تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833479898
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2)
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سفره رنگین معاویهعلل تنهایی سیدالشهدا(2)
در شماره قبل، علل تنهای امام حسین(علیهالسلام) را در شرایط جبهه یزیدیان و شرایط جبهه امام حسین(علیهالسلام) و ایجاد شبههها و فتنهها بررسی کردیم که در این مطلب برخی دیگر از علل تنهایی حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) را بررسی مینماییم. ب ـ جعل شخصیت در مقابل اهل بیت(علیهمالسلام): بعد از این كه جلوی نشر فضایل اهل بیت را گرفتند، كمكم شروع به جعل شخصیت و شخصیت علیالبدل كردند، كه در دنیای سیاست كار رایجی است؛ لذا در مقابل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) كه صاحب فضایل است، برای دیگران جعل فضیلت كردند. معاویه دو كار انجام داد: اول، این كه احدی حق ندارد نقل حدیث در فضایل علی و اهل بیت كند، اگر كرد او را بكشید. دوم، به استاندارانش دستور داد برای عثمان و شیخین فضیلت نقل كنید. كار جعل فضایل به حدی رایج شد كه خود معاویه گفت: بس است. جعلیاتی مثل: مَثَل اصحاب من، مَثَل ستارگان آسمان است، به هر كدام اقتدا كنید، هدایت میشوید. حال آن كه خوب بودن همه صحابه، خلاف صریح قرآن است، چون قرآن میگوید: داخل صحابه منافقان زیادی وجود داشت. یا این كه علی جوان است، علی خشن است، دیگران اهل عطوفت هستند. فضایلی كه همهاش دروغ است. برای این كه معلوم شود واقعاً اهل عطوفت نبودند، جریان "رده" را مطالعه كنید؛ هر كس، با خلیفه اول مخالفت كرد به اسم مرتد كشته شد؛ بله عدهای سر به ارتداد برداشتند؛ چون عدهای «یدخلون فی دین الله أفواجاً» بودند و دین در قلب آنها نرفته بود؛ لذا عدهای از اینها مرتد شدند، ولی خود اهل سنت نوشتهاند كه هر كس سر بر میداشت و با خلیفه مخالفت میكرد به اسم ارتداد، او را میكشتند به طوری كه فضاحت بعضی از این لشكركشیها مثل جریان مالك بن نمیره آشكار شد. معاویه دو كار انجام داد: اول، این كه احدی حق ندارد نقل حدیث در فضایل علی و اهل بیت كند، اگر كرد او را بكشید. دوم، به استاندارانش دستور داد برای عثمان و شیخین فضیلت نقل كنید. كار جعل فضایل به حدی رایج شد كه خود معاویه گفت: بس است. جعلیاتی مثل: مَثَل اصحاب من، مَثَل ستارگان آسمان است، به هر كدام اقتدا كنید، هدایت میشوید. این جریانات و امثال آن نشان میدهد كه اینها هیچ عطوفتی نداشتند، با همه این جریانات حضرت علی (علیهالسلام) را متهم به خشونت میكردند، به هر حال از این دست شبهات در تاریخ فراوان است، ولیّ خدای متعال خواسته همه این فضیلتهای جعلی برای اهل بصیرت روشن شود. یكی از لطایف كار این است كه جعلی بودن این فضایل با قرائن متعددی معلوم است. یكی از قرائن این است، دقیقاً مانند فضایلی كه برای اهل بیت حقیقت دارد برای دیگران جعل كردهاند. هر چه درباره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، عین همان را نقل كردند، لااقل یك فضیلت دیگر میگفتند.ج ـ تحریف در معنای دین و مسلمان بودن: این شبهات در حقیقت، تحریف در معنی دین و مسلمان بودن است، غافل از این كه حقیقت دین چیزی جز تسلیم بودن در مقابل خدای متعال نیست: «إن الدّین عندالله الإسلام»(1) و این تسلیم بودن زمانی ثبوت پیدا میكند كه در مقابل ولیّ خدا تسلیم باشیم. "قل إن كنتم تحبون الله فاتّبعونی یحببكم الله و یغفر لكم ذنوبكم و الله غفورٌ رحیمٌ."(2) تولّی به ولی خدا گوهر دین و باقی مسائل، آداب ظاهری دین است. اینها در معنای دینداری تحریف كردند، تحریفهایی كه تاكنون ادامه دارد.یك نگاه این است كه دین همین آداب است هر كس بیشتر نماز بخواند مقدستر است. نگاه دیگر كه تدریجاً شكل گرفت و هم اكنون وجود دارد این است كه، دین یك مشت تجارب باطنی و به قول امروزیها تجارب قدسی، تأملات، رازدانی، رمزدانی، ریاضیتكشی، حالات و مقامات باطنی است و رسیدن به اینها هم یك آداب و فرمولهایی دارد، اگر به آن عمل كنی به نتیجه میرسی، لذا اهل سنت كتابهایی دارند به نام منازل الفلان، خیال میكنند پلكان است، اگر رفتی به خدا میرسی. البته همه این حرفها مطلقاً باطل نیست، ولی این تحریفی است كه پیدا شده كمكم به جایی رسیده كه رسیدن به خدا، فرمول پیدا كرده است.در این وسط ولیّ خدا چه میشود؟ این همان ظهور «حسبنا كتاب الله» است. درباره امور اجتماعی نیز برخی میگویند: اولاً امور ظاهری است خیلی اعتبار ندارد، ثانیاً ربط به دین ندارد، باید خود مردم آن را سامان دهند.سیدالشهدا(علیهالسلام) طبق بعضی از نقلهایی كه شده در بین راه مكرر خطبه خواندند و هشدار دادند، عدهای هم پراكنده شدند، هر چه مخاطرات شدیدتر میشد عده بیشتری میرفتند، حتی حضرت در شب آخر نیز فرمودند: بروید. البته مورخان نوشتهاند در آن شب با این كه حضرت بیعت را از آنها برداشتند، كسی نرفت همگی التماس كردند و ماندند.این تفكّرات كه از صدر اسلام شروع گردید، باعث كارگر شدن فتنهها و تنها شدن ولیّ خدا شد. از زمانی كه دینداری، فقط رمزدانی و نماز و روزه شد و همه صحابه عادل و محترم شدند، كمكم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) یك طرف واقع شد و طلحه و زبیر در طرف دیگر. چون هر دو طرف صحابی هستند؛ لذا فتنه اثر خودش را گذاشت. وقتی كه طلحه و زبیر پرچم بلند كردند مردم زیر آن جمع شدند و معاویه هم خال المؤمنین(3) شد و الّا حضرت علی كجا و معاویه كجا؟ از حضرت علی(علیهالسلام) نقل شده است كه فرمودند: «مرا روزگار اینقدر پایین آورد كه كنار معاویه گذاشت، تا جایی كه گفتند: علی و معاویه.» معاویه كسی است كه تا فتح مكه، هم خودش و هم، پدرش بتپرست بودند، بعد از فتح هم به زور اسلام آوردند لذا جزو طلقا(آزاد شدگان به دست حضرت) هستند، یعنی در حقیقت برده بودند، اما حضرت علی(علیهالسلام) اول مؤمن است، كسی است كه در بدو تولد قرآن خوانده است. مجاهدات و بتشكنی و سایر فضایل نامتناهی حضرت، كه دیگر جای خود دارد.باید تذكر داد كه ما نگران فتنههای دشمن نیستیم، فتنههایی مانند ماهواره، فیلم، ویدئو، رمان و … این فتنهها نمیتوانند در فضای روشن، كاری بكنند. در سال 1357 از این فتنهها بسیار داشتیم ولی امام خمینی(ره) باذن الله ـ تبارك و تعالی ـ در دل فتنهها جوانان را نجات دادند و به مقام شهادت رساندند؛ مهم شبههها هستند، شبهاتی مثل این كه؛ اصلاً دین، حكومت و سیاست ندارد(دین حداقل)، برای تفسیر دین، روحانیت لازم نیست، دین طبقه مفسّر ندارد، هر كس هر طوری فهمید، بالنسبه حق است (تكثّرگرایی)، و ... .اگر این شبههها گرفت، فتنه به راحتی كارگر شده، هر كس صدا بلند كرد دورش جمع میشوند؛ لذا این دو در كنار هم كار میكنند. اگر در تاریخ جریان فتنهها و شبههها را تأمل كنیم به همین نتایج خواهیم رسید. سیدالشهدا(علیهالسلام) نیز به همین شكل تنها شدند. مردم طوری پراكنده شدند كه احكام فقهی خود را نیز از سیدالشهدا(علیهالسلام) نمیپرسیدند با این كه، حضرت سبط پیامبر، صحابی و … بودند (حالا فضایلی كه شیعه نقل میكند، بماند) بنابراین، شبههها و فتنهها یكی از عوامل مهم تنهایی حضرت بود و این دو در یك شب درست نمیشوند؛ بلكه یك برنامهریزی تاریخی پشتیبان قضیه بود. لذا همین كه حضرت را به عنوان «وتر موتور» سلام میدهید، بلافاصله یك امت را لعن میكنید. «فلعن الله امّةً أسّست أساس الظّلم و الجور علیكم أهل البیت» بدین معنی كه حضرت با یك امت تاریخی رو به رو هستند، نه فقط با ابن زیاد و یزید.وقتی كه طلحه و زبیر پرچم بلند كردند مردم زیر آن جمع شدند و معاویه هم خال المؤمنین شد و الّا حضرت علی كجا و معاویه كجا؟ از حضرت علی(علیهالسلام) نقل شده است كه فرمودند: «مرا روزگار اینقدر پایین آورد كه كنار معاویه گذاشت، تا جایی كه گفتند: علی و معاویه.» د ـ بالا بودن هدف در دستگاه اولیای الهی: یكی دیگر از عوامل تنهایی ولیّ خدا این است كه در كار اولیای خدا هدف، خیلی بالاتر از آن است كه اهل دنیا تعقیب میكنند. هدفی را كه سیدالشهدا(علیهالسلام) تعقیب میكنند این نیست كه انسانها را به رفاه و عیش دنیا یا حتی به آن چیزی كه توسعه مادی و تكامل مادی نامیده میشود، برساند؛ اگر هدف اینها بود خیلی زود انسانها همراه میشدند؛ تأمین شهوات و ارضای غرایز مردم، هدف اصلی نیست، اگرچه نیاز مادی مردم در حكومت دینی و در جامعهای كه بر محور اولیای خدا شكل میگیرد به بهترین وجه و در شكل معقول تأمین میشود ولی هدف برتر از رفاه و امنیت مادی و حتی برتر از آزادی مطلوب تمدنهای مادی و بالاتر از توسعهای كه آنها تعقیب میكنند، است. لذا هیچ كدام از اولیای الهی در آغاز دعوتشان به رفاه دنیا دعوت نكردند، با این كه نوعاً بعثتشان در جوامعی بود كه وضعیت مادی بسیاری از آنها، وضعیت مناسبی نبوده است. نمونهاش جامعه نبی مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله) كه از نظر امنیت و رفاه خیلی عقب افتاده بودند. ولی حضرت در بدو بعثت نفرمودند: ای مردم وضعتان بد است، دور هم جمع شوید، زندگیتان را سامان دهید، امنیّت اجتماعی برای خودتان ایجاد كنید، بلكه فرمودند: «قولوا لا إله إلّا الله تفلحوا» و بلافاصله دعوت به معاد كردند، دعوتی كه برای انبیا بسیار سنگین تمام میشد، لذا در جوامعی كه ادراكشان ضعیف و تعلّقشان به دنیا شدید بود، به علت دعوت به معاد و این كه بعد از مردن، زنده شدنی هست، متهم به جنون میشدند. این جریان در آیات متعددی از قرآن آمده است. با همه این زحمات، شروع دعوتشان از اینجا بود؛ چرا؟ به دلیل این كه میخواهند انسان را به مقام توحید، زهد، یقین و رضا برسانند. این هدف بدون یقین به آخرت، بدون وقتی هدف رفیع شد طبیعی است كه همراهان واقعی دیرتر و كمتر پیدا میشوند، چون همه برای آن هدفهای رفیع آماده نیستند و همت ندارند. ایمان به الله ممكن نیست. ه ـ نبود فریب و تزویر در منطق اولیای الهی: از جمله عوامل تنهایی اولیای خدا این است كه نمیخواهند با هر قیمتی که شده ـ ولو با حیله و تزویر ـ مردم را به سمت خود بكشانند و به هدف برسانند، میخواهند اگر مردم واقعاً میآیند,، از سر بصیرت و آگاهی و فهم باشد، چون فقط این نوع آمدن به طرف خدای متعال درست است. «و هدیناه النّجدین» (4) طوری مدیریت و رهبری میكنند كه حق و باطل روشن شده، مردم وقتی میخواهند تصمیم بگیرند با بصیرت و آگاهی تصمیم بگیرند. لذا اگر موارد زیادی در حكومت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) یا در كلّ برخورد اولیای الهی میبینید كه ظاهراً چرا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به طلحه و زبیر اجازه دادند از مدینه خارج شوند؟ گفتند: میخواهیم عمره برویم، حضرت فرمودند: میخواهند بروند مكر بكنند، دنبال فتنه هستند. معاویه كسی است كه تا فتح مكه، هم خودش و هم، پدرش بتپرست بودند، بعد از فتح هم به زور اسلام آوردند لذا جزو طلقا(آزاد شدگان به دست حضرت) هستند، یعنی در حقیقت برده بودند، اما حضرت علی(علیهالسلام) اول مؤمن است، كسی است كه در بدو تولد قرآن خوانده است. مجاهدات و بتشكنی و سایر فضایل نامتناهی حضرت، كه دیگر جای خود دارد.حضرت با این كه میدانست؛ جلوی آنها را نگرفت. یا میدانستند امشب بنا است ابن ملجم حضرت را ترور كند ولی مانع نشدند؟ مسلم بن عقیل(علیهالسلام) میدانست ابن زیاد داخل خانه آمده ولی ترورش نكرد! و داستانهای متعدد دیگر. معلوم میشود ترور و فریب، مشكلی را حل نمیكند، اگر بنا است مردم به بصیرت برسند باید طوری عمل كرد كه حق و باطل روشن شود و مردم انتخاب كرده، قدرت اختیار حق و باطل معلوم شود تا تكلیف و رشد معنیدار شود. لذا سیدالشهدا(علیهالسلام) طبق بعضی از نقلهایی كه شده در بین راه مكرر خطبه خواندند و هشدار دادند، عدهای هم پراكنده شدند، هر چه مخاطرات شدیدتر میشد عده بیشتری میرفتند، حتی حضرت در شب آخر نیز فرمودند: بروید. البته مورخان نوشتهاند در آن شب با این كه حضرت بیعت را از آنها برداشتند، كسی نرفت همگی التماس كردند و ماندند.در حكومت دینی هدف این نیست كه به هر قیمتی شده ـ ولو با دروغ و تزویر ـ مردم را نگه داریم؛ بلكه هدف روشن شدن حق و باطل است. به طوری كه حجّت تمام شود و بر سر ایمان انسانها مانعی وجود نداشته باشد، برای رسیدن به این هدف شیاطین و فتنهها لازمند؛ لذا خداوند متعال در قرآن به پیامبرش میفرمایند: «و كذلك جعلنا لكلّ نبیٍّ عدوّاً شیاطین الإنس و الجنّ»؛ برای هر پیامبری دشمن قرار دادیم، اعم از شیاطین انسی و جنی، كه الهاماتی نیز در بین خود دارند؛ «یوحی بعضهم إلی بعضٍ زخرف القول غروراً»(5)؛ حرفهایی كه زخرف القول یعنی با ظاهر فریب و خوش ظاهر است، بین خودشان رد و بدل میكنند. بعد خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: «و لو شاء ربّك ما فعلوه»؛ اگر خداوند متعال میخواست، نمیتوانستند چنین كارهایی انجام دهند؛ یعنی خداوند متعال محكوم آنها نبوده، در مقابل فتنه آنها، دست خدا بسته نیست.بنابراین؛ با توجه به این هدف، بنا نیست مردم با تبلیغات دروغ و به هر قیمتی كه شده,، جمع شوند. لذا خود این مسئله موجب پراكندگی عده زیادی شد. حضرت در این مسافرت با هر وعده و وعیدی، مثل رسیدن به قدرت و غنایم و ... مردم را جمع نكردند، برعكس در میان راه، مكرّر هشدار دادند كه پایان این راه مخاطرهانگیز؛ حكومت و قدرت نیست، بلكه پایانش شهادت است و هر كس میخواهد برگردد. این یكی از علل تنهایی سیّدالشّهدا(علیهالسلام) بود و اصولاً یكی از مشكلاتی كه بر سر راه حكومت دینی وجود دارد، همین است. و ـ رنگینتر بودن سفره جبهه مقابل: دیگر این كه؛ وسوسهها خیلی زیاد است، زیرا معمولاً پول، قدرت، ثروت و مظاهر دنیا در آن طرف است، سفره معاویه رنگینتر است. در حالی كه سفره امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هیچ وقت مثل سفره معاویه نیست. آنها به هر قیمتی كه شده میخواهند مردم را جمع كنند، سران اقوام را با پول و وعده و وعید بر اساس انگیزههای مادی جمع میكردند. ولی حضرت نمیخواست لشكرش بر اساس انگیزههای مادی پر شود؛ بلكه میخواست آنهایی كه در ركابش شمشیر میزنند، این جنگ عامل بلوغ و رشد آنها شود؛ لذا حضرت علی(علیهالسلام) در جنگ صفین حكمیت را تا آخرین لحظه نپذیرفتند، بعد هم كه قرآن بر سر نیزه رفت، قبول نكردند تا این كه حكمیت تحمیل شد، به حسب ظاهر اگر یك سیاستمدار بود، یك قدم به جلو میگذاشت و حكمیت را میپذیرفت تا لااقل حكم را خودش تعیین كند، تا ابوموسی اشعری حَكم نشود، ولی حضرت این كار را نكرد؛ زیرا بناست صفوف از هم جدا شوند و تقدیر ولیّ خدا در این جریان نقش دارد.پینوشتها:1. سوره آل عمران، آیه 19.2. سوره آل عمران، آیه 31.3. چون خواهرش یكی از همسران پیامبر بود. ازدواج با كسانی كه اگر دنیا را قبالهاش كنید، و به یكی از محببین حضرت بدهید قبول نمیكند، ولی حضرت به علت مصالح سیاسی اسلام، هم دختر به آنها دادهاند و هم گرفتهاند.4. سوره بلد، آیه 10؛ انسان را به راه خیر و شر هدایت كردیم.5. سوره انعام، آیه 112.سید محمد مهدی میرباقریگروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]
صفحات پیشنهادی
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2)
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2)-سفره رنگین معاویهعلل تنهایی سیدالشهدا(2)در شماره قبل، علل تنهای امام حسین(علیهالسلام) را در شرایط جبهه یزیدیان و ...
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2)-سفره رنگین معاویهعلل تنهایی سیدالشهدا(2)در شماره قبل، علل تنهای امام حسین(علیهالسلام) را در شرایط جبهه یزیدیان و ...
قرآن و انگیزهی بعثت
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2) حال آن كه خوب بودن همه صحابه، خلاف صریح قرآن است، چون قرآن میگوید: داخل صحابه .... ولی حضرت در بدو بعثت نفرمودند: ای ...
سفره رنگین معاویه(علل تنهایی سیدالشهدا2) حال آن كه خوب بودن همه صحابه، خلاف صریح قرآن است، چون قرآن میگوید: داخل صحابه .... ولی حضرت در بدو بعثت نفرمودند: ای ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها