تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817243207




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صهيونيسم و‌ تروریسم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صهيونيسم و‌ ترورسيم
صهيونيسم و‌ تروریسم نويسنده:محمد جواد الوندي بررسي نقش تروريسم در تكوين رژيم صهيونيستيصهيونيسم در دهه آخر قرن نوزدهم توسط تئودور هرتزل با هدف انتقال يهوديان آواره جهان به فلسطين و تشكيل وطن ملي يهود به وجود آمد و براي رسيدن به اهداف خود استفاده از هر ابزاري را مباح شمرده است . هرتزل پس از نوميدي از موافقت سلطان عبد الحميد با مهاجرت يهوديها به فلسطين به انگلستان متوسل شد و آن كشور را وسيله اي مؤثر براي تشكيل وطن ملي يهود دانست . پس از استقرار آژانس يهود در فلسطين با حمايت بريتانيا و به رسميت شناخته شدن آژانس به عنوان نماينده كليه ی يهوديان در فلسطين با حمايت بريتانيا و به رسميت شاخته شدن آژانس به عنوان نماينده كليهء يهوديان در فلسطين توسط انگلستان پس از صدور اعلاميه بالفور ، انتقال رسمي و غير رسمي صهيونيستها به فلسطين سرعت گرفت و گروه هاي مسلح آژانس يهود در ترتيبات امنيتي فلسطين تحت قيموميت سازماندهي شد . اين گروه هاي تروريستي كه وظيفه دفاع از شهرك نشينان مهاجر و تهاجم به سرزمينهاي اطراف را به عهده داشنتد از نظر ايدئولوژي پراكنده و از نظر هدف مشترك بودند . اقدامات اين گروه ها در راستاي اهداف آژانس يهود بود . ادبيات تحقيق در رابطه با صهيونيسم و رژيم صهيونيستی منابع قابل توجهي به زبانهاي مختلف وجود دارد ، ولی منابع موجود در ارتباط با تأثير تروريسم و گروه های تروريستی صهيونيستی بر تشكيل رژيم صهيونيستی از غناي كافي برخوردار نيستند . به همين دليل نگارش مقالات و متون كافی در اين زمينه ضروری است . صهيونيسم در دايره المعارف صهيونيسم و اسرائيل، كه رياست آن به عهده ي زلمان شازار، رئيس جمهور اسرائيل است ، كاملترين تعريف از كليد واژه صهيونيسم داده شده است . طبق آنچه در دايرأ‌المعارف آمده است ، صهيونيسم كلمه اي است كه در سال 1890 براي جنبشي رايج شده كه هدف آن بازگشت قوم يهود به سرزمين فلسطين است و از سال 1896 صهيونيسم به يك جنبش سياسي اطلاق می شود كه توسط تئودور هرتزل تأسيس شده است . [1]اين واژه از نام كوه صهيون برگرفته شده و نزد يهوديان به مفهوم سرزمين موعود و يا مقدس در آمده است . براي نخستين بار ناتان برينبائوم نويسنده يهودي آلمانی ( 1937 ـ 1864 ) اين اصطلاح را در توصيف گرايش سياسي نوين ميان يهوديان اروپا در سده نوزدهم به كار برد . صهيونيسم سياسي به عنوان يك برنامه كاری در سده نوزدهم در آثار هرتزل ( 1904 ـ 1860 ) مطرح شد كه بر اساس آن در جهان مسئله ای به عنوان مسئله يهود وجود دارد كه ناشی از پراكنده شدن آنها در سراسر جهان است و تنها راه حل اين مشكل ،‌بازگشت اين قوم به سرزمين مقدس خود و برپايی دولتی خاص خود است . صهيونيسم جديد براي برپايي دولت يهود در انتظار ظهور مسيح منتظر نبود و مي خواست با اقدامات سياسي به اين آرزو جامه عمل بپوشاند. [2] اين جنبش در قرن نوزدهم ميلادي ، زماني پديد آمد كه دو گرايش عمده بر عرصه تفكر سياسي آن روز سايه افكنده بود. شعار اول اعتقاد به برادری‌ انسانها ، برابری‌،‌ رشد و تعالي انسان و طبيعت نيك آن و ساختن جهاني بود كه انسانها بتوانند چون يك خانواده در آن زندگي كنند در حالي كه شعار گرايش دوم از برتری نژادی ملتها جانبداری می كرد . گرايش اول برگرفته از مكتب ليبراليسم بود كه خانواده هاي فقير يهودي از طرفداران سوسياليسم بودند از آن پيروي مي كردند . گروه ديگري از يهود به جانبداري از گرايش دوم پرداختند و بار تفكر تساوي بين انسانها از برتري نژادي و خوني طرفداري كردند . [3] زمينه های شكل گيري صهيونيسم سياسی صهيونيسم سياسي در قرن نوزدهم با توجه به برخي زمينه ها شكل مي گيرد . يكي از اين عوامل و زمينه ها مبحث يهود ستيزي است كه در آغاز دهه 1880 به شكل پوگرومها در روسيه ظاهر شد . پوگرومها بهانه اساسي براي طرح ايجاد يك حكومت يهودي براي دفاع از يهوديان و جلوگيري از قتل عام آنها توسط طرفداران نژاد پرستي يهودي مطحر شد . « بر بستر جو سازيهايي كه به بهانه پوگرومها صورت گرفت، جنبش جديد صهيونيسم پديدار شد . اين جنبش در قالب سازمانهايي چون هيبت زيون ( عشق صهيون ) ، بني زيون ( اولاد صهيون )، اهوت زيون ( برادري صهيون ) ايجاد شد . اين جنشب در مجموع به هدي زيون(عاشقان صهيون) معروف است . در چنين فضايي رساله هاي متعددي درباره ي تأسيس دولت يهود در فلسطين منتشر شد . ناتان برينبائوم اصطلاح صهيونيسم را ابداع كرد و تئوريسينهاي سياسي چون پينسكر، ديدگاه هاي خود را ارائه كردند. برينبائوم رساله « نوزايي ملي در يهود» را نوشت و خواستار تشكل كنگره جهاني يهوديان شد . پينسكر در كتابي به نام خود مختاري كه درسال 1882 منتشر كرد، تصريح كرد كه يهود‌ آزاري در يهود ترسي ريشه دارد . او معتقد است قدرت از آن كساني است كه ان را اعمال مي كنند . [4] پينسكر در اين كتاب، ‌يهود را تحريك كرد كه هر چه زودتر متشكل شوند . او در اين رابطه نوشت : « دنيا با نظر حقارت بر يهود مي نگرد ، زيرا ما در تمام روي زمين وطن و مركز و استقلال نداريم و همه جا بيگانه محسوب مي شويم و علاج اساسي درد اين است كه يهوديان عالم در فلسطين جمع شوند و ملت يهودي مستقل تشكيل دهند. [5] سرانجام اين موج به هرتزل و كنگره صهيونيستي انجاميد. يكي ديگر از نيروهاي محركي كه توانست صهيونيسم سياسي نوين را شكل دهد ،‌ « سازمان تجديد حيات زبان عبري »‌ در فلسطين بود . اين سازمان نه كاملا بلكه تا حدود زيادي نتيجه رويدادهايي بوده است كه توده هاي وسيعي از يهوديان روسيه را در سالهاي 81 ـ 1880 به مهاجرت از اين كشور به فلسطين ناگزير ساخت.[6]اين مهاجران متعصب روسي تبار پس از ورود به فلسطين در راستاي اهدان نژاد پرستانه خود به تأسيس اين سازمان به منظور ايجاد استقلال زباني و تشكيل يك زبان واحد براي مهاجراني اقدام كرد كه با زبانهاي مختلف و از كشورهاي مختلف به فلسطين وارد مي شوند. يكي ديگر از عواملي كه توانست تأثير عمده اي براي تشكيل صهيونيسم داشته باشد،‌ انتشار كتاب « دولت يهود » هرتزل است . انتشار اين كتاب تحول زيادي بين يهوديان آن روز ايجاد كرد . هرتزل پس از اينكه فهميد تا چه اندازه پيشنهادهاي وي در بين يهوديان مؤثر بوده است با توجه به قدرت فكري و سازماندهي كه داشت، طالايه دارجنبش صهونيزم شد و با تلاش يمضاعف ايده هاي خود را پيگيري كرد . « بي درنگ به عثماني مسافرت كرد و از سلطان عبد الحميد خواست كه در مقابل دريافت مبالغ بسياري به يهوديان اجازه دهد كه وارد فلسطين شوند . » سلطان عبد الحميد اين پيشنهاد را رد كرد . هرتزل مناسبترين راه را براي رسيدن به هدف خود توسل به بريتانيا تشخيص داد . [7]از اين زمان به بعد بود كه انگلستان به عنوان يكي از بزرگترين قدرتهاي روز جهان به عنوان كشوري كه مي تواند يهود را به اهداف صهيونيستها برساند ، مطرح گرديد . به همين دليل صهيونيستها انگلستان را محور تلاشهاي خود براي تأسيس حكومت مستقل قرار دادند . د رچنين وضعيتي بود كه انگلستان تقريبا به مركز مؤسسات مالي يهود تبديل شد . صندوق ملي يهود ، تراست استعماري يهود و شركت انگليسي و فلسطيني به عنوان شركتهاي انگليسي به ثبت رسيدند. به همين دليل صهيونيستهاي انگليس از چنان موقعيتي برخوردار بودند كه اصلا با توجه به تعداد يهوديان قابل توجه نبودند . [8] انگليسي ها نيز به دلايل متعددي چون استفاده ابزاري از صهيونيستها آنان در چارچوب مقررات دولت استعمارگر خود پذيرفتند.بنيان گذار صهيونيسم سياسي اگر چه عشاق صهيون و ديگر انجمنهايي كه به دنبال آن تشكيل مي شوند ، زمينه هاي اصلي بازگشت به فلسطين را از طرف يهوديها فراهم مي سازند ، اما بنيانگذار صهيونيسم سياسي و دولت اسرائيل تئودور هرتز است . زيرا مي توان آن را با انتشار كتاب دولت يهود در سال 1896 همزمان دانست ... هرتزل در اين كتاب صهونيزم را به گونه اي جديد مطرح مي سازد . وي نتايجي بدين شرح براي يهوديان در كتاب خود استخرج مي كند : الف: يهوديان در هر كجا كه هستند ملت واحدي را تشكيل مي دهند . ب: آنها در هر زمان و مكاني مورد شكنجه و آزار بوده اند.ج: آنها قابل تشابه و تحليل با مللي نيستند كه در ميان آنها زندگي مي كنند . هرتزل در سال 1887 روزنامه دي وست را منتشر كرد كه ارگان رسمي و ناشر افكار صهيونيستها شد. در همان سال به ابتكار شخصي ، كنگره صهيونيستي را در شهر بال سويس تشكيل داد . كنگره تصميم گرفت يك كانون ملي يهود در فلسطين ايجاد، و سازمان صهيونيسم جهاني را پايه گذاري كند و هدف آن را « ايجاد ميهني براي ملت يهود در فلسطين ، كه اين ميهن را قانون عمي تضمين مي كند ،‌قرار داد.»[9] هرتزل در اين كنگره به رياست سازمان صهيونيسم جهاني انتخاب و ساير مسئولان و جانشينان آن نيز تعيين شدند . سرزمين موعود منظور صهيونيستها از سرزمين موعود، يا ارض موعود سرزمين فلسطين است . اين سرزمين توسط صهيونيستها به عنوان محل اصلي تشكيل دولت يهود پيشنهاد شد. لازم به ياد آوري است كه در بين صهيونيستها در ارتباط با محل تشكيل دولت يهود اتفاق نظر وجود نداشت . انگلستان نيز به عنوان قدرت حامي يهود ، پيشنهادهايي براي وطن يهود داشتت . در اين رابطه در سال 1902 كميسيون سلطنتي مهاجرت به منظور كسب اطلاعات بيشتر از هرتزل دعوت رسمي به عمل آورد . كميته اجرايي صهيونيسم در اين راستا براي اعطاي بخشي از شبه جزيره سينا به يهوديان به مذاكره نشست كه هدف آن تشكيل حكومت خودمختار در آن منطقه بود . انگلستان به اين امر رضايت داد . چند مهندس يهودي به اتفاق انگليسي ها به صحراي سين رهسپار شدند و پس از بررسي منطقه به علت شنزار بودن از آن صرف نظر كردند . پس از آن به