واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: وقتي علي دايي، فقط علي دايي است علی دایی همیشه برندهی تنهایی بوده است. پس بیهوده نیست که برعکس تمام بازیکنان ایرانی که در مصاحبههایشان به صورت معمول از تمام کسانی که برایشان زحمت میکشند تشکر میکنند، او هیچوقت به کسی جز خودش اشاره نمیکند سايت گل- اگر روز جمعه، دایی روی نیمکت صبا نشسته بود و برنده هم نمایندهی قم بود، باز فرقی نمیکرد؛ او همانطور با مشتهای گره خورده و نعرههای گوشخراش، برندهی تنهایی بود که خودش را جلو جمعیت کثیری میدید که به چشمان او دشمن میآیند. پیش از این شادیهای خاص دایی را در تیمهایی یکسره بیربط به پرسپولیس مثل صبا و سایپا دیدهایم و شاید خود او هم انکار نکند که برایش تیمها و نامهایشان فرقی ندارد؛ مهم علی دایی است که باید هرجا و در هر سمتی برنده باشد تا برق جامهای افتخارآمیزش چشم حسودان و دشمنان را بزند و کور کند.علی دایی همیشه برندهی تنهایی بوده است. پس بیهوده نیست که برعکس تمام بازیکنان ایرانی که در مصاحبههایشان به صورت معمول از تمام کسانی که برایشان زحمت میکشند تشکر میکنند، او هیچوقت به کسی جز خودش اشاره نمیکند. علی دایی فقط با ارادهی علی دایی به موفقیت رسیده و هیچکس شریک موفقیتهای او نیست؛ که اگر بود، خب ، هیچوقت شمشیرش را روی شمایل سلطانی نمیکشید که برای اولین بار به او میدان داد و در مسابقات سال 93 دوحه، او را به سمت ستاره شدن سوق داد. برای همین علی دایی وامدار هیچکس و هیچچیز نیست. پرسپولیس، برای او تنها یک برند وسوسهبرانگیز است که میتواند کنارش بایستد و به موفقیت برسد تا یک افتخار به بیشمار افتخارات شخص شخیص علی دایی اضافه بشود.هیچ نامی هرگز از پرسپولیس بزرگتر نخواهد بود. برعکس ادعای علی پروین-نماد انکارناپذیر و تاریخی این باشگاه- پرسپولیس در دههی شصت توسط او و صندوق عقب آن پیکان معروف جمع نشد. آن تماشاگران پرشور سالهای دههی شصت بودند که این تیم را سر دوش گرفتند و حتا هیچگاه اسمش را جور دیگری به زبان نیاورند تا برای همیشه اصالت تیم محبوبشان را حفظ و نگهداری کنند. پرسپولیس معبدی بوده و است که آدمهای زیادی به آن آمدهاند، بعضی زود رفتند و دیگرانی هم ماندند و نامور و ماندهگار شدند. در زیر این بنای تاریخی شکوهمند و عظیم، همه پذیرفتهاند که سربازهایی هستند که باید وظیفهیشان که سرپا نگهداشتن این ساختمان است را به بهترین نحو انجام بدهند. اگر هم زمانی کسی خودش را بالاتر از مقام سربازی دید و سلطان شد و یادش رفت که هر چه دارد از تاریخ پشت سرش دارد و خواست بالاتر بایستد و پرسپولیس را زیر سایهاش بگیرد، خیلی زود زمین خورد و کرک و پرش ریخت و به کنجی خزید و بزرگترین آرزویش شد بازگشت به زیر سایهی تیم محبوب مردم.علی دایی شریک نمیخواهد. او باید همیشه نفر اول باشد و نورافکنها باید روی او روشن بشوند. برای همین همیشه دوست داشته و دارد، دور و برش پر باشد از آدمهای معمولی و متوسط؛ برای همین پای علی کریمی هیچوقت به تیمملی شخصیاش باز نشد و برای همین آدمی در اندازهی یحیوی را به عابدزاده ترجیح میدهد.در روز جمعه، اگر کسی بگوید جز علی دایی شخص دیگری به چشمش آمده است، دروغ میگوید. واقعا چه کسی حالا که حتی 24 ساعت هم از بازی نگذشته، چهرهی مجتبی زارع یا تیاگو را به خاطر میآورد؟ حتی کریم باقری و حقیقی هم ستارههای بازی پرسپولیس-صبا نبودند. دوربینهای تلویزیونی فقط تصویر غیظ و غضب، اندوه و استرس، شادی و شور علی دایی را منعکس کردند و نمایش دادند. همه چشمشان به این قهرمان موقتی بود که امروز چون برنده شده، دوباره صدای تشویقها و تحسینها در گوشش طنین انداخته است تا روز دیگر و باختی دیگر که بدون شک تنها سیبلش علی دایی خواهد بود و اوست که باید تمام بار شکست و کاسه و کوزههای اهداییاش را به دوش بکشد و تحمل کند.اما بگذارید یکبار فریب تصاویری که روی آنتن میرود را نخوریم تا شاید بتوانیم قهرمان اصلیمان را بشناسیم تا فردایی پس فردایی مجبور نشویم دوباره با اکراه از روی شانههایمان به پائین پرتش کنیم. پرسپولیس در طول نود دقیقه موقعیت خاصی برای گل زدن نداشت. سی دقیقه یک بازیکن بیشتر داشت و باز نتوانست برتری خودش را به حریفش تحمیل کند. بازی به ضربات پنالتی کشید. این نتیجهی رهبری و مربیگری علی دایی بود. در ضربات پنالتی اما دروازهبان پرسپولیس، علیرضا حقیقی، دو پنالتی را مهار کرد تا پرسپولیس برنده بشود و به فینال بازیها راه پیدا کند.علیرضا حقیقی همان دروازهبانیست که دو فصل زیر نظر احمدرضا عابدزاده تمرین کرده و تعلیم دیده است. و احمدرضا عابدزاده همان کسیست که علی دایی بعد از گرفتن حکم سرمربیگریاش، به نخواستنش پای فشرد و او را از تیم محبوبش بیرون گذاشت. شاید این خصوصیت آدمهای بزرگی باشد که برای بزرگی نیاز به لنز دوربینها ندارند. کسانی که حتی وقتی حضور ندارند، محصولشان است و نفعشان به دیگران میرسد. عابدزاده به عنوان یکی از سربازان مجموعهای به نام پرسپولیس، کارش را در زمان حضورش انجام داده بود و نتیجهی فعالیت و تلاشش در روزی که در زمین نبود، زمینهساز خوشحالی بیحد و حصر هواداران پرسپولیس شد.دور نخواهد بود روزی که دایی دوباره از پرسپولیس جدا بشود و به جای دیگری کوچ کند و برای موفقیت خودش به تنهایی تلاش کند و عرق بریزد و بیاعتنا به تیم محبوب مردم، برای موفقیت تیمهایی مثل پیکان و راهآهن زحمت بکشد تا باز افتخار روی افتخار بگذارد و جمع کند تا در تصور و توهمش آنقدر بزرگ باشد که در سرزمین لیلیپوتیها همطرازی برای خودش نبیند و نشناسد و تنهاتر از قبل، به سرزمینها و قلههای دیگر کوچ و سفر کند و پرچمهایی با مارک کمپانی دایی را بر فراز آنجا نصب کند و نشان بدهد.امروز خیلی از کسانی که سرباز پرسپولیس بودهاند و برای این تیم زحمت کشیدهاند، دور از تیم و هوادارانشان هستند. میشود تیم تازه تاسیس استیلآذین را مجمع این بازیکنان و مربیان دانست. شکی نیست که استیلآذین هیچگاه پرسپولیس نخواهد شد اما مسئله این است که عابدزاده، کریمی یا شاهرودی چرا با لباس تیمی دیگر، هنوز محبوب تماشاگران پرسپولیس هستند؟ چرا این محبوبیت هیچوقت شامل حال علی دایی با لباس صبا یا سایپا نشد؟ عابدزاده و دیگران اگر دور از پرسپولیس هستند اما چون همیشه با این تیم و برای این تیم زیستهاند، برای اینکه همیشه پشتشان به تاریخ و خاطرات این باشگاه و هوادارانش گرم بوده است، همچنان زیر سایهی گسترده و گرم مردم هوادار این تیم ماندهاند و از محبتشان نصیب میبرند. اما سردار تنها و غریبه هیچوقت و هیچگاه خودش را متعلق به جایی ندانسته. هیچوقت نخواسته عضوی از مجموعهای باشد و هیچگاه خودش را متعلق به تیمی ندانسته است. نکتهی کلیدی مسئلهی محبوبیت دائمی آنها-سربازها- و محبوبیت موقتی این-سردار- همین است؛ دایی همیشه تیمها را متعلق به خودش میکند و دیگران خودشان را در اختیار و تعلق تیم محبوبشان قرار داده و میدهند. امروز دایی دوباره سعی دارد تیمی را به مالکیت خودش در بیاورد و برای همین ابتدا آن را از آدمهای محبوب تهی و خالی میکند تا تصاحبش آسانتر باشد.دایی میتواند سرمست پیروزیهای امروزش باشد. ارزش علی دایی در بازار بورس فوتبال ایران و جهان باز بالاتر رفته است. اما او به جایی تعلق ندارد و هیچگاه محبوب نخواهد داشت. دایی میتواند برای تمام محبوبها شمشیرش را از رو ببندد؛ شمشیری که با پیروزیهایش تند و برندهتر خواهد شد و با شکستهایش هم البته کندتر و از کار افتاده.عابدزاده در مصاحبهاش با همین سایت گفته هرگز کوچک و له نمیشود. این سرنوشت مقدر تمام کسانیست که خودشان را متعلق به قلب مردم میدانند؛ حتی اگر روبهرویشان سرداری سراسر خشم و قدرت باشد.دایی میتواند روز بازی با استیل آذین و در روزهای دیگر پیشرو- یعنی آنوقت که باز پیراهن محبوب قرمز را از تن در بیاورد- با این حقیقت رو در رو بشود؛ حقیقتی که نه با برق شمشیر نه با برق جامهای پرافتخارش، کوچک و له و نابود نمیشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]