واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رهبر از اولین دیدارش با چمران می گوید سخنان حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت سالگرد شهادت دكتر مصطفی چمرانبرای من هیجان انگیز و جالب است كه از اولین آشنایی های خودم با برادر شهید عزیزمان چمران حرف بزنم. اسم او را در سال 56، در رابطه با مسائل روز شنیده بودم ، یک نوار چند ساعته هم كه راجع به درگیری های لبنان صحبت كرده بود از او گوش كرده بودم. كه در آن نوار نشانه شیفتگی فراوان ایشان به امام موسی صدر كاملاً مشهود بود و اطلاع داشتم كه ایشان دستیار و مشاور آقای صدر هست و همچنین فرمانده نظامی سازمان امل كه به وسیله امام موسی صدر تشكیل و به وجود آمده بود .
مجموعه اطلاعات من از شهید چمران همین ها بوده تا قبل از این كه ایشان را ببینم . در سال 58 ، قیافه مهربان و صمیمی و متواضع و دوست داشتنی چمران را اول بار در نخست وزیری دیدم قیافه ای كه با ترسیم ذهنی من از چمران به كلی متفاوت بود .خیلی گرم از من و از یكی از برادران كه با هم بودیم استقبال كرد. نشستیم ، دیدم او هم دورادور با من آشنا بوده است . خیلی زود احساس كردم كه یك انسان اهل ذوق و معنویت و علاقمند به هنر و هنرمند است . آشنایی ما از این جا شروع شد ، خیلی زود با چمران صمیمی شدیم و آن صمیمیت وقتی بیشتر می شد كه من آثار این صمیمیت را در او مشاهده می كردم یعنی طبیعتاً یك آدم صمیمی بود، آدم دروغگو، متظاهر ، مزدور در دوستی نبود. مثلاً می دیدیم كه با دوستان قدیمی اش هر وقت ملاقات می كرد با هم روبوسی می كردند و این برای من جالب بود . با خود من هم همینطور بود ، من را كه می دید با یك حالت شعفی بلند می شد و مرا بغل می گرفت و می بوسید .روزی كه ایشان به عنوان وزیر دفاع پای به وزارت دفاع گذاشت به اتاق من آمد . شاید در اولین ساعت ورودش به وزارت دفاع بود . من آن وقت در وزارت دفاع نماینده شورای انقلاب بودم و از لحاظ سازمانی هم سمت معاونت وزیر دفاع در امور انقلاب را داشتم . معاونت تازه به وجود آمده متناسب با اوضاع و احوال آن روز انقلاب . آمدن او به اتاق من به این معنی بود كه مایل بود دوستی ما در وزارت دفاع تبدیل شود به یك همكاری صمیمانه . نمی خواست برود در اتاقش بنشیند و من به عنوان یك معاون به دیدنش بروم . بلكه مایل بود كه صمیمانه با مسئله برخورد كند و بسیار كار جالب و شیرینی بود . به اتاق من آمد كه حالا ما با هم هستیم ، چگونه باید در وزارت دفاع وظایفمان را انجام دهیم . به این عنوان با هم مذاكراتی را انجام دادیم. بعد هم در شورای عالی دفاع با هم همكاری داشتیم . البته منظورم از این شورای عالی دفاع، قبل از آمدن بنی صدر بود .هنگامی كه بنی صدر رئیس جمهور شد و بعد از مدت كوتاهی از طرف امام به عنوان نماینده فرمانده كل قوا منصوب شد من از ارتش و وزارت دفاع استعفا كردم و بیرون آمدم . بنابراین با هم برخورد كاری كمی داشتیم اما رفاقتمان محفوظ بود تا این كه مجدداً به فرمان امام شورای عالی دفاع تشكیل شد و من و دكتر چمران به عنوان دو نماینده امام كه در قانون اساسی تعیین شده بود در شورا معین شدیم و بعد از اندكی جنگ شروع شد . بعد از آن كه جنگ شروع شد به فاصله شاید یك هفته ای بعد از جنگ ، با رفتن هر دو ما به اهواز و آن احوالی كه مسائل شیرین و جالبی دارد و همكاری ما در ستاد جنگ های نامنظم آغاز شد و ادامه داشت تا هنگام شهادت ایشان .رهبر انقلاب : برای من هیجان انگیز و جالب است كه از اولین آشنایی های خودم با برادر شهید عزیزمان چمران حرف بزنمدكتر چمران را در مجموع، من یك فرد ممتاز دیدم . این امتیازها به خاطر وجود ویژگی های اخلاقی و رفتار زیبایی بود در شخصیت او كه داشتن همه اینها با هم یك چهره خاصی از چمران می ساخت . بعضی از این خصوصیات را اشاره كردم ، تواضع او ، مهربانی او ، صمیمیت او چیزهای جالبی بود .فرد هنرمندی بود ، نقاش بود ، عكاس ماهری بود ، شاید شعر هم می گفت درست نمی دانم اما می دانم كه با شعر سروكار داشت . فردی بود كه در محیط كار با زیردستانش حالت پدرانه داشت با دوستانش حالت برادرانه خیلی صمیمی داشت با كسانی كه به آنها ارادت می ورزید حالت احترام آمیز خیلی زیاد داشت ، اهل پرخاشگری ، بحث های بی پایان و جدل با این و آن نبود . از مهمترین خصوصیاتش این بود كه اهل تظاهر به معنای خود مطرح كردن در جامعه نبود ، كم مصاحبه می كرد .
كم خودش را مطرح می كرد . مثلاً از زمانی كه آمده بود تا آن روزی كه من او را در نخست وزیری دیدم خیلی نام كمی از او شنیده بودم . تا مدت ها اصلاً نمی دانستم كه چمران در ایران است . با این كه كسان دیگری هم بودند كه هم عرض او بلكه پایین تر از او بودند ، وقتی آمدند ایران ، با های و هوی با مصاحبه، با مطرح كردن خودشان در اینجا و آنجا مردم را در جریان وضع زندگی خودشان قرار دادند ، اما او چنین نكرد . او در سكوت زندگی می كرد . شخص پركاری بود شب ها غالباً در نخست وزیری می خوابید . خانه پدر و مادری خودش خانه قدیمی در حوالی خیابان 15 خرداد (بوذرجمهری سابق ) بود . خیلی كم خانه می رفت و نمی رفت . در عین داشتن ابعاد عرفانی ، معنوی و ذوقی و لطافت های روحی ،یك نظامی كامل بود . منظورم از نظامی كامل روحیه نظامیگری است . دارای روحیه كامل نظامیگری بود . فرماندهی می كرد ، كار نظامی می كرد ، در عملیات شركت می كرد و كارهای پارتیزانی را بلد بود ، اهل سازماندهی بود یعنی سازماندهی را بلد بود . اهل مطالعه بود ، دانشمند بود ، دوره های عالی علمی را دیده بود . از خصوصیات خودش كم صحبت می كرد . اگر مطرح می شد آن گاه می گفت . اما این كه بنشیند و بشمارد كه من فلان دوره علمی را گذرانده ام و فلان گواهی علمی را گرفته ام این طوری نبود ، تا مدتها از وضع شخصی زندگی او اطلاع نداشتم با این كه با هم دوست و نزدیك و رفیق بودیم .همین گذراندن مدارج علمی را من تا مدتها نمی دانستم ، به یك مناسبتی صحبتی شد و به من گفت . نقاش بودنش ، اهل شعر بودنش ، اهل كتاب بودنش در رفتارش فهمیده می شد این كه خود او بخواهد این را مطرح كند و از خودش حرف بزند اینطوری نبود . به طور كلی خصوصیات زیادی داشت ، در عقاید خودش آدم پایداری بود و آنچه را كه می فهمید و به آن معتقد می شد صریح بیان می كرد .و من با نمونه های برجسته ای از خصوصیات او كه بسیار جالب بود برخورد كردم . یكی ماجرای پاوه و فرمان معروف امام بود كه او با صراحت كامل و علی رغم گفته نخست وزیر وقت اعلام داشت كه این حكم امام بود كه ما را از مرگ حتمی نجات بخشید و پاوه از محاصره خارج شد و ضد انقلاب گریخت .چمران علاقه شدیدی به جوانان حركت المحرومین و سازمان امل لبنان داشت و عده ای از آنها همراه او به اهواز آمدند و جنگیدند و از بهترین هایشان قبل از خود شهید چمران به شهادت رسیدند نمونه دیگر برخورد او در شورای عالی دفاع با بنی صدر بود كه باز هم آنچه را كه حق بود می گفت و در بسیاری موارد مخالف نظریات بنی صدر استدلال می كرد و رأی می داد .نكته جالب دیگری كه شاهدی بر شجاعت اخلاقی شهید چمران است مخالفت او با طرح انحلال مجلس خبرگان در هیئت دولت وقت بود كه اكثریت بدان رأی دادند و چمران موافق این مسئله نبود . با این كه هیئت دولت همه از دوستان او بودند ، او به این طرح رأی نداد .از خصوصیات بسیار بارز دیگر او شجاعتش در میدان های جنگ بود این را من خودم از نزدیك دیدم . نیروهای رزمنده ما در آن روزی كه سوسنگرد فتح می شد در آبان ماه سال 59 كه روزهای تاسوعا ، عاشورا و یا به طور دقیق روز قبل از تاسوعا بود ، تركیبی بود از سپاه و ارتش و اولین باری بود كه تركیب سپاه و ارتش با همدیگر كار می كردند . تركیب كاملی نبود اما تركیب بالنسبه ای بود و چمران با یك عده از نیروهایی كه همراهش بودند در این جنگ می جنگید و او جلوتر از همه اینها بود ، زودتر از همه به شهر سوسنگرد رسید و در كام خطر فرو رفت ، در یك ماجرا همان روز چند تانك چمران را و چند نفری را كه همراهش بودند محاصره كردند ،
یكی از همراهانش جوان بسیار شجاع و برازنده ای بود به نام اكبر كه او شهید شد و خود چمران هم در آن ماجرا مجروح شد و پایش زخمی شد كه او را به اهواز آوردند و مدت 30 الی 40 روز در بستر بود . یا در یك جریان دیگر ، آن وقتی كه در اهواز وضعیت ما خیلی بد بود شب ها ستاد جنگهای نامنظم گروههای نفوذی تشكیل می داد و 10 نفر ، 15 نفر ، 20 نفر به طرف دشمن می فرستاد كه بروند و یكی، دو تا ، سه تا تانك هر چی می توانند بزنند و برگردند ، به اصطلاح شكار تانك كنند كه البته در مقابل نیروهای عظیم دشمن حركت بسیار ضعیف و غیرقابل ذكری بود . اما شجاعتها و حماسه ها و درخشندگی های عجیبی بالنسبه به وضع نیروهای آن روز ما داشت.خود چمران هم در این گروهها غالباً شركت می كرد ، یعنی یكی از این گروهها را با فرماندهی خودش راه می انداخت . یك بار رفته بودند و صبح برگشتند در حالی كه شب را با كمال زحمت و ناراحتی گذرانده بودند و با یك وضع عجیبی توانسته بودند نجات پیدا كنند و بیایند . در جنگ مرد شجاعی بود جلو می رفت و از برخورد با دشمن نمی ترسید .این خصوصیات بارزی بود كه شجاعت اخلاقی و رزمی شهید عزیز را نشان می دهد .چمران علاقه شدیدی به جوانان حركت المحرومین و سازمان امل لبنان داشت و عده ای از آنها همراه او به اهواز آمدند و جنگیدند و از بهترین هایشان قبل از خود شهید چمران به شهادت رسیدند .به هر حال ما احترام بسیاری برای چمران قائلیم و برادران همرزم او در لبنان از نزدیكترین افراد غیر ایرانی به ما و جمهوری اسلامی هستند و انشاالله همچنان ارتباطات نزدیك و صمیمانه و متعهدانه خودشان را با جمهوری اسلامی حفظ و خود را جزو این ملت و اهل این كشور بدانند و مصالح جمهوری اسلامی ایران را در منطقه خود حفظ نمایند.برخی از مطالب مرتبط : خاطراتی از حضور رهبری در جنگ رقص چمران در برابر مرگعملیات حضرت مهدی (عج)شهادت یک مادردهلاویهارزش انسان در كجاست؟امام موسی صدرآخرین وصیتنامه شهید چمران در لبناندست نوشته ای از شهید چمران بخش هنرمردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]