تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803321689




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاندان سروقدي و چند وقف ‏نامه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خاندان سروقدي و چند وقف ‏نامه
خاندان سروقدي و چند وقف ‏نامه نويسنده: محمود سروقدي مقدمه پژوهش تاريخ زمينداري در ايران، که تا همين چند دهه پيش ساختارشکني نشده بود، نشان مي‏دهد که هماره خاندان‏هاي قديمي و ديرينه سال، بخش عمده‏ي زمين‏هاي موجود را در اختيار داشته‏اند. اين دودمان‏ها و خاندان‏ها گاه خاستگاه اجتماعي - سياسي کهن داشته‏اند و گاه نوخاستگاني بوده‏اند که در پي تغييرات سياسي و تعويض حکومت‏ها اقتدار سياسي به دست مي‏آورده‏اند که اقتدار اقتصادي را نيز به همراه داشته است و مي‏توانسته‏اند بر اراضي وسيع و حاصلخيز منطقه تحت نفوذ خود چنگ اندازند. (نمونه متأخر آن تصاحب اراضي در مناطق مختلف توسط رضاخان). هرگونه مطالعه و بررسي که در تاريخ زمينداري در ايران صورت گيرد، پيوسته بايد تضايف معرفتي خاندان‏ها و دودمان‏هاي ايران را با تاريخ زمينداري در پيش رو داشته باشد. خاندان «سروقدي»ها تا آن جا که داده‏هاي تاريخي ياريمان مي‏کند، جزو خاندان‏هاي کهن خراساني است. پژوهش در چند و چون اين خاندان از دو منظر ضروري است. نخست به جهت منزلت و جايگاه اجتماعي - سياسي که در سلسله مراتب ساختاري اداري فئوداليسم از قرن هفتم تا قرن دهم هجري داشته‏اند. ديگرا به جهت پديده‏ي مهم اجتماعي «وقف» که اين خاندان حداقل در خراسان سهم قابل توجه‏اي را به خويش اختصاص داده‏اند. به اجمال و در کلي‏ترين وجه مي‏توان يادآور شد که پديده‏ي «وقف» در بستر فلسفه‏ي اخلاق قابل بررسي است. و از آن جا مي‏توان مقولات «ديگر خواهي» و «نيت خيرخواهانه» را مبدأ و ملاک و مناط شناخت قرار داد و در بحث فلسفه‏ي اخلاق به طور انتزاعي ماند. اما به لحاظ ماهيت اجتماعي پديده‏ي «وقف» و فونکسيون اجتماعي آن ضروري است پديده‏ي «وقف» را از بستر فلسفه‏ي اخلاق بيرون آورد و به طور انضمامي و مشخص آن را بررسي کرد که البته تأويل ديگري و در نهايت شناخت بسيطتري را فراهم خواهد کرد و ما را به حوزه‏ي تاريخ و جامعه‏شناسي تاريخي منتقل خواهد کرد. گذشتگان ما به تجربه، نيک آموخته بودند که در منطقه‏اي زيست مي‏کنند که پيوسته گذرگاه اقوام مهاجم است و شرايط زندگي به گونه‏اي است که هماره دستخوش بحران و تنش‏هاي سياسي و نظامي است و مي‏دانيم در شرايط بحراني بخشي از نيروهاي اجتماعي به قول لوکاچ به انسان‏هاي «پرو بلماتيک» تبديل مي‏شوند و پيوسته درآمد و رفت حکومت‏ها زندگي سياسي و اجتماعي و معيشتي آنها دچار مخاطره مي‏شود و سامانه‏ي زندگي ايشان ساختار طبيعي خويش را از دست مي‏دهد. در اين ميان گروه‏ها و خاندان‏هايي که بيشتر کژتابي نشان داده‏اند زودتر به حاشيه رانده شده‏اند و بعضا حيات خويش را از کف داده‏اند. بنابراين مردمان پيشين خيلي زود درک درستياز فرهنگ مصادره، چپاول و به زور ستاندن اموال غير را در ساختار فئوداليسم بازشناسي کردند، و از نوعي حصارکشي که پس زمينه ديني - اعتقادي نيز داشت بهره گرفتند و بر ستيزه‏جويي قدرت‏هاي فائقه حصار کشيدند و املاک و آبادي‏هاي فراواني را به ويژه در خراسان در حصار «وقف» قرار دادند و از آنجا نوعي امنيت اقتصادي براي خويش و اولاد يا نيازمندان جامعه که از سوي همين نيروهاي مهاجم پيوسته به حاشيه زندگي رانده مي‏شدند، فراهم نمودند. به استناد منابع معتبر تاريخي و تصريح شادروان دکتر ذبيح‏الله صفا، جد اعلاي خاندان «سروقدي»ها، شمس‏الدين محمد جويني صاحب ديوان بوده است. حضور فعال برادران جويني در تاريخ ايران، در دوره‏ي ايلخانان مغول بويژه در زمان هلاکوخان و پسران او و نيز منصب‏هاي عالي پدران ايشان در دوران سلجوقيان ايران و خوارزمشاهيان قطعا جاي ترديد نيست. همان‏طور که مي‏دانيم برادران جويني دانشوري خويش را دستمايه قرار دادند تا پايگاه اجتماعي مهمي را براي خود و خاندان خويش تعبيه نمايند. برادران جويني صرف نظر از کفايت و درايت شخصي، از سابقه‏ي خانوادگي خويش براي دستيابي به منزلت اجتماعي و احراز مقام‏هاي سياسي مهم به نحو مطلوب بهره گرفتند. از آن جمله قابل يادآوري است که دايي بزرگ شمس‏الدين محمد جويني از ملازمان و طرف وثوق سلطان سنجر بود و توانست در جنگ «هزار اسب» خشم سلطان را فرونشاند و رشيد و طواط را از هفت پاره شدن رهايي دهد. شمس‏الدين محمد جويني در سال 623 ه.ق متولد مي‏شود. در هفده سالگي به خدمت امير ارغون حکمران ايران درمي‏آيد و سرانجام وزير اعظم و صاحب اختيار مطلق ايران در زمان هلاکو و پسران او مي‏گردد و نيز مي‏دانيم فرزانگاني چون خواجه نصيرالدين طوسي و سعدي از توجه پيوسته‏ي اين خاندان و بويژه شمس‏الدين محمد بي‏نصيب نبوده‏اند سرنوشت غمبار نسل اول خاندان سروقدي‏ها چون خاندان برامکه قابل تعمق است که ستيزه‏جويي‏هاي طبقاتي درون جامعه گاه بر چشم خرد پرده مي‏افکند و فاجعه مي‏آفريند. مي‏بينيم در پايان کار جويني‏ها ، همراه بسياري از فرزندان، وابستگان و پيوستگان به قتل مي‏رسند و جملگي در محله چرنداب تبريز به خاک سپرده مي‏شوند. اين کشتار ناجوانمردانه و هراس‏افکني متعاقب آن، چنان عميق بوده است که اندکي کمتر از سه قرن مدلولي از آن همه دلالت تاريخي از اين خاندان در اختيار نيست. تا اينکه دوباره در دوره صفويه نسلي از اين خاندان مي‏بالد و در عرصه زندگي اجتماعي خراسان و سرزمين هند منشأ آثار مي‏شود. در اين دوره با سه عضو برجسته اين خاندان به نام‏هاي ميرزا محمود، ميرزا جعفر سروقدي و ميرزا محمد طاهر برمي‏خوريم که هر سه برادرند. ميرزا محمود و ميرزا محمد طاهر در عهد سلطنت شاه جهان (1068 - 1037 ه) از مشهد به هند مي‏روند. ميرزا محمد طاهر در شمار ملازمان اورنگ زيب عالمگير درمي‏آيد و در سال 1069 هجري صوبه‏دار شهر برهانپور و اکبرآباد و مالوه مي‏شود و در سال 1083 هجري بدرود حيات مي‏گويد، ميرزا محمود باني و بنيانگذار دو شهر محمود پوره در اورنگ‏آباد و برهانپور مي‏شود. ميرزا محمد باذل فرزند ميرزا طاهر، سراينده کتاب «حمله حيدري» است که جزو حماسه‏اي ديني به شمار مي‏آيد و در وصف دلاوري‏هاي حضرت علي بن ابي‏طالب (ع) است. ميرزا محمد باذل در شاه جهان‏آباد ولادت يافت و در دوران پادشاهي اورنگ زيب عالمگير در خدمت دولت بود. وي پس از آن به دهلي بازگشت و به سال 1123 هجري درگذشت. ميرزا جعفر سروقدي خود در مشهد ماند و سه پسر او نورالدين محمدخان، فخرالدين محمدخان و کفايت‏خان چون ديگر اعضاي اين خاندان به هند رفتند و در آنجا منصب‏ها و خطاب‏هاي درخور يافتند. بنابراين، چنانچه به داده‏هاي تاريخي در خصوص اين خاندان تکيه کنيم و ايشان را از اعقاب شمس‏الدين محمد صاحب ديوان بدانيم، در آن صورت نياي اعلاي خاندان مزبور «فضل بن ربيع» وزير مشهور هارون‏الرشيد عباسي (خلافت 193 - 170 ه.ق) خواهد بود. و چون اجداد «فضل بن ربيع» نيز تا صدر اسلام کما بيش شناخته شده هستند؛ تبار خاندان «سروقدي» تا آن زمان معلوم خواهد شد. بايد گفت، بحث انتساب يا عدم انتساب جويني‏ها به «فضل به ربيع» نيز در زمان حيات ايشان به سر زبان‏ها بوده است، و برخي آن را محل ترديد دانسته‏اند. از جمله «ابن طقطقي» مؤلف تاريخ فخري که خود از نقباي علويان بغداد و خصم و حريف عطا ملک جويني حاکم بغداد بوده است(1). «ابن طقطقي» مي‏گويد: «برايم نقل شده که علاءالدين عطا ملک جويني صاحب ديوان خويشتن را به «فضل بن ربيع» نسبت مي‏داد. من از شخصي مانند صاحب علاءالدين با آن همه شرافت و فضل و اطلاع بر تواريخ و سير در شگفتم که چگونه راضي مي‏شد خود را به فضل بن ربيع نسبت دهد. اگر علاءالدين خويشتن را به فضل بن ربيع [نسبت مي‏داد] اين خود رسوايي آشکاري بيش نبود. و اگر راستي بدو منسوب بود، عقل صحيح اقتضا مي‏کرد ، علاءالدين آن را پنهان کند، زيرا نسبتي پست‏تر و... از آن وجود نداشت، بدين دليل که فضل بن ربيع شخصي آزاده و جوانمرد نبود وي به ارتکاب گناه و زشتکاري مشهور بود و... دوم آنکه... وي کودکي سر راهي بوده است و... بهترين نسبت‏ها درباره او اين بود که اتصالش به «ابو فروه» مولاي عثمان بن عنان درست باشد، و همين امر خود براي صاحب علاءالدين بزرگترين ننگ به شمار مي‏آمد...» (2). اعم از اينکه جويني‏ها از اعقاب «فضل بن ربيع» بوده باشند يا نه، اين نکته مسلم است که آن خاندان علوي و به اصطلاح امروز «سيد» نبوده‏اند. و در القاب بزرگان خاندان «سروقدي»ها هيچ نشانه‏اي که خبر از سيادت ايشان باشد، به چشم نمي‏خورد. اما در چند سال اخير متولي سابق با همدستي برخي اعضاي ساده‏انديش به منظور تأمين برخي اغراض نا به جاي خود مدعي سيادت اين خاندان شد. ناهمزماني اشخاصي که مهر ايشان پاي سند مجعول بودن آن را بر آفتاب مي‏اندازد. اعقاب ميرزا جعفر سروقدي، اکنون با نام خانوادگي «سروقدي»، «سروقد»، سروقد بطق مقدم»، «سروقد روضه‏خوان»، «سروقد توسي»، «سروقد مقدم» و نيز سرانجام نام خانوادگي و بحث‏انگيز «سروقد رضوي»(3)در خراسان و عمدتا در مشهد زندگي مي‏کنند. سروقدي‏هاي سهم بر از املاک، تا آنجا که ميسر بوده و احصا گرديده، در حال حاضر بيش از چهارصد نفر (بدون احتساب سروقدي‏هاي غير ساکن در خراسان) هستند که نسل پيشين عمدتا به کار کشاورزي مشغول بوده‏اند و نسل کنوني به ويژه پس از اصطلاحات ارضي در شرايط جديدي قرار گرفتند و در طيف گسترده‏اي از مشاغل اجتماعي، پراکنده شدند که بعضا از سطح دانش بالايي برخوردارند و سهمي در ارتقاي فرهنگ جامعه‏ي خود دارند. از نسل پيشين و از معمرين اولاد، مي‏توان از شادروان محمد حسن سروقدي فرزند مرحوم ميرزا محمود (1290 - 1376) ياد کرد. او از جمله زهاد زمانه خويش بود و متصف به صفات برجسته، به تصريح خود ايشان افتخار شاگردي استادان مهمي چون آقاي شيخ مجتبي قزويني که از فيلسوفان متکلم حوزه علميه مشهد بود و مرحوم حافظيان که خود در علوم غريبه استادي بي‏نظير به شمار مي‏رفت، داشته است. به روايت گروه کثيري از معتقدان به مشار اليه، صاحب کرامات و مستجاب الدعوه بوده است. از او چندين رساله و کتاب، کوچک و بزرگ در علوم جفر، گياه‏شناسي و طب کلاسيک برجاي مانده. «خاندان سروقدي‏ها، املاک و موقوفات آنان» عنوان رساله کوچکي است که در شمارگان محدود منتشر شده است. با وجودي که نامبرده از شمار خاندان مورد بحث به حساب مي‏آيد متأسفانه آگاهي‏هاي تاريخي بسياري از چشم ايشان دور مانده است. افراد ديگر اين خاندان نيز اطلاعات محدودي از گذشته دورتر خويش دارند که همين آگاهي‏هاي اندک آميخته با افسانه و اسطوره‏هاي چندي است که از دقت علمي قابل اعتنايي بهره ندارد. بنابراين ناهمگني آگاهي‏ها که شاکله ناسازمندي از تاريخ خاندان سروقدي‏ها را فراهم مي‏کند نيازمند به بازنگري دقيق‏تري است. با اين وجود چند سند معتبر به صورت وقف‏نامه که در خاندان سروقدي‏ها وجود دارد چون سند و متن ادبي - تاريخي زمينه‏هاي پژوهش‏هاي گوناگون را براي پژوهندگان در جوهره خود دارد و تعمق در ادبيات وقف‏نامه و تأويل‏هاي برخاسته از آن، در جاي خود، و ريشه‏يابي در ساختار هرمنوتيک آن به سهم خود قادر است برخي مؤلفه‏هاي اساسي فئوداليسم را چه به لحاظ عيني و چه به لحاظ روانشناسي، اين فرماسيون دراز آهنگ جامعه ايران را به عرصه باز هم روشن‏تري بکشاند. لذا اجازه دهيد هر چند به اختصار با متن وقف‏نامه‏هاي موجود آشنا شويم. وقف ‏نامه مدرسه ميرزا جعفر اولين سند موثق وقف‏نامه بناي مدرسه ميرزا جعفر است که اصل وقف‏نامه مزبور نزد ورثه مرحوم ميرزا مهدي رضوي متولي سابق است. در مقدمه اين وقف‏نامه آمده است: «الحمد لله الذي وقف املاک نفوس الانسان علي مدارس الايات و... حيث تصرف انتفاع اوقاتهم في تحصيل الخيرات و مراتب الکمال الي يوم الوقت المعلوم و صلي الله علي... المرسلين و سيد الواقفين علي العلم المکتوم محمد و آله المعصومين... وقف مؤبد شرعي و حبس مخلد ملي نمود، قربتا الي الله و طلبا لمرضاته اعلي حضرت رفيع منزلت، قدسي فطرت، شرافت مرتبت و معالي پناه... صاحب الاطوار المرضية و الاخلاق الحميدة... ميرزايي ميرزا محمد جعفر مرحمت و مغفرت پناه، رضوان جايگاه، ميرزا محمد تقي المشهدي. پس از اين مقدمه نسبتا طولاني نيز، املاک و مستغلات وقف شده به چند گروه طبقه‏بندي شده است. الف. دکاکين واقع در بازار ميدان مشهد مقدس که جمعا 30 باب دکان است که هر يک با کاربري زمانه خود مشخص شده است. مثل دکان‏هاي: شمشيرگري، خفافي، کمانگيري، گازري، تفنگ‏سازي، صباغي و از اين قبيل، علاوه بر آن دکاکين واقع در سر سنگ من اسواق مشهد مقدس که جمعا 5 باب را شامل است؛ ب. طاحونه حاجي علي، بلوک تبادکان؛ ج. خان و تيمچه: خان مشهور به کاروانسراي لشکرخان، تيمچه در جنب مدرسه؛ د. حمامات، حمام لشکر خان شهره واقع در سرخه معلي، حمام واقع در محله پاچنار قتلگاه. واقف، مادام که در قيد حيات بوده، خود را متولي موقوفه قرار داده است و بعد از فوت به تصريح متن وقف‏نامه اولاد ذکور بطنا بعد بطن به شرط سکناي مشهد مقدس که از روي علم و فهميدگي بتواند به شرايط مندرج در وقف‏نامه قيام کند. يکي از شروط بسيار مهم در خور توجه اين وقف‏نامه به طور خلاصه بدين شرح است: «... سلاطين و امرا و حکام شرع و عرف و عمال ديواني و صدور و گماشتگان صدور و غيره مدخل ننمايند و به وظيفه ندهند، وقف مذکور را به طريق مسطور وقف دانند و... از تغيير و تبديل مصون و محروس شناسند و... تغيير دهنده و تصرف‏کننده به لعنت خدا و نفرين رسول خدا (ص) گرفتار شود و از شفاعت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - اهل بيت طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين بي‏نصيب باشند...». تحرير اين وقف‏نامه به سال 1089 است. متأسفانه مدرسه ميرزا جعفر و موقوفات آن از فرهنگ تجاوز به دور نمانده است و «موقوفه خوران» در درازاي 331 سال گذشته دندان طمع از آن برنگرفته‏اند. به طوري که آنچه باقي مانده بوده، کفايت روغن چراغ را نيز نمي‏کرده است، چه برسد به آنکه معماري نخ‏نما شده او را محل عوايد موقوفات مرمت نمايند. بين سال‏هاي 1283 - 1285 ظهيرالدوله قاجار والي خراسان است. باني خير مي‏شود، و در چهره مدرسه دستي مي‏برد و بدينسان مدرسه يکبار ديگر در «شکل» بازسازي مي‏شود و مشاراليه املاک و مستغلاتي را وقف مزبور مي‏نمايد و وقف‏نامه‏اي از او برجاست که به بخشي از آن اشاره مي‏شود: «... مدرسه مرحوم ميرزا جعفر سروقدي واقعه در ميان صحن مقدس عتيق که از بناهاي عالي است، به واسطه آنکه موقوفات آن به مرور از ميان رفته باقي نبود مگر قليلي که کفايت مواجب خادم و حصير حجرات و روغه چراغ درب مدرسه را نمي‏کرد، مدرسه خراب و قريب الانهدام بوده، و دوازده سال قبل مرحوم مغفور حاجي محمد ناصرخان ظهيرالدوله قاجار که به ايالت خراسان مأمور بود قربة الي الله اين مدرسه را تعمير خوبي نمود که تازه و جديدالبنا به نظر مي‏آمد. موقوفه هم برقرار کرد.» چندي بعد در سال 1302، آصف‏الدوله والي خراسان مي‏گردد. مدرسه مورد بحث، توجه او را هم به خود جلب مي‏کند و مي‏کوشد تا موقوفات از دست رفته را به اصل خود بازگرداند. بدينسان بسياري از آن موقوفات احيا و باز پس گرفته مي‏شود. در گير و دار تعميرات، اصل کتيبه، نام و نشان دقيق مهندس و معمار و نيز بنيانگذار و سال احداث مدرسه مخدوش و از ميان مي‏رود. با اين همه در افواه است که مدرسه مزبور به سال 1059 ه.ق بنياد يافته است. بي‏جا نيست که گفته شود، در حال حاضر بر خلاف آنچه در متن وقف‏نامه مسطور است و علي‏رغم نظر واقف مدرسه ميرزا جعفر چنان دگرسان شده است که تو گويي، هيچ‏گاه نه تاکي بوده است و نه تاک نشاني و نه هرگز از زمره‏ي وقفيات! وقف ‏نامه روستاي دهرود (1078 ه.ق) ميرزا محمد طاهر سروقدي مشهور به وزير خان ساکن هند، به برادر خود در مشهد يعني ميرزا جعفر سروقدي نيابت مي‏دهد تا رقباتي را از ولايت مشهد خريداري و وقف سقاخانه نجف اشرف نمايد. ميرزا جعفر، مزرعه دهرود را در کنار کشف رود از بلوک شهر (اکنون در مسير جاده سيمان) و يک باب کاروانسرا در (ميدان... مشهد) جمعا به بهاي حدود 550 تومان تبريزي خريده، وقف مي‏نمايد. ميرزا جعفر يا کاتب وقف‏نامه، ميرزا محمد طاهر را با اين القاب معرفي کرده است: «... عمدة اعاظم الاشراف والوزراء الکرام... اعني صاحب السيف و القلم و منبع الجود و البر و النعم جناب آقاي حضرت العظيم الشأن الرفيع اسکان ميرزا محمد طاهر الشريف المخاطب وزيرخان...» و سپس مي‏افزايد: «نامزد بنده داعي و مخلص بي وداعي المتشرف بالاخوة نسبا و المعترف بالعبودية فضلا و حسبا محمد جعفر بن محمد تقي المرحوم گرديده بود مشتمل بر اين مضمون خير... که از جمله رقبات و املاکي که در مشهد مقدس معلي جهت سر کار خير آثار آن نيکو اطوار از عين المال ايشان وکالة ابتياع نموده‏ام. قدري که به حسب قيمت وقت مساوي مبلغ پانصد تومان (500) تبريزي نصفه تأکيدا مبلغ دويست و پنجاه تومان موصوف بوده باشد. به صيغه‏ي وقف شرعي و توليت اين داعي و اولاد اين داعي به قيدي چند که مسطور مي‏گردد، حاصل و منافع آن سال به سال صرف سقاخانه‏ي نجف اشرف علي مشرفه... شود.» ميرزا جعفر مي‏افزايد: «وقف صحيح صريح معتبر شرعي نمودم و انا العبد المذنب الراجي الي رحمة الله الملک الغني محمد جعفر بن محمد تقي الشريف مشهدي، وکالة عن نواب اخي و مخدومي السابق بعض القابه الشريفه مجموع محلين مفصلين زيرا را: همگي و تمامي کل مزرعه... موسوعه به دهرود بلوک شهر من بلوکات مشهد مقدس معلي... محدود به اراضي مزرعه سيس آباد و به اراضي مزرعه‏ي کبود و به مزرعه‏ي زيرکن و قرامحمد و به حريم رودخانه‏ي کشف رود باکلي توابع شرعيه و لواحق مليه خصوصا دو قطعه مکروم و يک قطعه دالستان که به نصف کاري است. کل مزرعه مزبوره که مدار آن بر شش زوج عوامل (است)، که هر زوجي هر سال مقدار شش خروار گندم و جو بذر مي‏شود، داير است. از عين‏المال نواب منظم‏اليه وکالة عنه دامت دولته و حشمته به مبلغ چهارصد تومان تبريزي ابتياع نموده‏ام. مع همگي و تمامي کل يک باب کاروانسراي معين معلوم واقع در بازار جديده راه ميدان مشهد مقدس به موضع سرجيه (...)، شهرة، محدود به کاروانسراي شيخ حسن داوود و به خانه‏ي امناء کله پز و تيمچه‏ي غايب خانه‏ي محمد حسين خارخسي فروش و به شارع بازار باکل توابع شرعيه خصوصا دکاکين متصله به آن که منحصر است بر پنج باب دکان از دو جانب در کاروانسراي مزبور، با همه‏ي توابع و لواحق به مبلغ يکصد و پنجاه تومان تبريزي از خالص مال نواب معظم اليه وکالة عنه دام عزه و عظمة، ابتياع نموده‏ام...». در باب توليت آن هم گفته شده است: «... که متولي شرعي وقف مزبور... سال به سال منافع محلين مزبورين را نقد نموده بعد از اخراجات و برداشتن عشر به صيغه‏ي حق التوليه بقيه‏ي آنچه ماند مصحوف امنا نموده روانه نجف اشرف سازد... و متولي محلين مزبورين به اذن نواب سابق الالقاب گردانيدم خود را مادام که حيات مستعار باقي بوده باشد و بعد از خود از هر طبقه از طبقات اولاد ذکور از روي فهميدگي به شرايط مزبور قيام نمايد و هيچ حصه‏اي از حصص آنها را به احدي از اهل امارت و فرمانروايي و وکلاي ايشان و جماعتي که دست از دامن قدرت و مکنت ايشان کوتاه بوده... به اجاره و مصالحه و هيچ يک از عقود شرعيه ندهد، و با هيچ کس زياده بر سه سال مدت تصرف در محلين مزبورين مقرر نسازد و دست تصرف صدور و حکام و عمال متصديان مباشرين موقوفات را به قدر مقدور از مدخل داشتن در وقف مزبور کشيده و کوتاه داشته باشد در منع ايشان بذل مجهود بنمايد... مورخا به تاريخ شهر ربيع‏الاول من شهور سنة ثمان و سبعين بعد الف من الهجرة النبوية (1078)(4).وقف ‏نامه املاک اراضي به سال 1079 ه.ق شادروان ميرزا محمد جعفر سروقدي وقف‏نامه ديگري تنظيم و تحرير مي‏کند که در خاندان و فرزندان او اکنون به وقف‏نامه اولادي معروف است. اصل اين وقف‏نامه به همراه چند سواد ديگر که با اندکي تحريف در سنوات پسين سوادبرداري شده در مرکز اسناد اوقاف خراسان و نيز در مرکز خراسان‏شناسي و نزد چند تن از اولاد موجود است (5)در مقدمه‏ي وقف‏نامه مي‏خوانيم: «روايت ثنا و سپاس و وظايف محامد بي‏حد و قياس حضرت واقف السر والخفيات و واهب البر والعطيات را سزاست که مشهد مقدس دل کامل که سلطان ممالک رضاست، مطاف اشراف عاکفان حريم الطاف بي‏پايان اوست . پادشاهي که خوان سالار فضل عميمش موائد فوائد و في السماء از حاکم جهت اطعام مستحقان آماده گردانيده و سفره‏ي نوال بي‏زوال و مامن دابة في الارض الا علي الله رزقها...» و اندکي سپس تر واقف چنين مي‏نگارد: «.. بناء علي هذا المقدمات، در اين وقت شمه‏اي توفيقات رباني و شرذمه‏اي از تأييدات سبحاني شامل حال و کافل اماني و آمال عالي حضرت متعالي منزلت، ستوده مرتبت، خجسته خصلت، پسنديده سيرت، حميده طويت، و مرضيه رتبت، راسخة العقيدت... ميرزا محمد جعفر، خلف الصدق مرحمت پناه، مغفرت دستگاه مبروري... ميرزا محمد تقي مشهدي گرديده... وقف مخلد و حبس مؤبد نمود بر اولاد ذکور خود بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل و - عياذ بالله - اگر اولاد ذکور و اناث اولاد ذکور واقف مذکور بطنا بعد بطن منقرض گردند، بر ذکور اولاد اناث مشاراليه بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل بر اين موجب، وقفا صحيحا شرعا و حبسا صريحا دينيا اسلاميا.» املاک موجود در وقف‏نامه مزبور را مي‏توان در سه مجموعه دسته‏بندي کرد: املاک مشهد مقدس 1. املاک مشهد مقدس 14 ملک و مزرعه‏ي کوچک و بزرگ است که در گستره‏ي وسيع بلوک تبادکان به شرح ذيل پراکنده‏اند: - مزرعه‏ي خارستانک، بلوک درزاب معه ملحقات، دو ربع (در سواد)؛ - مزرعه‏ي باغوچه، بلوک تبادکان و ملحقات، از جمله‏ي هشت سهم پنج سهم و از طاحونه‏ي واقعه در او نصف که مدار او بر دو سنگ؛ - مزرعه‏ي کالاکان (مساوي است با کلاکوب) بلوک تبادکان معه ملحقات و باغات نصفه‏کاري و خاصگي بالتمام؛ - مزرعه‏ي سرتش (مساوي است با سرطيوش) بلوک تبادکان معه ملحقات و با ميرات و باغات نصفه‏کاري مالدهي بالتمام؛ - مزرعه‏ي غياث‏آباد، بلوک ايضا، معه ملحقات و باغات نصفه‏کاري و مالدهي بالتمام؛ - مزرعه‏ي خرم‏آباد بلوک ايضا، معه ملحقات و باغات بالتمام؛ - مزرعه‏ي چهار کواره که در زير مزرعه‏ي مهنار و گراب واقع است، بالتمام؛ - مزرعه‏ي نضرآباد، مشهور به حصر سنگ بلوک شهر، معه ملحقات و باغات، کلها، س ربع، و دو يخدان که زير باغ عمارت واقع است. - مزرعه‏ي نظريه بلوک تبادکان معه ملحقات، از جمله بيست و چهار سهم نوزده سهم؛ - مزرعه‏ي محمدآباد، بلوک تبادکان، دو شبانه‏روز آب، معه اراضي شقا چهارده جريب و دو قطعه باغ؛ - مزرعه‏ي برج‏آباد بلوک تبادکان، سه ربع معه ملحقات و باغات. - مزرعه‏ي دهرود بلوک شهر، معه باغات و ملحقات، بالتمام. (وقف سقاخانه نجف اشرف) طاحونه‏ي واقع در مزرعه‏ي دهرود که بر دو حجر داير است، بالتمام. 2. باغات و غيره - باغات مکروم مشجر واقع در قريه‏ي ويراني معه آب کاريز که متعلق به باغات مذکوره است و دو آلاز آب کوه و اراضي که در قريه‏ي مذکور واقع است. - خان و دکاکين واقع در بازارچه‏ي عيدگاه،... نصف. - منزل مهمانخانه با باغچه،: مطبخ و ساير متعلقات و حرمسرا و حمام واقع در کوچه‏ي مسجد شهرة. املاک نيشابور - مزرعه‏ي داشخانه و مياه کارشک بر هشت زوج عوامل داير است. - مزرعه‏ي اردوغشن، حصار سرو، دريا صفي و اراضي آبکوه و طاحونه با ملحقات بالتمام. - مزرعه‏ي فخرآباد، بلوک اردوغشن، بالتمام. املاک سرجام - مزرعه‏ي جنابد بلوک پساکوه جام معه متعلقات و باغات از جمله بيست سهم، نه سهم؛ - مزرعه‏ي معاد سرجام بلوک سرجام، معه ملحقات و قنوات و چشمه‏ي آب، بالتمام سپس در وقف‏نامه مي‏خوانيم : «... که حاصل محال موقوفه را بعد از اخراج بذر و نفقة القنات و زکوة و اخراجات ضروريه شرعيه و عرفيه به هر اسم و رسم که بوده باشد، مساوي علي رؤوس الاولاد که در مشهد مقدس متوطن باشند، قسمت نمايند...». در وقف‏نامه‏ي مورد بحث رقباتي وقف اولاد اناث وجود دارد، که راقم اين سطور هيچ‏گاه، از بزرگان و صاحبان اطلاع اولاد خبري در اين خصوص نشنيده است، از سرنوشت و بده بستان‏هايي که در طول سه قرن اتفاق افتاده است، در حافظه‏ي فردي و جمعي خاندان مورد بحث، جايي ندارد. اولاد دختر واقف متأسفانه در حال حاضر هيچ حصه و سهمي در اختيار ندارند ! در اينجا به برخي از آنها اشاره مي‏شود. - چاه آب بلوک جاغرق با باغات و ملحقات بالتمام؛ - مزرعه چميزدر، سفيد کمر، همت‏آباد بلوک تبادکان با باغات و قنوات و ملحقات؛ - مزرعه قاسم‏آباد بلوک تبادکان، بالتمام؛ - مزرعه پاژ (مساوي است با فاز مساوي است با باز) و ملحقات از مدار معينه کل مزرعه مذکوره يک فرد. واقف، ميرزا جعفر، در خصوص توليت املاک و اراضي در وقف‏نامه مشهور به اولادي، مي‏نويسد: «... و شرط نمود ضمن العقد توليت را به جهت خود مادام الحياة و بعد از خود در هر مرتبه‏اي از مراتب هر کس باشد از روي فهميدگي به شرايط مزبوره قيام نمايد... و ايضا شرط نمود که در هيچ مرتبه‏اي از مراتب محال موقوفه را نفروشند و رهن ننمايند و به صداق و هبه ندهند... و به ارباب منصب و عمال ديواني متقلبه... و جمعي که انتزاع از ايشان متعذر باشد به هيچ وجه ندهند... و هرگاه متولي شرعي هر زمان از ازمنه و ايام خلاف شرعي از او صادر شد و توبه نمايد، باز ساير اولاد او را متولي شرعي دانند...». و نيز در خصوص املاک وقفي اولاد دختر خود مي‏نويسد: «.. و ايضا ضمن العقد، توليت را شرط نمود واقف مشاراليه از براي خود في قيد الحيات و بعد از خود از جهت اسن اولاد اناث خود ذکورا و اناثا بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل و واقف...». از برخي نسخ سوادبرداري شده از اصل وقف‏نامه، که اندکي در آن تصرف شده است، و