واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عدالت در اندیشه امام

زیربنای روابط اجتماعی و پایه های معاشرت انسانها یکی دیگر از مبانی فلسفی یک نظام تربیتی است. اگر جامعه ای بر مبنای قدرت و یا سودگرایی شکل گرفت مسیر آن با جامعه ای که بر پایه عدالت شکل گرفته است متفاوت است. عدالت و برقراری مساوات و تقسیم عادلانه امکانات جامعه و قرار گرفتن هر چیز و هر کس در جایگاه خود، آثار فراوانی در شکل گیری تشکلات سیاسی و اجتماعی جامعه دارد. عدالت عبارت است: از اينكه آن استحقاق و آن حقى كه هر بشرى به موجب خلقت خودش، و به موجب كار و فعاليت خودش به دست آورده است، به او داده شود، نقطه مقابل ظلم است كه آنچه را كه فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگيرند، و نقطه مقابل تبعيض است كه دو فرد كه در شرايط مساوى قرار دارند، يك موهبتى را از يكى دريغ بدارند و از ديگرى دريغ ندارند.1 عدالت و حمايت از حقوق اكثريت مستضعف از ويژگيهاي حكومت ايدهآل و از اهداف تشکیلات است. عدل و عدالت به معناي پرداخت حقوق و امتيازات شهروندان بر اساس استعداد، و لياقت آنها است. ايجاد عدالت اجتماعي و دفاع از حقوق خود و ضعيفان كه از مصاديق بارز عدالت است بخشي از حقوق مردم است. اين حق پيوسته از سوي توانگران و حكومت تهديد و محدود ميشود. قرآن مومنان را سفارش نموده است که هرگاه ظلمی بر کسی وارد شد باید به مومنین پناه ببرد.«وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمْ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ؛2 و کسانی که زمانی بر آنها ظلم می شود به مومنین پناه می برند و از آنها یاری می طلبند.»و مومنین نیز باید به دفاع از حقوق برادران ایمانی خود برخیزند. تأکید قرآن کریم بر عدالت خواهی و مطالبه حقوق خود و جامعه از مصادیق مهم مشارکت سیاسی است.3 امام خمینی نیز عدالت را سنت ثابت الهی می داند و می فرماید:«حکمت آفریدگار بر این تعلّق گرفته که مردم به طریقۀ عادلانه زندگی کنند و در حدود احکام الهی قدم بردارند، این حکمت همیشگی و از سنتهای خداوند متعال و تغییر ناپذیر است.»4از منظر امام(ره) عدالت همه جانبه هدف اسلام و از مقاصد قرآن کریم است. 5و عدالت اجتماعی را مهمترین وظیفه انبیا بر می شمارد:«در حقیقت مهمترین وظیفه انبیا(ع) برقرار کردن یک نظام عادلانۀ اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است... .»6از این رو به نظر ايشان، اسلام را دينى است كه براى همه بخشهاى زندگى انسان چه در اجتماع و چه در خانواده، قوانين و مقررات دارد كه مطابق با روحيه و خلقت انسان است و در صورت عمل به آنها، به سعادت و كمال خواهد رسيد و از اين رو اين قوانين مطابق با عدالت و انصاف است.«اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد. امامت اعتباری و حکومت برای تنظیم امور جامعه است.»7امام(ره) به آزاد بودن افراد در برخوردارى و بكار انداختن استعدادها و لياقتها و توانايىهايشان تاكيد مىنمايد و بيان مىكند مردم مىتوانند از اين استعدادها بهرهبردارى نموده و به هر جايگاه و مقامى كه خواستارند دستيابد، زيرا از نظر ايشان، هيچ فرد يا گروهى داراى حق ويژه نيست و ملاك و معيار همان توانى است كه فرد از خود نشان مىدهد. ايشان با تاكيد فراوانى به هيات حاكمه، از آنان مىخواهد تا هم سطح كم درآمدترين اقشار جامعه زندگى كنند و دائما از زندگى على (ع) مثال مىآورد كه چگونه خود را با شهروندان دولت اسلامى يكسان مىدانست.8 و راه رسيدن به چنين شرايطى اين است كه حكومتبه قانون عمل كند (كه به تبع آن مردم نيز به قانون عمل خواهند كرد) زيرا قانون چنانكه ذكر شد به سود و نفع تمامى اقشار جامعه مىانديشد.9وقتى قانون و حكومت مبتنى بر قانون وجود داشته باشد، نهايىترين تامينكننده عدالت، عمل به قانون خواهد بود. قانون هنگامى ارزشمند است كه به آن عمل شود. امام عمل به قانون را عاملى براى از بين رفتن اختلافات و ايجاد برابرى مىداند.10 با عمل به قانون، كار ويژه آن كه ايجاد نظم عادلانه است، محقق خواهد شد. ايشان در اين زمينه معتقد است:«اسلام به قانون نظر آلى دارد، يعنى آن را آلت و وسيله تحقق عدالت در جامعه مىداند، وسيله اصلاح اعتقادى و اخلاقى و تهذيب انسان مىداند. قانون براى اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعى عادلانه به منظور پرورش انسان مهذب است.»11عدالت به دنبال رعايتحقوق همه افراد است و امام احقاق حق را با تمام لوازم و آثار آن مىپذيرد. اين مطلب را در اين كلام ايشان مىتوان ديد.«اگر احكام اسلام پياده شود مستضعفين به حقوق خودشان مىرسند. تمام اقشار ملتبه حقوق حقه خودشان مىرسند. ظلم و جور و ستم ريشهكن مىشود... . در جمهورى اسلامى آزادى است، استقلال است... مستمندان به حقوق خودشان مىرسند. عدالت الهى بر تمام ملتسايه مىافكند.»12ايشان با دادن پيام آزادى و استقلال، اجازه و اختيار افراد در بهرهمندى از حقوق خود را به آنها نويد مىدهد و با ريشهكن نمودن ظلم و ستم مانع از تضييع حقوق آنان مىگردد. از مهمترين مسائل نزد امام (ره) احقاق حقوق مستمندان و مستضعفين و اقشار كم درآمد است، و در كمتر جاى ديگرى بتوان يافت. ايشان به طور مكرر تاكيد مىكند كه بايد به منافع كليه اقشار جامعه توجه نمود و منافع عموم را در نظر داشت.13 براى تحقق اين هدف، همواره به مسئولين در اين مورد سفارش مىنمود. از این رو عدالت و توازن را يكى از شرايط مهم توسعه كشور مىداند. امام در جايى مىفرمايد:«اسلام تعديل مىخواهد، نه جلو سرمايه را مىگيرد و نه مىگذارد سرمايه آنطور بشود كه يكى صدها ميليارد دلار داشته باشد... و اين يكى شب كه برود پيش بچههايش نان نداشته باشد... اين عملى نيست، نه اسلام با اين موافق است، نه هيچ انسانى با اين موافق است.»14فرآوری سید مهدی موسوی گروه حوزه علمیهمنابع:1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج18، ص 154 ، 155. 2. شوری، آيه: 39.3. حجرات، آيه: 9.4. ولایت فقیه، ص31. 5. صحیفه نور، ج3، ص123؛ ج17، ص2526. ولایت فقیه، ص59. 7. ولایت فقیه: ص 758. صحيفه امام، ج 2، ص 7 - 6 - 3459. همان، ج 14، ص 413 و 414. 10. همان، ج 14، ص 413 و 414. 11. امام خمينى، ولايت فقيه، ص 6212. صحيفه امام، ج 6، ص 525. 13. امام خمينى، ولايت فقيه، ص 74. 14. صحيفه امام، ج 8، ص 470.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]