تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844924386




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با یک توسل نجات یافت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با یک توسل چگونه نجات یافت ؟
دعا
محمد بن هارون از ابوالحسین بن ابى البغل کاتب نقل کرد که او گفت از طرف منصور بن صالحان کارى به عهده گرفته بودم، بین من و او به واسطه آن کار تیره شد، به طورى که مجبور شدم خود را پنهان کنم ابو منصور پیوسته مرا جستجو مى کرد مدتى هراسان و سرگردان در حال اختفا گذراندم .در یک شب جمعه تصمیم گرفتم به مقابر قریش حرم مطهر حضرت موسى بن جعفر و امام محمد تقى (علیهما السلام ) بروم . آن شب را در آنجا بسر بردم تا خداوند گشایشى عنایت کند. باران مى آمد، باد هم مى وزید، شب تاریکى بود. وارد حرم شدم . از ابو جعفر متصدى حرم خواهش کردم درها را ببندد و کوشش کند کسى وارد نشود تا با خاطرى آسوده و حضورى قلب عرض نیاز و دعا کنم ، در ضمن از گرفتار شدن به دست اشخاصى که در جستجویم بودند ایمن باشم ، پذیرفت و درها را بست .شب به نیمه رسید باد و باران آنقدر زیاد بود که رفت و آمد مردم را قطع نمود. من با دلى آکنده از اندوه و اشک جارى دعا مى کردم و زیارت مى نمودم . در این بین یک مرتبه متوجه صداى پائى از طرف قبر مولى موسى بن جعفر (علیه السلام ) شدم . نگاه کرده مردى را دیدم مشغول زیارت است بر آدم و انبیاء اولوالعزم سلام داد. ائمه طاهرین (علیهم السلام ) را زیارت نمود ولى نامى از حجة بن الحسن (روحى فداه ) نبرد. بسیار در شگفت شدم با خود گفتم ممکن است فراموش کرده باشد یا آن جناب را نمى شناسد احتمال نیز دارد که مذهبش همین باشد.زیارتش تمام شد دو رکعت نماز خوانده به طرف مدفن حضرت جواد (علیه السلام ) آمد همانند سلام و زیارت اول باز تکرار کرد دو رکعت نماز خواند چون او را نمى شناختم ترس مرا فرا گرفت . دیدم جوانى است کامل لباس سفیدى پوشیده و عمامه اى با حنک (گوشه اى از عمامه که بر دوش و زیر گلو آویز شود) بر سر بسته است . ردائى نیز بر شانه انداخته . این بار که زیارتش تمام شد به طرف من توجه کرد فرمود ابوالحسین بن ابى البغل (این انت من دعاء الفرج ) ؛ اگر گرفتارى چرا دعاى فرج را نمى خوانى ؟ پرسیدم آن دعا چگونه است ؟فرمود دو رکعت نماز مى خوانى آنگاه این دعا را تلاوت مى کنىیا من اظهر الجمیل و ستر القبیح یا من لم یواخذ بالجریرة و لم یهتک الستر یا عظیم المن یا کریم الصفح یا حسن التجاوز و یا واسع المغفرة یا باسط الیدین بالعطیة یا منتهى کل نجوى و غایة کل شکوى یا عون کل مستعین و یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها یا رباه (ده مرتبه) یا غایة رغبتاه (ده مرتبه) اسئلک بحق هذه الاسماء و بحق محمد و آله الطاهرین (علیهم السلام ) الا ما کشفت کربى و نفسى همى و فرجت غمى و اصلحت حالى .پس از این عمل هر چه خواستى دعا کن و حاجت خود را بخواه آنگاه طرف راست صورت را بر زمین مى گذارى و در آنحال صد مرتبه مى گوئى. یا محمد یا على یا على یا محمد اکفیانى فانکما کافیاى انصرانى فانکما ناصراى .پس از آن ، طرف چپ صورت را بر زمین مى گذارى صد مرتبه مى گوئى: (ادرکنى ) آنگاه مى گوئى : (الغوث الغوث الغوث ) این لفظ را زیاد تکرار مى کنى تا اینکه نفست تمام شود در این موقع سر از زمین برمى دارى خداوند به کرمش حاجتت را برمى آورد انشاء الله تعالى . اگر گرفتارى چرا دعاى فرج را نمى خوانى ؟امام زمان ولی ماست بی شک گره از کار همگان می گشاید.
عبادت، دعا، سنا، حمد، ستایش
همین که من مشغول آن دعا و نماز شدم از حرم بیرون شد. پس از آنکه پایان رفت پیش ابو جعفر رفتم تا سوال کنم این مرد چگونه وارد شد، درها را مانند اول بسته دیدم در شگفت شدم با خود گفتم شاید در دیگرى هست که من از آن اطلاعى ندارم . ابو جعفر را دیدم از اطاق روغن چراغ بیرون آمد، نزد او رفته جریان را به صورت گله گفتم پاسخ داد درها همانطور بسته است و من باز نکردم ولى به این وضع که مى گوئى آن آقا مولاى ما صاحب الزمان (علیه السلام ) است مکرر در مثل چنین شبى هنگام خلوت بودم  آن آقا را دیده ام .بسیار اندوهگین شدم که چرا من آنجناب را نشناختم و این سعادت پر ارج را از دست دادم . از حرم بیرون آمدم نزدیک سپید شدن افق بود. به طرف کرخ رفتم همان محلى که مدت ها مخفیانه آنجا زندگى مى کردم هنوز چاشتگاه نشده بود چند نفر از کارداران ابن ابى صالحان در پى من آمدند با خود امانى از وزیر آورده بودند از دوستانم محل مرا مى پرسیدند. نامه را که خط خود وزیر دیدم با یکى از دوستان مورد اعتمادم پیش او رفتم . همین که چشمش به من افتاد از جاى حرکت کرده مرا به طورى در آغوش ‍ گرفت که تاکنون هیچ سابقه نداشت گفت گرفتاریت به جائى رسید که شکایت مرا به مولایم صاحب الزمان (علیه السلام ) بکنى؟ گفتم من درخواستى از آنجناب نمودم او در دنباله کلام خود افزود: دیشب در خواب مولاى خود صاحب الزمان (علیه السلام ) را دیدم (همان شب جمعه ) به من امر کرد که نسبت به تو نیکى کنم و چنان دستور را صریح و محکم ادا کرد که ترسیده از خواب جستم .گفتم لا اله الا الله گواهى مى دهم که این خانواده نهایت حقانیت را دارند. به من فرمود چنین و چنان کن تفصیل دستورات را برایش شرح دادم . وزیر بسیار در شگفت شد پس از آن نیکى هائى به من کرد که خیال نمى کردم از او صادر شود و به منظورى نائل شدم که تصورش را نمى کردم البته تمام به برکت مولى صاحب الزمان عجل الله فرجه بود.1 افسوس که عمرى پى اغمار دویدیم                    از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم  سرمایه ز کف رفت تجارت ننمودیم                       جز حسرت و اندوه متاعى نخریدیم  بس سعى نمودیم ببینیم رخ دوست                    جانها بلب آمد رخ دلدار ندیدیم  ما تشنه لب اندر لب دریا متحیر                          آبى بجز از خون دل خود نچشیدیم  اى بسته بزنجیر تو دلهاى محبان                         رحمى که در این بادیه بس رنج کشیدیم  چندانکه شب و روز بیاد تو نشستیم                     از شام فراقت چو سحرگاه ندمیدیم  تا رشته طاعت بتو پیوست نمودیم                       هر رشته که بر غیر ببستیم بریدیم  شاها بتولاى تو در مهد غنودیم                             بر یاد لب لعل تو ما شیر مکیدیم  اى حجت حق پرده ز رخسار برافکن                        کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم  اى دست خدا خدا دست برآور که ز دشمن               بس ظلم دیدیم و بسى طعنه شنیدیم  شمشیر کجت ، راست کند قامت دین را                   هم قامت ما را، که ز هجر تو خمیدیم  شاها ز فقیران درت روى مگردان                               بر درگهت افتاده بصد گونه امیدیم منبع : آگاه شویم حسن امیدوار جلد 14.تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان1- فرج المهموم سید بن طاووس در تاریخ علماء نجوم ، ص ‍ 247. 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن