واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - پانزده سال پس از شکست اولین برنامه آزادسازی اقتصاد ایران، دولت دوم محمود احمدینژاد خود را برای اجرای طرحی مشابه تعدیل اقتصادی آماده میکند. ایلنا: اقتصاد ایران در سال 88 پوست انداخت. شاید این کوتاهترین روایت از مهمترین واقعهای باشد که اقتصاد ایران در سالی که گذشت، تجربه کرد.کارنامه 60 سال برنامهریزی در ایران اگرچه با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو بوده، اما در پنج سال گذشته مسیری آغاز شد که مسیر مستقیم گذشته را به فرعی برد. جایی که گویی بازگشتی به گذشته دارد. اگر در ابتدای دهه 70 شمسی دولت سازندگی به تشویق تکنوکراتهای طرفدار اقتصاد آزاد راه "تعدیل اقتصادی" را در پیش گرفت تا ایرانی پیشرفته بر مبنای سیاستهای اقتصاد آزاد بسازد، هاشمی رفسنجانی رییس دولتش طاقت تورم 50 درصدی و فریاد اعتراض مردمی که تازه از زخمهای جنگ التیام می یافتند را نداشت. تعدیل اقتصادی نسخهای بود که بانک جهانی برای کشورهای درحال توسعه توصیه میکرد. برنامهای که پیش از ایران، در دهه 70 میلادی در آمریکای لاتین به اجرا درآمده بود. صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه در این نسخه پیشنهاد میکرد که اجرای این نسخه شرط بهرهمندی از وامهای این نهادها خواهد بود. ایران بعد از جنگ با منابع مالی که متکی به نفتی که نوسان قیمتی داشت، چاره ای جز اجرا نمیدید. تیمی که سیاستهای اقتصادی دولت سازندگی را راهبری میکرد، چاره ای جز این نمی دید. تکنوکراتهای دولت هاشمی با تمام قوا کار را شروع کردند، با این حال در مقابل منتقدان این طرح که از هر دو طیف سنتیهای بازار و چپ گراهای دولتگرا تاب مقاومت نیافتند. اگرچه در طیف یاد شده نسخه نهادهای بینالمللی را کمبود مطالعات موردی بر روی کشورها و بروز خسارتهای گسترده بهانه میکردند، اما بعدها به روشنی آشکار شد که این دلایل اصلی نبود. از منتها علیه چپ اگربگوییم نهاد برنامهریز سازمانبرنامه و بودجه در دهه 80 به ثبات رسیده بود، بیراه نرفتهایم. راههای پرپیچ و خم بسیاری طی شد تا برنامه و بودجه دولتی به "سازمان مدیریت و برنامه ریزی"تبدیل شود. شاید قهرها و عزل و نصبهای بسیاری هم باید صورت میگرفت تا نهادگرایی با راهبردی "حلقه علامه" در ساختار برنامهریزی کشور نهادینه شود. اقتصاد ایران با آخرین تیم اقتصادی دولت هشتم، برنامهای متناسب و بومی شده برای اقتصاد ایران ریخت. برنامهای که افق آن چشم انداز 20 ساله شد که به تایید بالاترین رکن راهبری نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی رهبرانقلاب نیز رسید. به نظر میرسید که حجت بر همگان تمام شده، دولت بعدی باید سازمان مدیریت و برنامه ریزی را در چارچوب برنامههای میان مدت پنج ساله به سوی افق چشم انداز راهبری کند. حلقه "علامه" بنیان گذاری مسیر جدید برنامهریزی در اقتصاد ایران بود. این حلقه اگرچه طیف های فکری گستردهای را در خود جای داده بود، اما مرکزیت آن اقتصاددانان نهادگرایی بودند که درتدوین برنامه چهارم توسعه نقش داشتند. پس از 26 سال آزمون و خطا در هدایت اقتصاد ایران، توافقها حکایت از ساحل ثبات داشت، اما زلزلهای با قدرت درهم کوفتن پایه های برنامهریزی در پیش بود که نه تنها ارکان سازمان مدیریت، بلکه نظام برنامهریزی کشور را در هم شکست. پیش لرزهها ازمعطل ماندن مادههای اساسی برنامه چهارم توسعه آغاز شد. به تدریج چنان پیش رفت که ناگهان سازمان برنامه ریزی کشور در هم ریخت. این آخرین تیر در چله نبود. دولت راست گرایی که با شعار چپ گرایی سکان اقتصاد را به دست گرفته بود، برنامه نداشت. آمده بود که ابتدا پایههای برنامه ریزی را به هم بریزد تا بگوید با هرآنچه که در ساختار سیاسی دولت قبل تقابل داشته، ارتباطی هم با اقتصادش داشته است. غافل از آنکه دولت چپ گرای هفتم و هشتم، راستگرای اقتصاد بود که با انتقاد راستگراها در نهایت به نهادگرایی رضایت داده بود. زلزله ای با ریشترهای تغییر پس از آنکه پایههای برنامه ریزی، آزمون و خطا ها فرو ریخت، تیم اقتصادی دولت نهم، که ریاست راهبری آن را "حلقه بهشتی" برعهده داشت توانست چهارسال به تاخت و تاز در اقتصاد ایران بپردازد، با این حال دراین چهارسال به جز نقد و تغییر، جایگزینی برای آنچه که انکارشان می کرد، ارایه نکرد. بیش از سه سال طول کشید تا محمود احمدی نژاد دریابد آنچه که تغییر می دهد و انکارمی کند، جایگزینی ندارد. از همین رو درحالیکه همگان تصور میکردند که محمود احمدی نژاد برنامهریزی برنامه پنجم را به "حلقه بهشتی "میسپارد ناگهان در آخرین تابستان دوران ریاست جمهوریاش در دولت نهم از تحول قریب الوقوع اقتصادی خبرداد. این خبر در روزهای آغاز به شوخی شباهت داشت. چگونه ممکن بود، دولت چپ گرا ناگهان در دامن راست بغلطد. چگونه امکان داشت ناصر شرافت جهرمی مرد پشت پرده تغییرات ساختاری به این سرعت میدان را خالی کند، اما اتفاق افتاد. تغییر قریب الوقوع با برکناری پرویز داودی از اعضای موثر حلقه بهشتی از معاون اولی رییس جمهور در دولت دهم رخ داد. جایگزین او در راهبری تیم اقتصادی دولت، چهره معروفی نبود. تا پیش از این اتفاق شاید تنها برخی خبرنگاران از وجود چنین شخصی در تیم اقتصادی دولت خبرداشتند. اما به تدریج شمس الدین حسینی یک تنه توانست راهبری تیم اقتصادی دولت را از چنگ "حلقه بهشتی"درآورد. اقتصادی که پوست انداخت پانزده سال پس از شکست اولین برنامه آزادسازی اقتصاد ایران، دولت دوم محمود احمدینژاد خود را برای اجرای طرحی مشابه تعدیل اقتصادی آماده میکند.راهبری این طرح را شمس الدین حسینی برعهده دارد. او بود که در سال 88 موجبات پوست اندازی دولت دهم را فراهم کرد. اگر برنامه تعدیل اقتصادی برای دستیابی به اهداف مهم اقتصاد کلان مانند کاهش نرخ تورم، افزایش نرخ رشد تولید واقعی و بهبود وضعیت تراز پرداختها به اجرا گذاشته شد تا بر اساس آن سیاستهایی چون کاهش یارانهها، کاهش ارزش پول ملی، کاهش کسری بودجه از طریق کاهش مخارج دولت، افزایش مالیاتها، عدم کنترل قیمتها، خصوصیسازی، کاهش تعداد کارکنان بخش دولتی اجرایی شود، شمس الدین حسینی هم این ایده را به دولت قبولاند تا احمدی نژاد در برابر تمام انتقادهای تند و تیز همفکران گرایش سیاسی خود، یک تنه بایستد و از وزیر اقتصادش که اینک سخنگوی اقتصادی دولت او نیز هست، دفاع کند. حسینی، این اقتصاد خوانده دانشگاه آزاد اگرچه در دفاع از عملکرد خود سابقه 15 سال کار در حوزه اقتصاد را عنوان می کند، اما آنچه در پس پرده این دفاع عیان است، نفوذ فکری طیف دیگری از حلقه علامه به چشم میخورد که به نهادگرایی معروف است. جمشید پژویان را پدر معنوی مرد تغییرات دولت خطاب میکنند. شاید هم او بود که با قبول پست شورای رقابت چهره خود را در دولت دهم علنی کرد تا چهار سال خطای دولت نهم آزمون دیگری را پیش روی دولت دهم قرار دهد. این در واقع تصویری از اقتصاد ایران است؛ اقتصای که وقتی دورهاش میکنی چارهای نداری تا بپذیری دچار فرقهگرایی در سیاستگذاریها شده است. گزارش از خاطره وطنخواه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]