واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طلبه شهید علیاکبرعلی محمدی
شهید عشق، مسیحا دمند، اگر نظر از مشرق چشمانشان کنند، جان را سلطان کشور وجود می نمایند. عقال مصلحت از بن پای گشودند و بر درگاه حضرت دوست ، جبین صدق و بندگی ساییدند. آنان که ملول از زندگی دنیا ، مهر رخ دوست دیدند ، دلق گدایی بر دوش کشیدند، خاکسار خانة او شدند و در مقابل تمام عظمت الهی ، به کرنش پرداختند. شهید علیاکبرعلی محمدی به سال 1344 در روستای «حداده» از توابع شهرستان دامغان چشم به دنیا گشود، دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسة «کهریز» تهران گذراند . سال دوم دبیرستان نسیمی خنک از جانب یار ، هستی دوبارهای به او بخشید و به دنبال جذبة یار، در حوزة علمیة شهید بهشتی تحصیلات حوزوی خود را آغاز نمود، سپس به مدرسةامیرالمؤمنین (ع) شهر ری انتقال یافت. شعور انقلابی اش ـ که نشاٌت گرفته از معرفتی الهی بود ـ او را وادار به فعالیتهای انقلابی کرد. با اجرای تئاتر در مسجد ، ماهیت پلید رژیم شاهنشاهی را در قالب طنز به مردم نشان میداد. در همان شب بود که مأموران ساواک به مسجد ریختند و او توانست با کمک مردم از درب دیگر مسجد فرار کند. شهید ، با این که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود، اما همیشه درد محرومان را بر دل داشت. در کنار حوزه درسهای دبیرستان را هم به اتمام رساند و توانست در سال 63 از دبیرستان طالقانی دیپلم بگیرد. شهید علی محمدی پس از مدتی از مدرسة علمیة امیرالمؤمنین (ع) به مدرسة هانیه رفت و در محضر حضرت آیت الله رفیعی لمعه را به اتمام رساند و بخاطر روحیة بالا و قدرت مدیریتی خوب، او را به عنوان مدیر مدرسه انتخاب کردند. جنگ، معجونی از عشق و آتش بود، عشقی که مجاهد را به دوست میرساند و آتشی که هستی دشمنان را به باد میداد. شهید علی محمدی اولین بار در سال 1362 در عملیات خیبر شرکت کرد. در سال 64 مجروح شد و پس از مرخص شدن از بیمارستان ، دروس حوزه را ادامه داد و در کنار حوزه ، به دانشگاه امام حسین (ع) رفت. برادران سپاه ـ که به استعدادهای او پیبرند ـ مقدمات رسمی شدن او را فراهم کردند. خرم آن دل که به دیدار دوست، مستوار و شیدا و سبکبال رود و او نیز در سوم مهرماه سال 1366 در غرب کشور به جمع عرشیان عالم قدس راه یافت. پیکر مطهر و مقدسش بعد از تشییع با شکوهی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده و مزارش تا قیامت دارالشفای آزادگان و دلسوختگان شد. «گوارا باد شربت شیرین وصال بر عاشقان کوی یاربرای حفظ این انقلاب ، راه های زیادی وجود دارد که از جمله عبارتند از : اولین راه ، خارج نشدن از خط رهبری وآن اطاعت مخلصانه وصادقانه از او امر و فرمایشات رهبریت است که نباید قدمی از آن جاو افتاد و نه ، از آن فاصله گرفت «حنظلههای دوران» از خصوصیات علیاکبر این بود که هیچ وقت اسراف نمیکرد . در کارها نظم و ترتیب را کاملاً رعایت مینمود و قلبی بسیار رئوف و مهربان داشت . روزی به او گفتم :«چرا وضع خودت را درک نمیکنی و به قول امروزیها ، شیک نمیگردی ؟» ناگهان دیدم علیاکبر گریهاش گرفت و با حالتی بغضآلود گفت :«شما چرا این طور فکر میکنید ؟ من وقتی به مدرسه میروم و میبینم که دوستم (محسن) پیراهنش کهنه و پاره است و کفش و وضع مناسبی ندارد ، چطور آرام بگیرم . همة پولهایی را که از شما گرفتم ، خرج این راهها میکردم .» او برخلاف خیلیها که پس از ازدواج باب جهادشان بسته میگردد ، پس از گذشت چند روز از مراسم عروسیاش رهسپار دیار آتش و خون شد و خاطرة حنظلة قهرمان را زنده کرد و ... به نقل از پدر شهیدبخشی از وصیت نامه شهید عزیزانم ! برای حفظ این انقلاب ، راه های زیادی وجود دارد که از جمله عبارتند از : اولین راه ، خارج نشدن از خط رهبری وآن اطاعت مخلصانه وصادقانه از او امر و فرمایشات رهبریت است که نباید قدمی از آن جاو افتاد و نه ، از آن فاصله گرفت . دومین راه ، حفظ این انقلاب و حفظ اصالت آن است. اصالت اسلامی بودن و مکتبی بودن وآن در گرو پای بند بودن به اصول مکتب است. برادران وخواهران عزیز! تا زمانی که امیدمان و چشممان وکوششمان در مشکلات، یاری گرفته از مکتب اسلام باشد ، بدون القائات چپ و راست ، مطمئناً نهضت ادامه داشته و اصالت خود را نیز حفظ می کند واگر روزی بخواهیم امیدی به مکاتب شرق وغرب داشته باشیم ، آن روز ، روز مرگ انقلاب اسلامی است. سومین طریق ، حفظ این انقلاب و حفاظت از پشتوانه های مکتبی این انقلاب ، یعنی مفسران وابستة مکتب و آگاهان و خبرگان به قوانین آن یعنی روحانیت مبارز و بیدار که در هر عصری با حرکت های خود وسخنان خود نسل های جامعه را به سوی اسلام عزیز دعوت کرده و جلوی هر گونه انحرافی از هر نوع ، مثل اسلام شرقی و غربی ،ـ سوسیالیزم و. . . ایستاده اند و منحرفان را سرکوب کرده اندمنبع سایت جلوه ایثارتنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 731]