ كس نگفت تو دروغ ميگويي؟ راست ميگويي؟ اصلا چه ميگويي؟ شما آقاي خبرنگار چرا وقتي نميدانيد، سوال ميكنيد؟ (عصباني) از كجا ميدانيد مردم چه فكري ميكنند؟ وقتي من ميگويم، ميدانم. از فرودگاهها، بيابانها، از درون درختان و جنگلها... نشسته بوديم در جنگل چاي ميخورديم، چهار نفر روستايي آمدند. گفتند <آي قربان خندههايت بشويم، ميداني داري چهكار ميكني؟> برويد مردم را ببينيد (عصبانيتر) شما مطبوعاتيها از مردم دور هستيد. من تنها بازيگري هستم كه در مردم زندگي ميكند. مگر بقيه خارج از مردم هستند؟... چپوراست، فكر، هدف، خريد، كالباس، سوسيس، ميوه، سبزي خريدن من با مردم است. خب، شما اين كارها را نميكنيد. بياييد با من درون مردم. مردم را دست كم نگيريد. باهوش هستند؛ بدجوري باهوش. شما مصاحبه رياست جمهور را با CBS ملاحظه كرديد؟ كامل نديدم، اما يك نكته را بايد بگويم. مشاوران فرهنگي رياست جمهوري بايد يك شرح كامل و آماده با حفظ سوابق و برنامههاي كساني كه به ايران ميآيند و با مسوولان مصاحبه ميكنند، داشته باشند. بايد طرف را بشناسند. مايك والاس 30 سال تجربه كاري دارد. برنامه 600 دقيقه> او معروف است. اين آدم را بايد شناخت و بعد مصاحبه كرد. هنوز روش و تاكتيك غربيها را نميدانيم. نه اينكه حرف بدي ميزنيم، حرفها منطقي است، اما در مونتاژ دستكاري ميشود و از بين ميرود. مسائل ديگري هم بود؟ مثلا لباس. منظور كت، شلوار و كراوات نيست، اما حتي رنگ لباس را هم بايد متناسب انتخاب كنيم. اينها فرمولهاي تجربه شده در دنياست. خاصيت بشري است، نه سياسي. رسانه ملي خيلي بر اين نكته تاكيد ميكرد كه مصاحبه موفقي بوده. نظر شما بهعنوان مجري و مصاحبهگر <صندلي داغ> در اينباره چيست؟ نميدانم. دقيقا در CBS چه بخشهايي را حذف ميكنند. بگذاريد مصاحبه را از CBS ببينم. اما فكر ميكنم اين سخنان ميتوانست خيلي خيلي محكمتر از اين بازتاب داشته باشد. ما خودمان، رئيس جمهورمان را ميشناسيم، اما اين مصاحبه با يك مجري بسيار گردن كلفت انجام شده. رئيس جمهور در ميان صحبتهايشان ميگويند: <مگر من مثل شما بيكار هستم. عجله كنيد، سوالها را بپرسيد.> يا در جايي ديگر ميفرمايند: <اينها از نشانههاي كهولت سن شماست.( >البته نقل به مضمون ميكنم.) شما بهعنوان مجري آيا حاضر هستيد... اگر هر كس... اصلا چرا بگوييم آقاي رئيس جمهور... هر شخصي كه بخواهد... وقتي شما مصاحبهاي را پذيرفتيد... فكر ميكنم اين كار حداقل نتيجهاش يك مونتاژ بد خواهد بود. يعني از جملات در جاهاي ديگر استفاده ميكنند؟ بله، صد درصد. بايد تاكتيكها و روشها را بشناسيم و بعد با آن روبرو شويم. چرا در برنامه <صندلي داغ> با اولين پاسخي كه از ميهمان دريافت ميكنيد، قانع ميشويد؟ سوالهاي ما خيلي متفاوتند. اين يك برنامه سياسي نيست. بله، بايد از قورمه سبزي هم صحبت بشود. حتما. قرار است متفاوت باشد. اين برنامه سياسي نيست. اگر بود، اصلا نميپذيرفتم، چون كار من سياسي نيست. حد من همين است. حاضر هستيد، با يك رقم بالا بهعنوان مسوول مميزي برنامههاي سيما كار كنيد؟ طبيعت من اين نيست. وقتي تحت سانسور قرار ميگيريد، حال و اوضاعتان چطور است؟ ما حدود يك ساعت و نيم ضبط داريم و از 45 دقيقهاش استفاده ميكنيم. بعضي مواقع مساله مهمي پيش ميآيد كه نبايد دربارهاش صحبت كنيم. چرا نبايد صحبت كنيد؟ چون شما هم همين كار را ميكنيد، چرا بعضي مواقع با مصلحتسنجي حرفي را نميزنيد. فقط مرا جلو نينداز، خودت را هم نگاه كن. قابل مقايسه نيست. مطبوعات بسياري از مواقع مصلحتسنجيهاي محافظهكارانه را كنار گذاشتهاند و شفاف حرفشان را زدهاند. اجازه بدهيد درباره برنامه خودم صحبت كنم. شما درباره برنامه خودتان بگوييد، اما وقتي برنامهتان را با مطبوعات مقايسه ميكنيد و سپس به نقد مطبوعات ميپردازيد، بيدرنگ ميتوان به آن جواب داد. يك جايي هست كه مسائل روز باعث ميشود كه موضوعي در مونتاژ حذف شود. تمام روزنامه را بايد چهار ساعت وقت گذاشت براي خواندنش، اما برنامه من 35 دقيقه است. مهم اين است كه كدام موضوع گرمتر و جذابتر است، ولي بله، جايي هم هست كه به من ميگويند در فلان مورد حرف نزن. در چنين مواقعي عصباني ميشويد يا عادت كردهايد؟ همه عصباني ميشوند. حتي اعتراض هم ميكنم. مسوولان بايد دريابند كه با سانسور چه چيز عوض ميشود؟ چه چيز را به دست ميآوريم و چه چيز را از دست ميدهيم. مصلحتانديشي بد نيست، اما هيچ چيز والاتر، محكمتر و رساتر از حقيقت نيست. آيا دين من اسلام غير از حقيقت و حقانيت است؟ جناب نجفي! از اينكه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد، سپاسگزارم. در پايان، نظرتان را درباره اين گفتوگو بگوييد. انشاءا... وقتي چاپ شد. شما برنامه ما را ديدي و بعد نقد كرديد. سوالات چطور بود؟ بسيار خوب بود. يعني گلهاي، ناراحتي از ما نداريد؟ نه، ولي اگر سانسور كرديد، به من اطلاع دهيد... (خنده) حرف من را به صحراي كربلا نزنيد. پاي حرفهايم منبع: اعتماد ملي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]
صفحات پیشنهادی
خياط در کوزه
خياط در کوزه. ... خياط در کوزه گفت و گو با احمد نجفي برنامه «صندلي داغ» يكي از توليدات نسبتا موفق رسانه ملي است. گفتوگو با احمد نجفي، مجري اين برنامه تجربه ...
خياط در کوزه. ... خياط در کوزه گفت و گو با احمد نجفي برنامه «صندلي داغ» يكي از توليدات نسبتا موفق رسانه ملي است. گفتوگو با احمد نجفي، مجري اين برنامه تجربه ...
رئیس شورای تهران، قربانی جدید آلودگی هوا
امیدسلیمی بنی:بالاخره خیاط به کوزه افتاد و رئیس شورای شهر نیز قربانی آلودگی هوا شد. این چیزی است که اعضای شورای شهر می گویند. آنها معتقدند مهدی چمران به ...
امیدسلیمی بنی:بالاخره خیاط به کوزه افتاد و رئیس شورای شهر نیز قربانی آلودگی هوا شد. این چیزی است که اعضای شورای شهر می گویند. آنها معتقدند مهدی چمران به ...
آب میوه گیری و خشونت علیه زنان
پس خیاط هم بالاخره در کوزه افتاد. خانم شجاعی هم بالاخره قربانی شد و این بار دستگاه آب میوه گیری ابزار خشونت علیه زنان در خانواده واقع شده است! ...
پس خیاط هم بالاخره در کوزه افتاد. خانم شجاعی هم بالاخره قربانی شد و این بار دستگاه آب میوه گیری ابزار خشونت علیه زنان در خانواده واقع شده است! ...
ساخت مجسمه خميري
سپس لبه هاي کيسه را جمع کنيد و اطراف اضافه خمير را با رولت خياطي برش بزنيد . ... 11 ـ خمير سفيد رنگي را با وردنه باز کنيد و دور کوزه سفالي را چسب چوب زده و ...
سپس لبه هاي کيسه را جمع کنيد و اطراف اضافه خمير را با رولت خياطي برش بزنيد . ... 11 ـ خمير سفيد رنگي را با وردنه باز کنيد و دور کوزه سفالي را چسب چوب زده و ...
من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش
من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش ... من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش · ۲۶ سوزن خیاطی در بدن یك زن · بررسی اثر ...
من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش ... من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش · ۲۶ سوزن خیاطی در بدن یك زن · بررسی اثر ...
جشنها و آیینهای استان بوشهر
در استان بوشهر عصر چهارشنبه سوری كوزه نو یا كهنه ای را به خانه یا زمین ... دایه یا زن خیاط لباسها را یكییكی به مهمانان نشان میدهد در عوض این كار به وی ...
در استان بوشهر عصر چهارشنبه سوری كوزه نو یا كهنه ای را به خانه یا زمین ... دایه یا زن خیاط لباسها را یكییكی به مهمانان نشان میدهد در عوض این كار به وی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها