واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كارشناس توطئه انديش نصيرزاده و فینال جام جهانی 1998 عصر ايران ورزشي، هومان دورانديش - هوشنگ نصيرزاده وقايع جهان فوتبال را از پس عينك توطئه انديشي تحليل
مي كند. او با اينكه كارشناس داوري است اما تا كنون در چندين مورد پا از گليم كارشناسي داوري فراتر گذاشته و درباره توطئه هايي كه مقدرات فوتبال جهان را رقم مي زنند اظهار نظر كرده است. تا اين جاي كار البته مشكلي نيست زيرا نصيرزاده هم مثل ساير افراد مجاز به اظهار نظر است. با برچسب كارشناس نبودن نمي توان كسي را از اظهار نظر منع كرد زيرا بسط اين نگرش به ديدگاههايي اشرافگرايانه مي رسد.چنانكه مي دانيم، بسياري از مخالفان دموكراسي، دموكراسي را " حكومت عوام" و - مثلاً - پارلمان نظام هاي سياسي دموكراتيك را مظهر تجلي دخالت عوام درمناسبات و مقدرات سياسي جامعه مي دانند؛ چرا كه نمايندگان پارلمان، نماينده عامه مردم اند. نقد دخالت عوام در سياست و يا مخالفت با اظهار نظر عامه مردم در مسائل گوناگون، برخاسته از موضعي است كه شايد بايد نامش را اشرافيت فكري گذاشت. بنابراين نگارنده در اين يادداشت نمي خواهد از اين موضع به نصيرزاده بگويد فقط در خصوص داوري بازي هاي فوتبال اظهار نظر كن و لاغير. آنچه كه در اين يادداشت محل نقد است، توطئه انديشي هوشنگ نصيرزاده است. نصيرزاده نخستين بار در يكي ازبرنامه هاي تلويزيوني در جام جهاني گذشته، مدعي شد كه قهرماني فرانسه در جام جهاني 1998 محصول توطئه اي پشت پرده بوده است. بدين ترتيب كه دولت فرانسه از دولت برزيل مي خواهد كه به تيم ملي برزيل دستور دهد كه در فينال جام جهاني بازي هميشگي خود را در برابر فرانسه ارائه ندهد تا فرانسه قهرمان جام شود و در ازاي اين لطف برزيلي ها، دولت فرانسه نيز بخشي از ( و يا همه ) بدهي هاي برزيل به فرانسه را مي بخشد. نصيرزاده مدعي بود كه يكي از نشريات فرانسوي اين خبر را منتشر كرده و دولت فرانسه هم في الفور آن نشريه را تعطيل كرده است. هر چند كه وي در آن برنامه حتي نگفت كه نام آن نشريه فرانسوي چه بوده است، ولي بر فرض كه نشريه اي چنين خبري را منتشر كرده و دولت فرانسه هم آن نشريه را تعطيل كرده باشد، معلوم نيست كه هوشنگ نصيرزاده از كجا به صحت خبر آن نشريه پي برده است.نشريات ورزشي و غير ورزشي جهان روزانه اخبار فراواني را منتشر مي كنند كه پاره اي از آنها صحت ندارد. پس نصيرزاده از كجا مي دانست كه آن خبر صحت دارد؟ از هيچ جا. او فقط مايل بود كه آن خبر را باور كند و آن را به ديگران هم بباوراند. چرا؟ چون نصيرزاده گرفتار توطئه انديشي است. چرا؟ چون توطئه انديشي در فرهنگ مردم ايران نهادينه شده است. پرداختن به علل اين امر بحثي است خارج از موضوع اين يادداشت. در اين جا فقط به ادعاي نصيرزاده در باب زد و بند دول فرانسه و برزيل براي قهرماني فرانسه در جام جهاني مي پردازيم. ادعاي نصيرزاده نادرست است به دلايل زير:1- از پيروزي فرانسه در برابر كرواسي در نيمه نهايي جام 1998 تا بازي فينال تنها چند روز فاصله بود. طبيعتاً دولت هاي برزيل و فرانسه در اين مدت كوتاه نمي توانستند در باب مساله مهمي چون بخشش بدهي هاي برزيل به فرانسه در ازاي باخت تيم ملي اين كشور، به توافق برسند. كسي كه چنين ادعايي را مطرح مي كند، ذهنيتي كاملاً غيرسياسي و ناآشنا به عرف ديپلماتيك جهان دارد. اين دو دولت حتي اگر رسماً هم درباره موضوع مورد ادعاي نصيرزاده مذاكره مي كردند، ظرف آن مدت كوتاه نمي توانستند به توافق برسند چه رسد به اينكه هيچ مذاكره اي هم بين آنها در نگرفته باشد. 2- روساي جمهور وقت فرانسه و برزيل، مثل عموم سياستمداران عالم، قطعاً بيش از هر چيز به منافع شخصي و حزبي خود مي انديشند. آنها مي دانند كه ارتكاب چنين اقدام خائنانه اي چگونه مي تواند از تخت قدرتشان به زير افكند. بديهي است كه بخشش بدهي هاي فرانسه به برزيل، در صورت فاش شدن، مي توانست دستمايه كوبيدن ژاك شيراك، رئيس جمهور وقت فرانسه، از سوي احزاب و جريان هاي سياسي مخالف وي شود و بحراني جدي را براي دولت شيراك ايجاد كند. اين ادعا با فرض فقدان عقل حداقلي در شيراك و دولت وقت فرانسه شكل گرفته است. از سوي ديگر رئيس جمهور برزيل نيز قطعاً بهتر از هوشنگ نصيرزاده مي داند كه فوتبال در اين كشور چه جايگاهي دارد و سياستمداري كه برزيل را در تباني با دولت رقيب در فينال جام جهاني بازنده كند، اگر اين اقدامش لو برود، بايد عمر سياسي خود را پايان يافته تلقي كند و ديگر در هيچ انتخاباتي منتظر اقبال مردمي نباشد.3- بخشش بدهي هاي يك كشور از سوي كشور طلبكار، امري نيست كه صرفاً در اختيار دولت و رئيس جمهور آن كشور باشد. حتي اگر دولت كشور طلبكار مايل به بخشش بدهي هاي كشور بدهكار باشد، اين تصميم بايد در پارلمان كشور طلبكار مطرح شده و به راي گذاشته شود و پس از كسب راي مثبت از سوي اكثريت نمايندگان، جنبه قانوني پيدا كند. شايد نصيرزاده مدعي شود كه رئيس جمهور فرانسه به رئيس جمهور برزيل قول داده است كه راي مثبت نمايندگان پارلمان فرانسه را در خصوص اين توافق، اخذ مي كند. اما بديهي است كه رئيس جمهور برزيل اين قدر عقلانيت دارد كه اين نكته را دريابد كه ممكن است پارلمان فرانسه به تصميم شيراك راي ندهد؛ زيرا شيراك بايد دليلي قانع كننده براي بخشش بدهي هاي برزيل ارائه مي كرد. بديهي است كه او نمي توانست بگويد در ازاي تباني در بازي فينال، مي خواهيم بدهي هاي برزيل را ببخشيم. به علاوه، فرانسه، به يك معنا،كشوري است فاقد آرامش سياسي. دموكراسي اين كشور، دموكراسي پرتنشي است و همين امر مزيد بر علت مي شود كه برزيلي ها نتوانند بر روي قول شيراك حساب چنداني باز كنند. چرا كه طبيعتاً رئيس جمهور برزيل نمي دانست كه بادهاي سياسي در درياي متلاطم دموكراسي فرانسه، در آينده به كدام جهت خواهند وزيد. 4- بر فرض كه رئيس جمهور برزيل بخواهد تمامي اين ملاحظات و دهها ملاحظه ديگر را، كه در اين مقال مجال گفتنشان نيست، ناديده بگيرد و چنين خبط مضحكي را مرتكب شود. آيا بازيكنان برزيل به محض رسيدن " دستور از بالا "، به حرف او گوش مي كنند و مي گويند چون جناب رئيس جمهور دستور داده اند به فرانسه ببازيم، قهرماني در فينال جام جهاني را كه آرزوي تك تك فوتباليست هاي جهان است، رها مي كنيم و جام قهرماني را به تباني تقديم فرانسوي ها مي كنيم؟ پرپيداست كه ادعاي نصيرزاده محصول ذهنيتي است عميقاً ناآشنا با دموكراسي. نصيرزاده اگر چه احتمالاً لفظاً تاييد مي كند برزيل كشوري دموكراتيك است ولي قطعاً قلباً نمي داند كه دموكراتيك بودن نظام سياسي يك كشور چه اقتضائاتي دارد. او غافل است از اينكه در نظامهاي دموكراتيك، دولتها – كه بالاترين مرجع قدرتند – دول مستعجل اند. چند صباحي بر سر كارند و دير يا زود بايد بساطشان را جمع كنند و جاي و جايگاه خود را براي ديگران خالي كنند. نصيرزاده ظاهراً برزيل دموكراتيك را با كره شمالي اسير توتاليتريسم اشتباه گرفته است. او فكر مي كند همان گونه كه بازيكنان كره شمالي ممكن است، بر فرض، با دستور كيم ايل سونگ مسابقه اي را به رقيب خود واگذار كنند، برزيلي ها نيز براي اينكه چنين ننگي را بر نام خود نهند، صرفاً منتظر دستور رئيس جمهور كشورشان هستند. همه به ياد دارند كه پس از قهرماني آلمان در جام جهاني1990، هلموت كهل صدراعظم آلمان در شادي آلماني ها شركت كرد اما كلينزمن چندي بعد در پاسخ به پرسشي در باب حضور كهل در شادي آنها، خيلي راحت گفت من مشغول پايكوبي خودم بودم و برايم مهم نبود كه هلموت كهل آنجاست.
5- متاسفانه بايد گفت در ادعاي هوشنگ نصيرزاده در باب فينال جام جهاني 1998، مفروضي اساسي وجود دارد و آن هم اينكه دولتمردان فرانسوي و برزيلي و نيز بازيكنان اين دو تيم فاقد شرافت و غرور انساني بودند كه تن به چنان معامله اي دادند. اين در حالي است كه ملت فرانسه، ملت مغروري است و غرور فرانسوي ها در اروپا غرور مشهوري است. طبيعي است كه نمايندگان سياسي ملتي مغرور كه تاريخي آكنده از افتخار و بزرگي دارد، نمي توانند تا بدين حد دون پايه باشند كه براي پيروزي در مسابقه اي كه در خانه خودشان هم برگزار مي شود، دست گدايي به سوي رقيب خود دراز كنند. اگر شيراك چنين اقدام محالي را مرتكب مي شد، بيش از آنكه براي بذل و بخشش دارايي هاي ملت فرانسه مواخذه شود، به دليل زير پا نهادن و به دورافكندن غرور فرانسويان محكوم مي شد. 6- از دليل بالا كه بگذريم، اين دليل را نيز بايد به دلايل پيشگفته اضافه كرد كه پيش از بازي فينال جام جهاني 1998، هيچ چيز گواهي نمي داد كه برزيل برنده مسابقه فينال است. برعكس، شانس فرانسه اندكي بيشتر از برزيل بود چرا كه در زمين خود بازي مي كرد و دفاعي رسوخ ناپذير داشت. فرانسه تا پيش از بازي فينال تنها دو گل، يكي از دانمارك و يكي هم از كرواسي، خورده بود و اين در تاريخ جام جهاني بي نظير و يا كم نظير بود كه يك تيم با تنها دو گل خورده به فينال جام برسد. بنابراين وقتي كه هيچ چيز بر پيروزي قطعي برزيل در بازي فينال گواهي نمي داد، چرا دولتمردان فرانسوي بايد چوب حراج به غرور و سرمايه ملي خود بزنند و چنان تباني ادعايي زشتي را پي ريزي و پايه ريزي كنند؟ ***هوشنگ نصيرزاده دربيان افكار توطئه محورانه اش آزاد است. شايد او در ابتلا به چنين افكاري چندان هم مقصر نباشد زيرا، لااقل از زمان فتحعلي شاه، همواره قدرت هاي خارجي كمابيش در تعيين مناسبات و مقدرات سياسي ملت ايران نقش داشته اند. اين امر موجب شكل گيري فرضيه هاي توطئه محورانه در فرهنگ سياسي و نيز فرهنگ عمومي ايرانيان و جستجوي آنها براي يافتن دست هاي توطئه گر پنهان در پس پرده امور گوناگون شده است. اين رويكرد غلط به تجزيه و تحليل مسائل و پديده هاي مختلف، در جامعه ما به تدريج در حال رنگ باختن است. اما تا اين شيوه نگريستن به عالم و آدم در بين نخبگان و عوام جامعه ما كاملاً بي اعتبار و نامقبول شود، هنوز منزلگاههاي ديگري در پيش روي جامعه ايران قرار دارد. نصيرزاده و نصيرزاده ها قطعاً منزلگاه آخريني را كه در آن امور عالم در اين جامعه از منظر ئتوري توطئه تبيين و تحليل نمي شوند، به چشم نخواهند ديد، ولي چه خوب است كه مخاطبان وي بر حذر باشند كه گام در دامي ننهند كه نصيرزاده گرفتار آن شده است. از در افتادن به چاه ويل توطئه انديشي بايد بر حذر بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]