تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834868350




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ریشه های تاریخی و سیاسی اختلافات ارضی ایران و اعراب


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ریشه های تاریخی و سیاسی اختلافات ارضی ایران و اعراب دکتر حميد احمدي

عصر ايران، اهورا جهانيان - دكتر حميد احمدي، استاد روابط بين الملل دانشگاه تهران، معتقد است كه بحث بر سر نام خليج فارس، ميراث دوران جنگ سرد و حضور مصر و ايران در دو بلوك شرق و غرب است. وي با رد اتهام شوونيستي بودن دفاع ايرانيان از نام خليج فارس، مشكلات موجود بين ايران و جهان عرب را ناشي از زياده خواهي اعراب مي داند. احمدي همچنين تاكيد مي كند كه تجويز اين نسخه كه ايران و امرات مدارك خود را به نهادهاي بين المللي ارائه كنند تا اين نهادها درباره مالكيت جزاير سه گانه داوري كنند ، پيشنهادي از سر بي اطلاعي و ساده انديشي است. متن زير حاصل گفتگو با حميد احمدي درباره اختلاف ايران و امارات بر سر جزاير سه گانه و ادعاي اعراب در خصوص نام خليج فارس است.در اختلاف ایران و امارت بر سر جزایر سه گانه، جنابعالی با این استدلال که طرفین اسناد و مدارک ادعاهای خود را برای داوری به نهادهای بین المللی معرفی کنند، موافقید؟نه، من موافق این امر نیستم زیرا نهادهای بین المللی مثل دادگاه لاهه یا دادگاههای داوری و ... معمولاً به دلایلی به این اسناد و مدارک توجه چندانی نمی کنند از جمله دلایل سیاسی. بویژه اینکه دادگاههایی مثل لاهه که علیرغم اینکه ظاهراً بی طرفند، ولی تحت تاثیر جهت گیریهای سیاسی هستند. این دادگاهها معمولاً داده های تاریخی را دید خاصی بررسی می کنند. تجارب گذشته هم نشان داده است که در مواردی که چنین منازعاتی بین کشورها بوده، این دادگاهها سعی کرده اند که موضع بینابین اتخاذ کنند. یعنی معمولاً بر روی این اسناد و مدارک تاریخی، دقت و تکیه چندانی نمی کنندو ما در تاریخ خودمان هم از این موارد داشته ایم. قضیه بحرین در دهه 70 به سازمان ملل رفت و سازمان ملل هیچ تصمیمی نگرفت و کار را به دیوان داوری ارجاع داد و ایران هم ترجیح داد که کار به آنجا نکشد. قبل از آن هم در قضایای هرات و افعانستان و مرزهای ایران در دهه 1870 نیز با این مشکلات بزرگ مواجه بودیم. همچنین یک دهه پس از آن در ماجرای تعیین مرزهای ایران و عثمانی. در قضیه اروند رود هم ما همین مشکلات را داشتیم. تجربه تاریخی نشان داده که دادگاههای بین المللی عمدتاً به موضع کشورهای واجد اختلاف نگاه کرده و به حقانیت اسناد تاریخی توجه نمی کنند. آنها این نکته را در نظر می گیرند که موضع کشورها و وزن سیاسی آنها در عرصه بین الملل چقدر است و ممعولاً به سمت کشوری نزدیک می شوند که مواضع نزدیکتری به نظام جهانی داشته باشد. الان بازیگران بزرگ به دلایل گوناگون با ما خوب نیستند. اما اماراتی ها جهان عرب را در پشت سر خود دارند و به جهان غرب وابسته اند. ما در دهه 70 میلادی هم با اینکه موقعیت خوبی در نظام بین الملل داشتیم، ولی از آنجایی که این شیوخ امارتی به بریتانیا نزدیکتر بودند، حمایت این کشور را در پشت یر خود داشتند. ما در دهه 30 میلادی، در زمان رضا شاه، اسناد مالکیت ایران بر این جزایر را به جامعه بین الملل ( یا همان سازمان ملل ) دادیم، ولی آنها به این اسناد توجه نکردند و گفتند که این مدارک چیزی را اثبات نمی کند. مثلاً گفتند اگر فلان سند اثبات می کند که بحرین اعلام کرده که ما تابع والی فارس هستیم، این تبعیت به زور و اجبار حاصل شده است. آنها این گونه تحلیل می کنند. معمولاً نهادهای داوری در چنین مسائلی، سعی می کنند موضعی اتخاذ کنند که هیچ یک از طرفین دلخور نشود. در نتیجه اگر موضوع جزایر سه گانه هم به داوری نهادهای بین المللی گذاشته شود، اگر هم کاملاً به نفع امارات تمام نشود، نهاد مسئول داوری موضعی میانی اتخاذ می کند و مثلاً می گویند نیمی از این جزایر برای ایران است و نیم دیگر برای امارات. بنابراین به هیچ وجه صلاح نیست که ما به نهادهای بین المللی رجوع کنیم. ایران در زمان محمد رضا پهلوی هم، در ماجرای جزایر سه گانه،به نهادهای بین المللی رجوع نکرد و جزایر سه گانه را حفظ کرد. بنابراین کسانی که می گویند ما اگر سندی دال بر مالکیتمان بر این جزایر داریم، چرا از ارجاع مساله به نهادهای بین المللی هراس داریم، متوجه پیچیدگی مسائل نیستند و خیلی ساده انگارانه به قضایا نگاه می کنند. این افراد اطلاعات کافی در اختیار ندارند.در واقع شما می فرمایید که نهادهای بین المللی، مثل دادگاه لاهه، مستقل نیستند؟نمی خواهم شعار بدهم و بگویم این نهادها وابسته به ابرقدرتها و استکبار جهانی اند. این گونه نیست اما در این نهادها  ممکن است که لابی هم صورت بگیرد. اگر هم چنین نشود، این نهادها موضع ما را خیلی درک نمی کنند. مثلاً ما می گوییم ایران یک امپرطوری بوده است؛ امپراطوری ای که تا همین اواخر بر پهنه این دریاها هژمونی داشته است. در این دریا کشوری نبوده است. چند تا شیخ و قبیله بوده اند که بعداً کشور شده اند. این ها که نمی توانند ادعا کنند این جزایر متعلق به ما است. این جزایر از سالها قبل، یعنی پیش از شکل گیری این کشورها، در مالکیت ایران بوده است. نهادهای بین المللی این مسائل را درک نمی کنند. آنها به شکل دیگری به این مسائل نگاه می کنند.مگر در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، دادگاه لاهه به نفع ایران رای نداد؟آن قضیه اش فرق می کرد. در آن جا مساله حاکمیت داخلی مطرح بود. ما در داخل کشور خودمان به یک شرکت خارجی امتیازی داده بودیم و اختلاف بر سر لغو این امتیاز بود. به علاوه در آن جا بحث بر سر این نبود که نفت ایران برای کدام کشور است بلکه مساله این بود که آیا دادگاه لاهه صلاحیت رسیدگی به اختلاف ایران و انگلستان را دارد یا خیر؟ دادگاه هم اعلام کرد که صلاحیت رسیدگی به این دعوا را ندارد. البته در آن زمان موضع ایران در جهان قوی بود. ایران در صدر اخبار تمامی مطبوعات جهان بود.اما دولت مصدق در نظام بین الملل در موضع قدرت نبود. کشورهای بزرگ با او همراه که نبودند هیچ، علیه او هم بودند.نه، این گونه نبود. فقط یک کشور با ما بد بود. زمانی که ما به دادگاه لاهه رفتیم اکثر کشورهای جهان، حتی ایالات متحده آمریکا، با ما بودند. به علاوه در دعوای ایران و انگلستان بر سر ملی شدن صنعت نفت، قوانین صریح حقوقی وجود داشت اما در رابطه با ادعاهای سرزمینی و تاریخی، قوانین مدون دقیقی وجود ندارد.در عرف بین الملل در مواردی که اختلافات سرزمینی بین دو کشور پدید می آید، معمولاً چگونه عمل می شود؟بگذارید من به یک نمونه اشاره کنم: دعوای بحرین و قطر بر سر جزایر الهوار. جزایر الهوار چسبیده به قطر هستند و حدود 50 کیلومتر با بحرین فاصله دارند. بین بحرین و قطر بر سر مالکیت این جزایر دعوا بود. عربستان سعودی با قطر بد بود و تلاش کرد تا این مساله به دادگاههای داوری ارجاع داده شود. این گونه هم شد و نفوذ عربستان در دادگاه داوری باعث شد که دادگاه به نفع بحرین حکم صادر کند. حالا به چه دلیل؟ معلوم نبود. بنابراین ما نباید حاکمیت خودمان را به رای چنین دادگاههایی واگذار کنیم. چنین کاری اصلاً معنا ندارد.زیر سئوال رفتن مالکیت ایران بر بحرین از زمان رضا شاه شروع شد؟ما از زمان فتحعلی شاه قاجار درگیر این ماجرا بودیم. در سال 1822 بر سر این موضوع دعوا راه افتاد. بعد از آن در 1869 در زمان ناصرالدین شاه کار به جنجال کشیده شد. در آن زمان بریتانیا اسنادی ارائه کرد دال بر اینکه بحرین متعلق به ایران است اما بعد حرف خودشان را نقض کردند. کاپیتان ویلیلام بروس، فرمانده نیروی دریایی بریتانیا در خلیج فارس، اعلام کرد بحرین ، متعلق به ایران است. اما بریتانیا بعداً این حرف را نقض کرد و او را هم برکنار کرد.یعنی مردم ساکن جزیره بحرین از زمان فتحعلی شاه می خواستند از ایران جدا شوند؟نخیر، انگلیسی ها در دهه 1820 به بهانه مبارزه با دزدان دریایی، این جزیره را اشغال کردند. جزیره بحرین در دست انگلستان بود. دولت ایران می گفت این جزیره را به ما بدهید اما انگلیسی ها بحرین را به ایران نمی دادند. آنها می گفتند این جزیره متعلق به شما نیست. دولت ایران دلایل تاریخی ارئه می کرد دال بر مالکیتش بر این جزیره، اما انگلیسی ها می گفتند این دلایل به درد نمی خورد. آنها می گفتند مردم این جزیره به زور از دولت ایران تبعیت می کردند. یعنی بهانه می آوردند.از زمان فتحعلی شاه تا زمان محمد رضا شاه، انگلیسی ها در بحرین بودند؟در زمان فتحعلی شاه بحرین را گرفتند تا 1968.مالکیت جزایر سه گانه هم از همان زمان محل مناقشه بوده است؟از همان زمان جزایر سه گانه هم مورد مناقشه بوده اند اما اختلاف بر سر بحرین بیشتر در کانون توجه بوده است. شما اگر اسناد دوره رضا شاه را نگاه کنید، می بینید که بحث سایر جزایر هم مطرح بوده است. ما بعضی از این جزایر را توانستیم بگیریم اما تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی را به ما ندادند زیرا این جزایر برای انگلیسی ها اهمیت استرانژیک داشت. تیمور تاش، وزیر دربار رضا شاه، محکم در برابر انگلستان ایستاده بود که شما جزایر ما را گرفته اید. او از این جزایر اسم می برد. ایران مالکیت خودش بر این سه جزیره را از پیش از سال 1305 مطرح می کرد.ایران این سه جزیره را در ازای اعطای استقلال به بحرین بدست آورده است؟نخير، آقاي دكتر زيباكلام چنين حرفي را گفته اند اما اين حرف واقعيت ندارد. اصلاً چنين معامله اي صورت نگرفته است. انگليسي ها در ماجراي اين جزاير برخوردي توام با دورويي داشتند. دولت ايران وقتي كه ديد انگليسي ها در مقام نيرنگ هستند، ديگر ناچار شد جزاير خودش را با اقتدار از آن خود كند. معامله اي در كار نبود. بحث بحرين و جزاير در كنار هم مطرح بودند. دولت ايران در زمان شاه به اين نتيجه رسيد كه حفظ توام بحرين و جزاير سه گانه خيلي سخت است. دولت بريتانيا كاملاً طرف شيوخ بود؛ بخصوص در مورد مالكيت بحرين. عرب ها هم با آنها بودند و آمريكا هم بي طرف بود و چيزي نمي گفت. از آنجايي كه گرفتن بحرين كار سختي بود و بايد با لشكركشي انجام مي شد، دولت ايران به اين نتيجه رسيد كه يك معامله اي صورت دهد. يعني بحرين را واگذار كند و آنها هم ديگر نسبت به جزاير ادعايي نداشته باشند. بر اساس خاطرات علم، مي توان گفت كه برداشت شاه اين بود كه انگلستان و عربستان در ازاي صرفنظر كردن ايران از بحرين، به شيوخ مي گويند كه جزاير سه گانه متعلق به ايران است. شاه روي اين ساده انديشي، با وجود مخالفت جريان هاي ملي در ايران، اجازه داد در بحرين رفراندوم انجام شود. حالا با ماهيت آن رفراندوم كاري نداريم. شاه بايد محكم مي ايستاد و معامله اي رسمي را انجام مي داد. يعني مي گفت ما حاضريم از بحرين خودمان به دليل پاره اي از مسائل بگذريم ودر عوض شما هم از حمايت از شيوخ در قضيه جزاير سه گانه دست برداريد. يعني مالكيت ايران بر اين جزاير به صورتي كاملاً محكم و حساب شده، از سوي همه تاييد مي شد. اگر شاه چنين مي كرد، الان اين مشكلات را نداشتيم.اگربحرين و جزاير سه گانه، هر دو براي ايران بودند، چرا بايد از يكي از آنها مي گذشتيم تا آن يكي را بدست بياوريم؟شاه كه نبايد مي گفت جزاير سه گانه را به ما بدهيد. او بايد مي گفت ما از بحرين گذشتيم به شرط اينكه شيوخ عرب ديگر راجع به جزاير سه گانه ادعاي بيخود نداشته باشند. حالا چرا شاه بايد اين موضع را اتخاذ مي كرد؟ زيرا بحرين در دست ما نبود. ايران براي در اختيار گرفتن بحرين بايد لشكركشي مي كرد و اگر چنين كاري انجام مي داد، تمام دنيا عليه ما موضع مي گرفتند. هر چند كه بحرين حقيقتا متعلق به ما بود، ولي پس گرفتن آن به اين شيوه، كار بسيار سختي بود. ايران نمي توانست وارد يك جنگ عظيم مي شد درحالي كه دولت ايران مي دانست كه هيچ كس در اين جريان با او نيست بلكه همه پشت سر بحرين هستند. دولت ايران با واگذاري بحرين سعی کرد تا حدي فضاي سياسي منطقه را آرام كند تا شيوخ عرب از ادعاي خود نسبت به جزاير سه گانه دست بردارند و انگلستان هم مانع از تكرار ادعاهاي آنها شود ، ولي خوش باوري شاه در قبال قول هاي شفاهي انگليسي ها جواب نداد. بعد از اينكه استقلال بحرين از سوي ايران به رسميت شناخته شد، محمد رضا شاه انتظار داشت كه ادعاي اعراب نسبت به جزاير سه گانه خاتمه يابد ولي اين طور نشد و ادعاهاي مربوط به جزاير سه گانه با سكوت انگلستان و عربستان همراه شد. حتي عربستان به طور ضمني از ادعاي شيوخ اماراتي حمايت مي كرد. اين جا بود كه شاه احساس كرد فريب خورده است. او نگران قضاوت آيندگان درباره خودش هم بود و به اسدالله علم مي گفت ايرانيان نسلهاي آينده، درباره ما چه مي گويند؟ آيا مي گويند ما صلح دوست بوديم كه بحرين را واگذار كرديم يا اينكه مي گويند ما بي عرضه بوديم؟ به هر حال دولت ايران در ماجراي جزاير سه گانه، آماده جنگ با انگلستان شد. اين موضوع در خاطرات علم آمده است. او مي گويد دولت ايران تصميمم گيرد كه به بازي اي كه با او  درپيش گرفته اند پايان دهد. به همين دليل تصميم مي گيرد به محض خروج بريتانيا از اين جزاير، در آنجا مستقر شود. شاه حتي اذعان مي كند كه اگر انگلستان بخواهد با ما وارد جنگ شود، ما آماده جنگ هستيم. اين حرف دكتر زيباكلام بي انصافي است كه مي گويد انگلستان اين جزاير را به ما داد تا بحرين مستقل شود. نه، ايران در آن ماجرا فريب خورد ولي از جايي به بعد فهميد كه بايد محكم بايستد تا جزاير خودش را حفظ كند و چنين هم كرد. الان هم ما بايد محكم بايستيم. مطرح شدن بحث داوري نهادهاي بين المللي راجع به اين موضوع به هيچ وجه صلاح نيست. ما بايد موقعيت خودمان را در نظام جهاني ارتقا ببخشيم تا با قدرت بيشتري بتوانيم از جزاير خودمان محافظت كنيم. به نظر من خوشبختانه كشورهاي بزرگ مثل آمريكا امارات را در قصه جزاير سه گانه تحريك نمي كنند. ما حتي اگر برخورد سنجيده اي با جهان عرب داشته باشيم، بهتر مي توانيم اين مشكل را حل كنيم. مثلاً به جاي درگيريهاي متعدد با عربستان سعودي در منطقه و متمركز شده بر لبنان و ... مي توانيم سياست ديگري در پيش بگيريم كه در حل مشكل جزاير سه گانه به كارمان بيايد.فرموديد آمريكا در بحث جزاير سه گانه امارات را تحريك نمي كند. انگلستان چطور؟انگليسي ها در قديم اين كار را كردند ولي الان چنين كاري نمي كنند. دولت امارات يك دولت اقتدارگراي ديكتاتور است و بر اساس نظريه " انحراف در روابط بين الملل " مي خواهد ذهن شهروندانش را به مسالهاي خارجي منحرف كند تا بتواند به راحتي حكومت كند. به همين دليل مساله اي قلابي به نام جزاير سه گانه را براي خودشان ايجاد كرده اند تا افكار عمومي اين كشور متوجه اين موضوع شود. به نظر من آمريكا و انگليس كاري به اين موضوع ندارند بلكه اين خود دولت امارات است كه در اين تنور مي دمد.اماراتي ها دقيقاً از چه زماني ادعاي مالكيت اين جزاير را مطرح كرده اند؟شيوخ شارجه و راس الخيمه از قبل از شكل گيري امارات چنين ادعايي رامطرح مي كردند.يعني از زمان قاجاريه؟نه ، از زماني كه انگلستان اعلام كرد كه ما مي خواهيم از اين جزاير برويم. اعراب با خودشان هم بر سر جزاير اين منطقه دعوا داشته اند. بين عربستان و قطر، عربستان و بحرين، عربستان و يمن،عربستان و عمان و عربستان و امارات چنين دعواهايي در جريان بوده است. اين دعواها محصول مرزكشي هاي بريتانيا در اين منطقه است. اما الان كشورهاي غربي امارات را در ادعا عليه ايران تحريك نمي كنند. فقط كشورهاي عربي اند كه امارات را تحريك مي كنند. كساني كه مي گويند غرب امارات را عليه ايران برمي انگيزد، آگاهي چنداني ندارند.ادعاي اعراب در خصوص نام خليج فارس از چه زماني مطرح شد؟اين موضوع از زمان جمال عبدالناصر به طور جدي مطرح شد. يعني تا اوايل دهه 60 ميلادي بحثي راجع به نام خليج فارس در ميان نبود و اعراب هم عبارت خليج فارس را به كار مي بردند. زماني كه درگيرهاي منطقه اي ايران و مصر شروع شد و در نهايت به قطع روابط دو كشورانجاميد، مصري ها اين بحث را مطرح كردند و اتحاديه عرب هم دنبال آن را گرفت و حقوقدانان اين اتحاديه هم در اين باره اطلاعيه صادر كردند. اما اين موضوع سابقه قديمي تري هم دارد. در همان دوره رضا شاه هم گاهي برخي از مطبوعات سعودي اشاره اي به اين موضوع كرده اند. بحث بر سر نام خليج فارس، در اصل ميراثي است كه از جنگ سرد براي ما به يادگار مانده است. درآن زمان در بلوك غرب بود ومصر در بلوك شرق. ايران و مصر بر سر پيمان بغداد و دكترين آيزنهاور و مسائلي مثل بحران لبنان و اردن و اسرائيل، در برابر هم قرار گرفتند. دهه 60 هم دهه پان عربيسم بود. اين گونه بود كه در اين دهه ادعاي اعراب در خصوص نام خليج فارس به طور جدي مطرح شد. پان عربيستها نه تنها راجع به نام خليج فارس بلكه راجع به خوزستان و بلوچستان هم ادعاهايي دارند. اين ها حتي نسبت به ايالت اسكندرون تركيه ادعا دارند. اين حرفها بر اساس ايدئولوژي پان عربيسم مطرح مي شود كه مدعي است از فلان جا تا فلان جا جهان عرب است و بخشهايي از جهان عرب در اختيار غير اعراب است.ادعاي آنها نسبت به خوزستان و بلوچستان چيست؟آنها مي گويند خوزستان براي شيخ خزعل بوده و در اصل عربستان است. بعضي از پان عربيست هاي تندرو هم مي گويند كه بلوچ ها در اصل عرب بوده اند. حتي در اين زمينه كتابي هم نوشته اند كه من در كتاب " قوميتها و قوم گرايي در ايران " به آن اشاره كرده ام.نظر شما درباره اين تحليل كه ایرانی ها به دليل مسائل  قرون قدیمی ، عليه اعراب بغض و كينه  تاريخي دارند، چيست؟نه، به نظر من بغض و كينه تاريخي اي وجود ندارد. اين مسائل ريشه در اختلافات معاصر دارد. ما قبل از اينكه بحث جزاير مطرح شود، بحثي در مخالفت با اعراب نداشتيم. البته در دوره مشروطه برخي از روشنفكران ما مي گفتند كه اعراب عظمت ايران باستان را مخدوش كردند. اما اين بحث ها همگاني نبود. فقط بحثي بود كه از سوي پاره اي از روشنفكران مطرح مي شد. اعراب بر عربيت چنان تاكيد مي كنند كه اساساً فراتر از شوونيسم مي روند. آنها براي خودشان شبه جزيره عرب، درياي عرب و شط العرب دارند و يك خليج فارس را هم كه از زمان باستان وجود داشته است، مي خواهند به خليج عرب بدل كنند. اين كارها معناي خاصي دارد. بله، بعضي از ايراني ها ممكن است از اعراب خوششان نيايد. بعضي از عرب ها هم اين گونه اند. احساسات ضد ايراني عرب ها از احساسات ضد عرب ايراني ها بيشتر است. شما از زائريني كه به حج و كربلا سئوال كنيد كه اعراب در آنجا با شما چه برخوردي دارند. مقصر دعواي اعراب وايرانيان در وهله نخست، خود اعرابند. زيرا از سر زياده خواهي شان هويت ايراني را منكر مي شوند و داشته هاي ايرانيان را به خودشان نسبت مي دهند. طبيعي است كه ايرانيان هم در برابر آنها واكنش نشان مي دهند. اين واكنش بي دليل نيست و نبايد آن را نشانه شوونيسم دانست. به نظر من در اختلافات ميان ايرانيان واعراب، روشنفكران عرب به مراتب بيش از روشنفكران ايراني مقصرند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 862]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن