تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836082270
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي نويسنده: محمد جعفري هرندي مقدمه عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي شهر ريوقتي ميخواهيم از نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورها عموما و کشورهاي و کشورهاي غربي خصوصا بحث کنيم نبايد از ياد ببريم که اگر «وقف» و «بنيادهاي خيريه» تأثيري در توسعه و تمدن و شهرنشيني و کشورداري ايفا کرده و امروز به نام تمدن غربي خوانده ميشود اين وقف و خيرخواهي و نيک کرداري به نوبهي خود از دين سرچشمه ميگيرد و آن چيزي که موجب شده تا مردم از اموال و ثروتي که با خون دل فراهم آوردهاند به راحتي و داوطلبانه چشمپوشي کنند، انگيزهي ديني بوده است. اين انگيزه را ميتوان ترس از خدا، آمرزش و راه يافتن به بهشت، باقي ماندن نام نيک و با همهي اينها يک جا، دانست ولي هر چه باشد همه و همه از تعاليم و آموزههاي ديني برخاسته است. منظور از دين همهي اديان آسماني است. اعم از دين اسلام که قرآن کار نيک را از هر کس باشد به عنوان عمل صالح ستايش کرده و حتي نيکوکاران را وارثان زمين دانسته است. چنانکه در اين آيات فرموده است: «همانا مقرر داشتيم در زبور پس از ذکر که حتما زمين را به ارث ميبرند بندگان صالح ما» (1) و در جاي ديگر خداي متعال اعلام داشته که عمل محسنين را ضايع نخواهد ساخت و اجر آنان را ارزاني ميدارد «خداوند ضايع نميسازد پاداش نيکوکاران را». (2)و يا دين يهود با دين مسيح (ع) که نمايندهي آن کليسا است و يا هر دين ديگري که اساس آن بر باور نيروي ماوراء طبيعت بنا شده باشد. دين هم به سهم خود در ايجاد آرامش، عمران، آبادي و پيشرفت جامعهي بشر نقش مهمي را ايفا کرده گر چه گاه دينداران در راه اين پيشرفت که لازمهي زندگي عمومي بشر است موانعي از طريق جنگ و ستيز و ناسازگاري با همنوعان خود به وجود آوردهاند و اين ناآراميها را با اتکاء باور ديني خود عنوان کردهاند. «حتي مورخان شکاک، فروتنانه در برابر دين تعظيم ميکنند زيرا ميبينند که دين در هر سرزميني و هر عصري در کار است و ظاهرا گريزي نيست.» (3).«از بسياري لحاظ ديانت جالبترين رسم بشري است. زيرا تضمين نهايي آدمي است دربارهي زندگي و تنها حربهي دفاعي او در برابر مرگ. در قرون وسطي هيچ چيز مشي ديانتي همه جا حاضر، که گهگاهي تقريبا فعال ما يشاء است در خاطر انسان نمينشيند».(4).همچنان که فلاسفه، سلاطين و سرداران در آباداني، نزاعها و صلحها، خوشيها و ناخوشيها، تخريب و عمران، توسعه و رفاه، تنگدستي و هر آنچه در مسير تاريخ زندگي اجتماعي بشر رخ داده، سهيم بودهاند دينمداران هم با استفاده از باور ديني در اين گونه امور، چه خوب و چه بد، شرکت داشتهاند با اين تفاوت که چون دين برخاسته از باور مردم بوده به سادگي در خدمت تخريب با آباداني قرار ميگرفته و مردم متدين به راحتي تسليم آموزههاي ديني ميشدهاند ولي پيروي آنان از دستور حاکمان و سرداران با پذيرفتن تعاليم فلاسفه نياز به وقت يا زور داشته است. اصول ديانت همواره در جهت اصلاح و سازندگي بوده چنان که انديشه و تعقل بشر هم با هدف اصلاح فعاليت ميکرده است و آنچه از آموزههاي ديني که در جهت تخريب يا ايجاد مفاسد قرار گرفته، مربوط به برداشتهاي افراد مغرض يا سادهانديش بوده است. در اين نوشتار بر آنيم تا تأثير يکي از باورهاي ديني يعني خيرخواهي و اهداي مال (وقف) را در تمدن و توسعهي کشورهاي غربي بررسي کنيم. عنوان نوشتار ايجاب ميکند تا به بحثي طولاني و همه جانبه، با در نظر گرفتن رويدادهاي تاريخي و ديني دست بزنيم اما از آنجا که عمدهي فعاليت ديني در غرب ناشي از تعاليم حضرت مسيح (ع) است و اين تعاليم و کارکردها در مراتب مختلف کليسا متمرکز شده و نيز براي آنکه گستردگي بحث آن را از حوصلهي خواننده دور نسازد، بر آن شديم تا مباحث را به نتايج حاصل از فعاليتهاي کليساي غربي يا به طور اعم اروپايي محدود کنيم و بدين جهت مطالب را زير مجموعهي «فعاليت کليسا» قرار ميدهيم زيرا کليسا دربرگيرنده تمام فعاليتهاي خيرخواهانه در قرون وسطي بوده و امروز هم بسياري از کارهاي نيک، يا وابسته به کليساست و يا از تعاليم آن سرچشمه ميگيرد چنانکه در ايران باستان هم کار نيک به اتکاي تعاليم زردشت براي پيروزي اهورامزدا بر اهرمن صورت ميگرفت و در جهان اسلام نيز چنين فعاليتهايي زير عنوان جامع و کامل «في سبيل الله» ميگنجيد. کليسا در غرب اگر دين اسلام به سرعت در شرق و غرب پيشروي کرد و بسيار سريع دامنه فعاليت خود را به کوههاي البرز و قسمتهاي منتهي اليه خراسان و مصر و افريقيه و کمي آن طرفتر به اسپانيا کشاند، مسيحيت عمدتا پيشرفتش در غرب بود و در حوزهي فعاليت حواريان و شارگدان آنان در شرق اروپا گسترش يافت و براي اولين بار يکي از حواريان عيسي (عليهالسلام) به نام پولس ضمن سفرهاي خود به «مقدونيه» رفت و قدم به اقليم اروپا نهاد و در شهرهاي بزرگ ساحلي يونان، مجامع عيسوي تشکيل داد؛ به آتن رهسپار گشت و از آنجا به شهر کورنت رو آورد و يکي از کليساهاي مهم عالم مسيحيت را در آن شهر برپا ساخت. (5).پس از آن بين سالهاي 50 تا 150 ميلادي رفته رفته مسيحيت با تشکيلاتي مستقل از يهوديت در آن سرزمين توسعه يافت تا کليساي قديم کاتوليک به صورت کاملا مستقل به وجود آمد. اين کليسا از سال 150 تا 1054 رو به توسعه نهاد و با فراز و نشيبهايي روبرو شد که بت خواندن تاريخ اروپا ميتوان تأثير اين کليسا را در اخلاق، ادبيات، فرهنگ، سياست، تغيير مرزهاي سياسي و به طور کلي مجموعه رويدادهاي سرزمين اروپاي غربي ملاحظه کرد. کليسا به اتکاي ايمان مردم منابع مالي فراواني را در اختيار داشت که اين منابع گر چه همانند ديگر منابعي که در اختيار بشر بود گاه در امور غير مفيد و حتي مفسدهانگيز هم به کار گرفته ميشد، اما روي هم رفته و با نگاهي همه جانبه معلوم ميشود سهم کليسا در ميان فعاليتهاي که در غرب براي توسعه شده سهم بسزايي بوده است گر چه بعضي از متفکران بر آنند که آنچه را پاپها از مردم به عنوان صدقه، درآمد موقوفات، بهاي آمرزش گناهان و عشريهها اخذ ميکردند موجب چاپيدن ميليونها نفر شده اما هم آنان بودهاند که ميليونها صرف آبادي و عمران کردهاند. (6).براي بررسي منابع درآمد و در نتيجه توجه مردم متدين به امور خيريه و نيز مصرف چنين درآمدهايي لازم است موقعيت کليسا را در سه مورد به بحث بگذاريم: - موقعيت اجتماعي کليسا؛ - منابع مالي کليسا؛- خدمات کليسا. موقعيت اجتماعي موقعيت اجتماعي کليسا جدا از موقعيت و تأثير دين در فرايند اجتماع نيست و هر يک از اديان سهم عمدهاي در گرد آمدن مردم و زايش تمدن دارند. «دين به جامعه و دولت توانايي و کفايتي عميق و استادانه ميبخشد، شعائر و آيينهاي ديني روح را آرامش ميدهند و چون رشتهاي، پيوند نسلها را با يکديگر سبب ميشوند؛ کليساي بخش محل انجمن ميشود و افراد را به گونهي تاري به هم ميبافد و از آن منبع جامعه را به وجود ميآورد. کليساهاي جامع به عنوان نتيجه و مظهر مفاخرت اتحاد شهرداريها به آسمان قد ميافرازند. هنرهاي ديني زندگي را آراسته و زيبا ميسازند. موسيقي مذهبي نواي آرامبخش خود را تا عمق جان فرد و جامعه سرايت ميدهد. دين به قوانين اخلاقي که مغاير سرشت و طبيعت بشر اما مفيد تمدن است تقدس و اعتبار آسماني اعطا ميکند». (7)زايش تمدن و بنيانگذاري نهادهاي اجتماعي هرگز نميتواند خالي از مسائل مالي باشد حتي تارکان دنيا که درون ديرها و صومعهها به رهبانيت و انزوا ميپردازند به حداقل معيشت نيازمندند و اين نيازمندي است که مسأله مالي را برايشان اگر چه در حداقل آن مطرح ميسازد چه رسد به دستگاه پر طمطراق کليسا و اسقفان يا خاخامهاي يهوديان و يا روحانيت و خلافت اسلامي. از اين رو است که پرداخت مال و صدقه با تفاوتي نه چندان زياد در تمام اديان براي ترويج امور مذهبي جزء وظايف دينباوران آموزش داده ميشود. در دين يهود موقعيت اجتماعي کاهنان بر اساس قرباني کردن و گرفتن صدقات و نذور پايهگذاري شده و البته اين کاهنانند که تقريبا همهي امور مردم را، اعم از دنيوي و اخروي، در دست دارند. کاهنان عهدهدار جمعآوري صدقات و ذبح قرباني و اداره کردن موقوفاتند اما بايد موقوفات را در همان راهي که وقف شده يعني در راه خدا مصرف کنند: «و خداوند موسي را خطاب کرده گفت: هارون و پسرانش را بگو که از موقوفات بنياسرائيل که براي من وقف ميکنند احتراز نمايند و نام قدوس مرا بيحرمت نسازند من يهوه هستم - به ايشان بگو هر کس از همهي ذريت شما در نسلهاي شما که به موقوفاتي که بنياسرائيل براي خداوند وقف نمايد نزديک بيايد و نجاست او بر وي باشد آن کس از حضور من منقطع خواهد شد من يهوه هستم. (8)از مجموع شرائع موسي ميتوان استفاده کرد که تنها بهايم و اموال نقدي نبود که از سوي بني اسرائيل براي کاهنان و امور دنيايي اهدا ميشد بلکه اموال غيرمنقول هم براي کارهاي خير اهدا ميگشت. «و اگر کسي خانهي خود را وقف نمايد تا براي خداوند مقدس شود کاهن آن را چه خوب و چه بد برآورد کند و به طوري که کاهن آن را برآورده کرده باشد هم چنان بماند.» (9).پيشتر از اينها در سفر خروج، موسي به بني اسرائيل دستور داده که شش روز کار کنند و روز هفتم دست از کار بکشند و آنگاه موسي تمامي جماعت بنياسرائيل را خطاب کرده گفت اين است امري که خداوند فرموده و گفته است - از خودتان هديه براي خداوند بگيريد هر که از دل راغب است هديهي خداوند را از طلا و نقره و برنج بياورد -... پس تمامي جماعت بني اسرائيل از حضور موسي بيرون شدند - و هر که دلش او را ترغيب کرد و هر که روحش او را با اراده گردانيد آمدند و هديهي خداوند را براي کار خيمه اجتماع و براي تمام خدمتش و براي رختهاي مقدس آوردند. (10).از اين احکام بر ميآيد که قديميترين دين الهي يعني دين موسي پس از خروج از مصر آنگاه که بني اسرائيل خواستهاند جامعه تشکيل دهند و فرمانهاي الهي را اجرا سازند، يکي از امور مهم را جمعآوري مال و تقويت بنيه مالي دانسته و مردم را به دادن صدقات و هدايا ترغيب نموده است. بيشترين دستورات مذهبي و احکام عملي موسي (عليهالسلام) در سفر لاويان تورات آمده و در همان جاست که تأمين منابع مالي براي اجراي احکام و تأسيس جامعه در قالب هديه، نذر، صدقات و موقوفات پيشبيني شده است. کليسا هم که بر پايهي تعاليم موسي بنياد نهاده شده، به نظر ميرسد موقعيت اجتماعي خود را از همان اختيارات کاهنان، البته با ملايمت کمتر و گستردگي بيشتر، به ارث برده باشد. «در طي هزار سال ميان سلطنت قسطنطنين تا ظهور دانته که يکي از هزارههاي برومند و سازندهي تاريخ بشر است کليساي مسيحي موهبت و نيروي ديني را به ملتها و کشورها ارزاني داشت. به شخص عيسي تجسم الهي از فضايل ملکوتي بخشيد چنانکه بربرهاي وحشي و ناهنجار در برابر آن، يوغ تمدن مسيحي را شرمگين بر گردن افکندند. کليساي مسيحي کيشي پديد آورد که در آن زندگي انسان جزئي ناچيز از يک نمايش عظيم و با شکوه جهاني بود و رابطه و پيوندي خطير و مهم در ميان هر يک از افراد بشر و خداوندي که وي را آفريده بود قايل شد.» (11).موقعيت اجتماعي کليسا به عنوان بک نهاد ديني رفته رفته تبديل به يک نهاد سياسي شد و تا امروز هم دستگاه پاپ در دل شهر رم دولتي است در دولت و براي خود سفير و کارگزار جداي از دولت ايتاليا دارد. گر چه پاپ و تمام کليساها براي خود رسالتي معنوي و آسماني قائلند و هدف نهايي خود را ايجاد شهرهاي آرماني و خدايي بر روي زمين ميدانند اما همين آرمانگرايي بدون تکيه بر مال و منال دنيا و امکانات موجود هرگز به نتيجه نخواهد رسيد و لذا همان طور که حضرت موسي (عليهالسلام) در خيمه اجتماع - پس از رهايي از ظلم فرعون و پيمودن بيابانهاي بي آب و علف - از بني اسرائيل خواست تا با رغبت و ايمان هدايايي به کاهنان (فرزندان هارون) بدهند و مردم هم از آن چه داشتند سهمي نثار جامعهي جديد کردند، کليسا هم ناچار شد از هداياي مردم استفاده کنند. مسيحيان هم به اتکاي ايماني که داشتند پرداخت هدايا را با رغبت انجام ميدادند و هر قدر دستگاه پاپ پررونفق ميشد گروندگان به مسيح احساس غرور و شادماني ميکردند «ثروت کليسا در اسپانيا باعث اعتراض مردم نميشد. کليساهاي بزرگ مخلوق خود مردم بودند و آنها از مشاهدهي زينت پرجلال آن بسيار مسرور ميشدند.» (12).منابع مالي کليسا براي روشن شدن منابع مالي کليسا بهتر است آنچه را ويل دورانت در بخش دوم از عصر ايمان کتاب خود آورده به صورت فشرده در اين جا نقل شود. وي منابع مالي کليسا را چنين شمارش ميکند. 1. مهمترين درآمد کليسا عشريه (يک دهم درآمد) بود. کليهي سرزمينهاي مسيحي لاتين به حکم قوانين مملکتي مکلف بودند يک دهم محصولات يا درآمد ناويژهي خود را جنسي يا نقدي به کليساي محل واگذار کنند. 2. درآمد اساسي کليسا از محل زمينهايي بود که خود کليسا در تملک داشت. اين اراضي را کليسا از طريق هدايا يا هبه، از راه خريد يا تصرف املاک افراد بدهکار يا از طريق احياي اراضي موات به همت رهبانان ديرها يا ساير جماعات روحاني به چنگ آورده بود. در نظام فئودالي از هر مالک يا مستأجري انتظار ميرفت که هنگام مرگ چيزي وقف کليسا کند. 3. برخي از توانگران اموال خود را در برابر يک نوع بيمهي ايام پيري و تنگدستي به کليسا واگذار ميکردند. در اين موارد معمولا هنگام بيماري يا روز پيري شخص مرتهن از وي توجه و دستگيري ميکرد. 4. برخي از اشخاص بلاوارث چون از جهان ميرفتند تمامي دارايي خويش را به کليسا واگذار ميکردند. 5. اموال کليسا چون قابل انتقال نبود (همانند موقوفات اسلامي) و مشمول ماليات هم نميشد قرن به قرن افزايش يافت. براي يک کليساي جامع، يک صومعه، يا دير راهبهها، داشتن چندين هزار روستاي خاوندي (13) که متضمن ده - دوازده شهر کوچک يا حتي يکي دو شهر آباد بزرگ باشد امري غيرعادي محسوب نميشد. اسقف لانگر تمامي ايالت را مالک بود. صومعه قديس مارتن متجاوز از بيست هزار سرف (14) در اختيار داشت. اسقف يولونيا در حدود دو هزار روستاي خاوندي داشت و دارايي ديرلونتن نيز به همين اندازه بود. دير لاس خولگاس واقع در اسپانيا مالک شصت و چهار شهر بود. در حدود سال 1200 ميلادي در کاستيل واقع در اسپانيا، کليسا يک چهارم زمينهاي ناحيه را در تصرف داشت. در انگلستان اراضي متعلق به کليسا يک پنجم مملکت بود. در آلمان به يک سوم بالغ ميشد. در لوونيا به نصف مجموع اراضي ميرسيد. اين ارقام تخميني هستند و در مورد صحت آنها نميتوان کاملا مطمئن بود اما از آنجا که ميبينيم، حکومتها براي تملک اراضي متعلق به کليساها با روحانيون به ستيز برخاسته و گاه به ضبط آن اراضي کمر بستهاند و «حتي در انگلستان با تصويب چندي قانون مربوط به اوقاف واگذاري اراضي را به تشکيلات کليسايي محدود کردهاند» (15) معلوم ميشود تراکم دارايي کليسا، روحانيون و دستاندرکاران امور ديني را محسود قدرتها قرار داده و نيز حاکي از ثروت بيحساب اماکن ديني است. گر چه درآمد کليسا از محلهاي ياد شده به دليل دخالت حکومتها دچار نقصان ميشده و گاه به صفر هم ميرسيد ولي در مجموع چون کليسا درآمدهاي خود را به اتکاي ايمان و باور مردم تأمين ميکرد سرانجام با محاسباتي که به عمل آمده تمام درآمدهاي خزانهي پاپي در حدود سال 1250 ميلادي به مراتب زيادتر از عايدات کليهي حکومتهاي غير روحاني اروپا ميشده است. «در سال 1252 ميلادي وجوهاتي که حکومت پاپي از انگلستان دريافت کرد سه برابر عوايد خزانهي پادشاه انگلستان بود». (16)طبيعي است چنين درآمدي که با انگيزهي خير و پشتوانهي ديني اخذ ميشده به دور از مفسده نبوده است و اسقفان و کشيشان بسياري در پي ثروت فراوان دچار مفاسد اخلاقي و ظلم و ستم شدند و وجوهي را که ميبايست در جهت خير مصرف کنند براي امور شخصي خود، در جهات ناروا به کار گرفتند. اين مفاسد در ادبيان قرن سيزدهم ميلادي به صورت شعر، داستان و مقاله تجلي يافته و حتي در آثار رهبانان وقايع نگار به شکاياتي از حرص و مالاندوزي روحانيان بر ميخوريم. (17)يکي از رهبانان انگليسي «پست فطرتي» اسقفان انگليسي و رومي را مذمت کرده و نوشته که اين جماعت با مشکلپسندي از محل موقوفات مسيح روزگار ميگذرانند. (18).فساد دينمداراني اين چنين، مردم مؤمن را برانگيخت تا عليه آنان، نه عليه دين با امور خيريه قيام کنند. همان مردمان مؤمني که پنيهاي (پول خورد) خود را روي هم مينهادند و به ساختن کليساهايي براي مريم باکره مبادرت ميجستند قادر بودند عليه تمايلات اشتراکي کليسا آواي مخالفت بلند کنند و گاهي کشيش لجوجي را به خاک هلاک اندازند و (19).داستان منابع درآمد کليسا و تشکيلات پاپ نه مقصود ماست و نه در اين نوشته ميگنجد و آنچه نقل شد براي نشان دادن منابع اصلي و اوليهي درآمد روحانيون، کليسا، صومعهها و ديرها بود که همه و همه بر اساس ايمان و باور قلبي مردم و با هدف انجام امور خيريه اعم از دنيوي و اخروي صورت ميگرفت و با نشيب و فرازهايي که از لحاظ مصرف و درآمد داشت در همين جهت هم به کار گرفته شد. اکنون بايد ديد اين منابع و درآمدها حاصله از آن در چه اموري به کار گرفته و مصرف ميشده و چه خدماتي را در توسعهي زندگي اخروي و دنيوي مؤمنان موجب شده است. خدمات کليسا مصرف اموال و موقوفات و حتي کار راهبان صومعهها (که ميتوان نوعي درآمد تلقي شود) با هدف مشترک و کلي که جلب رضايت خدا و خدمت به دين بوده در اين امور خلاصه ميشود. گسترش مسيحيت هدف اصلي کشيشان و اسقفان رواج مسيحيت و آموزههاي ديني بوده و اين هدف که پس از حضرت مسيح (عليهالسلام) با موعظه و تبليغ رسولان يا حواريون دنبال شد با تقويت بنيه مالي کليسا و ثروت حاصل از خيرات و مبرات مؤمنان شتاب بيشتري به خود گرفت و براي گروندگان هم جاذبهي زيادي به وجود آورد. مبلغان و مسيونرهاي مذهبي از اين پس قدرت داشتند تا همراه با موعظه، خدماتي را هم ارائه دهند و از بينوايان دستگيري کنند. اين گونه کمکها به خصوص در جوامعي که چندان تقيد و تعمق ديني نداشتند موجب شد تا عدهاي احساس کنند رفاه و آسايش و نجات يافتن آنان از امراض مربوط به ديني است که مبلغان عيسويت آن را تبليغ ميکنند و رفته رفته به دين مسيح مؤمن شوند. حصضور مسيحيان در دربار مغولان - که از دينهاي الهي خبري نداشتند - و مسافرت آنان از ونيز به چين و سفارتي که از سوي پاپ براي سلاطين مغولي آن ديار ايفا ميکردند حاکي از همين هدف است و در قرون اخير هم حضور طبيبان و افزارمندان مسيحي در لباس کشيشي در ميان سپاهيان آفريقا و ارائه خدمات پزشکي و فني به آنان همراه تبليغ مسيحيت، نتايج مفيدي براي کليسا به بار آورد که هنوز هم ادامه دارد. چنين گروههايي حتي در کشورهاي اسلامي هم مشغول فعاليت شدند و بيمارستانهايي در ايران با عنوان مسيحيت براي مداواي بيماران در بعضي از شهرها مانند شيراز تأسيس شد به دور از چنين هدفي نميتوانست باشد. اما غرور ديني و اصالت تعاليم اسلامي مانع توفيق همه جانبهي مسيونرهاي مذهبي مسيحيت شد. گسترش مسيحيت گر چه همواره از راه تبليغ و موعظه و کمکهاي مزبور صورت ميگرفت اما گاهي هم مبلغان از طريق فشار و تحکم و حتي جنگ هم درصدد توسعهي دين مسيح برآمدهاند. جنگهاي صليبي که بودجهي آن را کليسا تأمين ميکرد و چهرهي خشن تبليغ ديني را به وسيلهي کشيشان آشکار ميسازد بارزترين نمونه در اين زمينه است. جالب توجه است بدانيم که تأمين کنندهي بودجهي چنين جنگهايي عمدتا کليساها بودند که از درآمدهاي خود يا قبول هداياي مردم فراهم ميشد. «پاپها ابتدا با گرفتن ماليات از املاک و درآمدهاي اسقفان براي تدارک جنگهاي صليبي و سپس با سرشکن کردن مخارج روزافزون حوزهي حکم فرمايي پاپي روز به روز خزانههاي اسقفي را تهي کردند.» (20).صرف نظر از باور ديني مسلمانان در مورد تعاليم کليسا و صرف نظر از بعضي از رفتارهاي ناهنجار روحانيان مسيحي که نبايد آنها را به حساب تعاليم حضرت مسيح گذاشت بايد اذعان کرد که اصل تعاليم مسيحيت، که عبارت است از: توجه به خدا، دوري از بت پرستي و انجام کار نيک، امري پسنديده و مورد تأييد دين اسلام هم ميباشد و اگر کشيشان مسيحي سياهان آفريقا يا مغولان بيدين را به دين عيسي درآورده باشند گامي در جهت اصلاح آنان برداشته و اين کاي في حد ذاته کاري است نيکو و اصولا ترويج دين الهي نوعي خدمت تلقي ميشود. به ياد بياوريم که هدف اساسي و اصلي اسلام، مسيحيت و يهوديت و دين زردشت (اگر زردشت را پيامبر آسماني و اهل کتاب بدانيم) به تعبير قرآن مجيد يکي است. (21)عمران و آبادي کليسا در غرب نه تنها به مردم ترس از آخرت، طلب آمرزش و ديگر آيينهاي ديني را که هدف آنها رستگاري در جهان ديگر بود آموخت بلکه «پارهاي از رسوم اجتماعي را نيز (به آنها) افزود؛ به مردم تعليم داد که کار کردن حيثيتي دارد و عار نيست و خود با گماشتن رهبانان به کار کشاورزي و صنعت دستورهاي خود را عملي کرد. سازمان کارگران را در اصناف تقديس کرد و خود را براي انجام امور خيريه به تشکيل دستههاي مذهبي مبادرت جست. پارهاي اوقات محوطهي مقدس يا حتي خود کليسا با رضايت روحانيون خوش مشرب براي انبار کردن غله يا کاه... مورد استفاده قرار ميگرفت. (22)کشيشان، اسقفان و کاردينالها نه تنها در کارهاي مربوط به حوزهي مذهبي خود توجه داشتند بلکه عمران و آبادي شهرها را نيز در برنامهي کار خويش قرار ميدادند: «براي آباداني و زيبا ساختن رم که هنگام استقرار آنان (پاپها) در آوينيون دچار ويراني و زشتي و کثافت بسيار شده بود کوششي فراوان کردند. باتلاقها را خشکانيدند، خيابانها را سنگفرش کردند، به مرمت پلها و جادهها پرداختند، آبانبارها را تعمير کردند، کتابخانه واتيکان و موزهي کاپيتولين را بنياد نهادند، بيمارستانها را توسعه دادند، مؤسسات خيريه برپا داشتند، کليساهاي جديد ساختند و کليساهاي قديم را اصلاح کردند، شهر رم را با اصلاح کاخها و باغها زيبا ساختند، دانشگاه رم را از نو سامان بخشيدند، اومانيستها (23) را در احياي ادبيات و فلسفه و هنر پشتيباني کردند، نقاشان و پيکرتراشان و معماران را - که امروز آثارشان ميراث گرانقدر بشريت است - به کار گماشتند و در سايهي حمايت خود گرفتد». (24)اگر بخواهيم کارهاي عمراني، به خصوص کارهاي هنري که در زيباسازي شهرها تأثير داشته و ناشي از ايمان مردم به مسيحيت بوده - صرف نظر از آنچه را کليسا به اتکاي قدرت خود انجام داده - برشمريم نياز به فهرست بلندبالايي خواهيم داشت. همين قدر بايد و کافي است که گفته شود هم چنانکه نيکوکاران ايران باستان به اتکاي باور ديني زمينهاي خشک را با حفر قنات و انشعاب رود از رودخانهها آباد کردند و مسلمانان با عشق و ايمان مساجد بزرگ و زيبايي بنا شده و بر تزيينات آن افزودند و به نام دين و عشق به اسلام آثار هنري بزرگ خلق کردند، مؤمنان مسيحي اعم از معمار و مجسمهساز و بنا و حتي کارگر ساده در پيشبرد عمران و آبادي شهرها و دهکده تلاش فراوان از خود به خرج دادند و چون اين تلاشها بر پايهي اعتقاد قلبي استوار بود از هر گونه کمي و کاستي به دور بوده و تا امروز هم پابرجاست. تعليم و تربيت در گذشتههاي دور و گذشتههاي نه چندان فراموش شده و متصل به زمان ما، تعليم و تربيت و از آن جمله سودآموزي بر عهده مردان مذهبي بوده است. در ايران مکتب خانهها و مدارس علوم قديم عهدهدار آموزشهاي ابتدايي و عالي بودند که اين روش فعلا فقط در آموزش علوم ديني متداول است. تأمين کنندهي بودجهي اين گونه مدارس، مردم خيرانديش بودند که در مورد مدارس علوم ديني با پرداخت هدايا، نذور، سهم امام علي (عليهالسلام) و وقف مال، نيت خود را عملي ميساختند. همين امر موجب شد که هنگام استقرار نظام مشروطيت در ايران به وجود آمدن وزارتخانهها، ادارهي معارف، که بيان کننده آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالي فعلي بود، با اوقاف يک وزارتخانه را به نام «وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» تشکيل دهد. در غرب هم وضع به همين منوال بوده و کليسا و روحانيون عهدهدار کار تعليم و تربيت بودند و حتي کساني که در لباس روحاني وابسته به کليسا ميشدند، امکان داشت براي امرار معاش در سمت منشيگري نجبا و اشراف و مالکان بزرگ حقوق دريافت کنند. کتاب سرخ و سياه اثر استاندال به خوبي اوضاع اجتماعي آن روزگار و مشاغل روحانيان را در قالب يک زمان دلچسب بازگو ميکند: «هنگامي که در قرن ششم امواج تلاطم مهاجرت اقوام آرام گرفت چندين مدرسه غير کليسايي در ايتاليا به جا مانده بود. مابقي مدارس اکثرا اختصاص به تربيت راهبان و کشيشان نو آموزش داشت. مدتي) 500 تا 800 ميلادي) کليسا تمام توجه خويش را معطوف به تربيت روحاني کرد و انتقال معلومات غيرمذهبي را هرگز يکي از وظايف خود به حساب نياورد ولي بر اثر اصرار مداوم شارلماني بود که کليساهاي جامع، ديرها، کليساهاي محلي و راهبهخانهها به افتتاح مدارس براي تعليم عمومي پسران و دختران مبادرت ورزيدند. در بدو امر مدارس ديرها تقريبا تمامي اين بار گران را بر دوش ميکشيدند معمولا در دير يک سکولانتريور scholaeinterur (مدرسهي اندروني) وجود داشت که کارش دادن تعاليم ديني و تربيت نوچهها براي نيل به مقام کشيشي بود. و يک سکولااکستريور scholaeaxterur (مدرسهي بيروني) که ظاهرا بلاعوض به آموزش و پرورش پسران ميپرداخت.» (25) آموزش و پرورش که به هر صورت يکي از پايههاي تمدن بشري است، در غرب مسيحي شده تا اين اواخر به دست روحانيان اداره ميشد و حتي دانشگاهها هم با بودجهي کليسا و مردم به وجود ميآمد به کار خود ادامه ميداد. در انگلستان فرزندان خانوادههاي تنگدست از تحصيل بازميماندند. براي تحصيلات ابتدايي پسران و دختران همهي طبقات آموزشگاههاي خيريه رايگان تأسيس شده بود. (26).«گروهي دانشجوي تنگدست بينوا با ياري افراد نيکوکار با سازمانهاي خيريه و پارهاي همچون نيوتن، بااشتغال به کار، تحصيل ميکردند». (27)دختران در آموزشگاههاي ابتدايي روستايي و خيريه با خواندن، نوشتن، دوزندگي، بافندگي و ريسندگي آشنا ميشدند و اندکي حساب و تعليمات ديني بسيار ميآموختند. (28)يکي از دانشگاههاي بنام جهان دانشگاه آکسفورد در انگلستان است که در قرن دوازدهم از مدارس آنجا به وجود آمده و در سال 1209 ميلادي حدودا سه هزار دانشجو و معلم داشته است. در آکسفورد مانند پاريس و کيمبريج کالجها در آغاز کار به صورت خانههاي موقوفهاي براي دانشجويان بيبضاعت بودند. در همان آغاز اين مراکز هر کدام به صورت مدارسي درآمدند که در آن دانشجويان و معملمان حجرههايي داشتند و به تعليم و تعلم ميپرداختند و تا پايان قرن سيزدهم اين مجالس درس از نظر صوري و تربيتي از اجزاي متشکله دانشگاه شده بودند. در حدود سال 1260 ميلادي سرجان دبيليل از مردم اسکاتلند (پدر پادشان اسکاتلندي در 1292 (به عنوان کفارهي گناهي نامعلوم به تأسيس يک «خانه بيلبل» مبادرت ورزيد و براي نگاهداي پارهاي از دانشوران بيبضاعت که ايشان را سوکينها (ياران) ميناميدند هفتهاي هشت پنس) 8 دلار) مستمري معين کرد. سه سال بعد «والتر دو مرتن» ابتدا در محل مالدن و کلي پس از آن در آکسفورد «خانهي دانشوران مرتن» را تأسيس و وقف کرد تا هر قدر درآمد خانه مزبور اجازه دهد از اين قبيل دانشجويان مستحق پذيرايي کند. اين گونه درآمدها بارها بر اثر ترقي قيمت اراضي دو برابر ميشد چنانکه اسقف اعظم پکم در 1284 از اين شکايت داشت که «دانشوران فقير» مساعدههايي اضافي براي «يک زندگي راحت» دريافت ميکنند. به طور کلي علت ثروتمند شدن کالجهاي انگلستان تنها گرفتن حق عضويت براي دانشوران بيبضاعت و ساير تحف و هدايا و بلکه ترقي قيمت املاکي بود که از موقوفات اين مدارس محسوب ميشد». (29)در فرانسه هم دانشگاهها در ابتدا وابسته به کليسا بودند و حتي بالاتر از وابستگي، مشروعيت و رسميت خود را از کليسا ميگرفتند. مدارس کليسايي آن کشور از اوايل قرن يازدهم شهرت بينالمللي داشتند و همين مدارس رفته رفته به دانشگاه تبديل شدند. «تا آنجا که اطلاع داريم نخستين استاد مدرسهي کليساي جامع نتردام گيوم دوشامپو بود و بر اثر دروسي که در راهروهاي سرپوشيده نوتردام ميگفت نهضتي فکري به وجود آمد که حاصل آن پيدايش دانشگاه پاريس شد». (30). «در عالم معارف قرن دوازدهم پاريس، عنوان ماگيستر Magister يا استاد به کسي اطلاق ميشد که از صدر کليساي جامع نوتردام اجازه تدريس گرفته باشد. تا اين تاريخ، دانشگاه پاريس چنان بر شالودهي مدارس کليسايي شهر استوار شده و ترقي کرده بود که تشخيص منشأ اصلي آن غير ممکن بود. در واقع اولين عاملي که به اين دانشگاه وحدت بخشيد صدور اجازهي تدريس از مقام واحدي بود که همان صدر کليساي جامع نوتردام باشد». (31).اين رويه با صدور اجازهي نقل حديث و قرائت کتب حديث از شيخ براي تلميذ خود که هنوز هم در سلسله نقل احاديث اسلامي متداول ميباشد قابل مقايسه است. همچنين با صدور اجازهي اجتهاد از استاد براي شاگردي که بدين مرحله رسيده باشد و هم اکنون حوزههاي علمي ديني شيعه چنين اجازاتي را صادر ميکنند. يکي از منابع مهم تأمين هزينه دانشجوياني که در دانشگاههاي فرانسه به تحصيل مشغول بودند موقوفات و هداياي مردم نيکانديش بود چنانکه در جامعهي اسلامي و به خصوص ايران تأمين کنندهي هزينه مدارس علوم ديني، که در زمانهاي گذشته علوم ديگري چون نجوم، طبابت، رياضيات و تاريخ هم در آنها تدريس ميشد، موقوفات و هداياي مردم خيرانديش بود. «مهمانسراها يا اقامتگاههاي ديگري نيز از طرف فرقههاي رهبانان کليساها يا اشخاص خير داير شدند که هر کدام يا موقوفهها با بررسي از ممر عوايد ساليانهي خود از هزينهي زندگي دانشجويان ميکاستند. در 1275 ميلادي روبردوسوربن، کشيش نمازخانهي خصوصي سن لويي «خانهي سوربن» را وقف شانزده نفر از دانشجويان علوم الهي کرد. با وجوهي که لويي و جمعي ديگر از کيسهي فتوت خود بذل کردند جا براي عدهي زيادتري فراهم آمد و تعداد اين بورسها به سي و شش بالغ شد، از همين خانه بود که کالج سوربن به وجود آمد». (32)از مجموع اين گزارشها ميتوان چنين نتيجه گرفت که کليسا و باور ديني علاوه بر آنکه در حدي که آموزههاي ديني اجازه ميداد به آموزش و پرورش و اشاعهي علوم کمک کند با استفاده از پشتوانهي مالي که در اختيار داشت هزينهي تأسيس دانشگاهها و مدارس را عموما تأمين کرد و مردم نيکانديش هم به اتکاي باور ديني در اين راه سهم بسزايي بر عهده گرفتند. در قرون وسطي که تاريکي همه جا را فراگرفته بود و تا حدي کليسا هم در ايجاد چنين وضعيت سهم داشت، باز هم آموزههاي ديني بود که نگذاشت مشعل دانش و علم خاموش گردد و همين رونق کم و فروغ ناتوان بود که بعدها به صورت شعلهي فروزاني قرن هيجدهم و نوزدهم روشن ساخت و بشر توانست با خردگرايي خود - بعد از سرخوردگي که از مذهب پيدا کرده بود - دوباره به آموزشهاي صحيح مذهبي رو آورد و مشعل دانش را فراروي خود قرار داد و تمدن قعلي را رونق داد و هم چنان در حال توسعه و گسترش آن است. خلاصهي نقش کليسا و آموزههاي ديني را ميتوان در عبارات زير به خواننده ارائه کرد: راهبهها و زنان تارک دنيا قرنها معلم و مربي دختران بودند. اگر زبانهاي يوناني و لاتين در برابر سيل جهالت و ناداني از ميان نرفتند بدان جهت بود که راهبان، در همان حال که سبب نابودي بسياري از کتب ملل مشرک شدند، دستنويسهاي بيشماري را هم با نسخهبرداري از خطر فقدان و نابودي نجات دادند و با نوشتن و خواندن يواناي و لاتين اين دو زبان را زنده نگاه داشتند. در کتابخانههاي وابسته به کليسا در سناگال، فرلدا، مونته کاسينو و ديگر جاها بود که اومانيستها دورهي رنسانس بر آثار گرانبهاي تمدنهاي درخشاني که هرگز نام مسيح را نشنيده بودند دست يافتند. مدت هزار سال يعني از زمان قديس آمبروسيوس تا وولزي تمام دانشوران، آموزگاران، قضات، ديپلوماتها و وزراي ممالک اروپا باختري پروردهي مکتب کليسا بودند. در قرون تيرگي دولت متکي بر کليسا بود. (33).دستگيري از درماندگان منظور از درماندگان کساني هستند که بر اثر حوادث گوناگون چنانکه ميبايست نميتوانند در جامعه به زندگي خود ادامه دهند. بنابراين درماندگان ممکن است دانشمندان تحت آزار و شکنجه يا محکومان بيگناه، فقيران، بينوايان، راندهشدگان و مانند اينها باشند. نيکسرتان و خيرانديشان به اتکاي باور ديني در انديشهي اين گونه افراد به خصوص فقيران بوده و تدابيري را در اين زمينه اتخاذ کردهاند. گويا در اعصار پيشين همانند امروز بشر احتمال ميداده که بيگناهاني حتي در دادگاههاي رسمي محکوم به مجازات شوند که درخور آن نيستند و مطمئن بوده که افرادي بدون گناه مورد تجاوز و تعدي ظالمان و ستمگران قرار ميگرفتهاند. و کساني هم بر اثر خشم طبيعت يا ساير حوادث مستأصل و مشمئز ميشدند. بدين جهت، همچنان که بشر براي جلوگيري از هر بلايي تدبيري انديشيده براي اين گونه امور هم درصدد چارهجويي بوده تا راهي معقول بيابد. در تورات آمده است: «آنگاه موسي سه شهر به آن طرف اردن به سوي مشرق آفتاب جدا کرد تا قاتلي که همسايهي خود را نادانسته کشته باشد و پيشتر با وي بغض نداشته به آنها فرار کند و به يکي از اين شهرها فرار کرده زنده ماند».(34)نقل اين فراز از تورات براي نشان دادن احساس نياز بشر به پناهگاه بوده، گر چه ممکن ميبود اين پناهگاه همانند ديگر ابزار سودمند مورد سوءاستفاده هم قرار گيرد. بعدها نيز در جهان اسلام و مسيحيت بستهايي به وجود آمد و هم اکنون در عالم سياست پارهاي از اماکن، مانند محل تشکيل مجالس مقننه، داراي حرمت نسبي براي کساني که تحت آزار قرار گرفتهاند ميباشند و گاهي شنيده ميشود که فلان شخص يا فلان جمعيت در محلي تحصن کرده و حق خود را مطالبه ميکنند يا از آزار احتمالي که متوجه آنان است بدان محل پناه بردهاند. «کليسا در دوراني که بر اثر متانت کيش و عقيدهاش، فريبندگي و جادوي شعاير و مراسم دينيش، اخلاق نجيبانه و بزرگوارانه پيروانش، دليري و حميت و درستکاري اسقفانش، و عدالت گستري محکمههاي روحانيش جاي خالي حکومت امپراتور رم را ميگرفت و مرجع نظم و صلح دنياي مسيحيت در قرون تيرگي (حد 1079 - 524) ميشد، در اوج کمال اخلاقي و ترقي خود بود. اروپا رستاخيز تمدن را در مغرب زمين بعد از هجوم بربرها به ايتاليا، گل، بريتانيا و اسپانيا بيش از هر سازمان و مؤسسهاي به کليسا مديون است. (35)فراموش نميکنيم که در جهان اسلام وقتي حکومتها مباني دين را ناديده انگاشته و براي تصرف سرزمينهاي يکديگر به جان هم افتادند مساجد، و خانقاهها، بقاع متبرکه و خانه مقدسان، علما، متصرفه، عرفا و زاهدان بود که تا حدي مردم بينوا را از چنين هجومهايي در امان ميداشت، حتي هنوز پيرمرداني در جامعهي ايران هستند که خاطراتي از دورهي ناامني کشور دارند و براي ما نقل ميکنند که چون دزدان به روستا يا قلعه يا مزرعهاي حمله ميکردند آن دسته از مردم که به امامزادهاي پناه ميبردند حداقل جان خود را از دست راهزنان رهانيده بودند و دزدان براي چنين اماکني حرمت ويژه قائل بودند. در اروپاي قرون وسطي هم وضع تا حدي چنين بوده است هر کليسايي مخفيگاه افراد بود و اشخاصي که تحت تعقيب بودند حق داشتند در يکي از آنها آن قدر بنشينند تا آنکه غليان احساسات دنبالکنندگان فرونشيند و جاي خود را به تعقيب قانوني بسپارد. بيرون کشيدن اشخاص متحصن به عنف از کليساها يک نوع بيحرمتي به دستگاه روحاني بود که مرتکب را سزاوار کيفر ميساخت. (36)کليسا از محل درآمد خود و موقوفات سرپرستي افراد بيچيز و اطفال يتيم را عهدهدار ميشد، کاري که هم اکنون نيز متداول است. جهل و فقر دو دشمن بزرگ توسعهاند و مبارزهي با آنها هم چندان آسان نيست ولي مؤمنان، به خصوص وقتي از هدايت رهبري روشن و متقي برخوردار بودهاند با ايمان خود با اين هر دو بلا جدا مبارزه کرده و در توسعهي تمدن بشري سهم بسزايي به خويش اختصاص دادهاند. بلاي فقر که بر اثر عوامل مختلف در همه جوامع بروز ميکند و بدبختانه پي آمد آن مرگ است و به همين جهت درمان فوري را ميطلبد، جز از راه صرف مال علاجپذير نيست. از اين رو بسياري از مؤمنان و دينداران با اعتقاد ديني از ثروتي که بر اثر کار و تلاش خويش کسب کردهاند در خيلي از موارد درصدد جلوگيري از بروز چنين بلايي برآمده و پيآمدهاي فقر را بياثر کردهاند و از اين بالاتر با ايجاد زمينههاي مناسب از ايجاد فقر و جلوگيري از توسعهي آن تأسيساتي را ايجاد کردهاند. از جمله پيآمدهاي انقلاب صنعتي اروپا استفاده از کودکان در کارگاهها بوده و در همين زمان است که ميبينيم مقامات کليساهاي محلي که از هزينهي نگاهداري کودکان يتيم يا بيچيز ناراحت بودند با کمال ميل آنها را گاهي در گروههاي پنجاه نفري، هشتاد نفري يا صد نفري به صاحبان صنايع کرايه ميدادند. در مواردي چند، اين مقامات تصريح ميکردند که کارفرمايان بايد در برابر بيست طفل يک نفر ناقص العقل را هم بپذيرد. (37)اين گزارش که در مرحلهي نخست توجه ما را به بيانصافي مقامات کليسا جلب ميکند از وضع ناهنجار يتيمان و بيسرپرستان حکايت دارد که باز هم مقامات کليسا پيش از آنکه آنان را کرايه دهند در پناه خود گرفته و آنان را از مرگ نجات دادهاند. پيشتر به منابع مالي کليسا اشاره کرديم و اکنون ميگوييم در کشور فرانسه: «کليساي کاتوليک معتبرترين سازمان در کشور بود که درآمد بسياري را به خود اختصاص ميداد و اين درآمدها از نظر کليسا براي وظايف گوناگون آن در زمينهي ترويج زندگي خانوادگي، سازمان دادن آموزش و پرورش (قبل از 1764)، شکل دادن به کيفيات اخلاقي، حمايت از نظام اجتماعي، انجام امور خيريه، توجه از بيماران، دادن پناهگاه در صومعهها به صاحبان روحيههاي اهل تعمق يا غيرسياسي سرخورده از اغتشاش تودهها و ظلم و ستم دولت و القاي آميزهاي عاقلانه از ترس، اميد و تسليم به کساني که بر اثر نابرابري طبيعي افراد بشر به فقر و مشقت و اندوه محکوم شده بودند مورد نياز بود. (38).امروز ما در جهاني زندگي ميکنيم که بسياري از خلأها را سيستم حکومتي و تدابير اقتصادي و اجتماعي پر کرده است اما بايد به ياد بياوريم که در روزگاران گذشته همهي اين نيازها، که امروز با بيمه، کمک دولت، تعهدات بينالملل، وجدان عمومي بشر و... برطرف شده و باز هم بشر تلاش ميکند بدانها توسعه دهد، به وسيلهي مردم خيرانديش در همهي جوامع و عمدتا به خاطر آمرزش اخروي و زندگي جاوداني تا حدي برطرف ميشد و. در جهان غرب عمدتا کليسا بود که بر پايهي باور ديني عهدهدار اين گونه امور بود. باور ديني مردم چه در جهان مسيحيت و چه در جهان اسلام ميتواند وسيلهاي براي توسعه و ترقي جوامع و ملتها باشد. پی نوشت:1- (و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون) انبياء، آيهي 105. 2- (... ان الله لا يضيع اجر المحسنين...)، توبه، آيه 122. .3- ويل دورانت، درآمدي بر تاريخ تمدن، ناشر سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، تهران: 1368، ص 204. 4- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 4، ص 983. 5- جان بي ناس، تاريخ جامع اديان، ص 615. 6- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 17. 7- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 4. .8- تورات، سفر لاويان باب بيستم، بند يک تا چهار. .9- تورات، سفر لاويان باب بيست و هفتم، بند چهاردهم. 10- تورات، سفر لاويان خروج باب 35، بندهاي 4 و 20 و 21. 11- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 5. 12- ويل دورانت، همان، ج 10، ص 373. 13- خداوند همان ارباب و صاحب ده است که مردم آنجا را اداره ميکرده و هنگام لشکرکشي شاه يا هر حاکم متبوع خود سرباز فراهم ميساخته و از املاک خود حفاظت مينمود. 14- سرف يا رعيت کسي بوده که از خود زمين نداشته و در زمين متعلق به ديگري کار ميکرده و هر وقت صاحب ميخواسته او را اخراج يا همراه زمين به مالک ديگر واگذار ميکرده است. 15- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1030. 16- همان، ص 1031. .17- همان، ص 1032. 18- همان، ص 1032. 19- همان، ص 1032. 20- همان، ص 1030. 21- آيهي 57 سورهي آل عمران، حاکي از آن است که مسلمانان با اهل کتاب در عبوديت خداي يگانه و شرک نورزيدن به آن يکسانند و اين امر هدف همه پيامبران بوده است. همچنين در آيهي 285 سوره بقره است که ميان فرستادگان خدا تفاوتي (در امر رسالت) وجود ندارد. .22- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1012. .23- اومانيستها به کساني گفته ميشد که مطالعه فلسفه و ادبيات را براي انسان و خدمت به وي دنبال ميکردند و مناسبترين موضوع مطالعه و بررسي را خود انسان ميدانستند. آنان انديشه خود را ازدين متوجه فلسفه و از آسمان به زمين معطوف ميداشتند. 24- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 17. .25- ويل دورانت، همان، ج 4 ن، ص 1234. .26- ويل دورانت، همان، ج 9، ص 69. 27- ويل دورانت، همان، ج 9، ص 70. . 28- ويل دورانت، همان، ج 9، ص 70. .29- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1249 - 124. .30- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1242. 31- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1243. 32- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1245. .33- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 6. 34- تورات، سفر تثنيه باب چهارم بند 41 و 42. .35- ويل دورانت، همان، ج 6، ص 6. .36- ويل دورانت، همان، ج 4، ص 1012. .37- ويل دورانت، همان، ج 10، ص 919. .38- ويل دورانت، همان، ج 10، ص 1221. منبع: ميراث جاويدان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]
صفحات پیشنهادی
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي-نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي نويسنده: محمد جعفري هرندي مقدمه عضو هيأت علمي دانشگاه ...
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي-نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي نويسنده: محمد جعفري هرندي مقدمه عضو هيأت علمي دانشگاه ...
نقش وقف در تعميق فرهنگ ديني، اجتماعي و اقتصادي
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي وقتي ميخواهيم از نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورها عموما و کشورهاي و کشورهاي غربي خصوصا بحث ...
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي وقتي ميخواهيم از نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورها عموما و کشورهاي و کشورهاي غربي خصوصا بحث ...
اداره اوقاف و امور خيريه ناحيه شش شيراز مستقل شد
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي-نقش وقف و بنيادهاي خيريه ... رفته رفته مسيحيت با تشکيلاتي مستقل از يهوديت در آن سرزمين توسعه يافت تا ...
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي-نقش وقف و بنيادهاي خيريه ... رفته رفته مسيحيت با تشکيلاتي مستقل از يهوديت در آن سرزمين توسعه يافت تا ...
نمازخانه هاي دانشگاههاي آزاد كشور توسعه مي بايد
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي نويسنده: محمد جعفري هرندي مقدمه عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي شهر ريوقتي ميخواهيم از نقش وقف و بنيادهاي .
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي نويسنده: محمد جعفري هرندي مقدمه عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي شهر ريوقتي ميخواهيم از نقش وقف و بنيادهاي .
نقش دولت در محدود ساختن «حاکميت ارادهي واقفان» در حقوق فرانسه
نقش دولت در محدود ساختن «حاکميت ارادهي واقفان» در حقوق فرانسه-نقش دولت در محدود ساختن ... علت مداخلهي دولت در وقف که نهاد حقوق خصوصي است، چيست؟ .... بنيادي براي شهروندان: راهکارهاي بنيادهاي خيريه و موقوفه در توسعهي کشورهاي غربي، روزنامهي ...
نقش دولت در محدود ساختن «حاکميت ارادهي واقفان» در حقوق فرانسه-نقش دولت در محدود ساختن ... علت مداخلهي دولت در وقف که نهاد حقوق خصوصي است، چيست؟ .... بنيادي براي شهروندان: راهکارهاي بنيادهاي خيريه و موقوفه در توسعهي کشورهاي غربي، روزنامهي ...
مراکز علمي و آموزشي و رابطه آنها با نهاد وقف
از جمله اين شواهد عيني، رشد روز افزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمانان است (1)و .... علمامروزه در زبان پارسي و عربي کلمهي علم به دو معناي متفاوت به کار برده .... نقشهاي پنهان وقفهاي علمي و آموزشي در توسعهي علمي و آموزشي مستقيما با روش کمي ...
از جمله اين شواهد عيني، رشد روز افزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمانان است (1)و .... علمامروزه در زبان پارسي و عربي کلمهي علم به دو معناي متفاوت به کار برده .... نقشهاي پنهان وقفهاي علمي و آموزشي در توسعهي علمي و آموزشي مستقيما با روش کمي ...
بنيادها و مؤسسات خيريه غير وقفي در ايران
با توسعهي قلمرو فعاليت و وظايف دولت در تأمين بهداشت و درمان و ترويج آموزش و ارائهي ... هماکنون در اکثر کشورهاي غربي و شرقي، اقدام به بازنگري در نقش و عملکرد دولت ... و آثار جمعيتها و بنيادهاي خيريه در کشورهاي اسلامي در دسترس است فاقد جنبهي ... گزيدهاي از تاريخ وقف در ايران تاريخ وقف و امور خيريه در ايران به پيش از اسلام ...
با توسعهي قلمرو فعاليت و وظايف دولت در تأمين بهداشت و درمان و ترويج آموزش و ارائهي ... هماکنون در اکثر کشورهاي غربي و شرقي، اقدام به بازنگري در نقش و عملکرد دولت ... و آثار جمعيتها و بنيادهاي خيريه در کشورهاي اسلامي در دسترس است فاقد جنبهي ... گزيدهاي از تاريخ وقف در ايران تاريخ وقف و امور خيريه در ايران به پيش از اسلام ...
دانشگاه آزاد وقف شد تا در امان بماند
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي اين کليسا از سال 150 تا 1054 رو به توسعه نهاد و با فراز و نشيبهايي روبرو شد که بت ... آن را چه خوب و چه بد ...
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي اين کليسا از سال 150 تا 1054 رو به توسعه نهاد و با فراز و نشيبهايي روبرو شد که بت ... آن را چه خوب و چه بد ...
مطالبه ارثيه 285 سال بعد از مرگ!
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي زيرا تضمين نهايي آدمي است دربارهي زندگي و تنها حربهي دفاعي او در برابر مرگ. ... پس از آن بين سالهاي 50 تا ...
نقش وقف و بنيادهاي خيريه در توسعهي کشورهاي غربي زيرا تضمين نهايي آدمي است دربارهي زندگي و تنها حربهي دفاعي او در برابر مرگ. ... پس از آن بين سالهاي 50 تا ...
مروري بر وضعيت وقف در جهان اسلام
وي همچنين مدت دو سال، رياست مؤسسه آموزش و تحقيقات اسلامي بانک توسعهي ... وقف به اجمال، به صورت موردي وضعيت وقف در برخي کشورهاي عربي و شمال امريکا را گوشزد ميکند. ... نهاد وقف در سدههاي مياني اسلام نقش اساسي و محوري ايفا ميکرده و شايسته است ... بر خلاف بنيادهاي خيريهي امريکايي که صرفا در جهت اهداف ديني يا خيرخواهانه ...
وي همچنين مدت دو سال، رياست مؤسسه آموزش و تحقيقات اسلامي بانک توسعهي ... وقف به اجمال، به صورت موردي وضعيت وقف در برخي کشورهاي عربي و شمال امريکا را گوشزد ميکند. ... نهاد وقف در سدههاي مياني اسلام نقش اساسي و محوري ايفا ميکرده و شايسته است ... بر خلاف بنيادهاي خيريهي امريکايي که صرفا در جهت اهداف ديني يا خيرخواهانه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها