واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روند آينده اجتهاد
آيت اللّه شهيد محمد باقر صدرقسمت اولحركت اجتهاد، مشخصه ها و سمت و سوى خود را از دوعامل بر مىگيرد1. عامل هدف.2. عامل فنّ.با تحول و دگرگونى اين دو عامل، آهنگ اجتهاد نيز،دستخوش تغيير مىگردد. مقصود از عامل هدف، همان نتيجه و اثرى است كه از اجتهادانتظار مىرود و مجتهدان، در صدد تحقق بخشيدن به آن، در صحنه زندگىاند. مقصود از عامل فنّ، ميزان عمق و پيچيدگى، در شيوهاستدلال است كه در مراحل مختلف اجتهاد، تحول مىپذيرد. بررسى و اظهار نظر درباره حركت آينده اجتهاد، راهى جزاين ندارد كه با دقت، به بررسى ريشه هاى اجتهاد معاصر بپردازيم. ما اين كاوش را در محور دو عامل: هدف و فنّ پى مىگيريم، تا چگونگى رشد و تحول اين حركت را دريابيم . سخن خود را مىتوان به بررسى تحولات آينده اجتهاد،اززاويه فنّى و سپس هدف،تقسيم كرد. در بخش نخست، بايد ميزان تاثير انديشه ها و افكار معينى رابر اجتهاد، در جهت عمق و پيچيدگى و نيز چگونگى رشد آن در آينده، بررسى كرد. البته مىتوان بر اساس اهداف، در اين زاويه نيز، تغييراتى رامشاهده كرد، چه اين كه تغيير در هدف، تاثير خود را بر جوانب گوناگون اين حركت دارد، و مىتوان با ارزيابى معقول و صحيح از اين واكنشها ، جهت گيريهاى آينده اجتهاد را بررسى كرد. گر چه بحث از عامل فنّى دلنشين و لذت بخش است، لكن مجال پى گيرى اين موضوع را براى غير متخصصان باقى نمىگذارد; لذا سخن را به عامل هدف اختصاص مىدهيم و بنيادهاى حركت اجتهاد معاصر و جهت گيريهاى آينده آن را از زاويه هدف و چگونگى تاثير آن بر كل اين حركت، بررسى خواهيم كرد. هدف از حركت اجتهادفكر مىكنم همه ما، در اين كه هدف اجتهاد، همان تطبيقدادن تئورى اسلام با زندگى است،توافق داريم و چون بدون روشن شدن مشخصه ها و ابعاد اين تئورى، تطبيق آن ممكن نيست، پس بايد دو حوزه متفاوت تطبيق تئورى اسلام در زندگى را مشخص سازيم. 1. تطبيق اين تئورى در حوزه فردى و رفتارها و تصرفاتشخصى. 2. تطبيق آن در حوزه اجتماعى و بناى جوامع انسانى،براساس آن در ابعاد مختلف اجتماعى، اقتصادى و سياسى. آهنگ اجتهاد،گر چه در آغاز و در تحليل نظرى، هر دو جنبه را وجهه همت مىداند، ولى سير تاريخى آن در مذهب شيعه، بيشتر به حوزه اوّل معطوف گرديد. از اين روى، مجتهد در خلال استنباط، «فرد» مسلمانى را در نظر مىگيرد،تا آن تئورى را بر رفتارهاى او تطبيق كند، و تصورى از «جامعه» اى كه خواستار بناى حيات و روابط آن بر اساس اسلام است، ملحوظ نمىدارد. اين محدوديت و تنگ نگرى در هدف، خود معلول شرايط وعواملى تاريخى است; چه، حركت اجتهاد شيعه از بدو پيدايش، در نتيجه ارتباط حكومتهاى موجود در دورانهاى مختلف و بيشتر مناطق، با فقه اهل سنت، در انزواى سياسى و دور از عرصه هاى اجتماعى به سر مىبرده است. اين گوشه نشينى سياسى،به تدريج دامنه هدف اجتهاد را نزدشيعه تنگتر كرده و رفته رفته، اين فكر، كه عرصه عرض اندام آن، تنها در حوزه شخصى است، رسوخ يافته است. و بدين صورت، اجتهاد در ذهن فقيه با «فرد» مسلمان و نه «جامعه» گره خورده است. آغاز تحول، يا توسعه در هدف پس از سقوط دولتهاى اسلامى، در نتيجه استيلاى استعمارگران غير مسلمان، اين انزوا، فقط در اجتهاد شيعه محصور نماند، بلكه همه اسلام و فقه تمامى مذاهب را در برگرفت و به جاى آن،افكار ديگرى براى تجديد بناى حيات اجتماعى مطرح شد و فقهى هماهنگ با آن مبانى فكرى، جايگزين فقه اسلامى گرديد. پيدايش اين دگرگونى عميق در اوضاع امت اسلامى تاثير شگرفى بر حركت اجتهاد شيعه گذارد ; زيرا خطرى واقعى از جانب استعمار كافر و نفوذ سياسى، نظامى و فرهنگى آن، كيان اسلام و امت را تهديد مىكرد، تا بدان جا كه مقاومتهايى به منظور دفع اين خطر شكل گرفت. در خلال اين درگيريها و مقاومتها، حركت اجتهاد دريافت كه جنبه فردى ديدگاههاى اسلام درباره زندگى ارتباط مستحكمى با جنبه اجتماعى آن دارد; زيرا با پس زدگى وجهه اجتماعى، جنبه فردى نيز كم كم به عقب نشينى دچار گرديد. از سوى ديگر، پس از آشكار شدن بنيادهاى سست افكارتحميلى استعمارگران و تجربه هاى اجتماعى آنان، امت اسلام به نوعى خود آگاهى و انديشه در رسالتحقيقى خود، روى آورد و طبعاً، اثر آن بر حركت اجتهاد نيز منعكس گرديد و پس از تجربه تلخ دوران استعمار، بر اين موضوع تاكيد كرد كه: اسلام، مجموعهاى تفكيك ناپذير است و جدا سازى حوزه فردى از اجتماعى و حتى نگهدارى آن با فروگذارى ديگرى ممكن نيست. اين عوامل، زمينه ساز تبديل حركت اجتهاد شيعه، به مبارزهاى در راه حمايت از اسلام و تحكيم پايه هاى آن ، و نيرويى خواستار اجراى اسلام در همه عرصههاى زندگى گرديد. با اين همه، طبيعى بود كه دامنه اهداف گسترش بيابد و عرصههاى فردى و اجتماعى لحاظ گردند. اين چيزى است كه در حركت اجتهاد معاصر، در عالم شيعه و كوششهايى كه از اين رهگذر در تبيين نظام حكومت، اقتصاد و ساير مباحث اجتماعى در اسلام مىشود، به روشنى مىتوان ديد. البته، هر قدر كه رسالت راستين اسلام در زندگى وجهه همت قرار بگيرد و حركت اجتهاد شيعه با چنين رسالتى هماهنگ گردد، همپاى آن، شاهد تحول و گستردگى اهداف اجتهاد، در جهت تطبيق هر چه بيشتر ديدگاهها با عرصههاى اجتماعى خواهيم بود، و اين آهنگ، به دنبال رشد تحرك اجتماعى در حمايت از اسلام، همچنان پوياست . در بررسى روند آينده اجتهاد و آثار ناشى از تحول در اهداف آن، بايد به دورانهاى پيش از اين تحول باز گرديم و نتايج محدوديتهاى سابق را در هدف و تاثير آن را بر جهت گيريهاى حركت اجتهاد، بررسى كنيم، و از اين رهگذر روند فرداى آن را در پرتو گسترش و تماميت اهداف دريابيم. (ادامه دارد)
تنظیم:امید واضحی آشتیانی.حوزه علمیه تبیانمنبع:مجله فقه اهل بیت شماره یک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 543]