واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اشك چشم ، یعنی خدا اذن دادهاند!
آنچه می خوانید بیانات و توصیههای حکیمانه عارف واصل و فقیه عالیقدر مرحوم آیتالله بهجت است که در مورد عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) ایراد شده است:آقایانی كه به شغل مدّاحی اهلبیت مبتلا هستند و به ذكر فضایل و مصائب آن بزرگواران میپردازند، باید بدانند كه در چه موقعیّتی هستند و چه چیزی را دارند انجام میدهند و برای چه دارند این كار را میكنند.باید بدانند همان مودّت فیالْقُربی كه در قرآن است پیاده میكنند، خواه ذكر فضایل اهلبیت (ع) باشد و یا ذكر مصایب آنان، همه اجر رسالت را ادا كردن، و مردم را بر قرآن تثبیتكردن است؛ زیرا در قرآن آمده است كه إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی.اگر كسی بگوید ما قرآن را میخواهیم، ولی با اهلبیت كاری نداریم و حَسْبنُا كِتابُ اللّهِ، ما میگوییم: آیا همان كتابالله كه در آن «إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» هست، آن را میگویید؟ آیا میشود گفت كاری به اهلبیت نداریم؟كتاباللّهی كه در آن میگوید: «أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ و أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی» آن را میگویی؟ آیا این بدون اكمال، بدون ولایت اهلبیت میشود؟آن قرآن را میگویی كه میگوید: «إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ»؟بله، اگر در قرآن شما این آیهها نباشد، ممكن است بگویید ما قرآن را میگیریم و در قرآن ما اینها نیست.علی هذا، باید بدانیم كه یك واجب بزرگی بر دوش همه هست. معلّمین و مدّاحان باید بفهمانند كه از محبّت اینها نباید دست برداشت. همه چیز در محبّت است.ما اگر خدا را دوست بداریم، آیا ممكن است دوستانش را دوست نداشته باشیم؟آیا ممكن است اعمالی را كه او دوست دارد، دوست نداشته باشیم؟آیا میشود كسی دوست خدا باشد ولی دوستِ دوستان خدا نباشد؟ و اعمالی را كه خدا، دوست نداشته باشد، و اعمالی را كه خدا دشمن دارد دوست داشته باشد؟ آیا چنین چیزی میشود؟قهراً كسی كه گفته است «حَسْبُنا كِتابُ اللّه و هیچ چیز دیگری لازم نیست» دروغ واضح و آشكار است، مثل اینكه در روز بگوید حالا شب است و در شب بگوید: حالا روز است.اگر كسی بگوید ما قرآن را میخواهیم، ولی با اهلبیت كاری نداریم و حَسْبنُا كِتابُ اللّهِ، ما میگوییم: آیا همان كتابالله كه در آن «إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» هست، آن را میگویید؟ آیا میشود گفت كاری به اهلبیت نداریم؟كتابالله كه پر است از «كُونُوا مَعَ الصّادِقین» كتابالله كه صف متّقین و فاسقین را جدا نموده ببینید فاسقین چه كسانی هستند و متّقین چه كسانی هستند. حالا آیا میشود تفكیك و تبعیض كرد؟ این مثل آن است كه كسی بگوید: ما نصف قرآن را قبول داریم و نصف دیگر را قبول نداریم، كما اینكه یهود و نصاری سیصد سال قبل گفتند: لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود. حتی غیر از خداپرستی چیز دیگر در قرآن نباید باشد. آیا واقعاً اگر قرآن را تنصیف كنیم، قرآن است؟ سپس بگوییم خداپرستی هم لازم نیست. بتپرستان هم بگویند خوب ما هم گناهی داریم هم صفایی داریم، هم زنایی داریم، هم مال مردمخوری داریم، البته یك مطالبی هم دیگر قائلند كه میگویند لازم نیست خدا یكی باشد، بلكه اینها «شُفَعائُنا عِنْدَاللّهُ» هستند.پس اگر بنا بر تبعیض باشد، اكثر مردم اصلا خداپرست نیستند، بلكه بتپرستند. در صورتیكه دین خدا تبعیضی نیست، یا باید همهاش را بگیری یا اینكه هیچچیز را نگیری.یك مرد ناجوری هنگام مرگ به بچّههای خودش وصیت كرد: ای بچهها! اینهایی كه شما را به خداپرستی و دینداری دعوت میكنند تا میتوانید وجود خدا را انكار كنید، وگرنه اگر مغلوب شوید و قبول كنید كه خدایی هست دیگر از شر اینها راحت نمیشوید و باید تابع اینها باشید، اگر گفتند زن باید از روی دست وضو بگیرد و مرد از پشت دست وضو بگیرد، نمیتوانی مخالفت كنی.در هر صورت باید ببینید مدّاحی چیست و مصیبتخوانی چیست، گریاندن و گریستن چیست؟ برخی آن قدر احمق هستند كه نمیفهمند این اشكTطریقه تمام انبیاء علیهمالسّلام بوده برای شوق لقاءالله و برای تحصیل رضوانالله. در مسأله دوستان خدا نیز از همین باب است و محبّت اینها هم ـ اگر در مصائب اینها اشك میآورد و در شادی آنان شادمان، و در حزن آنها محزون میسازد ـ همینطور است.دلیل بسیار است.
اوّل اینكه: همه انبیاء علیهمالسّلام از خوف خدا بُكاء داشتند، آیا از شوق لقای خدا بكاء نداشتند؟ انبیاء علیهمالسّلام كارشان همین بوده است. اگر كسی انبیاء را قبول دارد، باید بكاء و گریه را قبول داشته باشد.و همچنین این مسأله كه وارد شده است و نزد ما ثابت است و این مطلب در اذن دخول سیدالشهداء علیهالسّلام منصوص است كه «اأَدْخُلُ یا اللّهُ؟ اأَدْخُلُ یا رَسُولُ اللّهِ؟» ای خدا، آیا وارد شوم؟ ای پیامبر خدا! آیا داخل شوم؟از اینها باید استیذان بشود. اما كیست كه این مطلب را بفهمد و عاقل باشد: «فَإِنْ دَمَعَتْ عَیْنُكَ، فَتِلْكَ عَلامَةُ الاِذْنِ»پس اگر چشمت اشكآلود شد، این نشانه اذن و اجازه [از سوی خدا و رسول خدا] میباشد.اگر اشكی از چشم آمد، علامت این است كه به تو اذن دادهاند. این اشك چشم من به اعلیعلییّن مربوط است، اما احمقها میگویند: نه اشك چشم ـ نعوذ بالله ـ خرافات است. در حالی كه این اشك چشم به بالا مربوط است.عمل اُمُّداوود آنقدر مفصّل است كه بعضیها از ظهر تا غروب نمیتوانند تمام كنند. دستور است كه در آن سجده آخری سعی بكن از چشمت اشكی بیاید، اگر اشك آمد علامت این است كه دعای تو مستجاب شد.حالا یك عدّهای میگویند این اشك هیچ كاره است، در حالیكه این اشك مربوط است به اعلی علییّن، از آنجا استیذان میكند و از آنجا استجابت دعا میكند.لذا كسانی كه حاجت مهمّی دارند باید بدانند نمازها و عبادتهایی را كه برای حاجت ذكر شده انجام دهند، برای اینكه چون تثبیت بكنند یا تأیید بكنند و به حاجت خودشان برسند، باید ملتفت باشند كه بعد از طلب حاجت و دعا و نماز به سجده بروند و سعی كنند به اندازه بال مگسی، تر بشود. اشك چشم علامت این است كه مطلب تمام شد.بله، چیزی كه هست عینك ما درست صاف نیست، ما نمیفهمیم. چون فرض كنید ما از خدا خانه میخواهیم و خدا خانهای كه ما میخواهیم برای ما مصلحت نمیداند، حالا خدا چه كار میكند، آیا دعای او را باطل میكند؟ نه بلكه بالاتر از خانه به او میدهد، به مَلَك میفرماید: «چند سال عمر این فرد را افزایش بده»، در حالی كه این بیچاره خیال میكند در برابر این همه زحمت كه كشید، اثری از خانه و از دعای خودش ندید و دعایش مستجاب نشد. چون نمیداند كه بالاتر از استجابت این دعا به او داده است، این را نمیفهمد. باید به خدا حسن ظّن داشته باشیم و عینك باید واسع و صاف باشد و كدورت نداشته باشد. حضرت آیت الله بهجتتنظیم برای تبیان: رضا سلطانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]