واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ویژگی های محیط دانشگاه
محیط دانشگاه بهطور طبیعی، محیط شادابی، نوگرایی، نوآوری و نوزایی است. محیط دانشگاه، محیط بالیدن شخصیتها، جوشیدن استعدادها و بروز و ظهور نقاط درخشان پنهان در شخصیت انسان است. همچنین دانشگاه محیط صفا و خلوص و حقیقتجویی هم هست؛ چون مجموعه، جوان است. در عین حال دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسیت در برابر پدیدههای نامطلوب نیز هست؛ یعنی چیزی که از نگاه ارزشی و آرمانی جوان نامطلوب باشد، بیش از همه در محیط دانشگاه نسبت به آن حساسیت به وجود میآید، که این حساسیت گاهی با زودرنجی توأم است. همچنین اگر زمینه فراهم باشد، محیط دانشگاه- علیرغم آنکه عدهای گمان میکنند یا میخواهند وانمود کنند چنین نیست- محیط گرایشهای دینی و معنوی لطیف هم هست. این خصوصیاتی است که به طور طبیعی در هر مجموعه دانشگاهی در کشور ما وجود دارد.علتش این است که کسانی دانشگاه را بنیانگذاری کردند که اساس دین را، نه که قبول نداشتند، بالاتر از این بود میخواستند اصلاً دین را ریشه کن کنند. میبینید دیگر. مگر غیر از این است؟ این، تاریخچه دانشگاه استمحیط دانشگاه باید محیط دینی و دانشجو باید متدین باشددرباره مسئله دین در دانشگاهها [باید بگویم:] دین، به همین معنای تدین، مورد نظر است. آن تفسیر غلط روشنفکری از دین و همان تصوراتی که بعضیها داشتند و کجرویها و کج فهمیهایی که در مسائل دین بوده، آن را نمیگویم. تجربه نشان داد که آن تصورات، یک پول سیاه هم ارزش ندارد. من عمرم را در همین چیزها صرف کردهام؛ از دور حرف نمیزنم. دین به معنای تدین، یعنی پایبندی به احکام اسلامی، قبول، اذعان و تسلیم. روایت هم دارد، قرآن هم همین است: (انّ الذّین عند الله الاسلام). اسلام یعنی چه؟ «من اسلم و جهه لله» یعنی چه؟ یعنی صورتت را تسلیم خدا کن. این، دین است. مظهرش در مورد احکام شرعی، همین است دیگر. آیا دانشگاههای ما این گونهاند؟
علتش این است که کسانی دانشگاه را بنیانگذاری کردند که اساس دین را، نه که قبول نداشتند، بالاتر از این بود میخواستند اصلاً دین را ریشه کن کنند. میبینید دیگر. مگر غیر از این است؟ این، تاریخچه دانشگاه است. این، تاریخچه فرهنگ اروپایی در کشور ما است. کسانی که آن فرهنگ را آوردند، اعتقادشان این بود که اینها حرفهای مفتی است! روشنفکری جدید، اصلاً اینطورب متولد شد؛ ضد دین و مخالف با دین و عازم بر قلع و قمع دین دانشگاه هم که طبعاً زایشگاه و پرورشگاه همین روشنفکری جدید اروپایی بود. بنابراین، فضا، فضای غیردینی شد. این فضا، متعلق به دانشگاه وابسته به غرب، پرداخته صنعای غرب و ساخته شدههای آن دیار بود؛ اما دانشگاه اسلامی چه؟همه آن مطالبی که راجع به علم و این حرفها گفتیم، آن وقتی معنا پیدا میکند که این عالمی که شما درست میکنید، متدین باشد؛ والاً اگر عالم بیتدین بخواهید، هست. به آمریکا و انگلیس و فرانسه بروید، اینقدر علمای بزرگ و دانشمندان عالیمقام که حالا حالاها مانده شماها به آنها برسید هستند؛ اما بیین، ضد دین، ضد آرمانها و اهداف ما. مگر ما میخواهیم آنطوری عالم درست کنیم؟ مگر جمهوری اسلامی میخواهد عالم بیدین درست کند؟برای ایجاد محیط دینی در دانشگاه، از کلمه تعصب نترسید. هر کسی در دانشگاه- فرقی نمیکند که این تشکیلات شما، یک تشکیلات پزشکی باشد یا غیر آن- فکرش این باشد که این حرفها را رها کنید و حالا بگذارید درسشان را بخوانند، این فکر، غلط و مردود است. باید درسشان را با تدین بخوانند. تدین، چیزی نیست که برایش زمانی بگذاریم و بگوییم حالا این مدت را درس بخواند، بعد شروع به تدین کند! تدین که این نیست. تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد میکند، شکوفایی پیدا میکند و در تمام حرکات انسان اثر میگذارد. دین که بیگانه از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضعگیری، تأثیر میگذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر میتواند مدتی بیدین زندگی کند؟ محیط دانشگاه، باید محیط دینی باشد. باید این را تأمین کنیم.منبع: کتاب نکته های ناب (جلداول)تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 679]