وسيله وزارت مستعمرات انگليس بخشي از خاك اوگاندا واقع در شرق آفريقا به صهيونيستها پيشنهاد، و به صورت بيانيه اي به آنها ابلاغ شد . [10]مناطقي چون چاد و آرژانتين نيز پيشنهاد شد كه صهيونيستهاي متعصب از پذيرش آن مناطق طفره رفتند . هرتزل محل تشكيل حكومت را در كتاب خود معرفي نكرده بود . افراد ديگري چون دكتر پينسكر نيز تعصب خاصي نسبت به محل تشكيل حكومت نداشتند. صهيونيستها در كنگره تنها سرزمين فلسطين را به عنوان سرزمين موعودو محل تشكيل دولت يهودي به رسميت شناختند . در اين رابطه نظر مساعد بريتانيا نيز بسيار حائز اهميت بود . انگليسي ها كه سوداي تجزيه امپراتوري عثماني و تصاحب سرزمينهاي مشرق عربي را در سر مي پروراندند ، توانستند موافقتنامه اي را با فرانسه و روسيه به امضا برسانند . كه طبق مفاد موافقتنامه بندرهاي مهم فلسطين به جمع مستعمرات انگلستان افزوده مي شد. اين توافقنامه كه از طريق مارك سايكس و جورج پيكو نمايندگان انگلستان و فرانسه در اوايل سال 1916 شكل گرفت به نام مذاكره كنندگان آن ، سايكس ـ پيكو معروف شد . طبق مفاد اين توافقنامه مقرر گرديد كه بندرهاي عكا و حيفا به صورت دو بندر انگليسي در آيند و فلسطين بدون اين دو بندر تحت قيموميت يك حكومت بين المللي قرار گيرد و روسيه و شريف حسين درباره ي آن به مكاتبه و تبادل نظر بپردازند . [11]پس از اين توافقنامه سري، انگلستان اعلاميه بالفور را صادر كرد كه در آن وطن ملي براي يهود در نظر گرفته شد . يهوديان و صهيونيستها از اين بيانيه بسيار استقبال كردند . « بدون شك صدور اعلاميه بالفور براي وايزمن كه در اين زمان رياست سازمان صهيونيسم را بر عهده داشت ،‌ يك پيروزي عظيم تلقي مي شد. چون از نظر او چندان اهميت نداشت كه انگليسي تمام امتيازات را يكباره به صهيونيستها دهند . [12]بدين ترتيب اقدامات سياسي صهيونيسم همراه با همكاريهاي صميمانه بريتانيا و مساعدتهاي همه جانبه اين كشور توانست مهاجرت صهيونيستهاي اروپايي را به فلسطين تسريع بخشد . طرفداران صهيونيسم در بين يهوديان در آن زمان يهوديان از نظر اعتقاد مذهبي به دو بخش يهوديان مذهبي و لائكي تقسيم مي شدند . بسياري از لائيكها چون داراي گرايشها سياسي بودند ،‌ صهيونيسم را پذيرفتند ولي يهوديان دينگرا در واكنش به صهيونيسم به دو جناح اساسي تقسيم شدند : يك جناح كه از صهيونيسم حمايت مي كند و آن را صهيونيسم ديني مي ناميم و جناح ديگر كه با آن به معارضه برخاسته و در كمين آن نشسته است و اين جناح دوم « ارتدوكس تعصب آميز يا تندرو » نام گرفته است . بيروزن از اين دو جناح نيز يهودياني بوده و هستند كه صهيونيسم را يك فراخوان سياسي و نژادي دانسته و به رويارويي با آن برخاسته اند . [13]صهيونيسم سايسي به تفصيلي كه ذكر شد ،‌ پا گرفت و همه تلاشهاي خود را براي برنامه ريزي به منظور مهاجرت دادن يهود به فلسطين به كار گرفتند . پوگرومهاي سالهاي پاياني قرن نوزدهم سبب شد كه مهاجرت از اروپاي شرقي و روسيه شتاب بگيرد تا جايي كه از 1881 ( شروع پوگرومها ) تا سال 1914 بيش از دو ونيم ميليون يهودي از شرق اروپا مهاجرت كردند . در اين مهاجرت صهوين بهانه اي بيش نبود و اين مهاجرتها عمدتا به امريكا بود نه فلسطين . از اين تعداد دو ميليون به امريكا و سيصد و پنجاه هزار نفر به اروپاي غربي، تعدادي به آرژانتين و ساير كشورها و تعداد بسيار كمي به فلسطين رفتند . [14] كساني كه به فلسطين مهاجرت كردند اعم از دينگرا و لائيك، عموما متعصباني بودد كه گرايشاي شديد صهيونيستي داشتند و با ساكنان بومي فلسطين اعم از مسيحيان ، يهوديان و مسلمانان ناسازگاري مي كردند و بوميان فلسطين آنها را متجاوزاني مي دانستند كه داراي مقاصد سياسي و تجاوز كارانه و نژاد پرستانه هستند بنابر اين مهاجران به فلسطين در سايه الطاف انگلستان ابتدا خاك فلسطين را اشغال،‌ و سرانجام ، حاكميت آن را از بوميان آن كشور غصب كردند . نخستين گامهاي صهيونيسم در ايجاد گروه هاي شبه نظامي تعصبات نژادي و مذهبي يهوديان مهاجر و مقابله بوميان فلسطين با اين گرو هاي متعصب ، كه به عنوان شهرك نشينان در فلسطين ساكن شده بودند ، سبب شد كه رابطه خصمانه اي بين آنها برقرا شود . همين امر سبب شد كه شهرك نشينان از همان بدو ورود به فلسطين درصدد ايجاد تشكيلات نظامي يا شبه نظامي براي دفاع از خود و هجوم به روستاهاي اطراف به منظور توسعه زمين و شهركهاي خود در كشور فلسطين تحت قيموميت انگلستان بر آيند . اراده ي تشكيل گروه هاي شبه نظامي در كنار موفقيتهاي ناشي از صدور اعلاميه بالفور براي وايز من و صهيونيسم سياسي سبب شد كه طرفداران صهيونيسم در اروپا به خدمت انگليستان در آيند و توان خود را در راستاي رسيدن به آن كشور به اهداف استعماري به كار گيرند . « جنگ جهاني اول آغاز شد و نگراني شديدي ، جهان و بويژه يهوديان را فرا گرفت . اين جنگ براي انگليس بسيار نگارن كننده و از طرفي براي يهود بسيار نويد بخش بود ، زيرا انگلستان به اين مي انديشيد كه امريكا را وارد جنگ سازد و از اين طريق جبهه‌ي خود را تقويت كند . [15] از اين جهت صهيونيستها كه در امريكا داراي نفوذ بودند در پاسخ به نداي انگلستان از نفوذ خود استفاده كردند . صهيونيستها كه دركمين چنين فرصتي بودند ، بي درنگ وارد مذاكره شدند و تعهد دادند كه در مقابل تشكيل دولتي براي آنها در فلسطين از سوي انگليس ، امريكا را به هر نحوي كه شده وارد جنگ كنند . [16]يكي ديگر از نتايج صدور اعلاميه بالفور در بين صهيونيستهاي ساكن انگلستان را مي توان افزايش چشمگير داوطلبان خدمت در لژيوم يهود دانست كه در مجموع ، باعث شد در سالهاي آخر جنگ جهاني اول اعظاي آن به بيش از يازده هزار نفر برسد . [17]لژيوم يهود به بهانه كمك به دولت انگلستان به فلسطين اعزام شدند. اين گروه مسلح آموزش ديده كه همگي از يهوديان و صهيونيستهايي بودند كه به دنبال مهاجرت به فلسطين و تأسيس حكومت يهودي بودند ،‌ موفق شدند مسلحانه از طريق مجاري قانوني استعماري بريتانيا به فرماندهي ژابونينسكي خود را به فلسطين برسانند . بدين ترتيب گروه هاي شبه نظامي مدافعان شهركهاي صهيونيستي و ورود لژيون يهود به فلسطين،‌ قدرت فوق العاده اي را به صهيونيستهايي داد كه از كشورهاي ديگر به فلسطين آمده بوند كه آنها خود را در ابتداي راه موفقيت تأسيس رژيم صهيونيستي يافتند و از اين پديده بسيار راضي و خشنود بودند . اقدامات گروه هاي شبه نظامي و نظاميان صهيونيست ، موج مخالفت و اعتراضها بوميان فلسطين را ايجاد كرد ؛‌ حتي يهوديان مذهبي ساكن فلسطين و ديگر كشورهاي جهان نيز به تلاش صهيونيستها براي تشكيل دولت صهيونيستي در فلسطين معترض شدند . يهوديان مخالف و منتقد معمولا از يهوديان ارتدوكس بودند كه اعتقاد داشتند اسرائيل فقط در صورت بروز معجزه مي تواند دوباره شكل بگيرد . اين عده تشكيل دولت فعلي را به عنوان كوشش شرك آميز از سوي بشر در غصب نقش خداوند مي نگرند و سعي مي كنند اسرائيل را از هم بپاشند . مشهورترين يهوديان ضد صهيونيست گروه « نتوري كاتا » است . بر اساس نگرش اين گروه ، كه طبق سوگندهايي كه در آيات تورات وجود دارد كه وقتي اسرائيل به دومين تبعيدگاه رفت ، سه عهد بين آسمان و زمين بسته شد :1) اسرائيل نبايد تنها مثل يك ديوار بالا برود . 2) خداوند اسرائيل را سوگند داده است كه نبايد عليه ملتهاي ديگر شورش كند . 3) خداوند غير يهود را قسم داده است كه اسرائيل را مورد ظلم بيش از حد قرار ندهند . [18]مهاجران صهيونيست ، همانطور كه اشاهر شد يا لائيك بودند كه در اين صورت به آيات كتاب مقدس اعتنايي نداشتند و يا صهيونيستهاي مذهبي بودند كه صهيونيسم را در چارچوب تعاليم يهود در راستاي اهداف آن مي دانستند و حاضر بودند براي تأسيس وطن ملي يهود در فلسطين جانفشاني كنند . به هر ترتيب صهيونيسم سياسي توانست با مساعدت انگلستان و برنامه هاي از پيش طراحي شده در قالب گروه هاي مهاجر شهركهاي صهيونيستي در فلسطين ايجاد كند و به تشكيل گروه هاي شبه نظامي و دفاعي ساكنان فلسطين اقدام كند . آژانس يهود از نظر دولت تحت قيموميت انگلستان به عنوان نماينده رسمي يهوديان فلسطين شناخته شد و اين اولين گام در جهت محو حاكميت فلسطينيان بود . صهيونيسم سياسي در عين حال براي رسيدن به اهداف بلند مدت به انگلستان متوسل شد و منافع خود را از طريق آن قدرت استعماري پيگيري مي كرد. تشكيل گروه هاي تروريستي صهيونيستي انگلستان پس از اشغال بيت المقدس و اطمينان از اينكه امپراتوري عثماني ديگر توان مقابله با اين كشور در منطقه را ندارد ، نسبت به تشكيل وطن ملي يهود در فلسطين به واسطه ملاحظات مختلف سياسي ، استعماري خود دچار ترديد شد . آنها از ورود اعضاي لژيون يهودبه بيت المقدس جلوگيري كردند . سپس اقداماتي براي انحلال تشكيل لژيوم انجام دادند و در نهايت در ماه اوت 1919 مقامات نظامي حاكم بر فلسطين دستور كناره گيري ژابوتينسكي از ارتش انگلستان را پس از سي ماه خدمت صادر كردند و بدين ترتيب لژيون يهود منحل شد . ژابوتينسكي كه از بر انگيختگي اعراب علهي يهوديان مهاجر واهمه داشت، تصميم گرفت كه صهيونيستها را عليه آنچه وقوعش را خيلي محتمل مي دانست تجهيز كند . زيرا او قواي نظامي انگلستان را به چشم كساني مي نگريست كه آماده مي شوند تا به قتل و غارت يهوديان دست بزنند . از نظر او وايزمن و لوئيس براندلين، رهبران وقت صهيونيسم جهاني ، به اخطارهايش توجه نمي كردند تا انگلستان را از خود نرنجانند. [19] با اين حال آژانس يهود و ساير يهوديان افراطي در دوران قيموميت انگلستان به تأسيس گروه هاي تروريستي به منظور دفاع از شهرك نشينان مهاجر و تهاجم به اطراف و نيز يورش به اهداف از پيش تعيين شده اقدام كردند . د راينجا بطور خلاصه به گروه هاي تروريستي و اقدامات مسلحانه آنها عليه اهداف نظامي و غير نظامي به منظور ايجاد رعب و وحشت به منظور دستيابي به اهداف سياسي و