واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسنامه اخلاقی جاوید(3)(درنگی بر "رساله حقوق" امام سجاد علیه السلام)
اشاره:نمی دانم تا به حال نام "رساله الحقوق" امام سجاد علیه السلام را شنیده اید یا نه؟این میراث علمی ماندگار، افزون بر "صحیفه سجادیه"، یکی دیگر از مکتوبات گران سنگی است که از سرچشمه وجود فیاض آن امام به حق ناطق جوشیده است.آن امام همام در این منشور جاوید، پنجاه و یك حق الهی را در هفت دسته بر می شمارد: اول: حق خداونددوم: حق نفس و اعضای بدنسوم: حق افعال عبادیچهارم: حق سائسان و رعایاپنجم: حقوق خویشاوندانششم: حقوق برخی اصناف اجتماعیهفتم: حق مالیدر اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان جعل شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز می شود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در دومین شماره درسنامه اخلاقی جاوید با پاره ای از حقوق اعضای بدن آشنا شدیم. در نوشتار حاضر افزون بر ذکر سایر حقوق اعضا، از زبان امام سجاد علیه السلام خواهیم دید که هر کدام از تکالیف عبادی بندگان نظیر نماز، روز، حج و...نیز حقوقی بر عهده مکلف دارند که می بایست به تمامه ادا شود. شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان 8- ممنوعیت زیاده روى در خوراكحق شكم این است كه آن را ظرف كمترین غذاى حرام قرار ندهى و نیازش را از راه حلال و به اندازه بر آورده سازى كار تقویت را به سستى و تن پرورى و ناجوانمردى و بیعارى نكشانى .شكم باید به هنگام تشنگى و گرسنگى تحت كنترل باشد. سیرى زیاد، مایه كسالت ، كندكارى و بازماندن از ارزشها و كرامتهاست .زیاده روى در نوشیدن آب ، مایه كند فهمى و كودنى مى شود.1 9- كنترل قواى شهوى با یاد مرگحق اندام جنسى این است كه آن را از مبتلا شدن به حرام نگاه دارى . و این مهم را از طریق كنترل نگاه عملى سازى ، زیرا چشم بستن از مناظر شهوت انگیز، از مهمترین عوامل مصونیت انسان به شمار مى آید.یاد مرگ و تهدید نفس به كیفر الهى و بیم دادن خویش از مخالفت خدا نیز از دیگر عوامل امنیت فكرى و عملى انسان از آفات شهوت است .پاكدامن ماندن نیاز به كمك از سوى خدا دارد لا حول و لا قوة الا بالله 2 حقوق در قلمرو كردار10- حق نماز و قوانین مربوط به آنحق نماز این است كه بدانى نماز حركت به درگاه الهى است . با نماز در پیشگاه خدا مى ایستى .اگر این حقیقت را به هنگام نماز متوجه باشى ، شایسته است كه چونان بنده اى ذلیل ، چشم دوخته به لطف و رحمت حق ، بیمناك از كجى اعمال خویش و كیفر پروردگار، امیدوار به غفران او و با تضرع به زارى در برابر خدا بایستى و نمازگزارى .چونان كسى كه با آرامش و سرافكندگى و تواضع و كرنش به آستان بلندش سرمى ساید و در اعماق وجود با او مناجات دارد و آزادى خویش را باز بند گناهانش مى طلبد. ولا قوة الا بالله حق قربانى این است كه با نیت خالص و بدون خودنمایى صورت گیرد. صرفا رضا و رحمت حق مورد نظر باشد و جلب توجه دیگران هدفت نباشد11- روزه ، باز دارنده از آتش و عصیان
حق روزه این است كه بدانى حجابى است ایمنى بخش ، پوشش است كه آدمى را از آفات زبان و گوش و چشم و اندامى جنسى و شكم مصونیت مى دهد و از آتش ایمن مى دارد.در حدیث چنین آمده است : روزه سپرى در برابر آتش است .اگر اعضاى خویش را در پس این سپر و حجاب ، از مبتلا شدن به عصیان نگاه دارى ، امید است كه وجودت از عذاب الهى در امان ماند و اگر با وجود این حجاب ، اعضاى خویش را از گناه بازدارى و با داشتن روزه ، چشمت نگاه شهوت انگیز كند و قوایت به راه نادرست صرف شود، چه بسا این حریم بشكافد و از آن شكاف بیرون افتاده ، آتش مبتلا شوى.3 12- انفاق ، ذخیره سازى امكانات نزد خداوندحق انفاق وصدقه این است كه بدانى نزد پروردگارت ذخیره مى شود. انفاق امانتى است كه نیاز به گواه است كه نیاز به گواه ندارد. اگر به این حقیقت رسیده باشى ، این نكته را نیز درك خواهى كرد كه انفاق در نهان ، مطمئنتر از انفاق در عیان است ، سزاست كه انفاقها همواره سرى میان تو و خدایت باشد. چه این كه تظاهر به انفاق و نمایاندن آن به خلق ، مثل این است كه ایشان را مطمئنتر از خدا به حساب آورده اى و میل دارى آنان نیز گواه شاهد باشند!پس از این نكته كه ید شد، باید مراقب این جهت باشى كه در انفاقها و بذل و نهادن و آزرده ساختن روح افراد، به همان میزان انفاق و پس انداز تو معیوب مى شود.منت نهادن بر دیگران به خاطر انفاقى كه كرده اى معنایش این است كه آن انفاق را براى خود نیندوخته اى وگرنه چه دلیلى دارد كه كسى براى ذخایر و اندوخته هاى خود بر دیگران منت نهد!4 13- حق قربانى این است كه با نیت خالص و بدون خودنمایى صورت گیرد. صرفا رضا و رحمت حق مورد نظر باشد و جلب توجه دیگران هدفت نباشد.قربانى خالصانه ، دور از ریا و خودنمایى است . و كارى كه براى خودنمایى نباشد خالى از تكلف و همراه با سهولت و آسانى ، زیرا خداوند براى بندگانش سهولت و آسانى قرار داده است .زندگى ساده و متواضعانه بسیار راحت تر از زندگى پر تكلف و خان منشانه است .زیرا تواضع و ساده زیستى با روح و فطرت آدمى سازگارتر است . و لا قوة الا بالله 51- و اما حق بطنك فاءن لا تجعله وعاء لقلیل من الحرام و لا لكثیر و: تقتصد له فى الحلال و لا تخرجه من حد التقویة الى حد التهوین و ذهاب المروة وظبطه اذاهم بالجوع و الظمافان الشبع المنتهى بصاحبه الى التخم مكسلة و مثبطة عن كل بر و كرم . و ان الرى المنتهى بصاحبه الى السكر مسخفة و مجهلة و مذهبة للمروة .2- و اما حق فرجك فحفظه مما لا یحل لك و الا ستعانة علیه بغض البصر فانه من اعون الاعوان ، و كثرة ذكر الموت و التهدد لنفسك بالله و التخویف لهابه . وبالله العصمة و التایید و لا حول قوة الا بالله .3- و اما حق الصوم فان تعلم انه حجالب ضربه الله على لسانك وسمعك و بصرك و فرجك و بطنك لیسترك به من النار و هكذا جاء فى الحدیث الصوم جنة من النار فان سكنت اطرافك فى حجتها رجوت ان تكون محبوبا و ان انت تركتها تضطرب فى حجابها و ترفع جنبات الحجاب فتطلع الى ما لیس لها باالنظر الداعیة للشهوة و القوة الحارجة عن حد التقیه لله لم تاءمن ان تخرق الحجاب وتخرق الحجاب و تخرج منه و لا قوه الا بالله .4- و اما حق الصدقة فان تعلم انها ذخرك عندربك و دیعتك التى لا تحتاج الى الاشهاد عذا علمت ذلك كنت بما استودعته سرا اوثق بما استودعته علانیة و كنت جدیرا ان تكون اسررت الیه امرا علنته و و كان الامر بینك و بینه فیها سرا على كل حال و لم تستظهر علیه فیما استودعیه منها - شهاد الاسماع لا صارعلیه بها كانها اوثق فى نفسك لا كانك لا تثق به فى تاءدیة ودیعتك ایك قم لم تمنتن بها على احد لا نهالك فاذا امتنتنت بها لم تاءمن ان تكون بها مثل تهجین حالك منها الى من مننت بها علیه لان فى ذلك فاذا امتننت بها لم تاءمن ان تكون بها مثل تهجین حالك منها الى من مننت بها علیه لان فى ذلك ذلیل على انك لم ترد نفسك بها و لواردت نفسك بها لم تمتن بها على اخد و لا قوة الا بالله .5- واما حق الهدى فان الهدى فان تخلص بها الا رادة الى ربك و التعرض لرحمته و قبوله و لا تردید عین الناظرین دونه فاذاكنت كذالك لم تكن متكلفا و لا متصنعا و كنت انما تقصد الى الله و اعلم ان الله یراد بلیسیر و لا یراد بالعسیر كما اراد بخلقد التیسیر و لم یرد بهم التعصثر و كذالك التذلل اولى بك من التدهقن . لان لالكلفة و المؤونة فى المتدهقنین . فاءما التذلل و التمسكن فال كلفة فیهما و لا مؤونة علیها لا نهما الخلقة و هماموجودان فى الطبیعة و لا قوة الا بالله .جمال نیایشگران، تالیف احمد ترابی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]