تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده‏اش در هر روز نصيحتى عرضه مى‏كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819634956




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران و فرانسه 1384 ـ 1357


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران و فرانسه 1384 ـ 1357
روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران و فرانسه 1384 ـ 1357 نويسنده: صديقه حسيني روابط خارجي ايران با ساير كشورها به ويژه با قدرت هايي كه در سياست جهاني و معادلات منطقه ي ايفاگر نقش مي باشند از اهميت فزاينده اي برخوردار است. يكي از كشورهاي اروپايي كه در نظام دو قطبي و پس از آن به لحاظ داشتن سياست اعلامي مستقل حائز اهميت مي باشد كشور فرانسه است. در اين مقاله تلاش شده روابط سياسي ايران و فرانسه در فاصله سال هاي 1384 ـ 1357 با توجه به متغيرهاي ساختاري نظام بين الملل محيط منطقه اي و ايستارهاي ذهني سياست گذاران دو كشور مورد بررسي قرار گيرد. مقدمه جمهوري فرانسه با وسعتي معادل خاك ايران در غرب اروپا قرار دارد. اين كشور به دليل موقعيت جغرافيايي خاص و ارتباط با درياي مانش مديترانه و اقيانوس اطلس و داشتن يك شبكه حمل و نقل آبي داخلي از اهميت زيادي در مقايسه با ساير كشورهاي اروپايي برخوردار است. روابط خارجي ايران و فرانسه از سال 1357 تاكنون فراز و نشيب هاي زيادي را پشت سر گذاشته است. از يك سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تا سال 1358 شاهد روابط دوستانه دو كشور هستيم. اما بعد از آن به دليل جهت گيري هاي سياست خارجي دو كشور روابط دو جانبه رو به تيرگي نهاد. در خلال جنگ بين ايران و عراق گرچه فرانسه در ابتدا اعلان بي طرفي كرد اما در ادامه جنگ به طور جدي از عراق حمايت كرد و امكانات زيادي را در اختيار اين كشور قرار داد. بعد از اتمام جنگ و دوران بازسازي روابط دو كشور بهبود يافت اما هم چنان با موانع و چالش هايي مواجه بوده است. دوران تنش زدايي در سياست خارجي ايران را مي توان در گسترش روابط دو جانبه موثر دانست كه علي رغم موانعي هم چنان ادامه دارد. در اين مقاله درپي پاسخ به اين سوال هستيم كه : روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران و فرانسه پس از انقلاب اسلامي تا به امروز چه تغييراتي را طي نموده و علل آن چه بوده است در پاسخ به اين سوال مي توان گفت كه : روابط ايران و فرانسه با پيروزي انقلاب اسلامي و جنگ ايران و عراق رو به تيرگي نهاد اما پس از اتمام جنگ و تحول در سياست خارجي دو كشور روابط دو جانبه تا حدي بهبود يافته است. مباحث نظري يكي از عوامل مهم در رشته روابط بين الملل فهم عوامل تاثيرگذار بر رفتار خارجي دولت هاست. يعني اين كه چه عواملي باعث مي شود كه دولتي به همكاري يا منازعه با ساير دولت ها روي آورد. بري فهم اين موضوع تمايز و تشخيص ميان سياست خارجي دولت ها از يك سو و روابط بين الملل از طرف ديگر حائز اهميت است. تحقيقات نشان مي دهد كه سياست خارجي كشورها تحت تاثير دو عامل عمده شكل مي گيرند كه عبارتند از : الف ) محيط ذهني كه همان ارزش ها و تصورات سياست گذاران است. ب ) محيط عيني كه خود شامل دو بخش محيط داخلي (شرايط داخلي كشور) و محيط بين المللي (محيط منطقه اي و محيط جهاني ) است. شرايط محيط بين الملل كه شرايط سيستمي ناميده مي شود از طريق ايجاد فرصت ها و محدوديت ها بر رفتار و سياست خارجي دولت ها تاثير مي گذارد. در نتيجه براي فهم سياست خارجي دولت ها به ويژه كشورهاي در حال توسعه بايد به سه عامل محدوديت ها فرصت ها و فشارها توجه نمود. بنابراين براي فهم روابط خارجي ايران و فرانسه بايد محيط سيستمي بين المللي محيط منطقه اي و محيط ذهني سياست گذاران دو كشور را مورد مطالعه و بررسي قرار داد. در بحث سيستمي علاوه بر ديدگاه كاپلان بايد از نظريه ساختاري كنت والتز ياد كرد چرا كه وي تلاش مي نمايد تا براساس سطح كلان ساختاري سيستم بين المللي رفتار دولت ها را توضيح دهد. براساس اين نظريه مهم ترين عامل شكل دهنده و حتي تعيين كننده سياست خارجي دولت ها ساختار نظام بين الملل است. مطابق يعني اين كه {1} اين نظريه ساختارهاي تك قطبي دو قطبي و چند قطبي تاثيرات گوناگوني بر رفتار و روابط خارجي دولت ها مي گذارند تعداد قدرت هاي بزرگ در يك نظام موجب شكل گيري ساختاري خاص مي شود كه به نوبه خود ايجاد كننده نوعي پويايي هاي ويژه و الگوهاي اتفاق يا دسته بندي است. زماني كه يك نظام بين الملل جاي نظام ديگر را مي گيرد مي توان الگوهاي جديد همكاري و منازعه را انتظار داشت. پايان نظام دو قطبي و جنگ سرد را مي توان تغيير در نظام بين الملل و جايگزين يك نظام جديد و در نتيجه نوعي تغيير سيستمي قلمداد كرد. تغيير سيستمي داري پيامدهايي است و باعث تغيير در الگوهاي همكاري و منازعه مي شود بنابراين چگونگي روابط خارجي ايران و فرانسه پس از انقلاب را مي توان تحت تاثير تحولات سيستمي دانست. سطح ديگر متغيرها مربوط به سطح منطقه اي است. كانتوري و اشپيگل نظام بين المللي را متشكل از چندين نظام تابع منطقه اي از « يك دو يا چند كشور همجوار تعامل گر با يكديگر است كه {متشكل} مي دانند. از ديدگاه آنها هريك از نظام هاي تبعي منطقه اي پيوندهاي مشترك قومي زباني فرهنگي اجتماعي و تاريخي با يكديگر دارند و گاه احساس همانندي و هويت آنها با اقدامات و طرز كانتوري و اشپيگل براي هر منطقه قلمرو ساختاري مركزي {2} تلقي كشورهايي كه خارج از اين نظام تابعه هستند تشديد مي شود.» حاشيه اي و قدرت مداخله گر قائل هستند از ديدگاه آنها : بخش مركزي به قسمتي اطلاق مي شود كه توجه اصلي سياست بين الملل در هر منطقه به آن معطوف است. بخش حاشيه اي شامل كشورهايي مي شود كه در سياست منطقه اي داري نقش جانبي اند و بالاخره نظام {3} مداخله گر مسئول پرداختن به امور كشورهاي خارجي است كه مشاركت آنها در امور منطقه اي حائز اهميت است. با توجه به ديدگاه كانتوري و اشپيگل منطقه خاورميانه و به ويژه منطقه خليج فارس سطحي از تحليل رفتارهاي دو جانبه ايران و فرانسه را تشكيل مي دهد كه متغيرهاي بر آمده از آن به شدت در روابط دو جانبه موثر بوده اند. اين منطقه همواره مورد توجه قدرت هاي خارجي بوده است و اين امر بر روابط ايران با ساير كشورها از جمله فرانسه تاثير گذار است. سطح ديگر متغيرهاي تاثيرگذار بر روابط دو جانبه ايران و فرانسه را بايد به سطح كشوري به ويژه منافع ملي نيازها و امتيازهاي ذهني سياست گذاران دو كشور دانست. در اين سطح از تغيير و تحول نيازهاي ملي شرايط محيط داخلي و محيط ذهني سياست گزاران مي تواند نقش تعيين كننده اي را در جهت گيري هاي دو جانبه و نوع تعاملات دو كشور داشته باشد. در اين نوشتار تلاش مي شود با توجه به مباحث نظري فوق تحولات روابط ايران و فرانسه در فاصله سال هاي 1384 ـ 1357 مورد بررسي قرار گيرد و در آن نقش متغيرهاي تاثيرگذار سطح ساختاري نظام بين المللي منطقه اي و ملي مورد تحليل قرار گيرد. روابط ايران و فرانسه الف ) روابط ايران و فرانسه از شكل گيري انقلاب اسلامي تا.1359 در ابتدي شكل گيري انقلاب اسلامي ايران روابط بين دو كشور بسيار خوب بود. دولت ژيسكار دستن كه سقوط شاه را پيش بيني كرده بود و خود را نيازمند ارتباط با ايران مي دانست به عقايد انقلابي مردم ايران احترام مي گذاشت. در جريان انقلاب اسلامي ايران در 1357 به دليل اقامت امام خميني (ره ) در نوفل لوشاتو فرانسه به طور جدي با مسائل انقلاب درگير بود. در اين دوران افكار عمومي فرانسه موافق روند انقلاب ايران بودند و گاهي جرايد فرانسوي انقلاب ايران را به انقلاب فرانسه تشبيه مي كردند. اقامت كوتاه مدت امام در نوفل لوشاتو و نقش رسانه هاي گروهي فرانسه در انعكاس نظرات رهبر انقلاب در پيروزي انقلاب اسلامي ايران اهميت زيادي داشت. در اين دوران اولين مصاحبه طولاني امام با روزنامه هاي غربي در روزنامه « لوموند» به چاپ رسيد و « لوموند» جنبش آزادي بخش ايران به رهبري آيه الله خميني را نيروي كليدي در شورش ها عنوان كرد. اين روزنامه در9 آبان 1357 با نوشتن مقاله اي تحت عنوان « ما {4} در حال گذراندن سال 1789 (سال انقلاب كبير فرانسه ) هستيم» نشان داد كه به معيار ذهني مردم ايران در شورش ها دست يافته است. در اين مرحله به نظر مي رسد ايستارهاي ذهني ملت و دولت فرانسه نسبت به انقلاب ايران داري اهميت است و محيطي ذهني در حال شكل گيري است كه بخش مهمي از آن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و اعلام اصول و اهداف سياست خارجي ايران شكل گرفته بود. پيروزي انقلاب ايران نقطه آغاز تحقق عيني شكل گيري ايستارهاي ذهني متضاد و تيرگي در روابط دو جانبه محسوب مي شود. هم چنين زمينه هاي تيرگي روابط ظاهر شد كه محيط ذهني ـ رواني در آن تاثير گذار بود. برخي از اين زمينه ها به صورت زير مي باشد : 1 ـ سياست خارجي انقلابي ايران : دولت فرانسه پس از آگاهي از سياست خارجي جديد ايران كه مبتني بر اصول انقلابي مانند نفي كامل و بدون قيد و شرط سلطه آمريكا و هم پيمانانش بر ايران و پشتيباني از حركت هاي اسلامي و دوستي با دولت هاي مستضعف بود در سياست خود نسبت به ايران تغييراتي ايجاد نمود. ايران اسلامي در سياست خارجي خود سياست نه شرقي ـ نه غربي را اعلان نمود كه براساس آن در تقابل با ساختار نظام بين الملل با هرگونه اعمال نفوذ و سلطه جويي بلوك هاي قدرت مخالفت نمود. اين سياست به معناي استقلال عمل ايران از ساختار دو قطبي بود كه هر دولتي بايد به يكي از اين بلوك وابسته مي بود. از سوي ديگر ايران در سياست خارجي خود خواستار تغيير وضع موجود و برقراري برابري و عدالت در روابط ميان كشورها گرديد و از حركت هاي ضد نظام ملل محروم و مستضعف حمايت كرد. اين سياست از جانب قدرت هاي بزرگ مانند آمريكا و شوروي و هم چنين فرانسه كه در بلوك غرب قرار داشت پذيرفته شده نبود. لذا ايستارهاي منفي فرانسه نسبت به ايران تقويت شد و هم گام با قدرت حافظ وضع موجود بري افزايش محدوديت ها و فشارهاي محيطي عليه ايران حركت كرد. 2 ـ پناه دادن فرانسه به ضد انقلابيون و فراريان : با توجه به ايستارهاي منفي سياست گزاران فرانسوي نسبت به سياست خارجي ايران دولت فرانسه نسبت به اعدام سران رژيم سابق در ايران اعتراض نمود و با پذيرفتن بختيار در خاك خود و پس از آن پناهنده شدن بني صدر و رجوي و حمايت فرانسه از آنها روابط دو كشور تيره شد. اين تيرگي روابط با روي كار آمدن سوسياليست ها بيشتر شد. اين مسئله از يك سو و گروگان گرفته شدن ديپلمات هاي آمريكايي از طرف ديگر سبب شد كه فرانسه در كنار آمريكا دست به تبليغات عليه ايران بزند و اين امر موجب شد كه روابط دو كشور در تير 1359 به سطح كاردار تنزل يابد. 3 ـ لغو قراردادهاي منعقده بين ايران و فرانسه در زمينه تجهيزات اتمي : از سوي ديگر پس از پيروزي انقلاب وزير امور خارجه وقت اعلام كرد كه ايران سهام خود را از شركت « اوروديف» خارج مي كند و متعاقب آن لغو قراردادهاي صنايع سنگين ساخت اتومبيل هاي سواري و مبادلات كشاورزي را اعلام نمود. اين مسئله سبب شد كه شركت فرانسوي زيان ديده براي جبران خسارت خود به دادگاه هاي اين كشور شكايت كنند. دولت فرانسه نيز به دليل حمايت از انقلاب ايران انتظار داشت كه دولت ايران با شركت هاي فرانسوي رفتار بهتري داشته باشد اما به دليل جو انقلابي آن زمان باتمام شركت ها رفتاري يكسان صورت پذيرفت. هم چنين وضع مجازات هاي سنگين اقتصادي از سوي آمريكا و جامعه اقتصادي اروپا عليه ايران و همراهي فرانسه با آنها و تصميم فرانسه مبني بر جلوگيري از ارسال سه ناوچه تندرو كه در زمان شاه سفارش داده شده بود موجب تيره تر شدن روابط سياسي ميان دو كشور گرديد. ب ) روابط ايران و فرانسه در زمان جنگ (1367 ـ 1359 ) با آغاز جنگ ايران و عراق روابط فرانسه با ايران رو به تيرگي نهاد زيرا در معادله جنگ ايران و عراق كشور عراق به دليل سابقه روابط با فرانسه از اهميت زيادي برخوردار بود و رژيم عراق هم درپي برقراري روابط با كشورهاي اروپايي از جمله فرانسه بود. تهاجم وسيع عراق به ايران در 31 شهريور 1359 باعث افزايش همكاري ميان فرانسه و عراق در زمينه تسليحات نظامي شد. در واقع علل حمايت فرانسه از عراق عبارتند از : 1 ـ دست يابي به نفت و بازارهاي پرسود تسليحاتي و تجاري عراق و ساير هم پيمانانش ; 2 ـ رابطه نزديك ميان عراق و عربستان كه مي توانست منافع مورد نظر فرانسه را تامين نمايد; 3 ـ شكست عراق باعث هدر رفتن ده سال فعاليت اقتصادي فرانسه در اين كشور مي شد; 4 ـ ضديت فرانسه با ايران و خطر سرايت انقلاب به ساير كشورهاي منطقه ; 5 ـ با نزديكي به عراق در واقع نزديكي خود با اسرائيل را كه عرب ها با آن مخالف بودند جبران مي كرد. در مجموع مي توان موضع گيري فرانسه در قبال حمله عراق به ايران را به دو مقطع تقسيم نمود : مقطع اول از ابتدي تجاوز عراق به ايران بود كه به دليل ضعف نيروهاي نظامي ايران موضع بي طرفي اتخاذ نمود و خواستار پاي بندي دو طرف به قراردادهاي تسليحاتي بود. اما در مقطع دوم به دليل از بين رفتن توازن قوا در جبهه ها و برتري نيروهاي نظامي ايران فرانسه حمايت گسترده خود از عراق را اعلام نمود. در اين زمان ميتران در جريان سفر خود به مصر در سال.1361 در ديدار از قاهره اعلام نمود كه « ما مايل نيستيم عراق در. {5} جنگ مغلوب شود; موازنه نظامي بايد ميان جهان عرب و ايران حفظ شود.» به اين ترتيب روند تحويل تجهيزات نظامي به عراق توسط فرانسه ادامه پيدا كرد و در زماني كه جنگ در جبهه ها به نفع ايران شد عراق آتش بس را قبول نكرد و فرستادن سلاح هاي جديد به عراق ادامه يافت. در سال 1362 پنج فروند هواپيماي سوپر اتاندارد فرانسوي مجهز به موشك هاي اگزوسه به عراق تحويل داده شد. در سال.1362 طارق عزيز طي سفر به پاريس چندين قرارداد نظامي با مقامات بلند پايه فرانسه امضا نمود. قسمت عمده معاملات دو كشور درباره خريد جنگ افزار توسط عراق و فروش نفت به فرانسه بود. عراق از 1356 تا 1364 حدود 11 8 ميليارد دلار جنگ افزار مدرن از فرانسه خريداري كرده و بهاي آن را با فروش نفت خام به فرانسه پرداخت كرده است. در واقع خطر تهديد انقلاب اسلامي عليه سيستم حاكم بر منطقه و بازيگران اصلي و فرعي آن فرانسه و تمامي قدرت هاي موجود را وادار كرده بود كه از عراق حمايت نمايند. تحليل غربي ها و فرانسه بر اين پايه استوار بود كه پيروزي ايران بر عراق جغرافياي سياسي منطقه را عوض مي كند و علاوه براين حيات سياسي رژيم هاي منطقه را با خطر نابودي روبه رو مي سازد و هم چنين خسارت جبران ناپذيري را نيز بر منافع غرب در اين منطقه وارد مي كند. در 1366 جنگ ايران و عراق از حالت منطقه اي خارج شده و صبغه اي بين المللي يافت كه اين امر به علت بالا گرفتن نبردهاي زميني تشديد حملات عليه كشتي ها و تاسيسات نفتي و به ميدان آمدن كشورهاي ديگر منطقه در جنگ بود. ادامه اين وضعيت كشورهاي ديگر از جمله شوري همكاري خليج فارس مصر اردن فرانسه و حتي شوروي و آمريكا را متقاعد ساخت كه هزينه ها و خطر گسترش جنگ براي ثبات منطقه و صلح بين المللي بسيار بيشتر از منافع آن است به ويژه كه كمك هاي نظامي و اطلاعاتي غرب از جمله فرانسه نتوانسته بود برتري خاصي براي عراق به وجود آورد. زيرا نيروهاي ايراني هم چنان به پيش روي خود ادامه مي دادند تصرف منطقه استراتژيك فاو توسط ايران و حملات مداوم بري تصرف بندر بصره و نيز تصرف شلمچه از جمله اين پيروزي ها بود و اين هشداري بود براي كشورهاي منطقه و قدرت هاي بزرگ كه ممكن بود حتي به پيروزي نظامي ايران ختم شود. بنابراين با توجه به تحولات فوق كويت به علت آسيب پذيري در قبال اقدامات تلافي جويانه ايران در آبان.1365 از تمامي اعضاي شوري امنيت درخواست كمك نمود. به اين ترتيب وخامت روبه افزايش اوضاع باعث حضور قدرت هاي بزرگ در منطقه بعد از تصويب قطعنامه 598 از جانب شوري امنيت گرديد و فرانسه نيز به بهانه اجراي اين قطعنامه و براي فشار هرچه بيشتر به ايران وارد منطقه خليج فارس گرديد. پي نوشت : 1 ـ امير محمد حاجي يوسفي سياست خارجي ج 1.1 در پرتو تحولات منطقه اي (تهران : وزارت خارجه 1384 ) ص.285 2 ـ حسين سيف زاده نظريه پردازي در روابط بين الملل مباني و قالب هاي فكري (تهران : سمت 1376 ) ص 302 ـ.303 3 ـ همان ص.303 4 ـ كامياب منافي فرانسه (تهران : وزارت خارجه 1381 ) ص.176 5 ـ محمدكاظم سجادپور مناسبات ديپلماتيك ايران و فرانسه پس از انقلاب اسلامي (تهران : وزارت خارجه ) ص.125 منبع : فصلنامه علوم سياسي شماره 36 در خلال جنگ بين ايران و عراق گرچه فرانسه در ابتدا اعلان بي طرفي كرد اما در ادامه جنگ به طور جدي از عراق حمايت كرد و امكانات زيادي را در اختيار اين كشور قرار داد. بعد از اتمام جنگ و دوران بازسازي روابط دو كشور بهبود يافت اما هم چنان با موانع و چالش هايي مواجه بوده است در ابتداي شكل گيري انقلاب اسلامي ايران روابط بين دو كشور بسيار خوب بود. دولت ژيسكار دستن كه سقوط شاه را پيش بيني كرده بود و خود را نيازمند ارتباط با ايران مي دانست به عقايد انقلابي مردم ايران احترام مي گذاشت. در جريان انقلاب اسلامي ايران در 1357 به دليل اقامت امام خميني (ره ) در نوفل لوشاتو فرانسه به طور جدي با مسائل انقلاب درگير بود. در اين دوران افكار عمومي فرانسه موافق روند انقلاب ايران بودند و گاهي جرايد فرانسوي انقلاب ايران را به انقلاب فرانسه تشبيه مي كردند. اقامت كوتاه مدت امام در نوفل لوشاتو و نقش رسانه هاي گروهي فرانسه در انعكاس نظرات رهبر انقلاب در پيروزي انقلاب اسلامي ايران اهميت زيادي داشت. دولت فرانسه پس از آگاهي از سياست خارجي جديد ايران كه مبتني بر اصول انقلابي مانند نفي كامل و بدون قيد و شرط سلطه آمريكا و هم پيمانانش بر ايران و پشتيباني از حركت هاي اسلامي و دوستي با دولت هاي مستضعف بود در سياست خود نسبت به ايران تغييراتي ايجاد نمود. با فرار بختيار به فرانسه و پس از آن پناهنده شدن بني صدر و رجوي و حمايت پاريس از آنها روابط دو كشور تيره شد. اين تيرگي روابط با روي كار آمدن سوسياليست ها بيشتر شد. اين مسئله از يك سو و گروگان گرفته شدن ديپلمات هاي آمريكايي از طرف ديگر سبب شد كه فرانسه در كنار آمريكا دست به تبليغات عليه ايران بزند و اين امر موجب شد كه روابط دو كشور در تير 1359 به سطح كاردار تنزل يابد در واقع مي توان گفت كه قطعنامه 598 شوراي امنيت بارزترين نوع همكاري ميان سياست فرانسه و دو ابر قدرت براي كنترل جنگ و ايفاي نقش موازنه دهندگي از جانب آنان به شمار مي رفت. فرانسه در اين زمان توجه خود را به دو پديده معطوف نموده بود : يكي تحولات قيمت نفت در رابطه با جنگ ايران و عراق و دومي رشد بنيادگرايي در كشورهاي حوزه خليج فارس كه به نظر فرانسه عامل برهم زننده ثبات منطقه به شمار مي رفت. لذا عنصر اصلي سياست خارجي فرانسه در منطقه خليج فارس مبارزه با اين دو موضوع بود. مسئله مهم ديگري كه در موضع گيري فرانسه عليه ايران بي تاثير نبود خنثي نمودن آثار نزديكي فرانسه به اسرائيل در نزد اعراب بود كه با حمايت از عراق به اين هدف خود دست مي يافت. مجموع سياست ها و جهت گيري هاي فرانسه نسبت به عراق در خلال جنگ باعث تاثير منفي بر روابط ميان ايران و فرانسه شد. به گونه اي كه روابط ميان دو كشور به سطح بسيار پاييني تنزل يافت و ايران فرانسه را به دليل حمايت همه جانبه از عراق محكوم نمود. البته اين تيرگي روابط دلايل ديگري هم داشت كه عبارت بودند از : 1 ـ بمب گذاري در پاريس در 1365 : در جريان اين بمب گذاري 9 نفر كشته و بيش از 150 نفر زخمي شدند. پليس در اين رابطه مقر گروهي از مسلمانان شيعه را كه خود را حزب الله مي ناميدند كشف نمود. به دنبال آن 57 عرب بازداشت و 27 تن از آنان از فرانسه اخراج شدند. در اين رابطه هشت دانشجوي ايراني نيز از فرانسه اخراج شدند. 2 ـ درخواست فرانسه مبني بر بازجويي از وحيد گرجي ديپلمات ايراني : با اين كه دولت فرانسه به عدم دخالت ايران در بمب گذاري 1365 پي برده بود اما خواهان بازجويي از وحيد گرجي بود. اين امر با اعتراض ايران روبه رو شد. زيرا گرجي از كارمندان سفارت ايران بود و اين امر مخالف كنوانسيون وين بند 1 ماده 30 بود. در اين زمان به خانه گرجي حمله شد و ديپلمات ديگر ايراني به نام محسن حسين زاده در قسمت فرانسوي فرودگاه ژنو مورد ضرب و شتم قرار گرفت. (1 ) در اين زمان فرانسه دستور ترك خاك ايران را به فرانسويان مقيم ايران داد و پليس فرانسه از 8 تير 1366 سفارت ايران را محاصره كرد. ايران هم مقابله به مثل انجام داده و سفارت فرانسه در تهران را محاصره كرد. به دنبال اين حادثه و هم چنين مورد اصابت قرار گرفتن چند كشتي فرانسوي در خليج فارس (22 تير 1366 ) در تاريخ 26 تيرماه 1366 وزارت خارجه فرانسه بيانيه اي را مبني بر اعلام قطع مناسبات ديپلماتيك با ايران منتشر ساخت و روابط دو كشور به طور كامل قطع گرديد. پس از قطع روابط بحث در مورد چگونگي بازگرداندن ديپلمات ايراني وحيد گرجي و كنسول فرانسوي ژان پل توري ادامه داشت. در نتيجه مذاكرات گرجي و توري با يكديگر مبادله شدند و بعد از گذشت حدود ده ماه راه براي حل اختلافات تا حدودي هموار گرديد. (2 ) جهت گيري ژاك شيراك براي رفع اختلافات دو كشور در روزهاي پاياني جنگ و تصميم دولت ايران مبني بر جداسازي حساب آمريكا از كشورهاي اروپاي غربي باعث شد تا روابط دو جانبه براساس تفاهم و منافع متقابل برقرار و تقويت گردد. شيراك در اولين سخنراني خود در مجمع ملي فرانسه از ايران به منزله كشوري بزرگ ياد كرد و اظهار اميدواري كرد كه بتواند با ايران وارد مذاكره شود. ايران در اين زمان براي عادي سازي روابط خود با فرانسه سه شرط داشته و بر آنها تاكيد مي كرد : 1 ـ خودداري فرانسه از حمايت مخالفان ايران و اخراج مسعود رجوي ؛ 2 ـ رفع اختلافات مالي ؛ 3 ـ محدود نمودن كمك هاي نظامي به عراق. بنابراين پس از مذاكراتي كه ميان نمايندگان دو كشور صورت گرفت. دولت ايران و فرانسه توافق كردند كه از تاريخ 26 خرداد.1367 روابط سياسي خود را از سر گيرند و به دنبال آن سفراي دو كشور (علي آهني و كريستين گراف ) در تير 1367 استوار نامه هاي خود را تسليم روساي جمهور دو كشور نمودند. به دنبال اين مسئله وزراي خارجه تهران و پاريس در مذاكرات بر سر اختلافات مالي با يكديگر توافق كردند. فرانسه از يك ميليارد دلار بدهي خود مبلغ 630 ميليون دلار آن را طي دو قسط به ايران پرداخت كرده بود ولي پرداخت مرحله سوم و نيز بهره مطالبه شده توسط ايران با اشكال مواجه گرديد. در 8 دي.1370 ايران و فرانسه قراردادي امضا نمودند و توافق كردند كه بقيه اين وام به ايران پرداخت شود. در همين حال اعلام شد كه ميزان تجارت دو كشور در سال.1370 به بالغ بر 12 5 ميليارد فرانك فرانسه رسيده است. به طور كلي علت بهبود مناسبات بين ايران و فرانسه در طي سال هاي 68 ـ 1367 را مي توان اين موارد دانست : 1 ـ تمامي گروگان هاي فرانسوي توسط حزب الله آزاد نشده بودند بنابراين دولت فرانسه هنوز هم به ميانجي گري ايران نياز داشت ؛ 2 ـ جنگ بين ايران و عراق پيروز نداشت و چون فرانسه از اعضاي دائم شوراي امنيت محسوب مي شد ايران نيازمند حمايت و نظر اين كشور بود. ج ) زمينه هاي گسترش و تعميق روابط دو جانبه (1384 ـ 1367 ) پس از پايان جنگ بين ايران و عراق فرانسه خواستار شركت در برنامه هاي بازسازي ايران بود. زيرا حيات اقتصادي فرانسه در گرو تجارت خارجي و مبادلات اقتصادي با ساير كشورهاست. در واقع از.1362 به بعد ما شاهد بهبود روابط ميان ايران و فرانسه هستيم زيرا اين كشور به دلايل اقتصادي سياسي و استراتژيك به بازار ايران نياز داشت. هم چنين به ثبات سياسي در ايران پي برده بود. و نيز به دليل اهميت استراتژيكي تنگه هرمز فرانسه از ديپلماسي مماشات در مورد ايران استفاده كرد و امتيازات محدود و تدريجي به ايران اعطا نمود. ايران نيز براي بازسازي كشور پس از جنگ نيازمند همكاري با ساير كشورها بود. هم چنين ايران براي اجراي دقيق بندهاي قطع نامه 598 و عدم مذاكره در چهار چوبي خارج از مفاد قطع نامه نيازمند حمايت دولت هاي ديگر از جمله فرانسه (به منزله يكي از اعضاي دائم شوراي امنيت ) بود. به اين ترتيب دو كشور در جهت رفع موانع موجود در راه گسترش همكاري هاي دو جانبه در صحنه بين المللي گام برداشتند. اولين گام در اين روند مسافرت يك هيئت از ايران مركب از وزير بازرگاني و رئيس بانك مركزي به فرانسه جهت مذاكره با مقامات فرانسوي بود. ولي به دليل تحريم خريد نفت از ايران توسط فرانسه اين مذاكرات با مشكلاتي رو به رو شد. به تدريج با گسترش روند ارتباطات يك هيئت فرانسوي براي مذاكره درباره روابط دو جانبه در 5 آذر 1367 وارد ايران شدند. با گسترش مناسبات سياسي فرانسه مسعود رجوي را از خاك اين كشور اخراج كرد و با ميانجي گري ايران حزب الله لبنان نيز چند تن از گروگان هاي فرانسوي را آزاد كردند. اما مدتي بعد و در آستانه سفر فرانسوا ميتران رئيس جمهور فرانسه به تهران شاهپور بختيار در پاريس به قتل رسيد. پس از قتل بختيار دولت فرانسه اقدام به دستگيري چند مظنون كرد و از جمله از دولت سوئيس خواست تا سرحدي زاده كارمند وزارت خارجه ايران را به پاريس بازگرداند. پس از محاكمه متهمان قتل بختيار در پاريس و با سفر دبير كل وزارت امور خارجه فرانسه به تهران روابط دو كشور دوباره رو به بهبودي نهاد. با روي كار آمدن ژاك شيراك (همان طور كه قبلا گفته شد) وي مخالفت خود را با انزواي ايران اعلام كرد. استقبال آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ايران از اظهارات شيراك راه تازه اي را در روابط تهران ـ پاريس باز كرد. ماجراي سلمان رشدي ركود اقتصادي ـ سياسي در روابط تهران ـ پاريس ايجاد كرد و پس از آن فرانسه در بحران ميكونوس جبهه اي كاملا ضد ايران اتخاد كرد. فرانسوي ها نيز با نفوذ ديگر كشورهاي اروپايي سفير خود را از تهران فرا خواندند و وقتي به دستور رهبر ايران قرار شد سفير آلمان آخرين سفيري باشد كه به تهران باز مي گردد. سفير فرانسه نيز تا آخرين لحظه در كنار سفير آلمان باقي ماند و هم زمان با او وارد تهران شد. (3 ) در عين حال نقش بازدارنده فرانسه در برابر تحريم هاي اعلام شده آمريكا عليه ايران غالبا مثبت بوده است. به دنبال تصميم دولت آمريكا مبني بر اعمال تحريم هاي اقتصادي عليه ايران (داماتو) دولت فرانسه اعلام نمود كه با اين اقدامات مخالف است. هم چنين در پي پيروزي ژاك شيراك در انتخابات رياست جمهوري فرانسه (17 ارديبهشت 1374 ) وي اعلام كرد من برخلاف خيلي از كساني كه معتقدند بايد ايران را منزوي و روابط مان را با اين كشور محدود كنيم « معتقدم بايد روابط فرانسه با ايران گسترش پيدا كند براي اين كه ما نمي توانيم به دليل اين كه دولت ايران در بعضي جاها روش تندي دارد ايران را كنار بگذاريم اگر ما ايران را منزوي كنيم روش آن كشور شديدتر خواهد شد.» (4 ) رئيس جمهور ايران نيز طي ارسال پيام تبريك به ژاك شيراك ابراز اميدواري كرد كه افق تازه اي در روابط بين دو كشور پديد آمد. با روي كار آمدن شيراك نقاط تماس هاي زيادي در سياست خارجي تهران و پاريس به وجود آمد. از جمله حل مسئله الجزاير ايجاد توازن بين اهداف آمريكا و اروپاي متحد و ترسيم سياست هاي اصولي فرانسه در خاورميانه و خليج فارس و مدنظر قرار دادن ايران به مثابه بزرگ ترين قدرت منطقه (5 ) و در نهايت ورود شركت نفتي « توتال» به ميدان هاي نفتي ايران به جاي شركت آمريكايي « كونكو» در روابط اقتصادي تهران ـ پاريس گامي مثبت محسوب مي شود. از سوي ديگر پس از انتخابات دوم خرداد و پيروزي آقاي خاتمي كه موجب جهت گيري هاي جديدي در سياست خارجي ايران گرديد روابط فرانسه با ايران كه به صورت تابعي از روابط با اتحاديه اروپايي در آمده بود از شتاب بيشتري برخوردار شد. آنان وي را مرد اصلاح طلب ناميدند. فرانسه اعلام كرد كه از اصلاحات در ايران حمايت مي كند ولي جانب احتياط را نيز در نظر مي گيرد. تنش زدايي و تفاهم بيشتر با كشورهاي مسلمان در منطقه خليج فارس حوزه درياي خزر و شمال آفريقا باعث تحول در روابط اتحاديه اروپايي با ايران و طرح مباحثاتي حول همكاري چند جانبه و توسعه آن گرديد. تحولات بعدي نيز نشان داد كه ايران و اتحاديه اروپا تمايلي براي به خطر انداختن منافع اقتصادي خود ندارند. سفر آقاي خاتمي به چند كشور اروپايي از جمله فرانسه را مي توان نقطه عطفي در روابط بين دو كشور دانست. در واقع مي توان گفت روابط تهران ـ پاريس از زمان تصميم اتحاديه اروپا به فراخواني سفيران خود از تهران در 20 فروردين.1376 تا دعوت رسمي ژاك شيراك از آقاي خاتمي براي سفر به فرانسه در 29 مهر.1377 چرخشي بسيار سريع و مثبت داشته است. چرخشي كه در عرف روابط بين الملل مي توان از آن به عنوان بهره برداري مناسب از فرصت ها ياد كرد. علي رغم تنوع موضوعات مطرح شده در جريان سفر آقاي خاتمي ميان دو طرف هيچ سخني از تروريسم فعاليت هاي هسته اي و سلاح هاي كشتار جمعي به ميان نيامد. به هر حال در دوران آقاي خاتمي روابط دو كشور در مسير بهبود قرار گرفت. ملاقات وزير خارجه فرانسه با همتاي ايراني خود در سال.1377 در حاشيه بيست و هشتمين اجلاس مجمع جهاني اقتصاد در سوئيس و تاكيد بر تحكيم هرچه بيشتر روابط ادامه مخالفت با قانون آمريكايي داماتو سفر والري ژيسكار دستن رئيس جمهور اسبق فرانسه به تهران ملاقات مشاور رئيس جمهور فرانسه با دكتر ظريف معاون حقوقي و امور بين الملل وزارت خارجه و تاكيد بر همكاري با ايران در زمينه هاي سياسي اقتصادي خلع سلاح و مواد مخدر ادامه همكاري هاي نفتي با ايران امضاي قرارداد اعطاي وام 900 ميليون دلاري بانك اعتبارات كشاورزي فرانسه به ايران (اسفند 1377 ) و ورود هيئت دوستي مجلس فرانسه به ايران و گفت و گو در مورد مسائل خاورميانه فلسطين و طرح صلح خاورميانه از جمله تحولات مهم سال هاي 1379 1377 به شمار مي رود. (6 ) حوادث 11 سپتامبر فصل جديدي را در روابط بين الملل رقم زد كه اثرات آن بر روابط تهران ـ پاريس نيز مشاهده مي شود. پاريس كه از ديرباز از رشد بنيادگرايي در خاورميانه و تسري آن به جهان احساس نگراني كرده است در مبارزه عليه القاعده و سرنگوني طالبان در جنگ افغانستان در كنار واشنگتن ايستاد و از آن حمايت كرد. اما مخالفت فرانسه با جنگ عراق باعث كدورت روابط پاريس ـ واشنگتن شد. نگاه اقتصادي فرانسه به منابع انرژي شمال عراق باعث شد تا لندن و واشنگتن خواست پاريس در مخالفت با جنگ ايران و عراق را زير سوال ببرند(7 ) مخالفت تهران با جنگ عليه عراق بار ديگر موجب نزديكي تهران و پاريس شد و هر دو كشور تلاش كردند تا از فرصت به وجود آمده استفاده نمايند. نتيجه گيري روابط ايران و فرانسه در فاصله سال هاي 1384 ـ 1357 فراز و فرودهاي زيادي را به همراه داشته كه تا حد زيادي تحت تاثير متغيرهاي سيستمي منطقه اي و ملي بوده است. در ابتداي شكل گيري انقلاب اسلامي نقش و اهميت محيط ذهني ـ رواني بيشتر بود در حالي كه فرانسه پيوسته با بلوك غرب بود ايران با سياست نه شرقي ـ نه غربي عملا با هرگونه سلطه گري دو بلوك مخالفت نمود. فرانسه در جنگ هشت ساله عراق عليه ايران همگام با محدوديت ها و فشارهاي سيستمي عليه ايران عمل نمود. متعاقب پايان جنگ ايران و عراق و جنگ دوم خليج فارس و به ويژه پس از فضاي نظام بين المللي ناشي از جنگ سرد و فروپاشي شوروي فرانسه تلاش نمود تا با استفاده از سياست مستقل و ضد آمريكايي ايران موقعيت خود را در منطقه تقويت نمايد و اين امر فرصت مناسبي را در اين مقطع براي ارتقاي روابط دو جانبه ايجاد نمود. از طرف ديگر بايد خاطرنشان ساخت كه علي رغم تلاش فرانسه براي بهبود روابط با ايران در حال حاضر سياست خارجي اين كشور تحت فشارهاي فزاينده آمريكا قرار دارد و لذا پاريس با محدوديت هايي مواجه است از يك سو پاريس منابع انرژي در خاورميانه را مدنظر دارد و از سوي ديگر اتخاذ مواضع يكسان با ايالات متحده سبب تيرگي روابط تهران ـ پاريس مي گردد. اگرچه پاريس در تلاش است كه ديپلماسي اعلامي و اعمالي خود را منطبق نشان دهد اما عملكرد آن اين گونه نيست و به نظر مي رسد كه حداقل تا مشخص شدن پرونده هسته اي ايران ادامه يابد. فرانسه نيز همانند آمريكا با تبديل شدن ايران به قدرتي هسته اي در منطقه موافق نيست. در عين حال مخالف اعمال زور و تهديد عليه ايران است و در تضاد منافع خود با آمريكا در منطقه خاورميانه درپي جلوگيري از بسط سلطه همه جانبه آمريكا بر منطقه است و اين امر باعث مي شود تا فرانسه در سطحي ديگر از سياست هاي ايران در مقابل آمريكا حمايت نمايد. لذا به نظر مي رسد كه هم چنان دو طرف تحت تاثير شرايط محيطي از فرصت ها و محدوديت متعددي در روابط دو جانبه برخوردار مي باشند. پي نوشت : 1 ـ محمدكاظم سجادپور مناسبات ديپلماتيك ايران و فرانسه پس از انقلاب اسلامي (تهران : وزارت خارجه 1374 ) ص.125 2 ـ غلامرضا علي بابايي نگاهي به مناسبات سياسي ايران و فرانسه سياست خارجي ش 31 1378 ص.33 3 ـ كتاب اروپا (3 ) (تهران : ابرار معاصر 1383 ) ص.270 4 ـ غلامرضا علي بابايي پيشين ص.35 5 ـ همان ص.36 6 ـ غلامرضا علي بابايي پيشين ص.38 7 ـ كتاب اروپا پيشين ص.272منبع: فصل نامه علوم سياسي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن