تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834416685
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) نويسنده:سیدعباس رفیعی شوق به تحصیل هنگامی که سید جمالالدین اسدآبادی به اتفاق پدرش سید صفدر در سال 1264 ه . ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به قزوین هجرت کرد، چنان شوق تحصیل داشت که ایام تعطیل نیز به هیچ وجه درس و مطالعه خود را رها نمیکرد. در یکی از روزها که پدرش اصرار کرد برای سیاحت و گردش به شهر برود، قبول نکرد و جواب داد که: «خشت و گِل چه تماشا و سیاحتی دارد؟» ناچار پدرش درب حجره را قفل کرد و به ملاقات دوستان خود رفت. هنگامی که مراجعت کرد، دید که سید جمالالدین اطراف خود را به بلندی قامتش کتاب چیده و در وسط آنها نشسته و مشغول مطالعه است.(1)عمامهگذاری استثناییسید جمالالدین اسدآبادی در خصوص معممشدن خود چنین میگوید: «در ابتدای سال 1266 ه . ق همراه پدرم از قزوین به تهران رفتم و در محله سنگلج، در خانه سلیمان خانِ صاحب اختیار که پدرم را میشناخت و اهل اسدآباد و حاکم سابق آنجا بود، منزل کردیم. روز بعد، از چند نفر پرسیدیم که امروز عالم و مجتهد معروف تهران کیست؟ آقای سید صادق همدانی را معرفی کردند.فردای همان روز در غیاب پدرم به مدرسه ایشان رفتم. دیدم طلاب دورادور آقا را گرفتهاند و آقا مشغول تدریس است. سلام کردم و جلوی درب حجره نشستم. یکی از کتب مهم عربی را در دست داشت و مسئله مشکلی را از آن شرح و معنا میکرد؛ لیکن بهطور مختصر و مبهم! پس از اتمام درس، گفتم: جناب آقا! این مسئله را دوباره تکرار فرمایید که استفاده حاصل شود؛ چه از این بیانات مختصر، فایده کامل حاصل نشد! آقا نظر تند و غضبآلودی از روی تحقیر به جانب من کرد. گفتم: دانستن علم به بزرگی و کوچکی نیست و همان مسئله را بلاتأمل به قدر دو ورق خواندم و ترجمه کردم.آقا اینطور که دیدند، فورا برخاسته، به جانب من آمدند و من هم برخاسته، آماده شدم و تصور کردم که قصد زدن مرا دارد! چون به من رسید، پیشانی مرا بوسید، دستم را گرفته، پهلوی خود نشانید. بسیار اظهار ملاطفت کرده، از حال و موطنم جویا شدند. خودم را معرفی کردم. به فوریت فرستادند پدرم را آوردند و یک دست لباس اندازه من خواستند. پس از ملاقات و به جا آوردن رسوم ظاهری، تفصیل را از اول تا آخر برای پدرم نقل کردند و لباسی را که خواسته بودند، مرا به پوشیدن آن امر کردند و به دست خود عمامه بستند و به سرم نهادند و من تا آن روز که چهارده سالم بود، عمامه نگذاشته و با کلاه بودم.(2)سید جمال در نجفسید در سال 1266 ه . ق همراه پدر بزرگوارش (سید صفدر) از تهران به نجف اشرف هجرت کرد. وی به مدت چهار سال از محضر شیخ مرتضی انصاری بهرههای علمی بسیاری کسب کرد. سید جمال علاوه بر تحصیل دانشهای متداول در حوزه علمیه نجف، به تحقیق در زمینه علوم دیگر، مثل: ریاضی، طب، تشریح، هیئت و نجوم همت گمارد. در این مدت، شیخ انصاری مخارج تحصیل سید جمال را به عهده میگیرد و ضمنا مدارج علمی وی را مورد تأیید قرار داده، در خصوص مسائل شرعی به ایشان اجازه فتوا میدهد.(3)و این در حالی است که شهرت و نبوغ سید جمال، دانشوران نجف و کربلا و سامرا را به حیرت واداشته بود تا جایی که سید مورد بیمهری برخی نااهلان قرار گرفت. او در سال 1270 ه . ق به توصیه استاد بزرگش روانه شهر بمبئی در هندوستان شد.تبلیغات سید جمال الدین در هندوستانوی در حالی که حکم اجتهاد از شیخ انصاری داشت، در شهر بمبئی اقامت گزید؛ اما از آنجایی که بمبئی یک شهر بندری بود تا یک شهر علمی، روح پرالتهاب سید، تاب ماندنِ در آنجا را نیاورد و خود را به مرزهای شرقی هند (کلکته) رساند و ظرف مدت دو سال اقامت در کلکته، ضمن ملاقات با فرهیختگان و روشنفکران و مشاهده زندگی مردم، دریافت که هندوستان در اختیار دولت انگلیس است و کشور بریتانیا گرچه به اندازه یک ایالت هندوستان نیست و جمعیتش در مقایسه با جمعیت هندوستان ناچیز است، اما توانسته است به آسانی این سرزمین پهناور را زیر سلطه درآورد و منابع ملی و محصولات باارزش و حتی جان و مال و ناموس آنها را به غارت ببرد.از این هنگام بود که تبلیغات سیاسی و اصلاحطلبانه سید جمالالدین آغاز شد. وی ضمن شناسایی استعدادهای دشمن استعمارگر و بررسی جنبههای قوت و رمز موفقیت آنها، در صدد شناسایی علل انحطاط مسلمانان برآمد و در مسیر پیداکردن راه حل اساسی آن، تلاش وافری مبذول داشت.(4)سایر کشورهای اسلامیوی در سال 1234 ه . ش برای زیارت کعبه از هندوستان خارج شد و تا اواخر 1237 ه . ش شهرهای مدینه، اردن، دمشق، حمص، حلب، موصل، بغداد و نجف را طی کرد و اوضاع شهرهای مهم اسلامی را مورد بررسی قرار داد و در نهایت خود را پس از 14 سال دوری از وطن به زادگاهش «اسدآباد همدان» رساند؛ و پس از سه روز عازم تهران شد؛ اما با اوضاع نابسامانی که در تهران با آنها مواجه گردید، نتوانست در ایران توقف کند و از همینرو، از راه خراسان عازم «هرات» و «کابل» گردید.سید در افعانستانسید جمالالدین بعد از ورود به افغانستان در سال 1238 ه . ش حدود پنج یا شش سال در این کشور اقامت کرد. در این مدت، فعالیتهای اصلاحی چشمگیری انجام داد و رهبران سیاسی و مردم افغانستان را از نقشههای پشت پرده استعمار پیر انگلیس آگاه ساخت. از جمله خدمات سید در این کشور موارد ذیل است:1. اصلاح اموری، از قبیل: تشکیل کابینه وزراء، ایجاد مکتبهای لشکری و کشوری برای تربیت جوانان، تنظیم سپاه، توجه دادن مردم به زبان ملی؛ 2. انتشار روزنامه «شمس النهار»؛ 3. تألیف و نشر کتاب «تتمة البیان فی تاریخ افغان»؛ 4. تأسیس شفاخانه (بیمارستان)؛ 5. تأسیس بیطارخانه (دامپزشکی)؛ 6. ایجاد پستخانه و کاروانسرا.و سرانجام انگلیسیها نتوانستند شاهد خدمتهای همه جانبه از ناحیه سید جمال باشند؛ لذا با روی کار آوردن شخصی به نام «شیرعلیخان» در صدد کشتن سید برآمدند؛ ولی به دلیل حرمت زیادی که مردم برای سید جمالالدین قائل بودند، نتوانستند انتقام بگیرند و آسیبی به وی برسانند. بنابراین، از او خواستند که دیگر در امور افغانستان دخالت نکند.(5)امضاهای متغیر سید جمال الدیناز آنجا که انگلیسیها همه جا جاسوس داشتند و فعالیتهای سید را تحت نظر میگرفتند و در نامههای خود از او یاد میکردند، سید احتیاط میکرد و با هوشیاری و دقت آنان را گمراه میکرد و در تصمیمات خود موفق میشد. به همین دلیل، نام، عنوان و امضاهای متعدد و متغیر اتخاذ میکرد. این امر همچنان که سبب اغفال انگلیسیها شده بود، باعث اشتباه مورخین نیز شده است که سید جمالالدین ایرانی است یا افغانی! ولی پس از مدتی که اسنادی کشف شد، حقایق روشن گردید.(6)تبلیغات در هندوستانبا گسترش دامنه تبلیغات فرهنگی سیاسی سید در افغانستان، انگلیسیها خود را در آستانه نابودی دیدند؛ لذا عرصه را با دسیسههای زیاد بر وی تنگ کردند. از این رو، سید، لاجرم در سال 1285 ه . ق عازم هندوستان شد؛ ولی به محض ورود به آن کشور دانست که دشمن پیشدستی کرده و در کمین او نشسته است. با این حال، او شجاعانه وارد میدان نبرد شد و با سخنرانیهای آتشین، به روشنگری مردم هندوستان پرداخت و آنان را با سخنان حماسی خود بر ضد استعمار پیر انگلیس تحریک کرد.(7) و آنگاه که مردم تحت تأثیر سخنان او به گریه افتادند، با صدای بلند فریاد برآورد و گفت: «گریه برای زنان است... ملتی که در راه استقلال خود به دشمن حملهور شود و مرگ را استقبال کند، آن ملت زنده و جاوید خواهد بود.»(8)تبلیغات در مصرسید جمالالدین پس از اینکه در هندوستان به مدت یک ماه در شرائط سختی که دولت غاصب انگلیس ایجاد کرده بود، به سر برد، به دلیل ارتباط مردم و بزرگان هند و سخنرانی هیجانانگیز سید، اجازه اقامت بیشتر به وی داده نشد، به ناچار با «عارف افندی» معروف به ابو تراب که از ایران و افغانستان همراه او بود، راهی مصر شد.شاید یکی از دلائلی که سید کشور مصر را برای تبلیغ انتخاب کرد، این بوده است که ملت مصر، مسلمان و وارث تمدن کهنی بودند که استعداد خوبی در پذیرش احکام نورانی توحید و شکوفایی جوانههای بیداری داشتند.سال 1285 ه . ق زمان ورود سید به مصر بوده است و عصری که سید در مصر اقامت داشته، «عصر امپریالیسم» نام گرفته است. سید در اوج قدرت غربیها علیه مسلمانان به سوی آنان شتافت تا بذر معرفت را در قلب مردم مصر بکارد و آنان را در پیشتازی عرصه دانش رهبری کند؛ چرا که میدید مردم مصر با وجود شخصیت و نظام اقتصادی برتر، مغلوب مشتی سیّاس انگلیسی شده بودند که دستاوردهای ملی ـ اسلامی آنان را به یغما میبردند و هویت دینی آنان را مورد مخاطره قرار میدادند.اقامت کوتاه سید در مصر که بیش از چهل روز ادامه نیافت، با خیر و برکت بود. سید در این مدت کم،کار تبلیغی خود را شروع کرد و در اقامتگاه خود، پذیرای جوانان، بهویژه دانشجویان شد. دانشجویان سوری، مصری و دیگر بلاد، شیفته سخنان وی شدند و روز به روز بر تعداد آنان افزوده میشد؛ مضافا بر اینکه با استادان دانشگاه الازهر نیز چند ملاقات داشت که در این ملاقاتها خطر حضور انگلیسیها در مصر را به آنان گوشزد نمود.انگلیسیها از هنگام خروج سید از افغانستان، سایه به سایه او را تعقیب میکردند و دنبال بهانه میگشتند که او را از مصر نیز اخراج کنند. زمانی موفق به اینکار شدند که بر اثر تبلیغات سید جمال در مصر، یک کشیش مسیحی به اسلام گروید و این موضوع برای مسیحیان گران تمام شد و اصطکاک بین مسلمانان و مسیحیان پیشآمد. انگلیسیها برای حفظ موقعیت خود در مصر ـ که به تازگی پس از خروج فرانسویان به دست آورده بودند ـ مصمم به عملی کردن خواسته خود مبنی بر اخراج سید از مصر شدند. آنان به دولتمردان مصر اصرار ورزیدند که وجود سید در مصر موجب اختلاف و شورش خواهد شد. و سرانجام توانستند «خدیو مصر» را به صدور حکم اخراج سید راضی کنند.(9)در ترکیهسید در سال 1286 ه . ق از طریق دریای مدیترانه و از مهمترین کانال جهان، به سوی دو تنگه مهم «دار دانِل» و «بُسفر» حرکت کرد و در پایتخت خلافت مسلمانان مورد استقبال گرم عالیپاشا (صدر اعظم) و فؤادپاشا (یکی از سیاسیون ترکیه) قرار گرفت که سید را مورد تکریم و مشاور خویش قرار دادند؛ ولی چندی از این موضوع نگذشت که در اثر ترس درباریان و حسادت مدیر دارالفنون عثمانی، شیخالاسلام «خواجه تحسین افندی»، پادشاه عثمانی فرمان بر اخراج سید از اسلامبول داد.بازگشت به مصرسید جمالالدین در سال 1287 ه . ق دوباره به بهانه سفر سیاحتی و مشاهده آثار باستانی وارد مصر شد. در این سفر، پس از دیداری که میان سید و ریاضپاشا (رئیس دولت مصر) انجام پذیرفت، ریاضپاشا شیفته کمالات روحی و معنوی سید شد و از او تقاضا کرد که در مصر بماند و ماهی هزار قروش برای وی مقرر کرد.(10) سید درخواست او را پذیرفت و از این فرصت طلایی در امر تبلیغ بهره جست. سید پایگاه تبلیغی خود را در منزل محل اقامتش قرار داد و برای جوانانِ دانشگاهی و طلابِ پرشور جلسات درس و بحث را شروع کرد و این جلسات تدریس را پس از مدتی، به دانشگاه الازهر انتقال داد و شاگردان بسیاری را جذب برنامههای تبلیغی خود کرد.سید نهتنها در سنگر دانشگاه برای دانشجویان آرمانهای مقدس اسلام را تبلیغ میکرد، بلکه در جمع استادان و فرزانگان بزرگ مصر نیز حاضر میشد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. همچنین با مردم ارتباط مستقیم داشت و حتی در قهوهخانهها حاضر میشد و به تبلیغ افکار و اندیشههای خود که نشأت گرفته از اسلام ناب بود، همت میگماشت و رسالت عظیم گسترش دین را با تمام دقت و توان به انجام میرسانید؛ بهطوری که در مدت چند سال اقامت در آن کشور، توانست تحولات بزرگ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جامعه مصر به وجود آورد. وی با ارائه مقالات متنوع و با نام مستعار «مظهر بن وضّاع» در روزنامههای کثیر الانتشار آن کشور، مانند: «التجارة» و «البصیر» و «مصر» ادبیات مصر را از بنیاد دگرگون ساخت و ضمن رشد و آگاهی دادن به مردم، توطئههای پشت پرده دشمنان اسلام و مسلمین را برای آنان معرفی کرد. دو روزنامه التجارة و مصر بنا به پیشنهاد سید و توسط «ادیب اسحاق» راهاندازی شده بود. البته این دو جریده عمر طولانی نداشتند و توسط ریاضپاشا توقیف شدند؛ ولی سید به راه خود ادامه داد و مبارزه تبلیغی سختی را بر ضد دولتهای خارجی و استبداد داخلی استمرار بخشید و دولت مصر، توان تحمل تبلیغات سید را نداشت و لاجرم دستور بازداشت و فرستادن ایشان به ایران را از راه کانال سوئز صادر کرد.(11)دارایی سید در مصر، منحصر به یک کتابخانه بود که هنگام توقیف، «رچرس» مستشار انگلیسی در امور مالیه مصر، آن را به تصرف خود درآورد؛ اما از ترس سید ناگزیر شد که کتابها را در چند صندوق گذارده و همراه صاحبش به بندر بوشهر بفرستد.(12)مناعت طبعسید جمالالدین اسدآبادی در تاریخ 7 رمضان 1296 ه . ق به دستور توفیقپاشا ـ ارادتمند سابق او ـ به «سوئز» فرستاده شد تا با کشتی به سوی ایران روانه شود. برای اینکه کسی از مردم مصر با او ملاقات نکند و دنباله تبلیغات سیاسی او منقطع گردد، چند روزی را در بندر سوئز کنار دریای سرخ به انتظار کشتی به حال توقیف، تهیدست و ستمدیده میگذراند. قنسول ایران و تجار ایرانی که اجازه ملاقات با او را از طرف مقامات مصری داشتند، در بازداشتگاه با او دیدار کردند و مبلغی پول پیشکش به ایشان دادند که در سفر خرج کند.سید از قبول آن امتناع ورزید و گفت: «پول را برای خودتان نگهدارید؛ زیرا خودتان به آن پول از من هم نیازمندترید. شیر هر جا که رود، بیشکار نمیماند!...»زمینهسازی انقلاب در مصرلازم به توضیح است که نتیجه تبلیغات سیاسی و فعالیتهای اجتماعی سید در مصر، یک سال بعد در آن کشور، انقلابی به پا کرد که یکی از شاگردان سید جمال به نام «اطهر عرابیپاشا» موفق به اداره این انقلاب شد و سرانجام کارهای کشوری و لشکری به دست وی افتاد.(13)سفری دیگر به هند سید جمال بعد از اخراج از مصر، همراه شاگردش، ابوتراب عارف افندی با کشتی به سوی جدّه حرکت کرد و مدتی در آنجا ماند. سپس به مکه عزیمت و با شخصیتهای مهم اسلامی ملاقات کرد. آنگاه در سال 1297 ه . ق به سوی هندوستان رهسپار شد.(14)سید در هندوستان علاوه بر مبارزه با استعمار غرب در هند، در جبهه دیگر با افکار و اندیشههای تجددخواهی «میرسید احمدخان هندی» که طرفدار همکاری و سازش با انگلیسیها بود، به مبارزه برخاست.(15)یکی دیگر از عوامل قیام علیه اندیشههای سید احمدخان این بود که وی سعی داشت مسائل ماوراء طبیعت را به نام علم، توجیه طبیعی کند، غیب و معقول را تعبیر محسوس و مشهود نماید، معجزات را که در قرآن نص و صریح است، به شکلی رنگ عادی و طبیعی دهد، و مفاهیم آسمانی قرآن را زمینی کند.(16)تبعید به حیدرآبادآوازه شهرت سید در تمام هند پیچید و خداپرستان به سوی او شتافتند و چون بیدینان آن سامان در نشر تبلیغات بیدینی کوشا بودند و سید میدید که با چه رنگآمیزی، عقاید مادیگری را جلوهگر میسازند و مردم را از راه راست باز میدارند، خطابهای علیه بیدینان هند ایراد کرد که مورد توجه هوشمندان و دانشمندان هند قرار گرفت.البته این سخنرانی منجربه تبعید ایشان به حیدرآباد دکن گردید. سید در تبعیدگاه، پرچم عدالت و آزادی را به دوش گرفت و تبلیغات خود را در قالب سخنرانی و نگارش ادامه داد. سید در حیدرآباد به خواهش کتبی یکی از معلمان آنجا رسالهای به نام «ردنیچری» نوشت که مورد بحث و مطالعه بیشتر دانشمندان جهان اسلام قرار گرفت.(17)و نیز در همان جا، جمعیتی زیرزمینی به نام «عروه» تشکیل داد که شعباتی در دیگر ممالک داشت. به عنوان مثال، «محمد عبده» در تونس هدایت این جمعیت را داشته است.(18) و بعدها شخصیتهایی چون: محمد اقبال لاهوری، شوکت علی، محمد علی جناح ظهور کردند که از شاگردان و تربیتیافتگان این جمعیت به شمار میآمدند. فعالیتهای سید در حیدرآباد سبب شد تا او را از آنجا به کلکته بردند.(19)تبلیغ در قلب اروپاهنگامی که سید جمال در سال 1300 ه . ق برای چندمینبار از هند اخراج گردید، نخست قصد سفر به آمریکا را داشت، ولی به زودی از این سفر منصرف گشت و عازم لندن، پایتخت انگلستان شد. اینبار به قلب اروپا آمده بود تا از نزدیک با استعمارگران مبارزه کند. بنابراین، پایگاه تبلیغاتی خود را در شهر لندن مستحکم کرد و با شرکت در جلسات و مجامع عمومی به تبلیغ دین مبین اسلام پرداخت و به پرسشهای مختلف دینی استادان و دانشجویان و شرکتکنندگان پاسخ میداد و قاطعانه از آرمانهای مقدس اسلام و برنامههای جهانشمول تشیع دفاع میکرد. شهرت جهانی سید، سبب گردیده بود تا اقشار مختلف انگلستان بهویژه جوانان، اطراف وی جمع شوند و از سخنان وی بهرهمند گردند.مبلّغ اسلام در پاریسنابغه شرق، به دلائل نامعلومی لندن را به مقصد پاریس ترک کرده، در ابتدای ورود به این کشور، با «ویلفرد بلنت» دیدار میکند. رسانههای ارتباط جمعی فرانسه نیز ورود سید را اعلان میکنند. جامعه اروپایی که آوازه بلند مبارز ضد استعمار مشرقزمین را سالهای متمادی از دور شنیده بودند، مشتاق دیدار و علاقهمند به رفتارش میگردند. آنها مجذوب مردی شده بودند که به تنهایی قدرتمندترین کشورهای عصر خود، بهویژه کشورهای غربی را به هراس واداشته بود.سید، تبلیغات خود را با منطق قوی و استدلال بینظیر به مردم ارائه میکرد. وی توانسته بود از این طریق، دست پلید استعمار انگلیس را برای مردم و سیاستمداران، روشنفکران و مصلحان غافل باز کند و دیوسیرتی بریتانیای کبیر را که در پشت نقاب تزویر تمدن و آزادی پنهان شده بود، در قلب اروپا به جهانیان بنمایاند.(20)ورود سید در سال 1301 ه . قبه پاریس و اقامت چهارساله وی در آن کشور همراه با دو حادثه مهم بود: 1. ارتباط وی با فیلسوف مشهور «ارنست رنان» و انتقاد از این مورخ و حکیم فرانسوی درباره علم، اسلام و حقیقت قرآن، و پذیرش رنان از درست بودن فرهنگ غنی اسلام و انصراف از عقایدی که اسلام و قرآن را برخلاف تمدن و عمران میدانست.(21)2. نشر روزنامه «عروة الوثقی». مطالب این روزنامه به بررسی سیاست دولتهای بزرگ در کشورهای اسلامی بهویژه سیاست انگلستان در مصر و آشکار کردن علل ناتوانی مسلمانان و برانگیختن آنان به اصلاح اوضاع خویش و از همه مهمتر، یگانگی ملتهای مسلمان، اختصاص داشت و بهطور مجانی به همه ممالک شرقی ارسال میشد.انتشار عروة الوثقی یا نفخه صور اسرافیل، چنان اثر تبلیغاتی در جامعه مسلمانان داشت که کالبد بیجان آنان را حیات بخشید و دول استعماری اروپا ـ از خوف نهضت مسلمانان علیه مستعمرات آنان ـ مضطرب شدند و لرزه بر ارکان سیاستشان افتاد.(22) هیجده شماره از عروة الوثقی منتشر شده بود که سرانجام دولت فرانسه با فشار و اصرار دولت انگلیس حکم به تعطیلی این مجله داد.(23)مورخان درباره این نشریه نوشتهاند: بیانات هیچ خطیب اسلامی در قرن اخیر در روحیه و بیداری مسلمانان جهان به اندازه اثر نوشتههای (العروة الوثقی) نبوده است.(24)برخی سبب تأثیر نوشتههای این روزنامه را، همان ایمان پاک و هدف متعالی مدیر مسئولش (سید جمالالدین) میدانند.(25) ناگفته نماند که جمعی از رجال سیاسی انگلیس هنگام انتشار این روزنامه در صدد برآمدند تا با هیئت تحریریه این جریده تفاهم پیدا کنند! بدین سبب به نزد سید آمدند و او نیز نمایندهاش شیخ محمد عبده را به لندن فرستاد تا با عدهای که خیرخواه به نظر میآمدند، گفتگو کند.(26)قاطعیت در مقابل مستکبرانهنگامی که دولتمردان انگلیس، مثل: «چرچیل»، «سردروند ولف» و «لرد سالیسبوری» در مورد حل مسئله سودان و مخالفت مهدی سودانی با انگلستان درمانده شدند، دست به دامان سید جمالالدین شدند و او را به لندن دعوت کردند. سید به لندن رفت و با بزرگان سیاست گفتگو کرد و مشکلات سیاسی و اشتباهات بزرگان انگلستان را درباره مشرقزمین... با بیانی روشن مطرح کرد. و آنها دانستند که از سخنان سید پاکی و درستی آشکار است؛ لذا پس از تعریف و تمجید از وی پادشاهی کشور سودان را به سید پیشنهاد دادند. او برآشفت و گفت: «این تکلیف بسی شگفتانگیز است و این کارها دلیل نادانی در امور سیاسی شماست. حضرت لُرد اجازه دهید که از شما سؤالی نمایم. آیا سودان را مالک شدهاید که میخواهید مرا پادشاه آن کنید؟ مصر از آنِ مصریان و سودان هم جزء جدانشدنی آن است.»(27)بازگشت به وطنمذاکره سهماهه سران انگلیس با سید جمالالدین برای متقاعد کردن وی به پذیرش حکومت سودان و سرگرم شدن وی به امر حکومتداری و دست برداشتن از تحریک ملل اسلامی و شورش آنان علیه منافع انگلستان به شکست انجامید؛ چراکه سید با تبلیغات زنده بود و هرگز نمیتوانست دست از آرمانهای مقدس دینی بردارد و به اموری همت بگمارد که او را از اهدافش دور میکند.سید در ادامه رسالت الهی خود لندن را به مقصد جزیرة العرب ترک کرد و وارد قطیف شد و در 23 ربیعالاول سال 1304 ه . ق به تهران آمد و در منزل حاج امین الضرب برای خود مسکن گزید؛(28) ولی دیری نپایید که مورد کینه شاه و اطرافیان قرار گرفت. شاه بهطور محرمانه از حاجی امین الضرب خواست تا عذر مهمان خود را بخواهد! از طرفی سید نیز بنا به درخواست سیاستمدار و روزنامهنگار روس (کاتکوف) به مسکو دعوت شده بود. بنابراین، در نهم شعبان همان سال به آن کشور هجرت کرد و به مدت دو سال در آنجا اقامت گزید و با رجال سیاسی، نظامی و مذهبی روسیه دیدار و مذاکره نمود.تبلیغات روشنگرانه فرزانه اسدآباد در جمع بزرگان روسیه، آنان را بر آن داشت تا تزار روسیه از وی تقاضای «شیخ الاسلامی» مسلمانان آن کشور را نماید؛ ولی سید در جواب آنان گفت: «من خود را مدافع منافع تمام مسلمانان جهان میدانم.» سید جمالالدین از تیرگی میان دولت روس و انگلیس استفاده مناسب کرد و افشاگریهای وسیعی را بر ضد دولت بریتانیا در نشریات روسیه انجام داد که تا آن روز بینظیر بود.در این هنگام، ناصرالدین شاه که برای شرکت در جشن جمهوریت پاریس عازم اروپا شده بود، مسیرش از طریق روسیه بود. وی در این کشور پهناور، سید را چون یاقوت درخشان یافت. سپس در اروپا نیز به هرجا قدم گذاشت، آثار و شهرت سید را در آنجا به روشنی مشاهده کرد؛ لذا ازکار قبلی خود پشیمان شد و در دیداری که با سید در مونیخ داشت، سعی کرد گذشتهها را جبران سازد و او را برای آمدن به ایران و اصلاح وضع سیاسی و اقتصادی کشور تشویق کند.سید این تقاضا را به خاطر دفاع از وطن و مصلحت مردم پذیرفت. نخست در محرم 1307 ه . ق وارد مذاکره با رجال سیاسی روسیه شد و آنها را راضی کرد تا از امتیازاتی که در آن زمان میخواستند از ایران بگیرند، دست بردارند. سپس در هفتم ربیعالثانی همان سال به ایران بازگشت تا کار اصلاحات را بهطور جدی آغاز کند؛ ولی در اثر توطئههای پشت پرده استعمار پیر انگلیس، زمینه بدبینی درباریان و شاه فراهم شد. هنوز شش ماه از حضور سید در ایران نگذشته بود که ناگهان نامه شاه در منزل حاج امین الضرب به دست وی رسید.هنگامی که سید از حکم اخراج خود آگاه شد، به عنوان اعتراض به شهرری رفت و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام اعلان تحصن نمود و با سخنرانیهای پرشور، حرم حسنی را به دژی استوار مبدل نمود. چندی بعد فشار سفارت بریتانیا فزونی یافت و ناصرالدین شاه حکم توقیف و اخراج وی را صادر کرد. وقتی دستخط شاه به دست «مختارخان» حاکم شهرری رسید، بیدرنگ 20 فرّاش فرستاد و آنان سید را از بست حرم بیرون آوردند و در 28 جمادیالاولی 1308 ه . ق روانه غرب کشور کردند.(29)تبعید از وطنسید جمالالدین در نیمه اول شعبان 1308 ه . ق وارد بصره شد. از آنجا نامهای بسیار مهم و سرنوشتساز به آیةالله میرزای شیرازی نوشت. آنگاه از عراق به سوی لندن حرکت کرد و در آنجا با شدت بیشتری اوضاع ناهنجار دربار ایران را در روزنامههای اروپایی افشا کرد و خطر استبداد داخلی و استعمار خارجی را بر ملل مشرقزمین توضیح داد. همچنین نامههایی به سران قبائل و علمای برجسته عالم اسلام از جمله نامهای به علمای بزرگ ایران، تحت عنوان «حَمَلَةُ القرآن» ارسال داشت و از خیانتها و بیلیاقتی ناصرالدین شاه در اداره کشور پرده برداشت و با ایجاد نشریهای موسوم به «ضیاء الخافقین» که اولین شماره آن در ماه رجب 1309 ه . ق انتشار یافت، به فعالیتهای افشاگرانه خود شعاع بیشتری بخشید تا اینکه دولت بریتانیا احساس خطر کرد و مانع ادامه انتشار آن شد و خود سید را نیز به شدت در تنگنا قرار داد.(30) در این هنگام، نامه «سلطان عبدالحمید» پادشاه عثمانی توسط «رستمپاشا» سفیر آن کشور در لندن مبنی بر دعوت سید جمالالدین به شهر «آستانه» ترکیه جهت اصلاحات در کشور عثمانی، به دست وی رسید. سید ابتدا امتناع ورزید، لکن نامههای پی در پی و اصرار رستمپاشا، سبب شد که این عقاب بلندپرواز، در کمینگاه استبداد و نیرنگ گرفتار شود.(31)غروب غمافزاسید روز سه شنبه 19 اسفند 1275 ه . ش مطابق با 5 شوال 1314 ه . ق و 9 مارس 1897 م. پس از گذشت چهارسال از ورود به مرکز خلافت اسلامی و تلاش فراوان در این کشور جهت ایجاد اتحاد اسلامی، با دسیسه سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی، مسموم شد و جان به جانان سپرد و خاکیان را بدرود گفت. پیکر پاک سید با احترام مردم ترکیه در قبرستان «شیخ لرمزاری» در شهر بندری استانبول به خاک سپرده شد.(32)پی نوشتها:1. شرح حال و آثار سید جمالالدین، لطفالله جمالی، دارالفکر، سال 1349 ش.، ص 26 و 27.2. همان، ص 29 و 30.3. گلشن ابرار، ج 1، ص 403، با تلخیص.4. همان، ص 404.5. سید جمال، غریو بیداری، ص 68.6. همان، ص 66 و 67.7. خاطرات سید جمالالدین، محمدپاشا مخزومی، به نقل از سید جمال غریو بیداری، ص 72.8. سید جمالالدین اسدآبادی پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص 49.9. سید جمال غریو بیداری، ص 79.10. مجله کاوه، دوره جدید، شماره 3، سال دوم.11. نقش سید جمالالدین در بیداری مشرق زمین، ص 61.12. همان، ص 62.13. سید جمال غریو بیداری، ص 102.14. سید جمالالدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص 92.15. نقش سید جمالالدین در بیداری مشرقزمین، ص 20 و 21.16. نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، شهید مطهری، ص 20.17. زندگی و فلسفه اجتماعی ـ سیاسی سید جمالالدین افغانی، ص 24.18. سید جمالالدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص 93.19. نقش سید جمالالدین در بیداری مشرقزمین، ص 63.20. سید جمال غریو بیداری، ص 105.21. زندگانی و فلسفه اجتماعی ـ سیاسی سید جمالالدین، ص 48.22. شرح حال و آثار سید جمالالدین، ص 37 و 38.23. سیری در اندیشههای سیاسی غرب، ص 99.24. زندگی و فلسفه اجتماعی ـ سیاسی سید جمالالدین افغانی، ص 38.25. همان.26. مفخر شرق، ص 76 و 86.27. زندگانی و فلسفه اجتماعی ـ سیاسی سید جمالالدین، ص 40.28. مجموعه مقالات سواد و بیاض، ایرج افشار، ج 2، ص 226 و 232. 29. گلشن ابرار، ج 1، ص 407 و 408.30. سید جمالالدین حسینی، پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص 231.31. سید جمال غریو بیداری، ص 126.32. گلشن ابرار، ج 1، ص 409.منبع:ماهنامه مبلغان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]
صفحات پیشنهادی
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی)
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) نويسنده:سیدعباس رفیعی شوق به تحصیل هنگامی که سید جمالالدین اسدآبادی به اتفاق پدرش سید صفدر در سال 1264 ه . ق برای ...
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) نويسنده:سیدعباس رفیعی شوق به تحصیل هنگامی که سید جمالالدین اسدآبادی به اتفاق پدرش سید صفدر در سال 1264 ه . ق برای ...
برتر از خستگی - ویژه نامه بزرگداشت سید جمال الدین اسد آبادی
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) هنگامی که سید جمالالدین اسدآبادی به اتفاق پدرش سید صفدر در سال 1264 ه . ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به ...
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) هنگامی که سید جمالالدین اسدآبادی به اتفاق پدرش سید صفدر در سال 1264 ه . ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به ...
«مبلغ بیدارگر» در تبیان هرمزگان
موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان هرمزگان با هدف بزرگداشت سید جمالالدین اسدآبادی، ویژهنامه الکترونیکی «مبلغ بیدارگر» را در خروجی این سایت قرار داد.به گزارش ...
موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان هرمزگان با هدف بزرگداشت سید جمالالدین اسدآبادی، ویژهنامه الکترونیکی «مبلغ بیدارگر» را در خروجی این سایت قرار داد.به گزارش ...
جمال محمد (ص)
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) هنگامی که مراجعت کرد، دید که سید جمالالدین اطراف خود را به بلندی قامتش کتاب چیده و در وسط آنها ..... به عنوان مثال، «محمد عبده» ...
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) هنگامی که مراجعت کرد، دید که سید جمالالدین اطراف خود را به بلندی قامتش کتاب چیده و در وسط آنها ..... به عنوان مثال، «محمد عبده» ...
تحصیل در دانشگاه و معمم شدن
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به قزوین هجرت کرد، چنان شوق تحصیل ... (1)عمامهگذاری استثناییسید جمالالدین ...
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به قزوین هجرت کرد، چنان شوق تحصیل ... (1)عمامهگذاری استثناییسید جمالالدین ...
اصلاح ديني از نگاه سيد جمال (1)
اصلاح ديني از نگاه سيد جمال (1) نويسنده: سيد احمد موثقي سيد جمالالدين اسدآبادي (1897ـ1838 م / 1314ـ1254 ه . ق )، يكي از ..... مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ...
اصلاح ديني از نگاه سيد جمال (1) نويسنده: سيد احمد موثقي سيد جمالالدين اسدآبادي (1897ـ1838 م / 1314ـ1254 ه . ق )، يكي از ..... مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ...
سلسله جنبان نهضتهاي اصلاحي
سلسله جنبان نهضتهاي اصلاحي نويسنده:علامه شهید مرتضی مطهری(رحمت الله علیه) نهضت اصلاحي سيد جمال الدين اسدآبادي از حدود نيمه دوم قرن سيزدهم اسلامي و نوزدهم مسيحي ...
سلسله جنبان نهضتهاي اصلاحي نويسنده:علامه شهید مرتضی مطهری(رحمت الله علیه) نهضت اصلاحي سيد جمال الدين اسدآبادي از حدود نيمه دوم قرن سيزدهم اسلامي و نوزدهم مسيحي ...
خانه ی فقاهت و پرهیزکاری
... یافت(1) و سید جمالالدین اسدآبادی که بیدارگر تعالیم قبله بود و در رگهای جوامع ... احمد بنشیخ شمسالدین انصاری است که از زنان پرهیزگار عصر خود به شمار میرفت. ..... برای هزینه روزانه خانه مختصری پول به همسر خود میداد و چون این مبلغ برای برخی ...
... یافت(1) و سید جمالالدین اسدآبادی که بیدارگر تعالیم قبله بود و در رگهای جوامع ... احمد بنشیخ شمسالدین انصاری است که از زنان پرهیزگار عصر خود به شمار میرفت. ..... برای هزینه روزانه خانه مختصری پول به همسر خود میداد و چون این مبلغ برای برخی ...
قزوين در حوزه نشر جزو هفت استان برتر كشور است
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به قزوین هجرت کرد، چنان شوق تحصیل داشت که ... سید جمال علاوه بر تحصیل دانشهای ...
مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ق برای ادامه تحصیل از زادگاهش اسدآباد همدان به قزوین هجرت کرد، چنان شوق تحصیل داشت که ... سید جمال علاوه بر تحصیل دانشهای ...
مصلح عالم اسلام
از اين شمارند : سيد جمال الدين حسيني اسدآبادي ، ميرزا محمد حسن شيرازي ، ميرزا محمد تقي شيرازي ، شيخ محمد عبده ... مصلح عالم اسلام ميدانيم كه سيد جمال الدين را اهل تحقيق و اطلاع " مصلح عالم اسلام " خواندهاند . ..... مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ...
از اين شمارند : سيد جمال الدين حسيني اسدآبادي ، ميرزا محمد حسن شيرازي ، ميرزا محمد تقي شيرازي ، شيخ محمد عبده ... مصلح عالم اسلام ميدانيم كه سيد جمال الدين را اهل تحقيق و اطلاع " مصلح عالم اسلام " خواندهاند . ..... مبلغ بیدارگر(سید جمال الدین اسدآبادی) ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها