تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 26 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865598017




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران (ق3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران
رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران (ق3) نويسنده: فؤاد ابراهيم ...ادامه از صفحه قبل...منابع شيعى, دو روايت از چگونگى پذيرش تشيّع از سوى الجايتو ارائه مى كنند:روايت نخست: خوانسارى در روضات الجنات مى نويسد:(سلطان, روزى از يكى از همسرانش عصبانى شد و او را سه طلاقه كرد. سپس ناراحت شد و از علما پرسيد, گفتند: نيازمند محلّل است. يكى از وزيران او گفت عالمى در حلّه زندگى مى كند كه اين طلاق را باطل مى داند. الجايتو نزد ابن المطهّر حلّى فرستاد و از او پرسيد و ابن مطهّر پاسخ داد: طلاقى كه پادشاه انجام داده شرعى نبوده; زيرا در حضور دو شاهد عادل نبوده است.)به گفته خوانسارى, ابن مطهّر با علما و پادشاه سخن گفت و همه تشيّع را پذيرفتند و سكّه به نام اهل بيت زدند.66البته, تنها اين روايت نمى تواند دليل روى گردانى الجايتو از تسنّن و رويكرد به تشيّع باشد.روايت دوم: شيخ عباس قمى در سفينة البحار مى نويسد:(سبب تشيّع سلطان محمد ملقب به شاه خدابنده الجايتو خان به اين گونه بود… سلطان غازان در سال 702 هجرى در بغداد به سر مى برد. از روى اتفاق, سيد علوى در روز جمعه در جامع بغداد نمازگزارد و سپس نماز ظهر را جداگانه به جاى آورد و اهل سنت او را كشتند. و بستگان سيّد, به سلطان شكايت كردند, سلطان از اين كه مسلمانى به سبب خواندن نماز كشته شود, بسيار متأسف شد. همين, سبب شد تا سلطان به جست وجو از مذاهب اسلامى بپردازد. در ميان سپاهيانش شيعيان بودند و از فرصت استفاده كردند و او را عليه اهل سنت برانگيزاندند. همين رخداد, سبب شد تا سلطان به مذهب تشيّع روى آورد. اما پسرش به مذهب حنفى گرايش يافت.)67در سال 709 گفت وگوهايى در باب روا, يا ناروا بودن ازدواج با دخترى كه نامشروع متولد شده بود, درگرفت. گفت وگوهاى فقيهان تند و هيجانى شد. شافعيان روا مى دانستند و حنفيان, ناروا. اين سبب شد تا سلطان و اميران مغول از آنان روى برگردانند و خود را به خاطر پذيرفتن اسلام, سرزنش كنند. در اين هنگام, يكى از اميران كه پنهانى به تشيّع گرويده بود, دل سلطان را به تشيّع گرواند. در محفلى كه به طور رسمى تشكيل شد, جمال الدين علامه و پسرش فخرالمحققين شركت كردند و با دليل و برهان مذهب تشيّع را به كرسى نشاندند و سلطان پذيرفت و به نام امامان سكه زد.البته الجايتو, با اين كه مذهب تشيّع را پذيرفت69, ولى نسبت به آن تعصّب نمى ورزيد و ميدان را براى گفتاگوييها و مناظره هاى علمى فراهم مى آورد, چنانكه جلسه هاى مناظره مراغى ـ حلّى در اين دوره شهرت عام يافت.و مدارسى را هم كه الجايتو بر پا كرد, باتسامح دينى همراه بود.او, مدرسه سيّارى را بنياد گذارد كه با زاد و برگِ فراوان, در شهرها مى گشت. تابستان در آذربايجان و زمستان در بغداد و… خود الجايتو نيز, در اين سفرها شركت مى كرد70 و علامه حلّى هم, همراه او بود و از امتيازهاى ويژه اى برخوردار شد و به تيولها و زمينهاى بسيار دست يافت. افزون بر او, عضد الايجى, بدرالدين شوشترى, قطب الدين يمنى شوشترى, كه همگى از اهل سنّت بودند, سلطان را همراهى مى كردند.72از هر دو روايت اين نكته بر مى آيد كه تشيّع مغولى براساس مصلحت سياسى رخ داد*. يعنى پذيرش آن مشكلات خاندان حكومتى مغول را برطرف مى كرد, چنانكه الجايتو با شنيدن اين سخن اميرش طرمطار, كه مى گفت شيعه حكومت را موروثى** مى داند, به خلاف اهل سنّت, به تشيّع گرويد. در كنار اين موضوع, پذيرش تشيّع مشكل ايدئولوژى مغولان را در جهان اسلام نيز برطرف مى كرد. مغولان با پذيرش مذهب شيعى مى توانستند مدعى باشند: ايشانند كه خواست و مشيت الهى را بر آورده و روا مى سازند و وعده اى را كه او به بندگان صالح داده, جامه عمل در مى پوشانند و هواداران و پيروان اهل بيت را بر دشمن پيروز مى گردانند و حق غصب شده آنان را از دشمن بازپس مى گيرند و انتقام خونهاى به ناحق ريخته شده را مى گيرند.و البته كه ميان عقايد تشيّع و ايدئولوژى پيشين مغولان, نقطه اشتراكهايى وجود داشت. در مثل, به باور مغولى آنان خان بزرگ, مركز جهان هستى به حساب مى آمد و نماينده آسمان بود و بر همين اساس مى توانست بر همه جهان حكومت كند. هدف خان مغول, گسترش رسالت آسمانى خود در جهان هستى بود و اين, همان, همگامى مغولى با عقيده شيعه درباره مهدويت است كه او نيز رسالتى آسمانى دارد و فتح همه جهان***. چنانكه يكى از پادشاهان مغولى هند (اكبرشاه) كه براى برابرى اديان بسيار مى كوشيد, آيينها و قانونهايى با عنوان دين الهى اختراع كرد و از همه علما و مردم درخواست كرد تا به عصمت او, باور داشته باشند و او را نايب خداوند در زمين بدانند!73مغولان با پذيرفتن تشيّع كوشيدند تا مجوّز عقلانى به دست آورند و به كمك آن به هدفهاى سياسى خود, جامه عمل درپوشانند. اينك پس از پذيرش تشيّع آنان مى توانستند در مشروعيت همه حكومتهاى اسلامى سُنّى, خدشه وارد سازند و به اقتضاى اين امكان, خلفاى پيشين, بجز على(ع) همگى نامشروع بودند.به ديگر سخن, خلافت و همه قدرتهاى محلى سياسى كه به كمك آن مشروع مى شدند, با ديدگاه جديد, نامشروع بودند و همگى در غصب حق شرعى اهل بيت (ع) شريك.74 و اين همان ديدگاهى بود كه سيد بن طاووس پذيرفته بود و براساس آن, ولايت را در خلافت عباسيان نپذيرفت. رويدادهاى اين دوره نشان مى دهد كه ايلخانان در انگيزاندن فضاى ساكن و ساكت شيعيان توفيق يافتند و براى آنان فضايى را به وجود آوردند تا پس از مدتها بتوانند آرزوهاى ديرينه خود را پياده سازند. مغولان, در انديشه شيعيان كسانى بودند كه خلافت عباسى را نابود كردند, همان چيزى كه از پيش وعده داده شده بود و حق غصب شده را دوباره به اهل آن برگرداندند. شيعيان در دولت مغولان امكان بازگرداندن حق اهل بيت را مى ديدند و پايه هاى اين تفكر براساس انگاره هاى زير استوار بود:1. ايلخانان از خط خلافت غاصبانه جدايند, بنابراين دشمنان شيعه نيستند و همپيمان و شريك در مذهب هستند.2. ايلخانان براى پياده كردن آرزوهاى شيعيان و بازگرداندن حقوق آنان آمده اند.3. ايلخانان, نمايانگر درستى عقيده شيعه اند و زمينه ساز دولت جهانى مهدى(عج) چنانكه ابن طاووس در رويكرد مثبت خود به دولت مغولان و ديگر علماى شيعه, گونه اى از قدرت الهى را مى ديدند كه پيشاپيش از سوى امام صادق(ع) وعده آن داده شده بود و مقدمه ظهور مهدى موعود بود.754. وجود روايتى از امام على(ع)76 كه از حمله مغول به بغداد در آن خبر داده شده و شيعيان را از رويارويى با آنان بازداشته بود.اين عوامل, به وجود آورنده تصوير شيعى درباره مغولان بود. امّا در جانب مغولان چه ديدگاهى وجود داشت؟ شايد نتوان به گونه مستقيم به سبب دليلهاى پيشين, پاسخ مثبت داد و گفت آنان هم, اين گونه درباره شيعيان مى انديشيدند. امّا چنانكه پيش از اين گفتيم: در انديشه مغولان, مقوله هايى ديده مى شد كه با انديشه شيعيان هماهنگى داشت. بويژه اعتقاد آنها درباره پادشاه و رهبر, بسيار همانند نظريه امامت شيعى بود و توانستند با بزرگان شيعه كه روايات ملاحم را درباره مغول ديدند, كنار آيند و اين پندار وجود دارد كه مغولان نيز به گونه اى با اطلاع از اين روايتها, كوشيدند تا خود را مصداق آنها بنمايانند.اگر اين پندار صحيح باشد, جايگاه وزير خواجه رشيد الدين فضل اللّه كه تاريخ نگار خاندان ايلخانى نيز به حساب مى آيد, بسيار با اهميت خواهد بود. او نقش مهمى در روى گرداندن ايلخانان از مذهب تسنّن و روى آوردن آنان به تشيّع ايفا كرد.گفته مى شود كه پس از آن كه غازان خان تشيّع را پذيرفت, رشيد الدين پيشنهاد كرد: اعلان رسمى پس از پيروزى بر حكومت مماليك در مصر و شام و نابودى خلافت عباسى قاهره, باشد. امّا شكست مغولان در شام و مرگ غازان خان, اين طرح را به واپس انداخت, تا اين كه در حكومت الجايتو, به طور رسمى اعلام شد.جامع التواريخ رشيد الدين فضل اللّه كه در سال 710هجرى پايان يافته, گواهى است روشن بر انديشه هاى برتر او به عنوان يك متفكر سياسى كه شهر تبريز شكوفاترين دوران خود را با وزارت او گذراند.77 همچنين به علم و احاطه علمى بر علوم دين نيز شناخته شده بود. علاّمه حلّى از بعضى جلسه هاى خود با او, و توانايى وى در پاسخ به پرسشها سخن گفته است.78رشيد الدين فضل اللّه, پيش از پذيرش پُست وزارت, به عنوان دانشور مسلمان, با غازانخان, بسيار گفت وگو داشته كه اين گفت وگوها, در اسلام آوردن او, بى گمان اثر گذار بوده اند.غازان خان, نخستين پادشاه مغول بود كه در مساجد جامع نماز مى خواند و اميران مغول نيز همچون او رفتار مى كردند.رشيدالدين, كه جانشين صدرالدين زنجانى در وزارت شده بود, به عنوان مشاور فرهنگى و سياسى پادشاه عمل مى كرد و وزارت او در عهد الجايتو نيز ادامه يافت, تا اين كه بعضى از درباريان از نفوذ او به وحشت افتادند و در عهد پادشاهى ابوسعيد, پسر الجايتو, آخرين حكمران ايلخانى در ايران, با بدگويى, زمينه قتل او را فراهم آوردند و پس از اين واقعه بود كه ابوسعيد مذهب رسمى را تسنّن اعلام كرد.فقيهان اصولى و سياستدر پرتو دگرگونيهاى بزرگى كه در جهان اسلام رخ داد, بويژه روى گردانى مغولان از مذهب تسنّن و روى آوردن آنان به تشيّع, براى فقيهان اصولى شيعه فضاى مناسب نشاط علمى پديدار گرديد و نبايد نقش خواجه نصيرالدين طوسى را در شكوفايى مباحث كلامى در مدرسه حلّه به فراموشى بسپاريم. در هنگامه اى كه مباحث فلسفى دچار مشكلاتى شده بود. در مدرسه حلّه, تجريد الاعتقاد و ديگر كتابهاى كلامى تدريس مى شد و علاّمه حلّى كه شاگرد خواجه بود, نقل مى كند: الهيات شفاى ابن سينا و كتاب تذكره در علم هيئت را نزد او خوانده است.79در اين جا بايد توجه خود را به نقش مهم انديشه هاى اصولى فقيهانى چون: ابن زهره و ابن ادريس, در تجديد حيات فكرى شيعه يادآور شويم. فقه شيعى در اين دوره, به خلاف فقه سنى, در پرتو, به كارگيرى سنت اجتهاد شكوفا شد. اين شكوفايى, بويژه پس از فرمان هولاكوخان درباره امنيت شهرهاى شيعه نشين در عراق, چون حلّه آغاز شد كه بسيارى از علماى شيعه و سنى به اين شهرها پناهنده شدند و فقه شيعى دوباره پيراسته شد و علم رجال مورد توجه قرار گرفت. سيد جمال الدين احمد بن موسى بن جعفر بن طاووس (م:673هـ.) نخستين كسى است كه درباره رجال احاديث و مباحث جرح و تعديل و چگونگى جمع روايات و مباحث مربوط به آن در شيعه سخن گفت.80همه اين زمينه هاى مساعد, كمك كرد تا بزرگ ترين مدرسه اصولى جهان تشيّع, در شهر حلّه به قرن هفتم هجرى, به دست محقق حلّى نجم الدين جعفر بن حسن (602 ـ 676هـ.) كه شاگرد ابن ادريس بود, بنيان گذاشته شود. زيرا او بود كه به نگارش كتابهاى فقهى و اصولى روى آورد و كتاب فقهى مشهور او: شرايع الاسلام: مدار بحثهاى علمى و بحث و تدريس در حوزه هاى شيعه به جاى نهايه شيخ طوسى گرديد. و در بحثهاى اصولى دو كتاب مهم: معارج الوصول الى علم الاصول ونهج الوصول الى علم الاصول را نگاشت. پسرخواهر و شاگرد وى, ابن مطهر, معروف به علاّمه حلّى (م:726هـ.) جايگاه عالى در دولت مغولان به دست آورد و آثار برجسته اى از خود بر جاى گذاشت. در علم اصول, مبادئ الوصول الى علم الاصول و تهذيب الوصول الى علم الاصول را نگاشت. وى در نگارش اين دو اثر, از انديشه هاى فلسفى سود فراوان برده است انديشه هاى فقهى ـ اصولى به گونه اى در حوزه انديشه هاى سياسى فقيهان نيز اثر گذاشت. علاّمه حلّى پس از دايى خود, محقق حلّى, بالاترين فقيه شيعى در حلّه بود; زيرا او بود كه اجازه اجتهاد از قرآن و سنّت را براى علما صادر مى كرد و همو نخستين كسى بود كه موضوع تقليد را درحوزه بحثهاى اصولى (پيش از آن كه تبديل به فتواى فقهى در عهد سيدكاظم يزدى در سده هاى بعدى شود) مطرح كرد.81 در حالى كه عصمت امام براساس مصون از خطا, مانع پذيرش غير امام در منصب سلطه تشريعى وسيع بوده است.82علاّمه حلّى, در كتاب نهاية الاصول درباره تقليد مى نويسد:(تقليد, يعنى رفتار براساس سخن ديگرى بدون حجت قطعى كه از قلاده گرفته شده كه برگردن مى افتد. مانند پذيرش سخن عامى و يا پذيرش مجتهد, سخن مجتهدان همانند خود. پس در اين هنگام, بايد به سخن پيامبر(ص) يا اجماع مجتهدان زمان چنگ زد. و فرد عامى نيز, به سخنان مفتيان.)83علاّمه حلّى با اين نظريه ديدگاه علماى شيعه حلّه را كه معتقد بودند تقليد در اصول و فروع دين جايز نيست, بلكه در همه موارد مكلّف بايد مجتهد باشد تا بتواند براساس قول معصوم رفتار كند, از دور خارج كرد.در قرائت كتابهاى اصولى علاّمه حلّى, مى بينيم كه او ديدگاههاى ناسازگار با نخستين فقيهان شيعه امامى پس از غيبت درباره ابن جنيد دارد. علاّمه, روش ابن جنيد را استوار ساخت و در كتاب خود به نام الخلاصه شيخ طائفه خوش نگارش و والامقام خوانده و كتاب او تهذيب الشيعه را بسيار ارج نهاده است.84 چهار كتاب اصولى از محقق و علاّمه حلّى محور مباحث علمى در حوزه علميه در سده هاى هشتم, نهمو دهم بوده است, تا اين كه با نگارش معالم الدين و ملاذ المجتهدين, به خامه حسن بن زين الدين عاملى (م:1011هـ.) و نگارش زُبدة الاصول, به خامه شيخ بهايى (م:1031هـ.) دوران آنها به سر آمد85 و مدرسه حلّه, فقيهان بزرگى را مانند: شهيد اول و فخرالمحققين, پسر علاّمه, در دامن خود پروراند.خلاصه علاّمه حلّى قطب مهم و بزرگى در فقه و كلام شيعى به شمار مى رود و در برترى بخشيدن به جايگاه عقل در شريعت, نقش بارزى داشته است و ميدانهاى بزرگى را در مسائل نوپيدا براى عقل فراهم آورد. همين جايگاه ممتاز علاّمه, گويا مورد توجه فراوان مغولان نيز بوده است. آنچه براى ما در اين بحث كه ارتباط فقيه با دولت است مهم مى نمايد اين كه شرح دهيم چگونه جايگاه فقيه در مجال سياسى, كم كم از خلال شكوفايى مدرسه حلّه رشد كرد. در پاره اى از نوشته هاى حلّى كه ويژه كلام و باورهاى مذهبى شيعى است, مى توان موادّى را به دست آورد كه به منزله پايه هاى فكرى سياست شرعى شيعى, بشمارند.شايد اهميت اين نگارشها, از آن جهت باشد كه ديدگاههايى در آنها ارائه شده كه در تاريخ شيعه پس از غيبت كبرا, بى سابقه بوده اند. در نخستين نگاه اقرار مبالغه آميزى به شرعى بودن قدرت سياسى مغولان شده و به عنوان يك دولت دينى بدان نگريسته شده و دوام آن تا روز قيامت از خداوند درخواست گرديده است. اين به منزله مخالفت صريح با ديدگاه انتظارى شيعى بود كه دولت مهدوى را سالها به انتظار نشسته بود.*علاّمه حلّى در مقدمه كتاب (مفتاح الكرامة) مى نويسد:(اين رساله شريفه و مقاله لطيفه… در اختيار خزانه سلطان بزرگ قرار دادم. مالك رقاب امت ها, پادشاه پادشاهان عرب و عجم مولاى نعمتها, مركز خير و بركت و كرامت, شاهنشاه معظّم پناه حقيقت و ملّت و دين, الجايتو خدابنده محمد كه خداى سلطنش را جاويدان سازد و پايه هاى حكومتش را استوار سازد و به لطف و رحمتش او را مهلت دهد . و دولتش را مقرون بقاء تا قيامت گرداند.)86و در مقدمه نهج الحق و كشف الصدق, مى نويسد:(اين كتاب را براى دريافت ثواب الهى نوشتم و اميدوار به خلاص از عذاب او هستم, به خاطر كتمان حق و ترك ارشاد خلق و در آن مرسوم سلاطين زمينى را امتثال كردم كه دولت او تا روز قيامت برقرار باشد.)87و در كتاب الأربعين مى نويسد:(اين كتاب را در آغاز رمضان سال 712هجرى در شهر جرجان, در همراهى سلطان اعظم غياث الدين محمد الجايتو خلّد اللّه ملكه…88 نوشتم.)در رساله اى كه در پاسخ به دو پرسش وزير, درباره جبر و حكمت نوشته . نيز, جاودانگى سلطنت ايلخانان را آرزو مى كند.89و شايد تدبير نخست, براى تفسير اين گونه سخنان, كه به گونه مبالغه آميز بيان گرديده, با ملاحظه ديدگاه شيعه درباره انتظار مهدى موعود و ميراث فقهى شيعى, حمل آنها بر تقيّه باشد.بنا به گفته كوثرانى, علاّمه حلّى, دو قالب شرعى براى قدرت سياسى باور داشت.1. قالب شرعى دينى كه منحصر به امام معصوم است.2. قالب شرعى سياسى, يا قالب مشروع واقعيت بيرونى كه تنها با اعتراف و پذيرش قدرت سلطان تحقق مى يابد.90و بانگاهى دوباره به نوشته هاى فقهى علاّمه حلّى, فرق اين دو مشكل, به روشنى نمايانده مى شود. علاّمه حلّى در اين نوشته ها, نتيجه آراى فقيهان پيشين را بررسى كرده است و مشروع بودن سلطان وقت را براساس اجماع فقهى شيعى اثبات مى كند. در دو اثر: الالفين فى امامة اميرالمؤمنين(ع) و نهج الحق وكشف الصدق, امامت شرعى الهى را در امامان اهل البيت(ع) به خاطر علم و عصمت الهى منحصر كرده است.91 در باب حادى عشر تأكيد مى كند:(امامت, به نصّ است, نه نظر اهل حلّ و عقد يا اختيار مردم. امام بايد منصوص باشد و امامت با بيعت, كه ديدگاه اهل سنّت است يا با قيام كه رأى زيديه است, شكل نمى گيرد; زيرا امامت مشروط به عصمت است و هر چه چنين شرطى داشته باشد بايد منصوص نيز باشد و فرقى ميان زمان غيبت و حضور نيست.)92اين ديدگاه از نوآوريهاى علاّمه حلّى نيست, بلكه ديدگاه فقيهان پيش از حلّى است كه او آن را تدوين كرده است.ديدگاه علاّمه حلى را درباره مشروعيت سلطان وقت (مغولان) در بابهاى فقهى چون: نماز جمعه, امر به معروف و نهى از منكر, جهاد, زكات و… مى توان دريافت. براساس فقه شيعى, اين موردها, از ويژگيهاى امام معصوم است. علاّمه حلّى, شرط برگزارى نماز جمعه را سلطان عادل; يعنى امام معصوم, يا نايب خاص او مى داند.93 و حدود را نيز, به جز در دو مورد, تعطيل مى كند يكى براى مسلمان, نسبت به خانواده اش با نبود ضرر و نيز فقها در زمان غيبت, با وجود امنيت.94 در جهاد, حضور يا اذن امام و يا نايب خاص او را شرط مى داند.95 براى فقيه, فقط ولايت در امور حسبيه, مانند: زكات, مال طفل و مجنون قائل است و هرگز ولايت در امور سياسى را تفويض نكرده است.96بى گمان, چگونگى نگرش علاّمه حلّى به فضاى سياسى كه در آن زندگى مى كرده, گره خورده است. عملكرد سياسى علاّمه حلى ويژه زمان خود او بوده است. از اين كه وى, به خلاف ديدگاههاى شرعى خود, در آثارش, جايز بودن همراهى با سلطان جائر را صادر مى كند, نمى تواند از اساس حكم تازه اى را به دست دهد, بلكه از اين نظر, علاّمه حلّى همچون فقيهان پيشين شيعه عمل مى كند كه با داشتن ديدگاه منفى نسبت به قدرت سياسى در زمان غيبت, موردهايى را استثناء كرده اند, هر چند بسيار باشند; امّا هرگز قاعده اصلى را دگرگون نخواهد كرد.در تذكرة الفقها و تبصرة المتعلمين, فتوا را براى فقيهان شيعه كه عارف به احكام هستند واجب مى داند در صورتى كه از ضرر در امان باشند و بر جان خود و ديگر مؤمنان نترسند.97بى گمان, علاّمه حلّى كه در زمان دولت مغولان مى زيسته و جايگاهى مهم در نزد مغولان مى يابد و به پُست مشاور عالى الجايتو, دست مى يازد, خود را همچون كسى كه پاى بند به قانونها و آيينهاى دولتى باشد نمى ديد, يا اضطرارى براى همكارى داشته باشد, نبود.ييك پرسش در اين جا مطرح مى شود:آيا علاّمه حلّى تصوّر ويژه اى از قدرت سياسى داشته است؟ يا حتى درباره چگونگى همكارى با آن؟ يا جايگاه فقيه در عرضه سياسى؟البته اين نكته بايد روشن باشد كه تا اين زمان در نزد شيعيان, نظريه سياسى روشنى وجود نداشت, يا حتى تجربه كافى درباره همكارى با سلطان؟ بلكه تصوير دينى ـ سياسى شيعه تا اين زمان بر اعتقاد به امامت معصوم و انتظار دولت مهدى موعود(عج) استوار بود. امّا درباره پرسشى كه طرح شد و نيز شاخه ها و فرعهاى آن, نمى توان پاسخى روشن داد, بلكه همچنان مايه حيرت و ترديد است. زيرا از سويى رفتار خواجه نصيرالدين طوسى را مى بينيم كه مدينه فاضله موجود در افكار و انديشه هاى ابن سينا و فارابى را مطرح مى كند و با اين وجود, دولت مغوليان را بر مى گزيند و از منظرى بالاتر, ديگر علماى شيعه چون: مؤيدالدين علقمى و خاندان علقمى و آل طاووس و ديگران را مى بينيم كه دولت ايلخانان مغول را به رسميت شناختند, پيش از آن كه ايشان اسلام را بپذيرند; يعنى سى سال پيش از پذيرش اسلام از سوى مغولان و نيز 45 سال پيش از پذيرش تشيّع از سوى آنان. در واقع آنان با يك دولت ملحد پيوند برقرار كردند.اين رفتار را به جز بدين گونه نمى توان توجيه كرد . معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن