واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: حوادث > داخلی - روزنامه ایران نوشت: مادر دختر 8 ساله که از سوی ناپدری معتادش شکنجه شده بود با دستور بازپرس پرونده بازداشت و رسیدگی پلیسی پرونده نیز به ماموران امنیت تهران سپرده شد.به دنبال تحقیقات قضایی از ناپدری معتاد و اعترافهای وی، مادر 32 ساله و معتاد هانیه نیز صبح دیروز از مرکز ترک اعتیاد و بازپروری به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای اطفال منتقل شد و از سوی بازپرس آذرتاش تحت بازجویی قرار گرفت. مادر «هانیه» که آثار کبودی و ضرب و جرح روی صورت و دستهایش به چشم میخورد گفت: قسم میخورم هرگز دخترم را کتک نزدم بلکه شوهرم حمید از حدود 2 ماه قبل آزار و شکنجه هانیه را شروع کرده بود. او میگفت: «هانیه» بیتربیت است و دزدی میکند پس باید تنبیه شود. بعد هم بچه را به باد کتک میگرفت. من هم نمیتوانستم در برابرش مقاومت کنم. حتی مادر پیرش هم بارها با دیدن هانیه که زیر دست و پای حمید التماس میکرد دلش میسوخت و دخالت میکرد. اما حمید او را هم میزد و تهدیدش میکرد. زن معتاد درباره زندگی خود و نحوه آشناییاش با حمید گفت: «16 سال قبل با پدر هانیه ازدواج کردم. او در کشتارگاه کار میکرد و معتاد بود و مرا هم معتاد کرد. بعد از آن خانوادهام نیز ما را نپذیرفتند. کمکم وضع مالی ما بدتر شد تا حدی که مجبور بودیم در پارکها و خرابهها زندگی کنیم. وقتی هانیه به دنیا آمد وضعمان بدتر شد. روزها گدایی میکردم و شبها هرجا که میشد میخوابیدیم. اعتیادمان شدیدتر شده بود که چند ماه قبل شوهرم به خاطر اعتیاد دچار ایست قلبی شد و مرد. از آن به بعد من و هانیه کارتنخواب شدیم. به دلیل اینکه هوا سرد بود و بچهام داشت از سرما تلف میشد رفتم بهزیستی تا بلکه به ما پناه دهند اما آنها فقط 15 روز ما را نگه داشتند. خیلی التماس کردم به خاطر بچهام ما را نگه دارند اما بهزیستی ما را بیرون کرد. شبها از شدت گرسنگی و سرما هانیه تا پای مرگ میرفت. تا اینکه بالاخره حمید که در همان نزدیکیها مغازه داشت دلش به حال ما سوخت و ما را به خانه مادرش برد. چند روز بعد هم پیشنهاد ازدواج داد. مدتی اخلاقش خوب بود اما کمکم رفتارش تغییر کرد. خیلی عصبی و بداخلاق بود و همه از او میترسیدند. حتی مادر و برادرش هم نمیتوانستند در مقابلش مقاومت کنند. بچه من دزد نبود، بیادب نبود اما حمید با همین تهمتها کتکش میزد. دستان هانیه را هم حمید شکست، خودم شاهد بودم. حدود 2 ماه بچهام را شکنجه میکرد تا اینکه یکی از همسایهها به انجمن حمایت از کودکان تلفن کرد و آنها هم به بهزیستی خبر دادند. در این مدت فقط دوبار تلفنی با هانیه صحبت کردم. یکشنبه دستانش را عمل جراحی کردند و حالش بهتر است. حالا هم دلم برای بچهام تنگ شده است! بازپرس آذرتاش پس از پایان جلسه بازجویی، مادر هانیه را به اتهام معاونت در کودکآزاری بازداشت کرد و گفت: در این پرونده قصور مأموران بهزیستی محرز شده است. چرا که گزارش این کودک آزاری از 14 اسفند 89 به مأموران بهزیستی اعلام شده بود. حتی مأموران به خانه متهم مراجعه کرده و مادر وی نیز موضوع کودکآزاری را تأیید کرده بود. با این حال هیچ اقدامی برای نجات کودک انجام نشد تا اینکه بار دیگر نماینده انجمن حمایت از کودکان پیگیر ماجرا شده و در تماس دوباره با بهزیستی - 23 فروردین - خواهان بررسی وضعیت هانیه شدند. که همین پیگیریها نیز باعث شد مسئولان بهزیستی صبح 24 فروردین به دادسرای بعثت مراجعه کنند. پس از دریافت حکم ورود به خانه سرانجام غروب 29 فروردین «هانیه» نیمهجان نجات یافت و مرد معتاد نیز دستگیر شد. بنابراین به زودی مأموران متخلف بهزیستی که در این پرونده مرتکب قصور شدهاند نیز شناسایی و تحت پیگرد قضایی قرار خواهند گرفت. همچنین برای روشنشدن زوایای پنهان و نکات مبهم و تحقیقات تخصصی از زن و مرد معتاد، پرونده در اختیار پلیس امنیت قرار گرفته است تا در اینباره به دقت تحقیق و نتایج بهدست آمده را اعلام کنند. 282
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]