واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیطان همین اطراف دارد پرسه میزنددر این نوشتار سه ویژگی خطرناکی که دامنگیر بسیاری از انسانهاست را برای شما شرح خواهیم داد.به امید آنکه خداوند توفیق دوری از آنها را روزی همگان گرداند. آمین عشق به لذات دنیا
از جمله راههایى كه شیطان، قلب را تسخیر مىكند ، عشق انسان به آرایش و لباس فاخر و جمع كردن اثاث زندگى و ساختن خانهاى مطابق با میل است. شیطان هنگامى كه این محبّت را حاكم بر دل دید، دائم انسان را دعوت به آباد كردن خانه به حد افراط و رنگ و نقّاشى سقف و دیوارهاى آن و وسعت دادن بنا، مىكند و از او مىخواهد كه تا مىتواند به لباس و وسایلش برسد. كارى مىكند كه تمام عمر در تسخیر این نوع برنامهها باشد و آن چنان او را غرق در امور دنیا مىكند كه همانند كرم ابریشم مجبور شود به طور دائم به دور خود بتند، تا زمانى كه مرگ برسد؛ آن وقت است كه در راه شیطان و هواى نفس جان داده و به بدبختى ابدى دچار خواهد گشت؛ به همین خاطر بود كه بسیارى از دانایان از بدى عاقبت وحشت داشتند . طمع، از جمله درهایى است كه شیطان براى حكومت بر قلب از آن گذر مىكند. وقتى طمع بر دل غالب شد، آنچه را انسان به آن طمع كرده گویى معبود انسان مىشود. پرخورىپرخورى و سیرى از غذا ، یكى از راههاى تسلط شیطان بر قلب است. هر چند غذاى حلال باشد ؛ زیرا پرخورى و سیرى علّت تقویت شهوات است و شهوات از برّندهترین اسلحههاى ابلیس ملعون است. مىگویند حضرت یحیى، ابلیس را با قفلهاى متعدّدى دید، از او پرسید: اینها چیست؟ گفت: شهواتى كه به وسیله آنها انسان را از بندگى بازمىدارم. یحیى گفت: در این قفلها براى من هم چیزى هست؟ گفت: آرى، زمانى كه پر بخورى تو را نسبت به نماز و ذكر سنگین كرده و آنطور كه باید نمىتوانى نماز بخوانى و شیرینى ذكر حق را بیابى. یحیى علیه السلام گفت: غیر از این هم چیزى هست؟ گفت: نه. حضرت یحیى گفت: از این پس تعهد خدایى بر من است كه شكم خود را از غذا پر نكنم. ابلیس هم گفت: به خدا قسم از این به بعد ، هرگز مسلمانى را نصیحت نخواهم كرد. پرخورى و سیرى از غذا ، یكى از راههاى تسلط شیطان بر قلب است. هر چند غذاى حلال باشد ؛ زیرا پرخورى و سیرى علّت تقویت شهوات است و شهوات از برّندهترین اسلحههاى ابلیس ملعون است. طمع
طمع، از جمله درهایى است كه شیطان براى حكومت بر قلب از آن گذر مىكند. وقتى طمع بر دل غالب شد، دائماً شیطان انسان را وادار به تصنّع در عمل و اخلاق و جلوه دادن خویش مىكند، تا آن كسى كه انسان نسبت به او طمع كرده توجّهش به آدمى جلب شود و اینجا است كه انسان به ناچار گرفتار ریا و مكر و حیله و تلبیس شده و آنچه را انسان به آن طمع كرده گویى معبود انسان مىشود. از آن به بعد همّت انسان در جلب او و محبوب شدن نزد او خرج مىشود و براى به دست آوردن خشنودى فردى كه به او طمع بسته، از هر درى وارد شده دست به هر عمل ناشایستى مىزند. حداقلّ بلایى كه در این زمینه انسان دچار مىشود تعریف بیجا از طرف و سهلانگارى نسبت به غلط كاریهاى او و ترك امر به معروف و نهى از منكر است. نقل مىكنند: ابلیس به نظر عبداللّه بن حنظله آمد و گفت: مىخواهم چیزى به تو بیاموزم ! عبداللّه گفت: هیچ حاجتى به آموختن از تو ندارم.گفت: عبداللّه! دقت كن اگر مطلبم خیر بود قبول كن ورنه مرا از خود بران. اى پسر حنظله! از غیر خدا تقاضا و تمنّا نداشته باش و به هنگام خشم مواظب باش كه به كجا كشیده مىشوى! از کتاب عرفان اسلامی، استاد حسین انصاریانتنظیم : گروه دین و اندیشه - حسین عسگری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]