تغييرات عمدي در آنها راه يافته است، چندين برمي‏آيد که بعد از فوت ميرزا محمد جعفر سروقدي بين ورثه‏ي نسل اول او منازعه و اختلاف پيش مي‏آيد، و تعدادي از آنها مدعي مي‏شوند که املاک ياد شده از زمره‏ي وقفيات نبوده است، و کوشش نموده‏اند که املاک مزبور را به صورت ملکي به تصرف خويش درآورند. از اين ميان تعدادي هم اقرار به وقف املاک داشته‏اند، دعوا بالا مي‏گيرد، از کساني که در زمان حيات از جريان امر مطلع بوده‏اند در يک جا جمع مي‏شوند، و ضمن سوادبرداري مجدد و يحتمل دخل و تصرف در اصل وقف‏نامه، به صحت وقف‏نامه شهادت مي‏دهند. در انتهاي يکي از نسخ مي‏خوانيم: «... بعد از آن که في مابين ورثه مرحمت‏پناه جنت آرامگاه منازعه بود، در باب لزوم وقفيت و عدم لزوم آن و رجوع واقف از وقفيت آن و عدم رجوع آن و تصرف واقف در بعضي از اعيان موقوفه به بيع و اجاره زائد بر مدت مشروطه و غير ذالک من المقدات و جميع فضلا و سادات که در حضور ايشان اين گفتگو مذکور شده اداء شهادت نمودند، بدين مضمون که واقف مرحوم در حضور ايشان به لزوم وقفيت و اقباض آن نموده، بنابراين رجوع لغو و تصرفات منافيه باطل و از درجه‏ي اعتبار ساقط خواهد بود، و علي ذالک وقوع الاشتهاد و کان ذالک في شهر ربيع‏الثاني سنه 1085». در اين مجمع 50 نفر از بزرگان و علما و سادات مورد وثوق مردم شهر مقدس مشهد اقرار و اعتراف به وقفيت مي‏نمايند. يک بار ديگر، در دوره‏ي پهلوي‏ها، مرحوم ميرزا محمد باقر رضوي، متولي وقت، چشم طمع بر املاک مي‏دوزد، و تلاش مي‏کند تمامي املاک اولادي را به نام خود به ثبت برساند که دعوايي چندين ساله در محاکم آن دوره طرح و نهايتا صلح نامه‏اي رسمي در سال 1327 شمسي به طرفيت ميرزا محمد باقر رضوي و 30 نفر از رؤوس اولاد منعقد مي‏شود که همين صلح‏نامه پايه عملکرد موقوف عليهم قرار مي‏گيرد. در پايان سخن لازم است يادآور شد که موقوفات ميرزا جعفر بويژه املاک آن در اصلاحات ارضي شاه ساخته مورد تعرض قرار مي‏گيرد و بار ديگر به طور رسمي موقوفات دچار تحديدهاي ظاهرا قانوني مي‏گردد. پی نوشت:1- براي آگاهي بيشتر بنگريد به مقدمه جهانگشاي جويني، ج 1، ص «يد» و «لد».2- تاريخ فخري، محمد بن علي بن طباطبايي (ابن طقطقي)، ترجمه محمد وحيد گلپايگاني، تهران، بنگاه ترجمه ، 1360، ص 240.3- انتساب فاميل «سروقد رضوي» بي‏ترديد ساختگي است و به دنبال يک توطئه براي تصاحب املاک موقوفه در آغاز سلطنت رضاخان صورت گرفته است، چرا که مرحوم محمد سرابي بزرگ خاندان و جد اين خانواده که در آن زمان خود توليت مدرسه ميرزا جعفر سروقدي را عهده‏دار بوده است، خود، از خاندان سروقدي‏ها نبوده است و سلسله نسب او تا دوره صفويه در کتاب شجره طيبه ص 147 که کتابي است در سلسله نسب سادات رضوي خراسان آمده است. پسران او مرحوم ميرزا محمد باقر و مرحوم ميرزا مهدي رضوي که هر دو به ناحق به املاک اين خاندان به عنوان توليت چنگ انداخته‏اند و موجب انهدام و فروش و واگذاري‏هاي بي‏حد و حصر املاک شدند به هيچ روي با خاندان سروقدي‏ها پيوند ندارند.4- بنگريد به کتابچه موقوفات آستان قدس رضوي، تحرير 1268، به امر ميرزا عبدالباقي منجم‏باشي متولي، توسط عبدالمؤمن ابن ابوالقاسم، محفوظ در کتابخانه آستان قدس، به شماره 8557 ، صص 315 تا 319.5- چندي پيش در شوراي وقف مرکز خراسان‏شناسي که هر هفته به پايمردي دوست بزرگوار آقاي مهدي سيدي برگزار مي‏شد، وقف‏نامه‏ي اولادي مورد بررسي اعضا شورا قرار گرفت و از ميان نسخه و نسخه بدل‏هاي موجود، وقف‏نامه‏ي اصل شناسايي شد.منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2070]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن