واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تافته های جدابافته (4)

اشاره:سخن در شان نزول آیتی از قرآن بود که چون تاج افتخار بر سر امامان معصوم می درخشد، اما مع الاسف برخی از دانشمندان و مفسران سنی مذهب، دانسته یا نادانسته، این حقیقت را کتمان و بعضا شأن نزولهای ناسازگار دیگری را برای آن برشمرده اند، برای روشن شدن حقیقت مطلب در شماره های گذشته، ضمن گزارش دیدگاه اهل سنت را پیرامون این آیه به تبیین دلایل بطلان آنها پرداخته و در مجال حاضر که قسمت پایانی این سلسله نوشتار است، از آنچه طرح شد نتیجه گیری می کنیم: اگر همه روایات مربوط به شأن نزول آیه تطهیر را یك جا گرد آورده، دسته بندی كنیم، حاصل را می توان در سه عنوان ذیل خلاصه كرد: 1ـ بیشترین روایات این باب از ام سلمه، همسر بارفای پیامبر (ص) ، نقل شده است كه جملگی بیانگر نزول خاص نزول خاص آیه در خانه او و در شأن پنج تن آل عبا است . 2ـ برخی روایات بر این نكته اصرار دارد كه آیه درغیر خانه ام سلمة نازل گردید، گر چه نزول آن به اهل بیت (ع) اختصاص دارد . مانند روایتی كه از زینب ، یكی از همسران پیامبر (ص) نقل گردیده است [1] . 3ـ پاره ای روایات از اشخاصی نظیر عكرمه و عروه نقل شده است،حاكی از نزول عام آیه كه شامل زنان پیامبر (ص) هم می شود. اگر روایات مربوط به شأن نزول خاص آیه تطهیر تنها در متون روایی شیعه بود، شاید ادعای برخی بزرگان اهل سنت تا حدودی پذیرفتنی و قابل قبول بود. اما باید توجه داشت آنچه از صاحبان اندیشه و قلم اهل تسنن در این باب نقل شده است، قطعاً كمتر از منقولات شیعه نبوده، بلكه حتی تعدادی از آنان به صحت این احادیث تصریح كرده اند. با توجه به آنچه اشاره شد می توان گفت : روایات قمس دوم گر چه از اعتبار چندانی برخوردار نیست، اما با احادیث نوع اول تضاد اساسی ندارد و می توان با معیارهای درایة الحدیث میان آنها جمع و سازش برقرار كرد. اما احادیث نوع سوم به دلایلی كه ذیلاً به اختصار اشاره می شود، تاب مقاومت در برابر روایات دسته اول را نداشته باید دور انداخته شود: یك ـ احادیث نوع اول از نظر كمیت و تعداد در حدی است كه روایات قسم سوم را یارای ایستادگی در برابر آن نیست . دو ـ آنچه در قسم اول نقل گردید، عمدتاً از اشخاصی موثق و قابل اطمینان است، به گونه ای كه احتمال جعل و وضع، یا تصحیف و تحریف در آن بسیار ضعیف است . به خلاف روایات قسم سوم كه معمولاً از اشخاصی است كه به دشمنی با اهل بیت (ع) و بغض علی (ع) یا به كذب و جعل متهم اند. سه ـ بسیاری از روایات نوع سوم بر اساس ذوق و سلیقه فردی یا اجتهاد شخصی راوی است؛ در حالی كه در احادیث قسم اول، راوی خود شاهد ماجرا و حاضر در زمان نزول ایه بوده است. چهارـ اگر واقعاً نزول آیه عام بود، چرا در هیچ موردی در تاریخ نیامده است كه همسران پیامبر (ص) در حوادث و ماجراهای تلخ و ناگوار بسیاری كه پس از رحلت پیامبر (ص) پیش آمد، حتی در یك مورد بدان احتجاج باشند؟ یا لااقل با اشاره ای به این واقعه ، در صدد توجیه اعمال خود برآمده، رفتار خویش را منتسب به فرموده پیامبر(ص) كنند؟ پنج ـ اگر نزول آیه در شأن زنان پیامبر هم بوده است، آیا برای درخواست ام سلمه كه شیعه و سنی آن را نقل كرده اند، هیچ توجیهی باقی می ماند؟ آیا ام سلمه نمیدانست كه مشمول آیه قرار گرفته است و از پیامبر (ص) درخواست كرد كه او را در زمره آنان جای دهد، ولی آن حضرت چنین نكرد؟ شش ـ اگر با ملاك ها و معیارهای درایة الحدیث یا علم رجال به بررسی احادیث این باب و راویان آن بپردازیم، جای این پرسش باقی است كه آیا روایات عكرمه یا عروه با آن سابقه ای كه در دشمنی با هل بیت (ع) داشتند، در درجه اول اهمیت قرار دارد یا احادیث منقول از ام سلمة و ابن عباس كه هر دو از بهترین اصحاب پیامبر (ص) بودند؟ هفت ـ اگر روایات مربوط به شأن نزول خاص آیه تطهیر تنها در متون روایی شیعه بود، شاید ادعای برخی بزرگان اهل سنت تا حدودی پذیرفتنی و قابل قبول بود. اما باید توجه داشت آنچه از صاحبان اندیشه و قلم اهل تسنن در این باب نقل شده است، قطعاً كمتر از منقولات شیعه نبوده، بلكه حتی تعدادی از آنان به صحت این احادیث تصریح كرده اند. چنانكه ترمذی پس از نقل نزول خاص آیه می نویسد:« هذا حدیث حسن صیحیح و هو أحسن شیء روی فی هذالباب » [2] . و حاكم نیشابوری پس از نقل شأن نزول مذكور از عایشه می نویسد: « هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین» [3] با توجه به دلایل اجمالی فوق است كه می توان با قاطعیت تمام گفت: آنچه در نزول عام آیه، روایت شده است، به هیچ وجه با واقعیت سازگاری نداشته، بدون تردید دنبال كننده همان سیاستی است كه موجبات خانه نشین شدن اهل بیت را فراهم ساخت و آنها را حقه خویش محروم نمود. واقعیت غیر قابل انكار آن است كه آیه تطهیر سبب نزولی خاص داشته و تنها در شأن پنج نفری نازل گردید كه در زیر یك عبا گرد آمده بودند و آنها عبارت بودند از : پیامبر گرامی اسلام (ص) ، حضرت علی (ع) ، حضرت فاطمه (ع) ، حضرت امام حسن و امام حسین (ع). __________________[1] چهره های درخشان، ص 38. [2] سنن ترمذی، ج 5، ص 361؛ به نقل از تفسیر آیة المودة ، ص 104. [3] مستدرك، ج 3، ص 147؛ به نقل از فضائل الخسمة من الصحاح الستة، ج1، ص 214.نویسنده : دكتر نادعلی عاشوریتنظیم: شکوری_کارشناس بخش قرآن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]