واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ترکیدن آمریکا در 2012
خبر سراسر خاک آمریکا را به لرزه در آورده؛ تا سه سال دیگر دنیا به آخر می رسد. خبر حتی نیاز به تایید هم ندارد، آن قدر شواهد علمی و غیر علمی هست که همه آمریکا در وحشت فرو رفته. عده ای از جابجایی قطب شمال و قطب جنوب سخن می گویند، بعضی از اصابت یک جرم آسمانی به زمین و از برخورد سیارکی به نام "نیبرو" با زمین حرف می زنند، پیشگویی اقوام مایا هم شده قوز بالا قوز، بر اساس پیشگویی مایا ها، دنیا در سال 2012 به پایان می رسد، و تقویم زندگی بشر ریست می شود.بالاخره خبر به گوش سازمان فضایی آمریکا ناسا هم رسید. جواب صریح بود؛هیچ مدرک قابل اعتمادی که اثبات کند حادثه ای غیر عادی در دسامبر 2012 به وقوع می پیوندد، وجود ندارد نماینده ناسا حتی به شوخی گفت: من عاشق یک کتاب خوب یا یک فیلم مثل the next guy هستم، اما اجرام پرنده خیالی در تلوزیون و فیلم ها پایه علمی ندارند.نماینده ناسا به هدف زد، تمام این بلبشوها زیر سر یک فیلم سینمایی است به نام "2012" که همین حالا در آمریکا در حال اکران است. سرنوشت محتوم در سال 1938 تئاتر رادیویی " جنگ دنیاها" مردم وحشت زده را شبانه به خیابان های نیویورک ریخت. در این نمایش، گوینده پشت میکروفن رادیو اعلام کرده بود که موجودات فضایی برای تسخیرسیاره خاکی، به زمین قشون کشی کرده اند، آن شب مردم آمریکا پلک روی هم نگذاشتند و تا صبح خیابان متر کردند.رولند امریک کارگردان "2012" می گوید:در "روز استقلال" دنیا چیزی بود که ارزش دفاع کردن را داشت. پیام "روز پس از فردا" این بود که اگر ما به همین رویه ادامه بدهیم در آب فرومیرویم و حرف "2012" این است که کار ما تحت هر شرایطی تمام است". 71 سال بعد "2012" تجربه "جنگ دنیاها" را تکرار می کند. البته مردم امریکا همیشه تاوان اعتمادشان به رسانه ها را پس داده اند و ماجرا به همین یکی دو مورد ختم نمی شود.رولند امریک کارگردان "2012" که پیش از این آثاری مثل روز استقلال (درباره حمله موجودات فضایی به زمین) و " روز پس از فردا" (نابودی جهان به علت گرم شدن تدریجی جو) را ساخته است در همین رابطه گفته:در "روز استقلال" دنیا چیزی بود که ارزش دفاع کردن را داشت. پیام "روز پس از فردا" این بود که اگر ما به همین رویه ادامه بدهیم در آب فرومیرویم و حرف "2012" این است که کار ما تحت هر شرایطی تمام است". رولند امریک با این اظهار نظر آب پاکی را روی دست طرفدارانش می ریزد و فیلم خود را به واقعیت نزدیک تر می کند و آن را سرنوشت محتوم جهان می داند. القصه...ارتعاشات عظیم و انفجارهای خورشیدی به زمین اصابت می کند، یک محقق هندی در سال 2009 این پدیده را کشف می کند و تاثیر آن را بر افزایش فشار هسته مذاب زمین، به یک محقق آمریکایی "آدریان" خبر می دهد. آدریان به هند می رود تا بر روی این پدیده تحقیق کرده و نتایج آن را به دولت آمریکا گزارش کند. او می فهمد که به زودی افزایش فشار هسته زمین موجب فوران مواد مذاب از دل زمین، شکافتن سطح زمین، زلزله های مهیب و سونامی می شود. او موضوع انهدام دنیا را با شخص رئیس جمهور آمریکا در میان می گذارد و مساله در اجلاس سران گروه بیست مطرح می شود. در نهایت یک پروژه فوق سری کلید می خورد،کشتی بزرگی که یادآور کشتی نوح است در فلات مرتفع چین ساخته می شود، 400 هزار نفراز نخبگان و سرمایه داران در ازای یک میلیون دلار برای هر صندلی به کشتی پناه می برند و میراث فرهنگی وآثار باستانی غرب به کشتی منتقل می شوند همچنین یک جفت از هر نوع حیوان و پرنده به کشتی برده می شود تا در تاریخ 12/12/ 2012 روز واقعه رقم بخورد...اصل ماجرا را نوشتم. حکایت ماجراجویی های "جکسن" و بلاهایی که بر سرش آمد، فاکتور گرفته شد تا به لب کلام برسیم. از شما چه پنهان؛ کارکرد واقعی قهرمان فیلم، پیشبرد داستان و ایجاد ربط بین وقایع است و بس. چنان که "جکسن" با عبور از سوانح و حوادث مهیب فیلم حتی یک قطره خون از بینیش نمی آید و از اینجا پیداست که کارگردان خیلی برایش مهم نیست که جکسن را باور کنند، بلکه هدف کارگردان نشان دادن وقایع با تصاویرانیمیشن سه بعدی محیر العقول است و می داند که این تصاویرمهیج به اندازه کافی بیننده را پای فیلم میخکوب خواهد کرد. آینده پژوهی با نگاهی به گذشتهاجازه بدهید برای نقد اثری که مایه های عمیق دینی دارد، کمی از نقد سینمایی فاصله بگیریم.
مسیحیت بعد ازعروج ناگهانی عیسی مسیح (ع) دچار نوعی سردرگمی شد. نبود کتاب آسمانی مدون باعث شد ، مسیحیان برای دستیابی به احکام شریعت عیسوی به سراغ عهد قدیم (تورات) بروند و تا همین حالا مسیحیان در کنار کتاب جمع آوری شده موسوم به انجیل، به تورات هم مراجعه می کنند. اما با این حال عهد قدیم و آموزه های عرفانیش که "کابالا" نامید ه می شود نتوانستند خلا موجود در شریعت و معرفت مسیحی را پر کنند بنا بر این در دوران مدرنیته که پرسش های زیادی گلوی غرب را فشار می دهد غرب به تمدن های مشرق زمین توجه نشان داد. آیین های بودایی، برهمایی و مایاها ( تمدن آمریکای جنوبی که نقاط اشتراک زیادی با شرق دور دارد)همیشه محل رجوع غرب بوده اند.خب حالا بیاندیشیم که چرا یک هندی درباره پایان دنیا هشدار می دهد و دنیا را متوجه این خطر می کند؟چرا غرب برای نجات از نابودی به سوی شرق پناه می آورد؟در جایی که "جکسن" و خانواده اش در حال غرق شدن بودند چرا جوانی بودایی به آن ها کمک می کنند و آن ها را پناه می دهند؟ جملات الهام بخش راهب بودایی در حالی که ارتفاعات هیمالیا را در زیر پایش دارد، چرا روایت می شود؟ این ها نکاتی است که نشان از رویکرد جدید غرب به سوی شرق دارد. کدام پایان؟"پایان دنیا" در وحله اول انهدام فیزیکی جهان را تداعی می کند. کارگردان فیلم از همان اول با نشان دادن صحنه های نابودی زمین و ساکنان آن این طور وانمود می کند وبیننده را در تعلیق نگه می دارد اما یادمان باشد؛ کشتی "2012" با الهام از کشتی حضرت نوح طراحی شده و این نکته بی علت نیست.در اندیشه های آخرالزمانی ادیان الهی، پایان دنیا به معنای تمام شدن یک فصل از زندگی بشر و ورود به یک "فصل جدید" استتوجه به مختصات تعالیم نوح نبی مسایل مهمی را برای ما روشن می کند. نوح (ع) اولین پیامبر اولوالعزم است که دین و شریعت الزام آور را از طرف خدا برای بشریت می آورد. پیش از تعالیم حضرت نوح تعالیم انبیاء الزام آور نبوده و رعایت نکردن آن باعث عذاب فرد نمی شد. بعد از دعوت طولانی مدت حضرت نوح به آیین یکتاپرستی، کسانی که از پذیرش این دعوت سر باز زدند در آن حادثه غرق شدند و اهل زمین از نسل نوح(ع) و یاران یکتا پرستش متولد شدند. در واقع پوشیده شدن زمین از آب پایانی بود بر دوران شرک و بعد از آن فصل جدیدی در حیات انسان رقم خورد.در اندیشه های آخرالزمانی ادیان الهی، پایان دنیا به معنای اتمام یک فصل از زندگی بشر و ورود به یک "فصل جدید" است. اما "2012" این طور روایت می کند که در فصل جدید، رهبرجامعه بشری یک قدیس یا پیامبر الهی نیست بلکه حاکمیت آمریکاست و نسل جدید بشر کسانی هستند که به حکومت سرمایه داری در غرب تعلق داشته و یا به اردوگاه آن پناه ببرند.( توجه بفرمایید به بلیط های یک میلیون دلاری کشتی) اشتهای سیری ناپذیری دارند آمریکایی ها، اگر دستشان از آخرت کوتاه نبود برای آخرت انسان هم نقشه می کشیدند.اهالی ینگه دنیا برای رهبری در حادثه عظیمی که ادیان الهی از رخداد آن خبر داده اند آماده می شوند، در حالی که خلا فرهنگ و معارفشان را با آموزه های شرقی پر می کنند. "2012" بیشتر از این که نشانه قدرت و بقای غرب باشد حاکی از زوال آن است. نویسنده: لقمان یدالهی- تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1210]