واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: واقع گرایی در رسانه ی ملّی!
حضور رسانه های رقیب چون رادیوها و تلویزیون های ماهواره ای و در کنار آن، ظرفیت های تازه مانند وبلاگ ها و دیگر امکانات دنیای مجازی ارتباطات و اطّلاعات که به صورتی مداوم در حال بمبارانِ اطّلاعاتی اندیشه و ذهنِ مخاطبان و اثرگذاری بر تحولاّت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستند، مُنجر به طرح چنین پرسشی شده است که رسانه ی ملّی ما در برابر رسانه های دیگر تا چه اندازه به «واقع گرایی» و الزامات دستیابی به آن، پایبند و متعهد است؟ به دیگر سخن، رسانه ی ملّیِ ما در ایستگاه ها و کانال های متعدّد رادیویی و تلویزیونی خود تا چه اندازه کامیاب و موفق به نمایش چهره ی واقعی جامعه بوده است و در این راه، توانا به ایجاد این اِحساس و پندار در نزد مخاطبان هدف خود در جامعه شده است که در حالِ دیدن یا شنیدن درون و بیرون واقعی جامعه هستند؟پاسخگویی به پرسشی این چنین در نهایت مُنجر به ترسیم طیفی می شود که دو سوی متفاوت و متضاد دارد، سویی از آن بر این اعتقاد و باور است که رسانه ی ملّی در ایجاد و برآوردن چنین احساس و انتظاری، نه تنها کامیاب و موفّق نبوده است که فرسنگ ها از آنچه باید، فاصله دارد. جامعه در رسانه ی ملّی به درستی بازنمایی نمی شود و واقع گرایی به صورت ابزاری در آمده است که تنها در مقابله سلیقه ای با اندیشه ها و رفتارهای مغایر با خواست سیاستگذاران و گردانندگان رسانه ی ملّی به ویژه در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، به کار می آید و جز آن، بروز و ظهوری شایسته ندارد. گروهی بر این باورند که رخدادها و حوادث پس از انتخابات، از جمله ی مصداق های مقابله ی تحریف آمیز با پوشش خبری واقع گرایانه در رسانه ی ملّی است. در هر جامعه، مردمی هستند که دغدغه و مشغله ی بزرگ حیات آنها انطباق رنگ لاک ناخنشان با روژ لب هایشان است، امّا آیا باید اینچنین افراد را در زمره ی تیپ های اصلی و مردمی جامعه و مسایل آنها را، اساسی ترین و حیاتی ترین مسایل مبتلابه جامعه دانست؟امّا در مقابل، سویی دیگر بر این اعتقاد و باور است که رسانه ملّی از ایجاد و برآوردن چنین احساس و انتظاری، گام فراتر نهاده است و با روشنگری های خود، به ویژه در رخدادها و حوادث پس از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان داده است که بیش از پیش به تحقق آرمان واقع گرایی، نزدیک و نزدیک تر شده است. در میان این دو گروه تخریب گر و تأییدگر، دیگر پاسخ ها با شدّت و ضعفی متناوب با دیدگاه افراد و گروه های مختلف اجتماعی، جایگاه و نقشی متفاوت می یابند و نقاط مختلف این طیف ترسیم شده ی ذهنی را تکمیل می کنند. واقع گرایی در رسانه ی ملّی در حالی با چنین دیدگاه هایی در جامعه، رو به رو و مواجه می شود که رییس، سیاستگذاران وبرنامه ریزان ارشد آن برتلاش و کوشش سازمان رسانه در ارایه ی تصویری واقعی و همه جانبه از جامعه و تحولاّت و رخدادهای آن تأکید می ورزند و سازمان را در بیان واقعیّات و پیشتازی در طرح و ارایه ی واقع گرایانه و به دور از تحریف و سلیقه نگری به مسایل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه، کامیاب و به نسبت موفق می دانند.
نگارنده در حضور و هیاهوی دیدگاه های متعارض، به دنبال آن نیست که به داوری و قضاوت برخیزد و حق را به سویی دهد و یا نگاهی متفاوت را در این میان برگزیند؛ چرا که بر این باور است تا مفهومی چون واقع گرایی به درستی شکافته و درباره ی آن کنکاش صورت نگیرد، تنها سایه هایی از چنین مفهوم یا دیگر مفاهیمی از این دست، ارزیابی، بررسی و نقد می شود و همه ی تلاش ها و کوشش ها، و سخنرانی ها و قلم فرسایی ها؛ ره به آنچه باید، نمی برد. آسیبی که سایه ی بلند و شوم آن، اگر نگویم همواره که بسیار بر سر عرصه ی نقد و نقادّی در جامعه ی ما سایه گستر است و پیامدهای نامطلوب بسیار بر جامعه و طرح علمی، منطقی و همه جانبه ی مسایل مختلف در آن، تحمیل می کند باید واقع گرایی را به درستی شناخت و سپس درباره ی واقع گرایی در رسانه ی ملّی به ارزیابی و داوری نشست. اُستاد بزرگوار، دکتر باقر ساروخانی که از پیشتازان جامعه شناسی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در ایران است، در کتاب وزین مرجع خود با عنوان «جامعه شناسی ارتباطات» به بیان مفهوم علمی واقع گرایی و تفاوت آن با دیگر مفاهیم و واژگان مشابه چون: واقع نگاری، واقع پذیری، واقع شناسی و دیگر مفاهیم و واژگان مشابه می پردازد. تأمل در چنین تفاوت هایی می تواند ما را در کسب نتیجه ای منصفانه و ارایه ی پاسخی منطقی و همه جانبه از آنچه در پی بیان آن بودیم، یاریگر باشد. دکتر ساروخانی اینچنین به بیان این تفاوت ها پرداخته است:گروهی بر این باورند که رخدادها و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، از مصداق های مقابله ی تحریف آمیز با پوشش خبری واقع گرایانه در رسانه ی ملّی است1- واقع گرایی به معنای توجّه برنامه ریزان و برنامه سازان رسانه های جمعی به واقعیّت های اجتماعی است، امّا این توجه خاص که باید به شناخت و تحلیل پدیده های واقعی در جهان هستی بینجامد، با واقع نگاری یکسان نیست. گرچه در واقع گرایی، عینی گرایی نیز نهفته است، امّا فراتر از عینی گرایی حضور ابعاد و جنبه های دیگر در تحقّق مفهوم واقع گرایی ضروری است. کوتاه سخن آنکه واقع گرایی تنها «عکاسی ساده جامعه» نیست که بسیار فراتر از آن است.2- نباید واقع گرایی را با واقع پذیری مشابه دانست. چرا که پذیرش بی چون و چرای واقعّیت به همان اندازه واقع ستیزی خطرناک است. واقع پذیر آنهایی هستند که هرگز درصدد بهبود شرایط پیرامون نیستند و به نوعی محافظه کاری، نوگریزی و حتّی همنوایی یعنی خود را همانند دیگران ساختن، گرفتار هستند.3- نباید واقع گرایی را توصیف یا حتّی تشریح دقیق رخدادها و وقایع خاص و استثنایی جامعه دانست. به عنوان نمونه، در هر جامعه، حتّی در سخت ترین شرایط آن، مردمی هستند که دغدغه و مشغله ی بزرگ حیات آنها انطباق رنگ لاک ناخنشان با روژ لب هایشان باشد، امّا آیا باید اینچنین افراد را در زمره ی تیپ های اصلی و مردمی جامعه و مسایل آنها را، اساسی ترین و حیاتی ترین مسایل مبتلا به جامعه دانست؟ واقع گرایی حتی برهه های استثنایی و خاص حیات تیپ های رایج جامعه را نیز در نظر نمی گیرد.4- نباید واقع گرایی را با واقع شناسی نیز مشابه گرفت. چه واقع شناسی به معنای تحلیل درست واقعیّت یا کنکاش درست در آن، خود در بطن واقع گرایی جای دارد. برنامه ریز و برنامه ساز، و پژوهشگر و نویسنده ی رسانه هنگامی واقع گراست که نه تنها به کالبدشناسی واقعیّت دست می زند، که علل و عوامل شکل گیری پدیده ها را مطرح می سازد؛ چرا که بر این اعتقاد است که مبارزه با آسیب های اجتماعی تنها از طریق سرکوب سطحی آنها، امکان پذیر و میسّر نیست. رسانه ی واقع گرا دست از مبارزه ی بی حاصل و فرسایشی با معلول ها که در سطح یا قشر دوبین جامعه تبلور می یابند، بر می دارد و به اعماق یا آنجا که شبکه های ملّی و معلولی جای دارند، رسوخ می کند.5- واقع گرایی به معنای توجّه به همه ی ابعاد و جنبه های پدیده های مختلف در جامعه است؛ دیدی تام و کامل داشتن و همه ی سطوح و لایه های پدیده ها را دیدن و در نهایت، پدیده های تام اجتماعی را شکافتن است. اگر به حقیقت در پی پرسش از واقع گرایی و چگونگی بروز و ظهور آن در رسانه ی ملّی هستیم، باید نخست واقع گرایی را بشناسیم و سپس به ارزیابی و نقد آن بنشینیم؛ تلاشی که نگارنده در اندازه توان و سعی خود، به دنبال بیان و طرح آن بود تا دریچه ای به ارزیابی، داوری و نقد منصفانه بگشاید.حال، جای پاسخگویی به پرسش آغازین است:رسانه ی ملّی ما در برابر رسانه های دیگر تا چه اندازه به «واقع گرایی» و الزامات آن، پایبند و متعهّد است؟ به دیگر سخن، رسانه ی ملّی ما در ایستگاه ها و کانال های متعّدد رادویی و تلویزیونی خود تا چه اندازه موفّق به نمایش چهره ی واقعی جامعه بوده است و در این راه، توانا به ایجاد این احساس و پندار در نزد مخاطبان هدف خود در جامعه شده است که در حال دیدن یا شنیدن درون و بیرون واقعی جامعه هستند؟پاسخ را به انصاف و ژرف بینی خوانندگان و دانش آنها از مفهوم «واقع گرایی» وا می گذاریم. پاسخی اینچنین، هرچه باشد، شایسته ی اعتنا و در خورد توجّه است؛ گرچه حتّی تمام تلاش ها و کوشش ها را با علامت سؤال جدی مواجه سازد!نویسنده: محمدرضا مانی فر / پژوهشگر و دانشجوی دکتری ژورنالیسم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 533]