تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816812316




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چگونه خويش را نيازاریم ؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چگونه خويش را نياز داريم ؟
چگونه خويش را نيازاریم ؟ نويسنده: آلبرت اليس هر انساني در زندگي اهداف و آرزوهايي دارد . آرمانهايي که با تمام وجود خواهان دستيابي به آنهاست و همچنين موقعيت ها ، جايگاه ها و مسائلي که از آن روي گردان يا گريزان است . شما ( و ساير انسانها ) در واقع مطابق اميال و خواسته هاي زندگي مي کنيد و وقتي اين اميال و خواسته ها تحت تاثير ديگران ، خودتان يا شرايط برآورده نمي شوند ، حق داريد اين نتيجه معقول را بگيريد که « بد » شده است . اينکه چيزي را بخواهيد و به آن نرسيد و به چيزي که از آن نفرت داريد برسيد ، چندان خوب نيست . در واقع شما به عنوان عضوي از نژاد انسان مي خواهيد زنده و سالم بمانيد و از آنچه مزاحم زنده ماندن و لذت بردن تان مي شود بيزاريد . پس فرض مي کنيم که خواسته ها و سلايق بنيادي شما « خوب » هستند و براي آنکه زندگي رضايت بخشي داشته باشيد بايد به آنها اهميت بدهيد . پس هر چيزي که دوست داريد « خوب » و هر آنچه دوست نداريد « بد » است . نکته ي قابل بررسي در اين کلام نهفته است که شما فقط وقتي جلوي تمايلات و خواسته هايتان گرفته مي شود ناراحت نمي شويد ، بلکه ارزيابي نادرست و غلط شما از وقايع ناخوشايند همچون گرفتاري هايتان و اصرار هوشيار و ناهوشيارتان بر اينکه وقايع ناخوشايند ـ نبايد ـ روي بدهند نيز شما را ناراحت مي کنند . بديهي است شما و کل بشريت حتي وقتي رويدادي بد اتفاق مي افتد ـ مثل زمان گرسنگي يا خستگي ـ نيز به خوبي زنده مي مانيد . در اين موارد به نحو سالم و معقولي نگران مي شويد ولي دچار ياس ، وحشت يا خشم نمي شويد . در عين حال در بسياري از اتفاقات خوب مانند گرفتن نمره ي 90 در امتحان خودتان را افسرده مي کنيد که چرا نمره ي بالاتري نگرفته ايد . پس مبناي بسياري از ناراحتي هاي تان ، خود گرفتاري نيست بلکه اصرار زياده خواهانه ي شما بر اين است که اين گرفتاري افتضاح ، وحشتناک و هولناک است و اصلاً نبايد به اين بدي باشد که هست . پس شما تاب تحمل آن را نداريد و بايد سريع فوراً آن را بر طرف کنيد و اتفاق خوبي را جايگزين آن کنيد . پس تقريباً هميشه و جز در موارد استثنايي اين افتضاح جلوه دادن گرفتاري هاست نه خود گرفتاري ها که موجب ناراحتي شما مي شود . در واقع شما در واکنش به رويدادهاي واقعاً بد هم حق انتخاب داريد ـ کما اينکه بعضي از انسانها نه تنها از خشونت بدشان نمي آيد بلکه از آن خشنود هم مي گردند . پس وقتي دچار گرفتاري هاي نامعمول مي شويد ، خود به خود اين گرفتاري ها را بد و سپس خيلي بد در نظر مي گيريد . ولي شما به عنوان انسان در اغلب موارد گرايش داريد از شرايط بد خويش افتضاح سازي مي کنيد . اتفاقاتي که کاملاً مغاير منافع شما است را ناگوار در نظر نمي گيريد بلکه در قلب و ذهن و روح تان ، هوشيارانه و ناهوشيارانه اصرار مي ورزيد که اصلاً نبايد اتفاق مي افتاد و افتضاح شد که اتفاق افتاد . پس شما مي توانيد از خراب کردن ضربه اي در تنيس و يا رد شدن در شغلي که از آن خوش تان هم نمي آيد افتضاح بسازيد . اما چرا اين فقدان ها و ناکامي هاي « جزيي » را وحشتناک جلوه مي دهيد ؟ چون در آن لحظه آنها را جزيي نمي بينيد . شما خراب کردن ضربه اي در تنيس را « نشانه دست و پا چلفتي بودن » خودتان مي دانيد . رد شدن در شغلي که از آن خوشتان نمي آيد هم نشانگر اينکه در مصاحبه ي شغلي اميدي براي شما نيست و اگر دنبال شغل مورد علاقه ي خودتان هم برويد ، باز رد مي شويد . اما چيزي که اين موارد نشان مي دهند همان چيزي است که اپيکتتوس (1) در دو عزار سال قبل گفته است : « اين گرفتاري ها نيستند که تو را ناراحت مي کنند بلکه نظرت در مورد آنهاست که ناحتت مي کند. ابتدا گرفتاري خود را خيلي بد مي دانيد ، در حالي که ديگران ممکن است نظري متفاوت داشته باشند . سپس اصرار مي ورزيد که چون خيلي بد است پس نبايد روي بدهد ـ يا چون خواسته شما خيلي خوب است حتماً بايد برآورده شود . پس خواسته اي يا رويدادي را کاملاً بد در نظر مي گيريد ، آنگاه در درون و بيرون خود اعلان مي کنيد که هر چيزي که بد است اصلاً نبايد اتفاق بيفتد . البته اين حق شما است ـ که ضربه اي در تنيس را خيلي بد يا حتي بدترين اتفاق ممکن در نظر بگيريد . فاجعه سازي از اين اتفاق هم حق شماست و هيچ کس نمي خواهد باورهايتان را از شما بگيرد حتي اگر نامعقول يا ناسالم باشند . مسئله اينجاست که وقتي معتقديد ضربه تنيس شما « وحشتناک » بوده است و « اصلاً » نبايد اين قدر « وحشتناک » مي بود ـ به جاي متاسف شدن و دلسردي سالم و مفيد ، خودتان را به صورت مخربي افسرده مي کنيد . مي توانيد امتحان کنيد . حادثه اي ـ مانند ضربه ي تنيس ـ را بد بدانيد و توقع داشته باشيد که چون خيلي بد است . پس اصلاً نبايد اتفاق بيفتد . نظر شما به اين دليل که يک تعريف و ارزيابي واقعاً شخصي است ، موجب آشفتگي هيجاني شما مي شود . آيا واقعاً همين را مي خواهيد ؟ آيا اين جزء هدفهاي اصلي شما است که خودتان را مايوس مي کنيد ؟ پس ناراحت کردن خودتان عملاً حاصل افتضاح سازي و اين توقع ضمني است که « افتضاح » مورد نظر اصلاً نبايد اتفاق مي افتاد . وقتي از چيزي افتضاح مي سازيد تاب تحمل آن ناکامي را نخواهيد داشت و يا از خودتان سلب آرامش مي کنيد . حال سوال اينجاست که آيا واقعاً مجبوريد در خودتان بابت آنها دلهره ايجاد کنيد ؟ يا اين توقع را که نبايد اين حوادث روي مي داد ؟ آيا اين دلهره فايده اي هم براي شما دارد ؟ آيا شما را از موقعيت هاي ناکام کننده بيرون مي کشد و بيشتر به خواسته هاي تان مي رساند ؟ احتمالاً نه ! شايد نفرت داشتن از برآورده نشدن تمايلات تان به شما کمک کند تمايلات تان را قانع کنيد ولي افتضاح سازي و وحشتناک سازي چطور ؟ به ندرت بهتر است نمونه هايي از باورها و عقايد متداول افتضاح سازي و وحشتناک سازي و حتي باورهايي که باعث خود تحقيري مي شود را ذکر کنم : « من اصلاً نبايد طعم ناکامي و آزردگي را بچشيم ! » « تحملش بيش از حد سخت است » « تاب تحملش را ندارم » « دنيا خيلي پست و کثيف است چون ناکامم مي کند » « خيلي بد است که نمي توانم با آن روبرو شوم پس بايد منکرش شوم » « بايد جلوي اين اتفاقات بد را بگيرم و چون نمي توانم جلوي آنها را بگيرم ، آدم بي عرضه اي هستم » « چون ديگران به اندازه ي من از اين اتفاقات بد ناراحت نمي شوند پس آدم ضعيفي هستم » « خدا و سرنوشت براي من چنين خواسته اند ، به همين دليل هم دايم اتفاقات بدي براي من پيش مي آيد و رنج مي کشم » حتي زماني به برخي از باورهاي نامعقول تان متوسل مي شويد که در آنها ديگران را مقصر مي دانيد و اين باورها باعث مي شوند از ديگران عصباني شويد و در اين موارد آنها را آدمهاي پست و رذلي بدانيد . « ديگران باعث مي شوند اين اتفاقات بد براي من پيش بيايد ، به همين دليل مستحق لعن و تنبيه اند » « ديگران بايد جلوي اين افتضاحات را بگيرند و چون نمي گيرند آدمهاي پستي هستند » و ... بنابراين با توقعات مطلق گرايانه تان به شه شکل : 1 ـ نبايد گرفتار شويد . 2 ـ بايد بتوانيد جلوي گرفتارها را بگيريد و با آنها کنار بياييد . 3 ـ ديگران بايد در گرفتاري ها به شما کمک کنند . مي توانيد خودتان را ناراحت کنيد . سه شکلي که باعث مي شوند از گرفتاري ها افتضاح بسازيد ، خودتان را تحقير کنيد و به ديگران لعنت بفرستيد . البته نمي توان گفت تمام ناراحتي هاي شما محصول بايدهاي مطلق گرايانه و زياده خواهانه تان است . بخشي از آن محصول اختلالات عصبي فيزيولوژيک يا زيستي شيميايي شما است ـ از جمله اشکالات هورموني ، اختلالات دستگاه عصبي ، حساسيت هاي غذايي ، پايين بودن قند خون و ديگر مشکلات فيزيولوژيک . هر چند حتي زماني که به دلايل جسمي ناراحت شده ايد هم ممکن است از خودتان توقع داشته باشيد که « من نبايد دچار اختلال شوم » . خلاصه ي کلام اينکه تلاش کنيد حتي اگر شکل بسيار بزرگي در سر راه شما قرار گرفت شما خودتان را بابت ناراحت کردن خودتان نارحت نکنيد . از خودتان انتظار معجزه نداشته باشيد و مشکل تان را بدتر از آنچه هست و يا با تصورات افتضاح است ، وحشتناک است ، غير قابل تحمل است به تصوير نکشيد و هميشه به اين سخن بيانديشيد که : « حوادث به خودي خود نمي توانند شما را از پاي در آوردند بلکه اين انديشه ، انتظار و عکس العمل شماست که به مشکل رنگ و جلوه اي دگرگونه مي دهد » . منبع: کتاب « احساس بهتر ، بهتر شدن ، بهتر ماندن »/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن