واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چک تضمینی(طنز)
«وقتی یه دختری میخواد ازدواج کنه، مهریه میتونه یه تضمینی براش باشه». این حرف سالها در فرهنگ و در فکر اجداد و نیاکان ما وجود داشته، تا جایی که جایگاه برجسته آن حتی بعد از این همه تغییر و تحولات هنوز باقی مانده است. شما تا چه اندازه با این موافقید و تا چه اندازه مخالف؟البته اولین سئوال دربارهی کلمه تضمین است؛ که باید فهمید چه تضمینی! بذارید؛ با هم چند روش احتمالی را مرور کنیم؛ ابتدا به روش سنتی و سپس مدرن. نوع اول اینه که پسر خوبه، دختر هم خوبه! هر ناملایماتی هم که پیش میاد هر دو گذشت می کنن. و اصلا تا آخر عمر اسم جدایی، مهریه و... در این زندگی شنیده نمیشه! وقتی هم که اون پسر خوب که حالا یه پیرمرد خوبه میمیره، (باز بهترین شکل ممکنش اینه که پیرمرده اول بمیره)، و بهتر از اون اینه که فرزند اون پسر خوب و دختر خوب که حالا واسه خودشون دو تا پیرمرد و پیرزن خوب شدن هم یه فرزند خوب باشه، سر ارث و میراث و فروش چندرغاز ملک و املاک والدینش بعد از مرگ، یکیشون اون یکی رو الاخون والاخون نکنه و اون فرزند خوب هم یه همسر خوب داشته باشه که اصلا بهش گیر نده و خلاصه تا آخر عمر نه تنها چشمش به مال و اموال همون پسر خوبه که یه پیرمرد خوب شده بود و الان یه میت خوبه نداشته باشه و از دختر خوبه که الان یه پیرزن خوب شده تا روزی که یه میت خوب بشه به خوبی و خوشی نگهداری می کنه و هیچ اتفاقی هم پیش نمیاد. و اون فرزند خوبه هم برادر یا خواهری نداره یا اینکه برادر و خواهرشم همگی به همراه همسراشون خوبن و همگی درویش و بینیاز از مال دنیا. و چشم به اموال هیچ میتی ندارن و تا وقتی که اون پیرزن خوبه یه میت خوب بشه با خوبی و خوشی زندگی میکنن، بعدشم دیگه...نتیجه: مهریه بود و نبودش و کم و زیادش هیچ ارزشی نداره نوع دوم اینه که پسر خوبه، دختر هم خوبه! همه اون بالاییها اتفاق میفته تا پسر خوبه یه میت خوب می شه، اما اینجا فرزندشون دیگه خوب نیست، یعنی خوب بود ها! ولی تا ازدواج کرد یهو نمی دونم چی شد از این رو به اون رو شد. از خودشم می پرسی، نمی دونه الان اینروش اون روست یا اونروش اینرو. ولی می گه مثل اینکه افتادم تو نیمرو! خوب اینجا مهریه اون دختر خوبه که الان یه پیرزن خوبه، به دردش می خوره و با اجرا گذاشتنش می تونه مال و اموال همسر میت خوبش رو از چنگ فرزندش که اولش خوب بوده بعدش یهو بدتر شده دربیاره و تا موقعی که یه میت خوب بشه به خوبی و خوشی اما تنهایی به زندگی ادامه می ده.نتیجه: مهریه زیادش بسیار خوبه (مهریه را هر زمان که شوهر اراده کند میتواند حتی در سن کهولت با یک سند که در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم می شود زیاد کرد)از خودشم می پرسی، نمی دونه الان اینروش اون روست یا اونروش اینرو. ولی می گه مثل اینکه افتادم تو نیمرو! خوب اینجا مهریه اون دختر خوبه که الان یه پیرزن خوبه، به دردش می خورهنوع سوم اینه که پسر بده، دختر خوبه! خوب اینجا قصه عوض می شه، یا این دختر خوب، بدیهای آق پسر رو به خوبی خودش میبخشه و قضیه حله یا اینکه اونقدرها هم کاسهاش جا نداره و سر می ره و می خواد یه کاری بکنه! اما اون کار چند حالت داره یکی اینکه می خواد با مهریهای که داره، اون پسر رو بترسونه که اگه یه دفه دیگه کار بد بکنی این پول رو ازت می گیرم که باز این چند حالت داره، یا پسره داره و عین خیالشم نیست که مهریهاش رو بده، یا نداره و شصتش گرو مشتشه! که در این حالت باز هم عین خیالش نیست، چون چیزی نداره که از دست بده، این حالت تنها در گروه سوم اون هم با شرایط خاصی اثر می کنه! اما گروه سوم افرادی هستند که هم دارن هم ندارن! یعنی بعد از یه عمر جون کندن و مال مردم رو خوردن و روزی حلال و غیر حلال درآوردن، یه سرمایهای درست اندازه مهریه خانم جور کردن که خوب از دست دادنش براشون سنگینه! در این حالت که گفتم بستگی به شرایط خاص داره یا آقپسر بد حسابی از ترس مهریه، خوب (از نظر خانمها اینجا خفهخون اینطور معنی میشه) می شه و قصه به خوبی پیش می ره یا نه پسره مثل من کلش بو قرمهسبزی می ده و گردن زیر یوغ اسارت نمیده و همینطور بد میمونه! در اون حالت، به اجرا گذاشتن مهریه انجام می شه، و حالا برووووووو و بیا! تا آخر هر کس زرنگتر و صبورتر باشه تو دادگاه برنده میشه و خانم که مسلما در هر صورت مهریهاش رو یا بطور کامل گرفته یا بصورت اقساط، حق طلاق و ازدواج مجدد نداره و باید پول مهریه رو به شرکتهای آرایشی و بهداشتی بده تا موهای سپید شدهاش رو رنگ کنه و پوست چروک شدهاش رو صاف! و در صورت درخواست طلاق به صورت توافقی یا حتی خلع (طلاقی که بخاطر اکراه و نفرت زن از مرد با بخشیدن مهریه و پرداخت مبلغی مازاد به مرد صورت میگیره) باید تا قرون آخری رو که گرفته پس بده! تا بتونه اون جمله معروف «جونم آزاد» رو با صدای بلند جیغ بکشه. نتیجه: مهریه بالا بسیار میتونه برای ترسوندن پسرهای بد مفید باشه، ولی اگه یکی نترسید هیچ ارزشی نداره و اگه گرفتی و پسره طلاقت نداد باید دو برابرشو بدی تا طلاقت بده!در اون حالت، به اجرا گذاشتن مهریه انجام می شه، و حالا برووووووو و بیا! تا آخر هر کس زرنگتر و صبورتر باشه تو دادگاه برنده میشه و خانم که مسلما در هر صورت مهریهاش رو یا بطور کامل گرفته یا بصورت اقساط، حق طلاق و ازدواج مجدد نداره و باید پول مهریه رو به شرکتهای آرایشی و بهداشتی بده تا موهای سپید شدهاش رو رنگ کنه نوع چهارم اینه که پسره خوبه، دختره بد! یه حالتش اینه که پسره عاشق دخترس هیچی هم حالیش نیست هر چی می خواد براش می خره، دار و ندارشو بنام دختره می کنه، آخر سر هم دختره که می بینه این دیگه هیچی نداره جذابیتش تموم می شه و اگه خیلی رحم داشته باشه بدون اجرا گذاشتن مهریه می ذاره می ره در غیر اینصورت مهریهاش رو هم اجرا می ذاره و تا جایی که می تونه می چلونه بعد می ره!یه حالتشم اینه که پسره با تغییر رفتار بعد از عقد می فهمه که چه بلایی سرش اومده اما چون هیچی نداره جز صبر، اینقدر صبر می کنه تا تمامی تلاشهای خانم برای بدست آوردن خونه و اموالش یکی یکی با درایت و صبر آق پسر خوبمون به شکست برسه، (بعد قصه می رسه به جایی که) دختره که می بینه هیچی گیرش نیومد و پول رنگ مو هم نداره که بیشتر از این صبر کنه میفته به پای پسره که بیاد طلاقش بده، حالا پسره اگه زیاد با دختره ننشسته باشه و جوار همنشین و این حرفها هنوز افاقه نکرده باشه، زود طلاقش می ده و خودشو راحت می کنه اما اگر افاقه کرده باشه، چنان پوستی از سر دختره می کنه و چنان بازی باهاش می کنه که تا هفت نسل دیگش هوس اجرا گذاشتن مهریه رو نکنن!نتیجه: مهریه زیاد در صورت مایهدار بودن پسر خوب، خوب است، اما چون معمولا پسری که خوبه مایهدار نیست، یا بهتر بگم پسر مایهدار خوب نیست (آی نزن گفتم معمولا) پس مهریه اینجا هم بالا و پایین بودنش ارزشی نداره. نوع پنجم اینه که پسره بده، دختره هم بد! در این مورد شما هیچ دخالتی نکنید این دو تا خوب از پس هم بر میان و تا میت نشدن به خوبی و خوشی به زندگی ادامه میدن!نتیجه: در این زندگی اسم مهریه و تضمین اون حتی یکبار هم شنیده نمیشه! این پاراگراف رو بخونید:اگه مهریه باشه، خدای نکرده اگه بینمون مسئلهای پیش بیاد بازم میتونه کمک کنه که این اتفاق نیفته ولی اگر هیچ مهریهای نباشه تو میگی شما رو به خیر و ما رو به سلامت! اونوقت من میمونم با کلی حسرت نسبت به گذشته و عمری که به باد رفته. راستش من از تو تضمین میخوام که هیچوقت تنهام نذاری.چی فکر میکنید؟ درسته میتونه حرفهای یه دختر باشه، قضاوت خوب و بد بودنش و خوب یا بد شدنش در طول زمان با خودتون!بازم شما اگه تضمینی میبینید به منم بگید، منم ببینم! پدرام فضلعلی تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]