استراتژيك آژانس يهود و صهيونيسم بين المللي بين المللي اشاره شود : 1ـ سازمان هاگانا در دسامبر سال 1919 ژابوتينسكي توانست تعداد از صهيونيستهاي مهاجر ساكن فلسطين را مجاب كند تا به اتفاق آنها سازماني به نام هاگانا براي دفاع از صهيونيستها تشكيل دهند . [20] اين گروه تروريستي در واقع ارتش رسمي آژانس يهود بود . آژانس يهود از همان ابتدا در نظر داشت كه به نحوي بتواند هاگانا را در بافت امنيتي و انتظامي فلسطين وارد كند و در اين رابطه درصدد جلب موافقت مقامهاي انگليسي در فلسطين بر آمد . در همين راستا ژابوتينسكي به ژنرال رونال راستورس مراجعه كرد و از او خواست اعضاي سازمان هاگانا را به عنوان را به عنوان مأموران انتظامي بيت المقدس به كار گيرد . پس از صدور اعلاميه بالفور در فوريه 1920 حمايت رسمي انگلستان از در خواست صهيونيستها آشكار شد . [21] بدين ترتيب آژانس يهود در اولين گام خود به موفقيت خوبي دست يافت و استيلاي صهيونيسم بر قدس را از 1920 با همكاري انگلستان به دست آورد . آژانس يهود به اقتضاي زمان و ضرورتهاي سياسي ـ امنيتي از خدمات هاگانا در راستاي اهداف خود استفاده كرد . بررسي اقدامات نظامي هاگانا نشان مي دهد كه اين سازمان گاهي به نفع انگلستان و گاهي عليه انگلستان اقدام كرده ولي همواره اين اقدامات بنا به درخواست آژانس يهود بوده است كه از پشت پرده هاگانا را هدايت و كنترل مي كرده است . اقدامات تروريستي هاگانا در اينجا فهرست وار به برخي از اقداماتي اشاره مي شود كه هگانا رأسا به آنها اقدام كرده است : ـ ژوئيه 1933 ، ترور حيسيم ارلوسوروف ،‌رئيس بخش آژانس يهود ـ هفدهم ژوئيه 1937 ، اقدام به قتل سه عرب از فلسطين 25 نوامبر 1940 ، خرابكاري در كشتي پاتريا كه حامل يهوديان مهاجر به فلسطين بود كه غير قانوني به آنجا پناهنده شده بودند كه به مرگ 140 پناهنده يهودي منجر شد . اين عمل براي داغ كردن مقاومت انگلستان در نپذيرفتن پناهندگان بود. ـ 24 فوريه 1942 ، انفجار كشتي استقروما با 769 مسافر يهودي غير قانوني و قتل همه آنها كه تنها بازمانده انها ديويد استوليار كه يك افسر هاگانا بود. آژانس يهود انفجار كشتي را اعتراض و خودكشي دسته جمعه يهوديان نسبت به حكم عدم ورود به فسلطين توسط انگلستان دانست . ـ بستم فوريه 1947 انفجار خط لوله نفتي عراق در نزديكي حيفا با شركت موشه دايانـ 19 دسامبر 1947 ،‌ انهدام دو خانه در دهكده عربي نزديك صفر و كشتن ده عرب از جمله پنج بچه ـ 20 دسامبر 1947 ، حمله به دهكده قزازه و انفجار خانه كدخداي ده با ديناميت [22] 2 ـ گروه بيتار نام اين گروه از اسم مؤسس آن يعني بريت، يوسف ترومپلدر به صورت اختصاري گرفته شدهاست كه در 1920 در يك درگيري مسلحانه در يكي از اردوگاه هاي مهاجر نشين منطق جليليه به دست اهالي فلسطين كشته شد . جوانان تندرو كه داراي افكاري افراطي بودند و به جوانان پيراهن قهوه اي معروف بودند ، معتقد بودند كه پيشبرد اهداف ايدئولوژيك خود را تنها از طريق اقدامات نظامي ميسر مي دانستند . از هاگانا منشعب شدند و بيتار را تشكيل دادند . [23] ژابوتينسكي رهبري اين گروه تروريستي را بر عهده داشت . 3 ـ گروه ايرگون زيايي لئومي اين گروه افراطي در اواسط دهه 1930 از هاگانا منشعب شد و در دهه 1940 توسط مناخيم بگين رهبري مي شد . مناخيم بگين در كتاب خاطرات خود تشكيل ، سازماندهي و اقدامات تروريستي اين گروه را بدقت تشريح كند . در رابطه با تأسيس گروه نوشته است : « ارتش را تشكيل داديم و آن را ايرگون ناميديم و بخشهاي ارتش انقلاب ، واحد كماندو و نيروي تبليغات انقلابي را در آن به وجود آورديم .» [24]سپس سازمان و تشكيلات و نحوه سازماندهي اين گروه را تشريح مي كند . او در رابطه با نظام دروني ايرگون تصريح دارد كه : « نظام دروني ما به دو شرط بنيادي تكيه داشت : اول اطاعت و ديسيپلين ، دوم پنهانكاري . [25]ايرگون در سايه نظام دروني و اقدامات تروريستي موفقيت آميزي كه انجام داد در زماني نسبتا كوتاه به مخوفترين سازمان تروريستي صهيونيستي تبديل شد تا جايي كه بگين اعتارف مي كند : « همه جا هاله اي از رعب و وحشت نام سازمان را فرا گرفت وحشتي كه نظير آن را فقط در اسطوره هاي مي توان يافت . اين هاله هراس انگيز كمك فراواني به تحقيق پيروزيهاي ما مي كرد كه بدون آن امكانپذير نبود. [26] موفقيتهاي ايرگون سبب شد كه در دهه 1940 آژانس يهود با رهبران ايرگون به توافق برسند كه در قالب يك قرار داد با يكديگر همكاري تروريستي داشته باشند . اقدامات تروريستي ايرگون در اينجا فهرست وار نمونه هاي از اقدامات تروريستي اين گروه را مي آوريم : ـ 2 ژوئيه 1939 ـ‌ انفجار بازار هندوانه فروشان بيت المقدس ـ 12 و 26 فوريه 1944 ـ انفجار بازار هندوانه فروشان بيت المقدس ـ 25 فوريه 1944 ـ به قتل رساندن دو پليس بريتانيايي ـ 8 اوت 1944 ـ انجام دادن تلاشهايي براي ترور كميسر عالي بريتانيا از جمله ترور موفق سرهارولد مك ميشل ـ 27 سپتامبر 1944 ـ حمله به چهار ايستگاه پليس و وارد آوردن تلفات به پليس و غير نظاميان ـ از ماه مارس تا مي 1945 ـ اجراي سلسله بمب گذاريهايي كه به قتل پليس و غير نظاميان منجر شد ـ 13 سپتامبر 1946 ـ حمله به بانك عثماني در تل آويو و حيفـ اول اكتبر 1946 ـ انفجار سفارت انگلستان در رمـ 13 مارس 1947 ـ انفجار ساختمان شنلر كه محل مركز ارتش بريتانيا در بيت المقدس بود ـ 19 ژوئيه 1947 ـ به قتل رساندن يك پليس انگليسي و مجروح ساختن يك پليس ديگر در حيفا ـ 16 دسامبر 1947 ـ تهديد مقامات انگلستان از طريق دادن يك نامه به روزنامه تايمزـ اول مارس 1948 ـ در اعتراض به تصميم سازمان ملل در خصوص تقسيم فسلطين قتل عام 254 نفر ساكنان اين روستا . [27] 4 ـ گروه اشترن اين گروه د ر اواخر دهه 1930 از ايرگون منشعب شد . نام رهبر اين گروه آبراهام اشترن از مخالفان سر سخت بريتانيا و داراي افكار نژاد پرستانه نازيستي و فاشيستي بود. « اشترن در سال 1939 در مخالفت به اعزام صهيونيستها براي كمك به انگلستان در جنگ با آلمان از گوره ايرگون جدا شد و گروه خود را به نام اشترن تأسيس كرد . اشترن از دوستان نزديك موسوليني بود . او نيروهاي طرفدار خود را براي عمليات مسلحانه و تروريستي عليه انگليسي ها و اعراب در فلسطين بسيج كرد . [28] اشترن با توجه به عقايد و افكار نژاد پرستانه و دلبستگي به نازيسم و فاشيسم و عده داده بود كه در قبال حمايت ايتاليا و آلمان براي بر پايي دولتي صهيونيستي در فلسطين ، اين دولت جديد به وابسته آلمان و اماكن مقدسه يهود در فلسطين نيز به واتيكان وابسته خواهد بود . » [29]موضعگيري اشترن در برابر آژانس يهود يك حالت تضاد گونه در ظاهر و در عين حال در راستاي اهداف صهيونيسم جهاني بود . اقدامات تروريستي گروه اشتران به قدري وسيع بود كه در اسناد به دست آمده از MI5 وابسته به جامعه اطلاعاتي بريتانيا در اين باره آمده است : « در ادامه ي بازجوييهاي دستگاه اطلاعاتي انگلستان معلم شد كه دو گروه اشترن و ايرگون در يكصد فقره عمليات تروريستي شركت داشتند كه شماري از اعضاي آنها اعدام و برخي نيز به حبس ابد محكوم شدند. [30] اقدامات تروريستي گروه اشترن گروه اشترن با توجه به افكار و ايده هاي نازيستي و فاشيستي خود ، دسترسي به اهداف ز طريق اقدامات تروريستي را دنبال مي كرد . بدون استثنا اين اقدامات در راستاي هدف صهيونيسم سياسي بود . در اينجا فهرستوار به برخي از اقدامات اين گروه اشاره مي شود : ـ ژانويه 1942 ـ فريب دو افسر بريتانيايي در تل آويو و اقدام به انفجار محل ملاقات ايشان ـ 22 آوريل 1942 ـ ترور نافرجام بازرس كل پليس و يكي از دستيارانش ـ 6 نوامبر 1944 ـ ترور موفق لرد موين ، وزير مختار بريتانيا در خاور ميانه در زمان جنگ ـ 25 آوريل 1946 ـ به قتل رساندن هفت سرباز انگليسي در پاركينگ نظامي و دو سرباز ديگر هنگام خواب ـ 4 ژانويه 1948 ـ انفجار بمب در ميداني در يافا كه به كشته شدن 30 ـ 15 نفر و مجروح شدن 98 نفر ديگر منجر شد ـ 3 مارس 1948 ـ انفجار يك كاميون ارتشي در جلو ساختمان سلام در حيفا ـ 31 مارس 1948 ـ مين گذاري قطار اكسپرس قاهره ـ حيفا كه به كشته شدن 40 عرب و مجروح شدن 60 نفر منجر شد . ـ 17 سپتامبر 1948 ـ به قتل رساندن كنت فولك برنادت و دستيارش ميانجي سازمان ملل درمورد مسئله فلسطين . [31] 5 ـ گروه تروريستي لهي ( Lehi ) فشار ضد تروريستي انگلستان سبب شد كه « ايرگون » در سال 1939 از فعاليتهاي ضد انگليسي دست بردارد و برخي از از اعضاي آن به نيروهاي انگليسي بپيوندند . اعضاي برجسته اشترن پس از قتل كنت برنادت، ميانجي سوئدي در سال 1948 دستگير و روانه زندان شدند. » [32]افراطي ترين اعضاي اين دو گروه تروريستي كه توانسته بودند جان سسالم به در ببرند ، به تأسيس گروه لهي يا مبارزان اسرائيل اقدام كردند . اين گروه از نظر حجم ، كوچكترين گوره تروريستي و در عين حال فعالترين آنها بود . اين گروه نحوه ي مبارزه و وابستگي سياسي خود را نسبت به اشترن و ايرگون تغيير داد از نظر سياسي طرفدار روسيه شد و از نظر استراتژيك خود را مشابه ارتش آزاديبخش ايرلند مي دانست . خشن ترين و بي رحم ترين عضو گروه اشترن ، اسحاق شامير به عضويت لهي در آمد . « شامير در اين گروه به مايكل ايرلندي مشهور شد » . شليندر كارشناس امور اسرائيل در خصوص كيفيت اقدامات تروريستي اين گروه نوشته است : « اين گروه كوچكترين گروه تروريستي بود اما در سالهاي 48 ـ 1942 حدود 71% ترورها را به اجرا در آورد . [33] اولين رهبر اين گروه در سال 1942 در تل آويو به دام پليس افتاد و هدف گلوله قرار گرفت . » [34] بزرگترين اقدام تروريستي اين گروه ترور لردموين ، فرمانده نظامي انگليس در سال 1944 در مصر بود . 6 ـ گروه پالماخ پالماخ شاخه تروريستي گروه هاگانا بود. « نيروي ضربتي متحرك هاگانا كه در سال 1941 تأسيس شد . »[35] اين گروه تحت فرماندهي هاگانا در پوشش جنبش مقاومت و يا بطور جداگانه اهداف خود را ترور مي كرد . برخي از اقدامات تروريستي اين گروه به شرح زير است : ـ 14 و 15 فوريه 1938 ـ گردان سوم پالماخ روستاي سعسع را مرود حمله قرار داد و بيست خانه را منفجر و 60 عرب را كه عمدتا زنان و كودكان بوند به قتل رساندند . ـ 31 و 30 دسامبر 1947 ـ پالماخ به دهكده بلد الشيخ حمله كردند و بيش از 60 عرب را در خانه هايشان به قتل رساندند . ـ 12 آوريل 1948 ـ به دهكده قلوينا حمله كردند و 14 نفر را به قتل رساندند . ـ 12 ژوئيه 1948 ، پالماخ در اين روز به تظاهرات مردم شهر لد كه در اعتراض به ورود صهيونيستها صورت گرفته بود ،‌ حمله ور شدند و تعدا 250 عرب را در آنجا به قتل رساندند . [36] 7 ـ جنبش مقاومت جنگ جهاني دوم و تضعيف انگلستان در اين زمان در اثر درگيريهاي مداوم عليه آلمان و ايتاليا،‌ زمينه لازم را به منظور وارد آوردن ضربات كوبنده تروريستي و نظامي بر پيكره حكومت تحت قيموميت اين كشور در فلسطين مهيا ساخت . آژانس يهود و صهيونيسم سياسي در اين زمان تحركات چند جانبه اي را آغاز كرد . چرخش صهيونيسم جهاني به سوي ايالات متحده براي دستيابي به اهداف سياسي خود اين در حالي بود كه صهيونيسم سوسياليست از نظر انديشه ، در عمل به امريكاي امپرياليست پناه آورد . علاوه بر آن تشكيل جنبش مقاومت با حضور افراطي ترين گروه هاي تروريستي صهيونيستي به منظور ضربه زدن به منافع بريتانيا در فلسطين براي اخراج نيروهاي انگليسي از كشور و جايگزين گروه هاي صهيونيستي به جاي آنها . در اين رابطه « اتحاد هاگانا ، ايرگون و اشترن كه پس از آن به تنوآت هامري يا جنبش مقاومت معروف شد در نوامبر 1945 ايجاد شد . [37] بگين در خاطرات خود در اين رابطه نوشت : « يك قرارداد سري ميان‌ آژانس يهود به عنوان گرداننده هاگانا با ايرگون امضا شد . [38] در جنبش مقاومت ايرگون و شخص مناخيم بگين محور عملياتهاي تروريستي قرار مي گيرند . بگين در خاطرات خود نوشته است : « برنامه ما بر سه پايه محكم متكي بود بررسي دقيق شيوه هايي كه حكومت خود كامه در كشور به كار مي برد . مطاله هوشيارانه اوضاع بين المللي ، پژوهش كامل درباره ي اوضاع بريتانيا در پايان جنگ جهاني دوم. براي رسدين به هدف به اين نتيجه رسيديم كه هيبت دولت انگلستان را خرد كنيم تا حكومت آن در فلسطين زوال پذيرد . » [39]اقدامات تروريستي جنبش مقاومت ـ در ارتباط با اقدامات مشترك جنبش مقاومت ، مناخيم در كتاب خاطرات خود به تعدادي از عملياتهاي زير اشاره دارد : ـ غرق كردن دو كشتي در حيفا و يك كشتي در يافا كه مسئوليت تعقيب مهاجران را به عهده داشتند. ـ قطع كردن راه آهن در 186 نقطه به وسيله 500 انفجار و متوقف شدن حركت قطارها از مرزهاي سوريه تا غزه و يافا تا سمخ و لد تا قدس . ـ حمله به ايستگاه لد و وارد آوردن تلفات سنگين بر تجهيزات و افراد . ـ حمله به پالايشگاه نفت حيفا . [40]ـ حمله به فرودگاه هاي دولت قيموميت در فلسطين ، اجراي تخريبهاي بزرگ در جنوب فلسطين و ... ـ انهدام هتل ملك داود در ژوئيه 1946 ـ تهاجم اشترن و ايرگون به زندان قدس براي آزادس ازي زندانيان تروريست اين گروه ها حمله نظامي ـ تروريستي به مركز پليس مخفي CID در قدس و يافا در تمام عملياتهايي كه نمونه هاي آن از كتاب خاطرات مناخيم بگين نقل شد آژانس يهود نظارت كامل داشته است ؛ يعني اقدامات تروريستي با موافقت آژانس يهود انجام شده است . گروه اشترن و ايرگون و پالماخ از جانب هاگانا و بعضا همكاريهاي هاگانا اين اقدامات را طراحي و اجرا كرده اند . نتيجه گيري تأسيس صهيونيسم سياسي در اواخر قرن نوزدهم و نفوذ آن در حكومت انگلستان براي رسيدن به هدف اصلي اين سازمان ، همراه با خواست سياسي بريتانيا زمينه مناسب را براي اين كشور استعمارگر مهيا ساخت كه با انعقاد پيمان سايكس ـ پيكو در 1916 و انتشار اعلاميه بالفور در 1920 ، قيموميت فلسطين را به عهده بگيرد واز اين طريق به شكلي به ظاهر قانوني ، زمينه مهاجرت رسمي و غير رسمي يهوديان صهيونيست از سراسر اروپا و جهان را به فلسطين تحت قيموميت انگلستان مهيا سازد . آژانس يهود را به عنوان نماينده يهوديان جهان در فلسطين به رسميت بشناسد و صهيونيستهاي مسلح هوادار آژانس يهود را درترتيبات امنيتي فلسطين وارد ساخت و بدين ترتيب سيطره آنها بر قدس از دهه 1920 بر خلاف مقاومتهاي بوميان و دفاع از شهركهاي صهيونيست نشين و با هدف تجاوز به سرزمينهاي مجاور در زير سايه قدرت دولت تت قيوميت شكل گرفت . در دهه هاي 1930 به بعد ، كه بريتانيا مهاجرتهاي بي رويه و اقدامات تروريستي گروه هاي صهيونيست را خطرناك ديد ، تلاش كرد آنها را محدود سازد . گروه هاي افراطي كه تحت لواي آژانس يهود در صحنه فلسطين حضور داشتند به مخالفت با طرح محدود سازي مهاجرت انگلستان پرداختند . اين گروه ها به نمافع بريتانيا نيز حمله كردند و علاوه بر ترور بوميان مظاهر قدرت انگلستان در فلسطين و خارج از آن را هدف قرار دادند . جنگ جهاني دوم سبب تضعيف قدرت جهاني انگلستان شد . همين امر سبب شد كه توان حفظ دولت تحت قيموميت را نداشت . به همين دليل قيموميت آن را به سازمان ملل ارجاع داد . آژنس يهودو صهيونيسم جهاني در يك چرخش استراتژيك كه مقدمات آن را از دهه 1930 آغاز كرده بودند به جانب ايالات متحده گرايش يافتند . امريكا كه در صدد پر كردن خلأ ناشي از افول انگلستان بود از طريق سازمان ملل متحد ،‌صهيونيستها را به آروزي ديرينه رساند . به اين ترتيب مهاجران صهيونيست غير فلسطيني‌، حاكميت فلسطيني را غصب كردند و رژيم اشغالگر قدس را پديد آوردند و به اشغال مناطق فلسطين پرداختند . گروه هاي تروريس در فاصله سالهاي دهه 1930 تا اعلام استقلال رژيم صهيونيستي ، تأثيرات عمده اي بر استراتژي و سياست صهيونيسم جهاني و انگلستان گذاشتند كه در اينجا به برخي از از آنها اشاره مي شود : ـ صهيونيسم را به تأسيس كشوري با ايده صرفا يهودي و نژاد پرستانه وارد كردند و اين بر خلاف ايده اوليه تشكيل حكومت دموكراتيك متشكل از همه اهالي بود كه هرتزل مطرح مي ساخت. ـ سياستهاي دگرديس شده بريتانيا در رابطه با وطن ملي يهود را به چالش كشاندند و به انگلستان تحميل كردن كه توان نگهداري و حفاظت از اماكن خود را در فلسطين ندارد . اين امر در خروج انگلستان از فلسطين مؤثر بود. ـ پيروزي گروه هاي تروريستي در ايجاد رعب از طريق قتل عام و كشتارهاي بي رحمانه در مناطق فلسطين نشين همراه با عدم مقابله مؤثر انگلستان با اين اقدامات و خالي گذاشتن پشت اعراب و ممانعت از تجهيز آنها، عملا زمينه سقوط مناطق فلسطين نشين و آواره ساختن آنها را براي گروه هاي تروريستي و آژانس يهود تسهيل كرد و دولت تحت قيموميت حقوق بوميان فلسطين را دفاع از آنها رعايت نكردند . ـ اقدامات تروريستي و پيروزيهاي گروه هاي افراطي سبب شد كه رهبران اين گروه ها پس از تشكيل رژيم صهيونيستي به عنوان شخصيتهاي درجه يك و سياستمداران آينده اين رژيم مطرح شوند . ـ نتيجه اين اقدامات به صهيونيسم جهاني و آژانس يهود تفهيم كرد كه براي بقاي رژيم خود همواره از همين اقدمات استفاده كنند . پی نوشت:[1] ـ واحدي ، سيد محمد رضا ، بوي خون ، سازمان عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي ، تهران ، 1382 ، ص 28 . [2] ـماضي، محمد ، سياست و ديانت در اسرائيل ، سيد غلامرضا تهامي ، تهران ، سنا ، 1381 ، ص 54 . [3] ـ جديد بناب ، علي ، عملكرد صهيونيسم در برابر جهان اسلام ، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خميني ( ره) ، قم ، 1382 ، ص 289 . [4] ـمحمدي ، محمد و جمعي از نويسندگان ، پژوهه صهيونيسم ، مركز مطالعات فلسطين ، تهران ، 1381 ، ص 470 . [5] ـ بناب ، همان ، ص 40 . [6] ـ سوكولف، ناهوم ، تاريخ صهيونيسم ، ج 2 و 1 ، داود حيدري ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، تهران 1377 ، ص 412 .[7] ـ بناب ، همان ، ص 40 . [8] ـ سوكولف ، همان ، ص 426. [9] ـ شيخ نوري ، محمد امير ،‌ افسانه اسرائيل ، مروري بر چگونگي تشكيل حكومت اسرائيل ، ماهنامه انديشه و تارخي سياسي ايران معاصر‌، ش 15 ، آذر 1382 ، ص 84 . [10] ـ بناب ، همان ، ص 40 . [11] ـ صفاتاج ، مجيد ، ماجراي فلسطين و اسرائيل ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، تهارن ، 1381 ، ص 84 . [12] ـ برنر ،‌ لني ،‌مشت آهنين ،‌ حسين ابوترابيان ، اطلاعات ،‌ تهران ، 1374 ، ص 96 . [13] ـ ماضي، همان ، ص 18 . [14] ـ محمدي ، همان ، ص 470 . [15] ـ بناب ، همان ، ص 40 .[16] ـ همان . [17] ـ برنر‌ ،‌ همان ، ص 65 . [18] ـ آزادي ، پرويز ‌، ضد صهيونيسم در ميان يهوديان ، طاهر كرمانشاهي ، سياست روز ، 9/4/1381 ، ص 6.[19] ـ برنر ، همان ، ص 76 .[20] ـ همان.[21] ـ همان ، ص 77 . [22] ـ مؤسسه مطالعات انديشه سازان نور، اسرائيل از گروه هاي تروريستي تا تروريسم دولتي ، تحليل شمار24، 1377، ص 14. [23] ـ مؤسسه مطالعات انديشه سازان نور‌ ،‌ همان ، ص 5 . [24] ـ بگين ، مناخيم ، خاطرات ، ترجمه از عبري احمد محمود ،‌ از عربي جواد صالحي ،‌ پارسارگاد ، تهران ،‌ 1371 ، ص 41 [25] ـ همان ، ص 43 .[26] ـ همان ، ص 44 .[27] ـ مؤسسه مطالعا انديشه سازان نور ، همان ، ص 12 .[28] ـ كيهان ، تضاد يهوديت با صهيونيسم ، سرويس خارجي به نقل از ندائ القدس ، 21/6/1381 . [29] ـ همان .[30] ـ همان . [31] ـ مؤسسه مطالعات انديشه سازان نور ، همان ، ص 16 .[32] ـ طيب ، عليرضا ، مجموعه مقاالت تروريسم ، نشر ني ، تهران 1382 ، ص 35 . [33] ـ كيهان ، همان . [34] ـ طيب، همان ، ص 25 . [35] ـ مؤسسه مطالعات انديشه سازان نور ، همان ، ص 4 . [36] ـ همان ، ص 15 . [37] ـ همان ، ص 5 . [38] ـ بگين ، همان ، ص 185 . [39] ـ همان ، ص 40 ـ 38 . [40] ـ بگين ، همان ، ص 94 و 93منبع: http;/www/vhosts/rasad.ir/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن