واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دلنوشته های جوانفکر درباره موسوی و کروبی! اين نکته برجسته ميشد که آقاي احمدينژاد با انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف آقايان هاشمي و خاتمي و حمله به آنان توانست در انتخابات به پيروزي برسد. اين باور که با حمله به احمدينژاد، ميتوان او را از صحنه مديريت کشور حذف کرد، اساس کار آقايان کروبي و موسوي قرار گرفت و آنها آمده بودند تا به زعم خود، احمدينژاد را آماج حملات بيامان خويش قرار دهند. علياكبر جوانفكر مشاور مطبوعاتي رييسجمهور يادداشتي با عنوان " بازي خوردگان ساده لوح در قواره مديريت کشور نيستند" را در تاريخ نوزدهم خرداد در وبلاگ شخصياش درباره انتخابات رياست جمهوري دهم منتشر كرد.در متن اين يادداشت آمده است: در آستانه اولين سالگرد برگزاري يکي از بينظيرترين و با شکوهترين انتخابات رياست جمهوري طي 30 سال گذشته قرار داريم. در اين انتخابات قريب 40 ميليون نفر يعني بيش از 85 درصد واجدين شرايط راي شرکت کردند و آقاي احمدينژاد با کسب نزديک به 25 ميليون راي، از سوي مردم و براي دومين بار به رياست جمهوري برگزيده شد.مهدي کروبي نامزد شکست خورده دوره نهم و ميرحسين موسوي آخرين نخست وزير پس از انقلاب که از آغاز با هدفگذاري مشترک و نوعي هماهنگي و برنامهريزي پشت پرده وارد صحنه انتخابات شده بودند، رويکرد تبليغاتي خود را بر تخريب وجهه آقاي احمدينژاد متمرکز کردند. آنها بر اين باور بودند که از رهگذر تخريب رييسجهمور ميتوانند آراء مردم را متوجه خود کنند.در تحليلهايي که بعد از انتخابات رياست جمهوري نهم از سوي رسانهها و تحليلگران وابسته به جبهه شکست خورده اصلاحطلبان و کارگزاران به سمت افکار عمومي جريان پيدا ميکرد، اين نکته برجسته ميشد که آقاي احمدينژاد با انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف آقايان هاشمي و خاتمي و حمله به آنان توانست در انتخابات به پيروزي برسد. اين باور که با حمله به احمدينژاد، ميتوان او را از صحنه مديريت کشور حذف کرد، اساس کار آقايان کروبي و موسوي قرار گرفت و آنها آمده بودند تا به زعم خود، احمدينژاد را آماج حملات بيامان خويش قرار دهند.آنها تصور ميکردند که با تخريب وجهه آقاي احمدينژاد نزد مردم، کرسي قدرت را از آن خود خواهند کرد.ارائه گزارشهاي غلط و انحرافي و نسبت دادن اين گزارشها به دولت و استفاده مکرر از واژه دروغگويي، حربهاي بود که کروبي و موسوي به آن دست يازيدند تا اذهان مردم را نسبت به دولت و رييسجمهور مشوه و مردد کنند.کروبي داراي سوابقي مانند نمايندگي امام در حج و زيارت و نماينده امام در بنياد شهيد بود و ميرحسين موسوي نيز به عنوان نخست وزير دوران جنگ در تلاش بود تا خود را در خط امام و مورد تاييد امام بنماياند. او براي اين کار به تاييديههايي از طرف منسوبين به امام و حتي شهيد رجايي نيز دست يافت.بديهي است کساني که با تابلوي تاييد امام و ياران نزديک امام در صحنه انتخابات شرکت کنند، مورد توجه مردم قرار ميگيرند و سخنان اين افراد ميتواند دلهاي مردم به ويژه سادهانديشان و عوام جامعه را تحت تاثير قرار دهد.مروري بر رويکرد تبليغاتي و انتخاباتي موسوي و کروبي در دوران انتخابات دهم نشان ميدهد که آنها فاقد هرگونه برنامهاي براي مديريت کشور بودند. در واقع آنها بيش از هر چيز، قصد داشتند با پي جويي سياست تخريب، دولت احمدينژاد را به چالش بکشند و از اين رهگذر به تخريب وجهه مردمي رييسجمهور و دولت نهم بپردازند.با جرات ميتوان ادعا کرد به جز انتخابات دهم رياست جمهوري، طي نه دوره قبل از آن، سابقه نداشت که افرادي تحت عنوان نامزد احتمالي انتخابات و ماهها پيش از ثبت نام و فرارسيدن موسم تبليغات، وارد صحنه شده و دولت حاکم و رييسجمهور را آماج اتهامات، توهينها و حملات سنگين و گسترده تبليغاتي خود قرار دهند.اگر فرض را بر صحت تحليل و ادعاهاي اصلاحطلبان بگذاريم و بپذيريم که آقاي احمدينژاد با نشانه رفتن نقاط ضعف افرادي مانند آقايان هاشمي و خاتمي توانست در انتخابات نهم به رياست جمهوري برسد، در نتيجه پذيرفتهايم که آنها داراي نقاط ضعف بزرگي بودند که فرد گمنامي مانند آقاي احمدينژاد توانست بر آنها و ساير رقباي نام و نشاندار مانند کروبي، معين، لاريجاني، محسن رضايي و قاليباف پيروز شود و به رياست جمهوري برسد و در اين سو نيز بايد بپذيريم که شکست سنگين موسوي و کروبي در انتخابات دهم، با همه يارکشيهايي کرده بودند، مويد آن است که نقطه ضعف عمدهاي در آقاي احمدينژاد و دولت او وجود نداشت و آنها نتوانستند به رغم تبليغات سنگين و مستقيم عليه رييسجمهور و دولت نهم، نظر مردم را از آقاي احمدينژاد به سوي خود معطوف کنند.مساله در اينجاست که عملکرد دولتهاي مختلف در ادوار پس از انقلاب پيش روي مردم قرار داشت و به جز دوران کوتاه دولت شهيد رجايي، ساير دولتها از جمله دولت تحت زعامت ميرحسين موسوي، کارنامه قابل قبولي که متناسب با جهتگيريهاي اصلي انقلاب، خواستهها و آرمانهاي مردم و ظرفيتهاي کشور باشد، ارائه نکرده بودند. در واقع مردم در انتخابات نهم رياست جمهوري، به ارزيابي سخنان و اظهارات آقاي احمدينژاد با واقعيتهاي مربوط به عملکرد دولتهاي قبل پرداختند و به اين نتيجه رسيدند که او براي اداره کشور در ابعاد مختلف، مسير تازهاي را ترسيم ميکند و برنامههاي روشني را براي پيشرفت کشور و آينده ارائه ميدهد. اين ارزيابي و مقايسه منطقي و عملي، مردم را به سمت يک انتخاب روشن سوق داد و اين درحالي بود که بر اساس معيارهاي موردنظر گروهها و جريانهاي سياسي، نبايد فردي مانند آقاي احمدينژاد به رياست جمهوري برگزيده ميشد.آقايان کروبي و موسوي براساس نگاهي سطحي و خوش باورانه وارد صحنه رقابت با آقاي احمدينژاد شدند و تصور ميکردند که با بهرهگيري از روزنامههاي پرشمار اصلاحطلب در سراسر کشور و به راه انداختن امواج سنگين رواني و تبليغاتي ميتوانند اذهان عمومي را از آقاي احمدينژاد منحرف و به سوي خود معطوف کنند. سطحينگري آنها بيش از همه متاثر از ناديده گرفتن واقعيتهاي کشور و بيتوجهي به تاثيرات عميق و ماندگار ناشي از خدمات گسترده دولت نهم در ابعاد مختلف بود. آنها اين نکته را ناديده گرفتند که رييسجمهور احمدينژاد نزد مردم به عنوان يک چهره ارزشي، انقلابي و در خط امام و رهبري پذيرفته شده است و افرادي مانند کروبي و موسوي با وجود نسبتهاي گذشته خود به امام، قادر نيستند او را از چشم مردم بيندازند.در واقع کروبي و موسوي وارد صحنهاي شدند که ابعاد آن براي خودشان نيز شناخته شده نبود. آنها بازي کساني را خوردند که بر اساس چارچوبهاي غلط ذهني به تحليل وضعيت کشور و صحنه انتخابات پرداخته و يک پيروزي آسان و سريع را به آنان نويد داده بودند. همان افراد وقتي با پيروزي قاطع آقاي احمدينژاد و شکست سنگين رقباي او مواجه شدند، به جاي پذيرش اشتباهات و اصلاح رفتارهاي غلط خود، سياست فرار به جلو را در دستور کار خويش قرار دادند و دو نامزد سادهانديش را به بازيگري در صحنه باتلاقي پس از انتخابات تشويق و ترغيب کردند.رفتار، مواضع، رويکردها و منش آقايان کروبي و موسوي در دوران پس از انتخابات از نظر مردم محکوم و مردود است و هويت و شخصيت امروز آنها حتي براي بسياري از کساني که به آنها راي دادند، هيچ جذابيتي ندارد؛ بنابراين آنها براي توجيه رفتار غيرقابل دفاع خود و يارگيري از سادهدلان جامعه، ناگزير از تاسي و تمسک به گذشته خويش هستند. گذشتهاي که به اصطلاح آنها را به امام، انقلاب، راه امام، ارزشها و آرمانهاي مردم مربوط ميکند.سخنان روشنگرانه رهبر معظم انقلاب و رييسجمهور محترم درباره ويژگيهاي خط امام و انقلاب در بيست و يکمين سالگرد ارتحال امام(رض) از اين منظر حائز اهميت است که فرصت نيرنگ را از فتنهگران سلب ميکند. از نکتههاي بارز اين سخنان آن است که اگر دشمن از ما تعريف کرد بايد بدانيم که خيانت کار هستيم.نميشود، انسان خود را در خط امام و دنباله رو امام بداند اما با کساني که صريحا پرچم معارضه با امام و اسلام را بلند ميکنند، در يک جبهه قرار گيرد و با آنها همصدا شود. موسوي و کروبي امروز مورد تجليل و احترام، آمريکا و صهيونيسم و مزدوران قدرتهاي گوناگون، معاندين و مخالفين امام، اسلام و انقلاب قرار دارند؛ بنابراين عقل به آنها حکم ميکند که بايستي در مواضع خود شک کنند و بدانند که راه درست و مستقيم را نميروند. به راستي اراده تصميم به اصلاح در آنها وجود دارد؟ آيا آنها اختيار تصميمگيري براي خود را دارند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]