واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: محسن رضایی: امام به آقای هاشمی و مقام رهبری فرموده بودند “من نگران اختلاف شما هستم اين تقابل را آقاي احمدينژاد شروع كرد و آقاي هاشمي در دام ايشان افتاد و اوضاع را به هم زد. آن روزي كه نامه آقاي هاشمي منتشر شد، بسيار عصباني شدم. چون ميدانستم اين نامه چقدر پروژه آقاي احمدينژاد را كامل ميكند و اوضاع به سمت دوقطبيشدن ميرود. در حاليكه اگر اين نامه نبود، وضع ديگري درست ميشد و پروژه سهقطبي شدن پيش مي رفت. من اگر ميدانستم كه فضا اينگونه ميشود، مناظرات را اينطور برگزار نميكردم.
ویژه نامه همشهری - محسن رضایی می گوید که در مناظره ها (که بسیاری آن را قوی ترین حضور رضایی در صحنه انتخابات میدانند) مثل مرحوم تختی در کشتی معروفش عمل کرده است و سراغ پای مجروح حریف نرفته است. اما گفت که احمدی نژاد یکبار حسابی عصبانی اش کرد ولی او نهایتا با یک مکث 3-4 ثانیه ای توانست بر خودش مسلط شود. محسن رضائی در گفت و گو با ویژه نامه همشهری به مسائل پس از انتخابات اشاره کرد که بخش های مهم آن به شرح زیر است:*آقا محسن مي خواهم به طور صريح بپرسم كه شما دور بعد انتخابات رياستجمهوري هم كانديدا ميشويد؟ هنوز براي آينده تصميم نگرفتهام.* من رای خودم را داشتم و آقای احمدی نژاد رای خودش را. من يك ماه بيشتر وقت نداشتم. همه كانديداها چندين ماه وقت داشتند. از زماني كه اعلام كردم به صحنه ميآيم و آخرين مشورتها را با مقامات عالي رتبه كشور انجام دادم، سي و چند روز بيشتر وقت نداشتم و وقتي شروع كردم عملا يك ماه شد. چيزي كه اعلام كردم اين بود كه آبرويم را كف دست ميگذارم و به صحنه ميآيم. من دو انگيزه داشتم يكي اينكه اسب زينكردهاي را درست كنم كه نظام و مردم روي آن سوار شوند و از معركه بيرون بياييم. ...*يك احتمال هم بود كه موسوي و كروبي چند روز مانده به رای گیری كنار بروند و اين مساله در يكي از ستادهاي ايشان دوهفته مانده به انتخابات مطرح شد كه هر دو كنار بكشند، ولی جمع بندی آنها این شد كه اگر كنار بكشند هيچ تاثيري در انتخابات نخواهد گذاشت زیرا که دو نامزد دیگر در نهايت میمانند و انتخابات انجام میشود واعتراض آنها بی نتیجه خواهد بود.*همان موقع به من اطلاع دادند كه بحث جدي است كه هر دو فرد كنار بروند. اگر من در صحنه نبودم شايد اين اتفاق ميافتاد و انتخابات ايران با يك كانديدا انجام میشد. * من طرحهای گداپروری را قبول نداشتم و طرح ديگري داير بر به كار بردن يارانهها براي توليد و اشتغال داشتم و در بحث دانشگاه و دانشجويان و خانمهاي خانه دار و سربازي هم طرح هاي بسياري داشتم. * در نظرسنجيهايي كه صداوسيما از مردم گرفت هم اين را ديدم. دليل اصلي استقبال نخبگان کشور هم همين بود، حتی برخي از طرفداران موسوي و احمدينژاد هم به طرف من جلب شدند. اما ميگفتند ما از ترس اينكه مبادا فرد مقابل راي بياورد ناچاريم تصميم ديگري بگيريم. در روزهاي آخر ستاد ما پر بود از طرفداران هر دو طرف كه تبريك ميگفتند و اظهار علاقه ميكردند.*آقاي هاشمي مخالف آمدن من بود. من در فروردين 88 با ايشان مشورت كردم نظر مساعدی ندادند. بعدا هم به صورت علنی تصريح کردند که اگر لاريجاني، روحاني و ولايتي بيايند من به يكي از آنها راي ميدهم.*با هاشمی اتفاقا مرزبندي داشتم. قبل از اينكه اختلاف احمدينژاد و هاشمي تشديد شود، مرزبندي من آشکار بود. انتشار نامه امام و نظرات دیگری که بود نشان میداد که من و ایشان از منتقدين یکدیگر هستیم. اما وقتي اختلافها و درگيرهاي چند سال اخیر بهوجود آمد به اين مساله فكر كردم كه چراغ وحدت را روشن كنم. نظام را در خطر دیدم. وصیت امام از جلوی چشمهایم رژه میرفت که به آقای هاشمی و مقام رهبری فرموده بودند “من نگران اختلاف شما هستم. * من صحبتهاي بسياري با آقايان ناطق نوری، سيدحسن خميني، هاشمي رفسنجاني و ديگران داشته و دارم و حتما نظام را فداي اشخاص نمیکنم. ازطرف دیگر با اظهارنظر و موضعگيري تبليغاتي، نمي خواهم منافع شخصی را بر منافع نظام ترجیح بدهم. حاضر به تضعیف خود هستم ولی نمی پسندم به مردم و نظام آسیبی وارد شود. وظيفهام اين است كه عملكردم به نفع نظام باشد. برخي همه تخممرغهايشان را در سبد تبليغات و موضعگيري ميگذارند اما من حداكثر 50 درصد عملكرد سياسيام در موضعگيريهاي علني است و كاركردهاي پشت صحنه را كماهميتتر از روي صحنه نميبينم. لذا هميشه رو بازي نميكنم و يك بخشي از وظيفه خودم را پشت صحنه ميبينم و حتي در زمان دوم خرداد نيز چنين بود.*نامزد آقای هاشمی برای دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام کسی دیگر بوده است. اما نظر آقا این بوده که من دبیر مجمع بشوم.*وصيت امام اين بود كه بين نظام و آقاي هاشمي اختلاف ايجاد نكنيم. البته روشن است كه محور رهبري و ولايت فقيه است، اما نبايد وقتي اختلافي پيش ميآيد دامن بزنيم. بايد نزديكي ايجاد كنيم. رويكرد من هم تاكنون همين بوده است.*در قبل از زمان آقاي احمدينژاد، رويكردم اين نبود. چون چنین چيزي وجود خارجي نداشت. ولي از يك سال و نيم بعد از آغاز به كار دولت دكتر احمدينژاد، احساس كردم اين شكاف در حال به وجود آمدن است. لذا از آن موقع يكي از كارهايي كه در مجمع پيگيري ميكردم همين بود که نگذارم اختلافی بهوجود آید.*خود من بيشتر از آقاي هاشمي در آزادي زندانياني كه گناهكار نبودند موثر بودم ولي هيچگاه هم اين حرفها را نزدم.بسياري از دانشجويان دستگيرشده، پدرانشان تماس ميگرفتند، ما هم پروندهشان را بررسي میکردیم و اگر میدیدیم كه بیگناه هستند، براي آزاديشان كمك ميكرديم. البته براي کسانی كه نقشي در اغتشاش داشتند، اقدامي نميكردم. * من پس از انتخابات در نامهاي كه به آقاي شاهرودي نوشتم، تعبيرم اين بود كه دادگاهي كه براي اغتشاشگران تشكيل شده، براي متخلفان كهريزك نيز تشكيل دهيد.*مناظره كه تمام شد دوستان آقاي احمدينژاد ناراحت بودند. مثلا ميگفتند آمار بيكاري كه ميگفتيد مربوط به زمان دوم خرداديها بوده ونه دردوران آقای احمدی نژاد.*در مناظره با احمدينژاد كمي عصباني شدم. خودم را کنترل کردم. بحث در مورد اداره كشور توسط سپاه در اوايل انقلاب بود.*تقابل آقايان هاشمي و احمدينژاد بود. يعني برخوردي كه آقاي احمدينژاد با آقاي هاشمي در مناظره كرد و نامهاي كه آقاي هاشمي فرستاد. بنده انتظار تقابل تا اين عمق را نداشتم، زحمت بسياري هم براي سهقطبي كردن انتخابات كشيدم. ليكن با رفتار اين دو همه آنها به هم خورد. اگر آن شب آقاي احمدينژاد به آقاي هاشمي حمله نميكرد و يا اگر حمله كرد آن نامه نوشته نميشد برداشت من از انتخابات يك فضاي سهقطبي بود. * اين تقابل را آقاي احمدينژاد شروع كرد و آقاي هاشمي در دام ايشان افتاد و اوضاع را به هم زد. آن روزي كه نامه آقاي هاشمي منتشر شد، بسيار عصباني شدم. چون ميدانستم اين نامه چقدر پروژه آقاي احمدينژاد را كامل ميكند و اوضاع به سمت دوقطبيشدن ميرود. در حاليكه اگر اين نامه نبود، وضع ديگري درست ميشد و پروژه سهقطبي شدن پيش مي رفت. من اگر ميدانستم كه فضا اينگونه ميشود، مناظرات را اينطور برگزار نميكردم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]