تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798738383




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ابعاد اقتصادي وقف


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ابعاد اقتصادي وقف
ابعاد اقتصادي وقف نويسنده: فرزانه صفايي چکيده در مجموعه احکام و تعاليم اسلام، سنت وقف و خيرات و صدقات جاريه به عنوان رهنمودي انسان ساز و فرهنگي مترقي به شمار مي رود که آثار اخلاقي و عوايد معنوي بزرگ و بي شماري را به دنبال دارد. وقف با توزيع مجدد درآمد بين افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعي هدايت مي کند.(1)در فرهنگ ديني اسلامي، پديده ي وقف درست در مقابل فقر قراردارد بعبارت ديگر فلسفه وجودي فرهنگ وقف، فقرزدائي جامعه است. و با گسترش فرهنگ وقف به يقين که ميزان فقر و محروميت در جامعه کاهش مي يابد. زيرا وقف همانگونه که تبيين شده يکي از راه هاي کنترل تراکم ثروت محسوب مي شود. و با کنترل تراکم ثروت يا به تعبير ديگر از بين رفتن تراکم ثروت سرمايه اي جامعه را در اختيار همگان قرار مي گيرد و بهره مند شدن همگان از ا مکانات رفاهي و اقتصادي زمينه اي تکامل در ابعاد فرهنگي، سياسي و اجتماعي نيز فراهم مي شود. و بدين سان مي بينيم که چگونه وقف نقش سازنده و مهم را در فقر زدائي جامعه، در ابعاد گوناگون مادي و معنوي ايفاء مي کنند. نقش وقف در توسعه فرهنگي: فرهنگ هستي خاص يک جامعه را گويد. يعني جامعه در کليت خويش با جوامع ديگر تفاوت چنداني ندارد، آنچه که يک جامعه را از جوامع ديگر متمايز مي سازد، فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ يک جامعه، بر تفکر آن جامعه استوار است، و تفکر آن جامعه نيز در بستر فرهنگ جامعه رشد مي کند. جامعه اي با فرهنگ پويا جامعه اي است که از تفکر قوي برخوردار است و تفکر قوي نيز در دامن فرهنگ شايسته و باز پرورش مي يابد.(2)با توجه به اهميت وقف در اقتصاد جوامع اسلامي بر آن شديم در اين مقاله ابتدا به تعريف مختصري از وقف و اهداف ان پرداخته و سپس ابعاد اقتصادي ان را بررسي کنيم اميد است مورد توجه شما قرار گيرد.مقدمه«المال و البنون زينه الحياه الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثواباً و خير أملاً«مفهوم «باقيات الصالحات»آن چنان وسيع و گسترده است که هر فکر و ايده و گفتار و کردار صالح و شايسته اي را که باقي مانده و اثرات و برکاتش در اختيار افراد و جوامع قرار گيرد، شامل مي شود.در حديث نبوي(ص) آمده است: «إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلثه صدقه جاريه و علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له»يعني وقتي بني آدم بميرند عمل آنها به جز در سه مورد قطع مي شود، صدقه جاريه اي که باقي مي ماند و علمي که از او بماند و به مردم نفع رساند و فرزند صالح که از او باقي بماند و براي وي دعا کند.يکي از کارهاي شايسته اي که همچون صدقه جاريه باقي مي ماند و اثرات و برکات آن نصيب افراد جامعه مي شود سنت حسنه وقف است. وقف نمادي از روح خير خواهي و تعاون و هم زيستي و عطوفت انساني، برخاسته از ايده والا و ايمان است.وقف از يک طرف وسيله اي بسيار خوب براي ايجاد انس، الفت و همبستگي بين مسلمانان است و از طرف ديگر وسيله اي براي تأليف قلوب مردم غير مسلمان.وقف جامعه را از آلودگيها و ناخالصيها پاک مي کند و راه را براي تزکيه آن هموار مي سازد. پيش از قرن اخير بيشتر شؤون فرهنگي، بهداشتي و نيازمندي هاي عمومي در ايران با بهترين و ساده ترين وضع به رايگان و به دست مردم از درآمدهاي موقوفات و بنيادهاي خيريه اداره مي شد. واقفان خيرانديش که انديشه و همّتشان بشر دوستي و خدمت به مردم و رفع حوائج آنان بود، احتياجات مردم نيازمند را از قبيل: مستمندان، ابناء سبيل، ايتام، بيوه زنان، بيماران و عاجزان،جهيزيه يا مخارج ازدواج،تامين مايحتاج خانواده هاي بي سرپرست، هزينه دفن و کفن اموات و هزاران نمونه ديگر از اين گونه حوائج را که گاهي انديشه و خيال مردم عادي از درک و توجه به آنها به دور است، در نظر گرفته و قسمتي از اموال خالص و پاک خود را وقف همين مصارف خيريه کرده اند. وقف ميراث بزرگ انسانيت و بشر دوستي و سرمايه فناناپذير مدنّيت و فرهنگ است که ارزش آن چنانکه بايد تا کنون نشان داده نشده است.(3) آشنايي با مفاهيم وقف تعريف وقفبراي رسيدن به هدفهاي مطلوب اخلاقي، انسان مي‏تواند به طور غيرمستقيم عمل نمايد و از وسايل ديگر نيز استفاده کند; مانند آن که مال خود را به شخصيت‏حقوقي موجود ببخشد و متهب را ملزم سازد تا آن را در جهتي که واهب مي‏خواهد به مصرف رساند. پاره‏اي از نظامهاي حقوقي (مانند فرانسه) اين راه غيرمستقيم را ترجيح داده‏اند، ولي توسل به اين‏گونه تمهيدها آزادي را محدود مي‏سازد و معايبي احترازناپذير به بار مي‏آورد. بنابراين، بهترين راه اين است که حقوق، قالب متناسب و مستقيمي را در اختيار خيرخواهان و نيکوکاران قرار دهد. از آنچه گفته شد، چنين برمي‏آيد که نهاد وقف داراي سه خصوصيت ممتاز و عمده است: 1. مال موقوف بايد از نقل و انتقال و تلف مصون بماند و از شمار دارايي مالک خارج گردد; يعني حبس شود. اين حبس بايد هميشگي باشد تا گذشت زمان نتواند آنچه را واقف ساخته است درهم بريزد. 2. بايد آنچه حبس شده در مسير حرکت‏خود به سوي هدفهاي وقف نهادينه شود; دارايي وقف اصالت‏يابد و تبديل به «سازماني حقوقي‏»گردد. زيرا ملک نمي‏تواند بي‏مالک بماند، مگر اين‏که خود، نهادي مستقل باشد. 3. آنچه حبس شده بايد در راه خير و خدمت‏به ديگران مصرف شود و وسيله ارضاي خودخواهي و سودجويي قرار نگيرد. زيرا بر مبناي انديشه غيرخواهي تاسيس شده است(4)انواع وقفوقف به دو دسته تقسيم مي شود، دسته اول داراي سه حالت است: الف-وقف در جهت مصالح عامه: مساجد، مقابر، پلها، جاده ها و سدها و ….ب –وقف براي عناوين کلي: فقرا، سادات، علما، جنگ زدگان، معلولين و ….ج- وقف براي افراد خاصدر تقسيم بندي ديگر وقف به دو صورت «وقف انتفاع»و «وقف منفعت»تقسيم مي شود. اگر نظر واقف از وقف تحصيل درآمد مادي نباشد، آن را وقف انتفاع گويند، مانند احداث مسجد در زمين ملکي خود و يا زمين موات. اگر نظر واقف از وقف، تحصيل درآمد و هزينه اهداف وقفوقف به لحاظ مصالح عمومي از ديرباز موارد استفاده متنوع و گوناگون داشته و رايج ترين موارد مصرف آن عبارتست از: 1-تعليم و تعلم رايگان.(احداث مدارس و تهيه امکانات تحصيل براي جويندگان علم و دانش)2- زاويه‏ها: مراکزي بوده‏اند که براي تحصيل علم، عبادت و خدمت رايگان به وجود آمده و مانند سفره‏اي رنگين در اختيار عموم بوده‏اند 3- تهيه آب و آبياري اراضي کشاورزي و مانند آن. 4- تاسيس کاروانسراها در مسير کاروانها و قافله‏ها. ممکن براي مصارف مشخصي باشد آن را وقف منفعت مي نامند، مانند وقف دکان براي حفظ و اداره مسجد يا مدرسه(5)آثار اقتصادي وقفوقف مي تواند به اهداف اقتصادي دولتهاي جديد کمک فراواني کند. وقف مي تواند در کم کردن کسر بودجه دولت نقش عمده اي داشته باشد. زيرا کسر بودجه يا ناشي از تقليل درآمد و يا ناشي از افزايش مخارجي است که دولت معمولاً در انجام وظايف خود مجبور به تحمل آن است و وقف مي تواند در هر دو زمينه ياري رسان باشد، زيرا با ايجاد کالاها و خدمات عمومي دولت از هزينه کردن براي اين موارد معاف مي شود. مثلاً وقتي که يک مدرسه و يا يک بيمارستان از طريق وقف تأسيس مي شود و به جامعه خدمت مي کند، در واقع دولت از هزينه هاي ايجاد و اداره يک مدرسه و يا يک بيمارستان معاف مي شود و مي تواند اين هزينه ها را در راههاي ديگري به مصرف رساند.وقف مي تواند در تخفيف آثار دفع ازدحامي (Crowding out Effect) نيز نقش داشته باشد. دفع ازدحامي عموماً ناشي از اين است که دولت کسر بودجه خود را به دليل نداشتن منابع مالي ديگر از طريق استقراض تأمين مي کند و با اين عمل موجب بالا رفتن نرخ بهره و در نتيجه کاهش سرمايه گذاري بخش خصوصي مي شود. اوقاف با کمک در تأمين خدمات عمومي، هزينه هاي دولت را تقليل و نياز دولت را جهت استفاده از وجوه استقراضي کاهش مي دهد. بنابراين مي توان استدلال کرد که حتي در چارچوب ابزارهاي متعارف IS-LM اوقاف مي تواند به عنوان يک وسيله کارا در جهت تقليل اثر دفع ازدحامي و کاهش نرخ بهره عمل کند. به نظر مي رسد يکي از راههاي حذف ربا در جوامع اسلامي تعميم و توسعه اوقاف است. گرچه متأسفانه اقتصاددانان اسلامي تا به حال به اين نکته توجهي نکرده اند و حتي همايشهاي بين المللي که درباره ويژگيهاي وقف تشکيل شده به آن عنايتي مبذول نشده است. (21)در اقتصاد عموماً ايجاد توازن متقابل و تعادل بين دو متغير عرضه و تقاضا را بدون دخالت مستقيم دولت و از طريق نظام بازار، تعديل ساختاري گويند. در يک نگاه کلي، عمدتاً برنامه و سياستهاي تعديل ساختاريرا که در دو دهه اخير توسط صندوق بين المللي پول و بانک جهاني به کشورهاي عضو توصيه شده است، مي توان در دو بعد آزادسازي اقتصادي و خصوصي سازي خلاصه کرد. منظور از آزادسازي کليه اقداماتي که در جهت برداشتن کنترلهاي دولت از قسمتهاي مختلف اقتصاد از جمله بازارهاي مالي، بازار کالا و خدمات و بازار کار صورت مي گيرد. منظور از خصوصي سازي کليه اقداماتي است که براي گسترش حوزه فعاليت بخش خصوصي انجام مي شود. نتيجه نهايي آزارسازي و خصوصي سازي را در کوچک شدن اندازه دولت مي دانند که همواره به عنوان يک هدف در همه اين برنامه ها به صورت صريح و يا ضمني ملاحظه مي شود. اوقاف با اهداف ياد شده همسو است و دولت را از درگير شدن و رقابت با بخش خصوصي در بسياري از موارد رهايي مي بخشد. به دلايلي که مفصل در قبل توضيح داده شد، اندازه دولت در حداقل نگه داشته خواهد شد.از جمله اهداف اصلي دولت در اقتصاد، توزيع عادلانه درآمد و ثروت است و وقف مي تواند وسيله مناسبي براي توزيع مجدد و حمايت مستقيم و غير مستقيم از اقشار آسيب پذير جامعه باشد، بدون آنکه هزينه اي بر بودجه دولت تحميل کند.از جمله اهداف ديگر دولت مبارزه با بيکاري و رسيدن به اشتغال کامل است. اوقاف در تحقق اين هدف نيز مي تواند کمک مؤثري کند. بر اساس سنت وقف گروه زيادي از طبقات مختلف جامعه به گونه اي با اوقاف در ارتباطند يا در امور مربوط به اوقاف به صورت مستقيم و غير مستقيم نظارت دارند. البته در گذشته اين ارتباط بيشتر و در حال حاضر ارتباط مستقيم کمتر شده است. طبق بررسي هاي به عمل آمده، تعداد کساني که در مؤسسات و املاک وقفي به کار اشتغال دارند، نسبت به کساني که مستقيماً توسط دولت به کار گرفته شده اند، مي تواند بسيار بالا باشد. اين نسبت مثلاً در ترکيه در سال 1931 نزديک به 10 درصد بوده است که در طي زمان اين نسبت کاهش يافته است، جالب آنکه اخيراً از دهه 1980 دولت ترکيه به اهميت اوقاف پي برده و براي تشويق اوقاف تجديد نظرهاي اساسي به عمل آورده است.محمد اسلم حنيف معتقد است که در همه کشورهاي اسلامي اهداف اقتصادي متعددي براي دولتهاي خود برگزيده اند، از جمله توزيع مجدد به نفع فقرا، مداخله در مکانيسم بازار به هنگام لزوم، تهيه و تأمين کالاها و خدمات عمومي، حتي انجام اصلاحات ساختاري از جمله اصلاحات ارضي. براي تحقق اين اهداف هم که شده دولتهاي اسلامي بايد از اوقاف حمايت کنند و آن را مورد تشويق قرار دهنداوج تمدن اسلامي دوران عثماني را مي توان زماني دانست که اوقاف بيش از هر زمان ديگري توسعه يافته بود. بيشتر افراد جامعه در خانه هاي وقفي متولد مي شدند، در مدارس وقفي آموزش مي ديدند و کتابهاي وقفي از کتابخانه هاي وقفي به امانت مي گرفتند و به هنگام بيماري در بيمارستانهاي وقفي مداوا مي شدند و در زمينهاي وقفي به کشت و کار پرداخته و نهايتاً در پايان عمر در يک قبرستان وقفي دفن مي گرديدند و مراسم عبادي و روحاني زمان حيات و پس از مرگ آنها در مساجد و مراکز وقفي انجام مي شد. بنابراين نيازي به خدمات دولت نداشتند. تنها در چنين شرايطي است که دولت حداقل مورد نظر اقتصاددانان مي تواند تحقق يابددر اين قسمت به برخي آثار اقتصادي وقف که از اهميت بيشتري برخوردار است اشاره مي شود: تاثير وقف بر استقلال سياسي و اقتصادي و رشد و توسعهوقتي سخن از تاثير وقف بر استقلال اقتصادي و رشد و توسعه مطرح مي‏شود هرگز به اين معنا نيست که وقف به تنهايي مي‏تواند همهي ابعاد و زواياي گوناگون اقتصاد يک ملت را در برگيرد،به طوري که براي اقتصاد کشور به منابع مالي ديگر نيازي نباشد، بلکه منظور اين است که وقف به عنوان يک سرمايه ي عظيم مالي مي‏تواند در اين سمت و سو داراي نقشي سازنده و قابل توجه باشد. همچنين به اين معنا نيست که برخلاف اهداف، درآمد وقف را از موارد اصلي مصارف آن که در وقف نامه‏ها آمده است، منحرف کنيم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادي و رشد و توسعه به کار گيريم و به مصرف برسانيم.حقيقت اين است که مي‏توان سرمايه‏هاي عظيم وقف را نيز همانند ديگر سرمايه‏ها با رعايت همه جوانب وقف، موازين شرعي اهداف در جريان فعاليتهاي توليدي و خدماتي قرار داد و آنها را از حالت رکود به حالت تحرک و پويايي هدايت کرد تا به اين وسيله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادي (و سياسي) کشور کمک شايان و قابل توجهي شده باشد و همچنين بر سرمايه‏ هاي اوقاف افزوده شود که اين امر يقينا در راستاي اهداف است.(6)نقش وقف در گسترش مالکيتدر وقف برخلاف انواع مالکيت ها که حرکت از مالکيت عمومي به مالکيت خصوصي است،به نوعي مالکيت خصوصي به مالکيت عمومي تبديل مي شود. زيرا اموال موقوفه همچون اموال عمومي، قابل فروش و بخشش و به ارث گذاشتن نيستند و غالبا به موقوف عليهم تعلق دارند. يعني اصل آنها ثابت و غير قابل انتقال و درآمد آنها براي موقوف عليهم است. وقف هدايت مالکيت هاي خصوصي افراد به سمت مصالح عمومي است که اسلام آن را با شرايطي مورد تأييد قرار داده است. وقف راهي است که انسان مي تواند مالکيت خود را تا ابد تضمين نمايد و اين تنها استثنايي است که در ابدي کردن مالکيت وجود دارد و به همين جهت است که وقف مصداق صدقه جاريه مي‌شود و براي واقف هميشه مفيد و ثمر بخش خواهد بود. لذا اسلام سفارش مي کند که اگر مي خواهي مالکيت اموالت در اختيارت باشد و در راهي که مي خواهي به مصرف برسد آن را در راه خدا وقف کن.نقش وقف در تامين اجتماعيفقر يکي از موانع عمده پيشرفت و سعادت انسان و به فعليت رسيدن قوه ها و استعدادهايي است که خداوند متعال براي نيل انسان به کمال مورد نظر که هدف آفرينش است، به او داده است. يکي از جاهايي که وقف مي تواند به طور فعال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعليت رسيدن استعدادهاي انسان را برطرف کند،در مقام محو فقر و در نتيجه تأمين اجتماعي است. به همان ميزان که وضع مالي مسلمين بهبود پيدا مي کند در موقوفات هم از جهت کمّي و کيفي گسترش و تغييراتي حاصل مي شود. تعدادي از مصارف و مواردي که بر آنها وقف صورت گرفته است از اين قرار است:مساجد،مدارس، کتابخانه هاي عمومي، بيمارستانها، مسافرخانه ها، نوانخانه ها، آب انبارها، آبگينه ها و قنوات، پادگانهاي نظامي و جنگي، تهيه سلاح و ادوات جنگي براي مجاهدين، تجهيز سربازان و مبارزان، تعمير پلها و معابر عمومي، قبرستانها،بچه هاي سرراهي،ايتام معلولين،زمين گيران و درماندگان،بيچارگان،زندانيان، کمک و وام به تجار، تهيه بذرهاي زراعي براي کشاورزان، تهيه ادوات کشاورزي و چارپايان براي زارعين،غرس اشجار و درختان ميوه براي زيبايي شهر و استفاده عابرين،مصارف خيريه ديگر از قبيل قرائت قرآن، تامين مخارج علما و دانشمندان و قرباني عيد قربان و اطعام در رمضان، اوقاف براي درمان بيماران رواني، اوقاف براي تشکيل خانواده، وقف براي فرو نشاندن خشم ها و ….اين عناوين تمامي آنچه را که يک جامعه پيشرفته و متعالي در بعد تامين اجتماعي احتياج دارد، در بر مي گيردنقش وقف در کاهش اختلافات طبقاتي و به وجود آوردن عدالت اجتماعيوقف با توزيع مجدد درآمدبين افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعي هدايت مي کند. در وقف بيشتر افراد محتاج و فقير ذينفع هستند و لذا اگر چه وقف به عنوان يک امر اخلاقي شناخته شده ولي در عمل تأثير به سزايي در تأمين عدالت اجتماعي دارد وهمچنين از عوارض سوء بي عدالتيهاي اجتماعي و شکافهاي طبقاتي تا حد زيادي مي‌کاهد و از حاد شدن مشکلات اجتماعي جلوگيري مي کندبر خلاف محيط هاي مادي که تکاثر و اشرافيت، ملاک برتري است و همه سعي مي کنند همه چيز را در انحصار خود درآورند، در محيط اسلام سادگي و ايثار و تعميم ثروتهاي اضافي شخصي از راه وقف، حبس، هبه و… نه تنها ملاک برتري است بلکه عبادت بزرگ محسوب مي شود. سياست اسلام بر کنترل و تعديل و حفظ ثروت جامعه است، به اين ترتيب تمام راههايي که منجربه سرمايه داري بدون کار مي شود، همه را کنترل کرده است و با گرفتن خمس و زکات و تشويق افرادبه وقف و… موجب تقويت افراد ضعيف وفقيرشده و فاصله بين اين دو طبقه را بسيار کم کرده که نتيجه آن ايجاد جامعه متعادل است.نقش وقف در فقر زداييبازده عين وقف در توسعه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه اي اسلامي بسيار گسترش فرهنگ وقف يکي از راهکارهايي است که فقر را در جامعه اي اسلامي ريشه کن مي کند. فقره پديده اي است که يکي از موثرترين فاکتور انحطاط جوامع محسوب مي شود؛ زيرا که فقر جامعه اي انساني را زوال مادي و معنوي سوق مي دهد. فقر زير بناي توحيدي يک جامعه را فلج مي سازد. فقر مانع از رشد هماهنگ جامعه مي شود. فقر با ربودن امکانات مادي و رفاهي از قشر وسيع جامعه، زمينه ي رشد تفکر را در جامعه نابود مي سازد. فقر تمام پتانسيل ها و توانمندي هاي بالقوه اي جامعه را منهدم مي کند. فقر نمي گذارد که بستر مناسب براي رشد ارزش هاي الهي و معنوي در جامعه فراهم شود، زيرا همانگونه که گفته شد فقر زير بناهاي توحيد در يک جامعه را فلج مي سازد. با فلج شدن زير بناهاي توحيد در يک جامعه، جامعه در تمام ابعاد خويش فقير مي شود، چرا که نهادهاي مختلف جامعه در رابطه اي متقابل علي و معلولي قراردارد. بدين معني که نهادهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي مدام در رابطه اي تأثير و تأثر قرار دارند. پويائي نهاد اقتصادي يک جامعه، زمينه هاي مناسب براي رشد فرهنگ جامعه ايجاد مي کند. رشد نهادهاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي طبيعي است که رشد نهاد اجتماعي را نيز به دنبال مي آورد. و بدين ترتيب رکود اقتصادي يک جامعه زمينه هاي مناسب رشد و توسعه فرهنگ در يک جامعه را از بين مي برد. جامعه اي که از فرهنگ شايسته برخوردار نباشد و جامعه اي که از فرهنگ منحطه برخوردار باشد. سياست آن نيز به ابتذال کشانيده مي شود. زيرا انحطاط فرهنگي به مثابه اي انحطاط فکري است و با انحطاط فکري چگونه جامعه مي تواند در بعد سياسي موفق عمل کند؟ و جامعه اي که اقتصاد، سياست و فرهنگ نداشته باشد، معلوم است که نهاد اجتماعي آن نيز بيمار است. لذاست که فقر اقتصادي، جامعه را در تمام ابعاد آن، فقير مي سازند. دقيقا با ملاحظه اي همين تأثير عميق و گسترده اي فقر در جامعه است که در فرهنگ ديني فقر، مترادف با کفر تلقي شده است. مترادف بودن فقر با کفر اگر از يک جهت، اهميت نقش فقر در جامعه را، تبيين مي کند، از سوي ديگر مومنين را به نابودي و ريشه کن نمودن اين پديده، نيز فرا مي خواند؛ چرا که فقر کفر است؛ و جامعه اي که زير بناي اعتقادي آن با توحيد اعتقادي بنا شده باشد نمي تواند با کفر بسازد. پس همانگونه که ريشه زدائي کفر از جامعه، از اولويت برخوردار است، ريشه کن نمودن فقر نيز از اولو يت برخوردار است و بر همين اساس است که خداوند بندگانش را پيش از هر چيز ديگر به وقف و انفاق فرا مي خواند تا اين پديده را از ميان جامعه اي اسلامي ريشه کن نمايد.(وانفقوا من ما رزقنکم من قبل ان يأتي احدکم الموت، فيقول رب لولا اخر تني الي اجل قريب فاصدق و اکن من الصالحين و لن يوخر الله نفسا اذا جاء اجلها و الله خبير بما تعلمون»«يا ايها الذين امنوا انفقوا مما رزقنکم، من قبل ان يأتي يوم لابيع فيه و لاخله و لاشفعه و الکفرون هم الظلمون»«و في اموالهم حق للسائل و المحروم»در فرهنگ ديني اسلامي، پديده ي وقف درست در مقابل فقر قراردارد بعبارت ديگر فلسفه وجودي فرهنگ وقف، فقرزدائي جامعه است. و با گسترش فرهنگ وقف به يقين که ميزان فقر و محروميت در جامعه کاهش مي يابد. زيرا وقف همانگونه که تبيين شده يکي از راه هاي کنترل تراکم ثروت محسوب مي شود. و با کنترل تراکم ثروت يا به تعبير ديگر از بين رفتن تراکم ثروت سرمايه اي جامعه را در اختيار همگان قرار مي گيرد و بهره مند شدن همگان از ا مکانات رفاهي و اقتصادي زمينه اي تکامل در ابعاد فرهنگي، سياسي و اجتماعي نيز فراهم مي شود. و بدين سان مي بينيم که چگونه وقف نقش سازنده و مهم را در فقر زدائي جامعه، در ابعاد گوناگون مادي و معنوي ايفاء مي کنند. نقش وقف در توسعه فرهنگي: فرهنگ هستي خاص يک جامعه را گويد. يعني جامعه در کليت خويش با جوامع ديگر تفاوت چنداني ندارد، آنچه که يک جامعه را از جوامع ديگر متمايز مي سازد، فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ يک جامعه، بر تفکر آن جامعه استوار است، و تفکر آن جامعه نيز در بستر فرهنگ جامعه رشد مي کند. جامعه اي با فرهنگ پويا جامعه اي است که از تفکر قوي برخوردار است و تفکر قوي نيز در دامن فرهنگ شايسته و باز پرورش مي يابد.جامعه اي که از لحاظ فرهنگي تمام اقشار آن از مزاياي عادلانه فرهنگي نيز برخوردار نباشد؛ جامعه اي است که نه مي تواند فرهنگ سالم و مترقي داشته باشد. جامعه اي بدون فرهنگ سالم، نه در بعد مادي و نه در بعد معنوي، رشد مي کند؛ زيرا که عقامت فرهنگ باعث عقامت تفکر مي گردد؛ تفکر عقيم جامعه را فاقد خلاقيت و ابتکار مي سازد. جامعه اي فاقد خلاقيت و ابتکار نمي تواند مشکلات مادي خويش را به درستي تشخيص دهد نه خلاء معنويت را مي تواند در جامعه پر کند. جامعه زماني فاقد ابتکار، خلاقيت و تفکر تلقي مي شود که از فرهنگ پويا برخوردار نباشد زيرا در چنين حالت جامعه نه از گذشته اي خويش بدرستي آگاهي دارد؛ و نه جايگاه خويش در زمان حال را مي شناسد و جامعه اي که نتواند جايگاه خويش در زمان حال را درک کند مسلم است که نه مي تواند، حرکت خويش به سوي فردا را نيز، عيار نمايد؛ براي اينکه حرکت سالم به سوي فردا به شناخت دقيق از زمان حال نياز دارد. روي اين جهت عقامت فرهنگ در يک جامعه، باعث درک نادرست از زمان و نقش زمان در تکامل پديده ها مي شود و وقتي جامعه نتوانست درک درست از زمان و نيازمندي هاي زمان خويش داشته باشد. حرکت بسوي فردا را نيز نمي تواند عيار کند. بر همين مبناست که وقف فرهنگي ضرورت پيدا مي کند. زيرا اگر فقدان تعادل، در برخورداري افراد جامعه از امکانات فرهنگي، در فرجام به عقامت فرهنگي مي انجامد، وقف فرهنگي نيز در نهايت به تعادل، در برخورداري افراد جامعه از امکانات فرهنگي، منتهي مي شود، زيرا که وقف فرهنگي به معني برخوردار ساختن اقشار محروم جامعه از مزاياي فرهنگي، در جهت توسعه فرهنگي جامعه است.برخورداري اقشار محروم جامعه از مزاياي فرهنگي،باعث رشد جامعه مي گردد. به دليل اينکه بهره مندي اقشار محرو م جامعه به منزله اي، سياليت فرهنگي جامعه است و سياليت فرهنگ جامعه، رمق خلاقيت را در وجود جامعه مي دواند. وقتي جامعه خلاق شود، تفکر در جامعه زنده مي گردد. با زنده شدن تفکر در يک جامعه، جامعه هرگز رو به فقر گام بر نمي دارد؛ براي اينکه تفکر، جامعه و افراد جامعه را به شناخت درست از زمان، نقش آن در تکامل پديده ها و نيازمندي هاي زمان هدايت مي کند. و بدين طريق جامعه در تمام معضل اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي داراي تشخيص و شناخت درست مي گردد. لذا وقف فرهنگي به مثابه اي باز گرداندن تفکر به جامعه است وقف فرهنگي به مفهوم زنده نگه داشتن نبض تفکر در لايه هاي زيرين جامعه است.وقف فرهنگي تزريق آگاهي به انسان هاي محرو مي است که صدها سال اسير قفس جهالت مانده اند. وقف فرهنگي اهداء روشني در اعمال زواياي تاريک جامعه است. وقف فرهنگي فروزان کردن مشعل نور در دل تاريکي جهالت انسان هاست؛ جهالتي که به مثابه اي زنجيره در بيغوله هاي زندان تفکر را اسير خويش نگه داشته است. بناي عقامت و نازائي تفکر صرفا با وقف فرهنگي از بين ميرود. و وقف فرهنگي است که تفکر را در سطح تمام افراد جامعه همگاني مي کند. انسان هايي که نهادهاي فرهنگي را به جمعه وقف مي کنند؛ آگاه باشند، که در واقع با وقف نهاد فرهنگي به جامعه، انديشه را به جامعه اهداء نموده اند. انديشه که بدون آن حتي نمي توان خداي خويش را شناخت و همه بايد بدانند که اگر تفکر را به افراد جامعه اهداء کنند نه تنها جامعه را نجات داده است بلکه خود را نيز جاودانه ساخته است؛ زيرا نسل هاي بعدي به خوبي خواهند دانست که کدام انسان ها، با چه ميزان از ايثار، بقا ء نسل خويش را با اهداء تفکر به جامعه، تضمين نموده اند. بناء براي رهائي از عقامت انديشه، براي بيرون رفت از رکود ناانساني، براي نجات از اسارت جهالت، براي ذوب نمودن يخ هاي منجمد انديشه و براي رشد شعوري جامعه به توسعه اي فرهنگ وقف و انفاق ضرورت است، چرا که توسعه اي فرهنگ وقف و انفاق موجب ايجاد تعادل اقتصادي و مادي در جامعه مي گردد و با تعادل مادي و اقتصادي زمينه اي فعليت پيدا کردن توانمندي ها و پتانسيل ها ي بالقوه به وجود مي آيد. و بدين ترتيب حرکت رو به رشد جامعه در مسير تکامل مادي و معنوي آغاز مي شود. و زان پس سرنوشت جامعه، با دستان توانمند خود جامعه تغيير مي کند. دقيقا به همين لحاظ است که ايجاد نهادهاي خيريه بر مبني «اوقاف»و «انفاق»در جوامع از ضروريت برخوردار مي گردد که در رکود و بن بست نا انساني، فقر، بدبختي، فلاکت و عقب ماندگي گير نموده باشند. جوامع که عده اي بسيار اندک آن از بهترين امکانات مادي، رفاهي و اقتصادي برخوردارند و اکثريت مطلق آنها در چنگال فقر مادي و معنوي اسيراند بين توسعه و گسترش فرهنگ وقف و انفاق در جامعه اي اسلامي ما بيش از جوامع ديگر از ضرورت برخوردار است.(7)جبران کمبود خدمات دولتييکي از مشکلات و موانع موجود در امر خدمات رساني به اقشار مختلف مردم کمبود بودجه و عدم تأمين اعتبار کافي از سوي دولتها بوده است. هر چند اساس کار دولتها، ايجاد رفاه نسبي مردم و ارائه خدمات ضروري به آنان استوار گشته است ولي بنا به عللي که عموماً به برنامه هاي کلان دولتها، نوسانات اقتصادي و تجاري و سياستهاي مدوّن سياسي و اقتصادي، کمبود منابع و… باز مي گردد. دولتها در مقاطعي قادر به هدايت کردن مسير خدمات رساني و حمايتهاي پوششي نخواهند بودو اين بخش در عمل دچار اختلال خواهد شد. در اين هنگام موسسات خصوصي نقش بخش دولتي را ايفا خواهند کرد و خلا ناشي از معضل ناتواني دولت را پوشش خواهند داد. موقوفات نيز که جوشيده از همت والاي انسانهاي نيکوکار جامعه است از مؤثرترين ابزار تأمين رفاه مردم و پوشش دهنده کاستيها و نواقص موجود از سوي دولت استتنظيم کننده جريان پول و کالا در اقتصاديکي از اهداف سياستهاي پولي، جذب پس اندازها و هدايت آنها به سوي سرمايه گذاري است تا توازن گردش پول و کالا حفظ شده و ارزش پول مصون بماند. يکي از راههاي تحقق اين هدف در اسلام تحريم فعاليتهايي است که پس اندازها را از مسير سرمايه گذاري منحرف مي سازد مثل تحريم کنز و ربا. در اقتصاد سرمايه داري به علّت وجود بهره، قسمتي از پول، از گردش خارج شده و وارد جريان سفته بازي و کنز مي گردد. در نتيجه در مقابل اين قسمت از پول، کالايي در جامعه توليد نمي شود. بنابر اين با وجود اين پول اضافي در مقابل حجم مشخص کالا، قيمتها افزايش يافته و ارزش پول کاهش مي يابد. شيوه دومي که موجب تحقق اين هدف مي شود تشويق و ترغيبي است که در اسلام از برخي فعاليتهاي اقتصادي به عمل آمده است و آنها را در رديف عبادات بر شمرده است. از جمله اين فعاليتها قرض دادن، انفاق و وقف است. به علت اجر و ثواب فوق العاده اي که شرع براي انفاق و وقف قائل شده مسلمانان اشتياق فراواني به انفاق و وقف ثروت خويش داشته و دارند. شور و شوق براي انفاق در صدر اسلام تا حدي بود که برخي از مسلمانان ايثار مي کردند. قرآن کريم ضمن تجليل و ارزش نهادن بر کردارهاي ياد شده، انفاق را نوعي سرمايه گذاري براي مسلمانان اعلام مي کندکه ممکن است تا هفتصد برابر بازدهي داشته باشد. به همين جهت ياران و پيروان رسول خدا (ص) نه فقط از درآمد خود انفاق مي کردند بلکه ثروت خويش راهم وقف مي نمودند. اوقاف حضرت علي (ع)، حضرت فاطمه و ساير ياران رسول خدا در تاريخ ثبت شده است. ثبات اقتصادينوسانات اقتصادي و بحرانهاي ناشي از آن همواره خطري جدي براي امنيت دولتها به حساب مي آيد. اقتصاد هر کشور متکي به عناصري همچون درآمدها منابع غني و سرشار و بالاخره مديريت کارآمد و برنامه ريزي ناشي است. يکي از نشانه هاي بالندگي اقتصادي هدفمند شدن کليه الگوهاي اقتصادي و رسيدن به مرز خودکفايي و استقلال است. عوامل متعددي براي سنجش ميزان رشد اقتصادي در ميان کشورها دخيل است که پراهميت ترين آنها فراهم بودن شرايط و بستر لازم براي انجام فعاليتهاي گوناگون اقتصادي و رفع موانع موجود در اين ميان خواهد بود. وابستگي يکي از آفتها و عناصر مضر براي رسيدن به آستانه رشد اقتصادي و خود کفايي سياسي است. اگر وقف از قالب کنوني خود خارج شود و ابعادي وسيع تر و زمينه هايي جديدتر را شامل گردد خواهد توانست به عنوان عنصري کارسازتر براي رسيدن به مفهوم رشد اقتصادي تلقي شود. تعريف زمينه هاي جديد وقف و هدايت موقوفات به سوي هدف هاي متعالي اقتصادي، نهادي متشکل، صاحب تفکر و انقلابي را خواهد طلبيد که از ميان تمامي تشکلهاي فعلي، سازمان اوقاف و امور خيريه واجد تمامي شرايط مذکور بوده و موجه ترين مؤسسه براي تحقق اهداف ذکر شده استکوچک شدن حجم و اندازه دولتبا توجه به مطالبي که بيان شد و موارد مختلفي که مي توان در آنها وقف کرد، متوجه اين نکته ظريف مي شويم که گسترش فرهنگ وقف باعث کوچک شدن اندازه دولت در بسياري از موارد مي شود. توضيح آنکه طبق ادبيات اقتصاد دولت در جاهايي که بخش خصوصي سرمايه گذاري نمي کند دخالت خواهد کرد. اما از آنجايي که در فرهنگ غني اسلامي راههاي مختلفي براي دخالت بخش خصوصي در اموري که در جوامع غربي بخش خصوصي متکفل آن نمي شود، ارائه کرده است- مثل وقف و انفاق- به نظر مي رسد که در نظام اسلامي حجم دولت بايد بسيار کوچک باشد. چرا که دولت ديگر مجبور نخواهد بود که اموري مانند تأمين اجتماعي، آموزش و حتي بهداشت را دغدغه هاي اصلي خود قرار دهد و بودجه هاي کلاني را به آن اختصاص دهد. تشکيل سرمايه در بازارهاي مالي از طريق وقفمدتهاست که ما در کشورمان از تنوع بازار سرمايه، تنوع بازارها، تنوع نهادها. از تنوع مالي براي تجهيز پس اندازها و افزايش سرمايه گذاري در مملکت و بالا بردن تشکيل سرمايه و نرخ بالا تر تشکيل سرمايه صحبت مي کنيم. وقتي به نمونه هاي خارجي نگاه مي کنيم، مي بينيم آنها نهادهايي به نام Trust Fund يا Endowment Fund دارند که دومي را مي توانيم صندوق وقفي تعريف کنيم. طي سالهاي طولاني اين نهاد به کار مشغول بوده و صندوق وقفي و صندوق Trust در غرب و شرق دور، تأمين کننده مالي بسياري از موسسات فرهنگي و اجتماعي بوده اند. ايجاد و گسترش چنين نهادهاي وقفي و صندوق هايي در ايران مي تواند تا حد زيادي موجب گسترش بازارهاي مالي و رشد سرمايه گذاري در کشور شود.وقف مطلوب دينفلسفه تأسيس و ترويج نهاد وقف در اسلام پر کردن خل‍أها و برطرف کردن نيازهاي فرهنگي اجتماعي و اقتصادي در جامعه اسلامي است. از صدر اسلام تا کنون به دنبال بروز مشکلي در زندگي اجتماعي و اقتصادي،انسانهاي خيّر و نيکوکار با ايجاد موقوفات و قرار دادن درآمدهاي آن در جهت رفع مشکل اقدام نموده اند. با مروري بر اسناد وقف و تاريخچه اوقاف ملاحظه مي شود واقفين با دور انديشي و بلند نظري وصف ناپذيري حتي براي رفع نيازهاي به ظاهر کوچک و کم اهميت اقدام به وقف نموده اند که مطالعه آن موجبات شگفتي و تحسين هر خواننده اي را فراهم مي سازد. براي مثال ابن بطوطه حکايت مي کند که «روزي از کوچه اي در دمشق مي گذشتم، غلام بچه اي را ديدم که از دست او قدحي چيني بر زمين افتاده و شکسته بود و مردم به گرد او جمع شده بودند. يکي از آن ميان به پسرک گفت خرده هاي قدح را برگير و نزد متولي اوقاف ظروف ببر. غلام بچه پاره هاي شکسته را جمع کرد و با آن مرد نزد متولي رفت و آن خرده هاي ظرف را به وي نشان داد و او از درآمد موقوفه مخصوص اين کار پولي برابر قدح به آن پسر داد تا قدحي مانند قدح شکسته خريده، از مضروب شدن و دشنام شنيدن از خواجه و بانوي خود رهايي يابد«نقش وقف در بالا بردن ارزش هاي الهي و معنويمهمترين جنبه و اساسي ترين بعد در بحث وقف و نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامي، نقش وقف در تکامل و توسعه ارزش هاي الهي و معنوي است. فرهنگ و تمدن بر مبناي ارزش هاي مادي و معنوي استوار است. فرهنگ به مجموعه اي از دستاوردهاي مادي و معنوي يک جامعه اطلاق مي گردد و تمدن عبارت است از مجموعه اي از دستاوردهاي مادي يک جامعه، بعضي ها تمدن را مرادف فرهنگ دانسته و بدين نحو گفتگوي تمدن ها را به مفهوم گفتگوي فرهنگ ها مي دانند. ملاحظه مي شود که رشد ارزش هاي مادي و معنوي در يک جامعه به مثابه رشد، توسعه فرهنگ آن جامعه تلقي مي شود و زوال ارزش هاي مادي و معنوي در يک جامعه به مثابه زوال فرهنگ و تمدن آن جامعه، ارزيابي مي گردد.مهمترين نقشي که وقف در توسعه فرهنگ و تمدن ايفاء مي کند. توسعه اي معنوي جامعه است. توسعه ي معنوي جامعه بدين مفهوم است که جامعه در بعد الهي، ديني و ارزش هاي معنوي خويش بيشتر از ابعاد مادي رشد مي کند؛ زيرا اگر وقف را از ديدگاه انساني و معنوي آن نگاه کنيم، وقف، عبارت است از به خدمت گرفتن ارزش ها و امکانات مادي به نفع ارزش هاي معنوي، به عبارت ديگر جامعه زماني از لحاظ معنوي بيشتر رشد مي کند که ارزش هاي مادي و امکانات مادي اش در خدمت امکانات و ارزش هاي معنوي اش باشد. و در عوض ارزش هاي معنوي زماني در يک جامعه مي ميرد که ارزش هاي معنوي در خدمت امکانات و ارزش هاي مادي بوده و توانمندي هاي انساني، الهي و معنوي جامعه قرباني اهداف مادي، غير انساني و غير الهي گردد. روي همين جهت است که ابتذال، پوچيگري، و انکاري، فرهنگ مصرف، ماديت و بي ديني در جامعه اي رشد پيدا مي کند و همگاني مي گردد که همواره ارزش هاي الهي و معنو ي در آن به نفع ارزش هاي مادي قرباني مي شوند. و از سوي ديگر جامعه اي که در آن ارزش هاي معنوي حاکم است، ارزش هاي مادي هميشه در خدمت ارزش هاي معنوي است. ثروت و سرمايه هاي مادي جامعه به صورت عادلانه در ميان همه اقشار جامعه توزيع گرديد. و با گسترش فرهنگ وقف و انفاق، مدام از تراکم و انباشتگي ثروت به دست عده، قشر يا طبقه اي خاص جلوگيري به عمل مي آيد. وقف از ديدگاه انساني به مفهوم پيروزي ارزش هاي معنوي در وجود انسان است و گسترش فرهنگ وقف در يک جامعه به معناي سيطره اي ارزش هاي معنوي بر ارزش هاي مادي در جامعه است. يا به تعبير ديگر، وقف عبارت است از استخدام امکانات مادي براي گسترش ارزش هاي معنوي، بناء آنچه براي انسان (واقف) و در فرهنگ وقف مهم است توسعه اي ارزش هاي الهي و معنوي است. و ارزش هاي مادي و امکانات آن صرفا وسيله و ابزاري هستند تا توسعه ي ارزش هاي الهي را در جامعه تسهيل نمايند. بر همين مبنا است که مي بينيم انسان واقف. همه هست و نيست مادي خويش را به نفع ارزش هاي معنوي اهداء مي کند و نه تنها با خود هستي اش را در اين مسير فدا مي کند بلکه ابوذر گونه فرياد بر مي دارد: «الذين يکفرون الذهب و الفضه و لاينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم»23 و بدين گونه همه اقشار و افراد جامعه را به گسترش فرهنگ وقف فرا مي خواند؛ زيرا که انسان «واقف»تنها يک انسان بخشنده نيست، بلکه انسان واقف کسي است که خليفه اي آفرينش خويش، و نقش خليفه اي خدا بودن خود را در روي زمين درک کرده است. او آگاه است که دنيا آزمودني بيش نيست، امکانات مادي صرفا براي بهره برداري است نه انباشتن؛ چرا که ارزش هاي مادي فاني اند و چيزي که فنا شود شايستگي براي انباشتن و ذخيره کردن ندارد. انسان واقف مي داند که همه ي انسان ها حق دارند تا از مزاياي امکانات مادي برخوردار باشند و هيچ کس تحت هيچ عنواني حق ندارد اين حق مسلم را، از آنها، غصب نمايد. انسان واقف، انسان خود آگاه است، انسان خود آگاه انسان مسئولي است که رسالت سنگين خلافت خدا بر روي زمين را، بر دوش خويش، احساس مي کند. او آفريده شده است تا پرستش کند و فرهنگ پرستش را به قاعده اي هستي و نظام زيست بشر تبديل کند. انسان خود آگاه، کسي است که به درستي زمان و نقش زمان در تکامل پديده ها را دريافته و بدين طريق از رسالت خويش در برابر خدا و تاريخ نيز آگاه است. انسان واقف انسان آگاهي است که درد تک تک افراد جامعه را به تمام وجود احساس مي کند. انسان واقف کسي است که نمي تواند در برابر وضع رقت بار جامعه و افراد جامعه اي خويش بي تفاوت بماند؛ زيرا او نيک، مي داند که:بني آدم اعضاء يک پيکراندکه در آفرينش ز يک گوهراندچو عضوي به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرارلذا انسان واقف، وقف مي کند اما نه بدان خاطر؛ تا فخر بفروشد بلکه او وقف مي کند تا درد جامعه را به مثابه اي ريشه کن کند و بدين گونه درد را از وجود خويش نيز بيرون سازد او فقر افراد جامعه را به مثابه اي فقير بودن خويشتن اش تلقي مي کند؛ چرا که او مي داند که اگر وقف نکند. همانگونه که افراد تنگدست جامعه شديد تر است. براي اينکه افراد تنگدست از لحاظ امکانات مادي فقيراند؛ ولي او که در چنين حالت ثروت را در اختيار خويش گرفته است و وقف نمي کند، در فقر ارزش هاي معنوي و انساني گرفتار است. بناء انسان واقف وقف مي کند تا فقرا را از وجود بزدايد. در منطق انسان واقف انسان هاي بي درد، بي احساس، بي مسئوليت، انسان هايي که رفاه خويش را به قيمت سلب آلودگي از انسان هاي ديگر بدست آورده اند، انسان هايي که حاضر نيستند حتي نيم نگاهي به حالت رقت بار فقراء، تنگدستان و بي نوايان بکنند، انسان هايي که تکبر خويش را در گدائي ديگران احساس مي کنند و انسان هائي که از دستمزد رنج ديگران براي خويش کاخ فرعوني مي سازند. انسان هاي فاقد ماهيت انساني اند. انسانهائي که تفاله ي انسان محسوب مي شوند؛ انسان هايي که صرف نقاب انساني بر رخ افکنده اند.تو که از غم ديگران بي غمينشايد که نامت نهند آدميبه عقيده اي انسان واقف، محور همه چيز، خداست. خدا مالک همه چيز است. همه چيز هستي خويش را از او مي گيرد. و همه چيز در نسبت با او است که معني مي يابد. به جز خدا همه چيز فاني شدني است «کل شي ء هالک الاوجهه»براي انسان واقف نزديک شدن به خدا مطرح است: و براي اين کار از هيچ تقلاي دريغ نمي کند. انسان واقف وقتي نگاه مي کند که بخش عظيم از اقشار جامعه محروم است، نمي تواند بي تفاوت بماند؛ زيرا به هر ميزاني که محروميت در يک جامعه زياد شود، به همان ميزان، امکان فاصله گرفتن جامعه از خط خدا نيز زياد مي شود. دور شدن يک جامعه از خط خدا، هرگز براي انسان الهي و واقف، پذيرفتني نيست. لذا انسان واقف وقف مي کند تا جامعه را بسوي خدا بکشاند؛ چرا که صرفا با حرکت در خط خدا است، که جامعه به سعادت نائل مي شود و اهداء مي کند و دقيقا به همين لحاظ است که نقش گسترده اي وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامي نيز درک مي گردد. فرهنگ و تمدن اسلامي که بر مبناي ارزش هاي الهي، توحيدي، عدالت اجتماعي، رفع محروميت و رشد معنويت در جامعه اي بشري استوار است. پس ملاحظه مي شود که چگونه گسترش يا عدم گسترش، فقدان و يا وجود فرهنگ وقف، به جهان بيني و نحوه اي ديد انسان نسبت به هستي، خالق هستي و نظام هستي بستگي دارد. افرادي که با جهان بيني مادي زندگي مي کنند و دنيا را از منظر ما پست مي نگرند، هيچ گاه نمي توانند، ارزش وقف و فلسفه اي وقف را درک کنند؛ چرا که در بينش مادي سرنوشت و مصالح فرد بر سرنوشت و مصالح جمع، مفهوم ندارد که مصالح فرد فداي مصالح جمع گردد. بناء تنها در جهان بيني اسلامي و بينش توحيدي است که فرهنگ وقف معني و مفهوم پيدا مي کند. براي اينکه در جهان بيني اسلامي و بينش توحيدي، جامعه و افراد، از هيچ نوع اصالت برخوردار نيستند. آنچه در بينش توحيدي مطرح است، رجوع به مبدأ آفرينش است. جامعه اي تو حيدي، جامعه اي است که دغدغه اي برگشت به مبدأ، در آن موج مي زند.هرکسي کو دور ماند از اصل خويشباز جويد روزگار وصل خويشدر بينش توحيدي و الهي سرنوشت و مصالح فرد زماني بر سرنوشت جمع تقدم پيدا مي کند، که فرد در فرديت خويش، بيشتر بتواند به سوي مبدأ وجودي خويش نزديک شود. و به هيمن گونه سرنوشت جمع و مصالح جمع زماني از اصالت برخوردار مي گردد. که جامعه بيشتر از فرد بتواند انسان را به خدا نزديک کند. به همين دليل است که زمينه اي توسعه اي فرهنگ وقف در جامعه اي با بينش توحيدي و الهي به مراتب قوي تر از جامعه است که فاقد چنين بينش است و انسان موجد بيشتر از هر انساني ديگر آماده ي ايثارگري و تقدم جوئي در امور خيريست و کارهاي با نيت نيک است. لذاست که با يقين مي توان ادعا کرد که مي توان با گسترش هر چه بيشتر فرهنگ وقف و انفاق، فرهنگ و تمدن اسلامي را توسعه داده و نظام توحيدي را به قاعده اي نظام زيست بشر تبديل کرد.(8)نتيجه گيريراههاي عملي براي بهبود کار کرد وقف در جامعههمان گونه که در روزگار ما اغلب پديده ها کار کردهاي جديدي پيدا کرده اند و در نتيجه تاثير و کار برد قبلي خود را از دست داده اند، پديده وقف نيز در تلفيق با تجربيات و علم و نيازهاي امروز اجتماعي، لاجرم مي تواند تاثير و کار سازي بيشتري داشته باشد. از آنجايي که وقف مطلوب دين، تشخيص نيازهاي جامعه به صورت درونزا و برطرف کردن آنها توسط افراد خيّر از طريق ايجاد موقوفات متناسب است، مهم ترين راه براي برگرداندن وقف به جايگاه اصلي و کاراتر شدن آن، جهت دهي و آگاهي دادن به واقفان توسط دولت در راستاي برآورده ساختن مشکلات و نيازهاي اجتماع است. تنها در اين صورت است که آثار مبارک وقف در جامعه ظاهر شده و نظام اسلامي راه رشد و توسعه و سعادت را طي خواهد کرد. البته مشکل توسعه نيافتگي کشور ما خود را در اداره موقوفات نيز نشان مي دهد. عدم وجود مديريت کارا و خلاق در جهت افزايش بهره وري موقوفات، عدم نظارت دقيق بر عملکرد ادارات اوقاف. عدم وجود اطلاع رساني شفاف و دقيق جهت تنوير افکار عمومي و … از جمله مسايلي است که در صورت حل شدن آنها اولاً بهره وري موقوفات افزايش مي يابد و ثانياً مردم از عملکرد سازمان اوقاف اطمينان يافته و با ميل بيشتري موقوفات خود را به دست سازمان اوقاف مي سپارند. راه کارهاي عمومي براي گسترش وقف1-هر چند عمل وقف عملي شخصي و اختصاصي به حساب مي آيد ولي تشويق افراد به اين امر و تفهيم نمودن مزاياي اجتماعي و اقتصادي نهفته در آن مي تواند در گسترش و اشاعه اين عمل خدا پسندانه موثر باشد. بنابر اين امر تبليغ و آموزش احکام و آثار وقف بايد مورد توجه خاص قرار گيرد و بايد به دنبال راههايي موثر و کار ساز براي تعيين جايگاه وقف در اجتماع و ساختن انسانهاي علاقه مند به وقف بود. 2-هر عمل خيري که به قصد و نيت رضايت الهي صورت پذيرد محترم شمرده مي شود ولي جهت بخشيدن و تعريف دقيق از چگونگي و نحوه ارائه عمل خير مي تواند در افزايش آثار مثبت و نتايج حاصله از آن تأثير بسزايي داشته باشد. 3- قالب و چارچوب کنوني وقف نيازمند بازنگري اساسي است. منحصر کردن عمل وقف به برخي امور خاص از شعاع تأثير و فوايد مورد انتظار آن خواهد کاست. زمينه هاي فراواني را مي توان يافت که وقف مي تواند در آنها وارد گردد و يا با آنها مرتبط شود. يکي از عوامل کم سويي و کم فروغي پديده هاي اجتماعي محدوديت حوزه عمل و منحصر بودن به عناصر و عوامل محدود است. 4-وقف مربوط به طبقه اي خاص و يا مقطع سني خاص نيست. بايد زمينه اي ايجاد کرد تا برخلاف فضاي حاکم فعلي تمامي طبقات و اقشار مردم و در هر گروه سني امکان و استعداد انجام اين عمل خداپسندانه را داشته باشند. 5-ارج نهادن به مقام و منزلت اشخاص پيشقدم در امر وقف از اهم واجبات و از وظايف مهم سازمان هاي مرتبط با امر وقف است. اگر اشخاص وقف کننده به واسطه عمل نيکشان به نحوي مناسب و شايسته مورد اکرام و تقدير قرار گيرند انگيزه و اشتياق مبادرت به اين عمل در نزد افراد ديگر نيز تقويت خواهد شد و در گسترش اين سنت خدا پسندانه موثر خواهد بود. 6-هموار کردن موانع موجود در امر وقف، مرتفع نمودن مشکلات قانوني و حقوقي در اين ارتباط و آسان کردن شرايط و تشريفات رسمي مرتبط با موقوفات، از عوامل موثر در بسط و رواج سنت وقف در جامعه ارزيابي مي‌شوند. راه کارهاي اقتصادي براي افزايش وقف1-رسيدگي مستمر به وضعيت موقوفات و بررسي امکان اصلاح و مرمت ضايعات وارده به آنها جهت تام�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 612]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن