واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یک آسمان رشادت فاطمه سیلا خوری ، مادر شهیدان احمد و محمد کشورى
نام او را شیارهای میمک زنده می دارد و بر بلندای شور، شیرین می درخشد. مهران و دهلران را او قهرمان کرد. هوانیروز پر گشودن به سوی معبود را سرکلاس امثال او آموزش دید. با اشاره ی نگاه مادر به تابلوی نقاشى، فرصتی یافتم تا یک بار دیگر استعداد و نبوغ این هنرمند واقعی را در هنر بندگی دریابم. چه زیبا و با احساس چهره های گریان کودکان را در آغوش مادران و در خانه های بی دیوار و سقف زلزله ی سال 41 دشت قزوین به تصور کشیده بود.«احمد اولین فرزندم بود. از خدا خواستم که او را از من نگیرد، چون سابقه ی مرگ نوزاد در فامیل ما زیاد بود. به حمدالله او سالم به دنیا آمد، اما خیلی مریض می شد. دکترها می خواستند امید مرا قطع کنند، اما من به حضرت رضا(ع) متوسل شدم و آقا خودشان ضامن احمد من شدند».از فرصت موضوع آزاد کلاس انشا استفاده کرد و در مقام تجلیل از مادر حرف های دلش را با مادر درباره ی جامعه و محیط خواری و خفت ستم شاهی چنین آغاز نمود:«مادر! اگر به آشپزخانه رفتی و آواز ترکی شنیدى، تعجب نکن؛ زیرا سیب زمینی و پیاز ما از ترکیه می آید. اگر در آشپزخانه آهنگ پاکستانی شنیدى، تعجب نکن؛ زیرا برنج ما از پاکستان می آید. اگر ظرف میوه را دست گرفتی و آواز عربی به گوشت خورد، نیز تعجب نکن که سیب و نارنگی ما از لبنان می آید و ...».«زمان دانشجویی بارها دستگیر شد. برای رسیدگی به فقرا با انجمن خیریه همکاری می کرد. از دوستان هوانیروز هر ماه پول جمع می کرد و پارچه، قند و شکر، چای و زغال و ... می خرید و به روستاهای محروم می برد، حتی به درس و مشق بچه های محروم رسیدگی می کرد. وقتی به مردم کمک می کرد، می گفت: "این کمک ها از طرف امام خمینی به شما می شود».احمد از اولین سربازانی بود که ندای امام را از مدرسه فیضیه لبیک گفت و شبانه روز در هدایت و آماده سازی افراد در هوانیروز تلاش و مجاهدت نمود. شیرمردانی چون شیرودی و سهیلیان دست پرورده ی اویند. او فاتح و ناجی کردستان بود. پادگان سنندج در حمله ی تجزیه طلبان وامدار رشادت اوست. با آن که کارشناسان فقط پنج درصد احتمال موفقیت بالگردها را در این حادثه می دادند، اما او این احتمال را به صد در صد رساند و بدون هیچ گونه اشتباه، غائله را ختم نمود و پادگان سنندج را از شرّ وجود دشمن نجات داد.
به گفته ی سرباز رشید اسلام فلاحى؛ احمد فرشته ای در قالب انسان بود که پاوه را از محاصره ی کامل کفار آزاد نمود. وی می گوید:«من احمد کشوری را نمی شناختم. در پایگاه هوانیروز کرمانشاه همه را جمع کردم. ساعت، هفت و نیم بعد از ظهر بود. تاریکی غروب زمین گیر شده بود. برابر روش های هوانیروز در آن ساعت خلبانی اجازه ی پرواز نداشت، اما اگر کسی داوطلب می شد، مجبور بودیم خلاف مقررات عمل کنیم. هنوز ندای یاری جستن من تمام نشده بود که جوانی از صف بیرون آمد و گفت: "با وجود تاریکی هوا و ارتفاعات اطراف مشرف به پاوه و احاطه ی دشمن، من می روم. او رفت و شبانه فشار را از روی مردم پاوه و گروه دکتر چمران برداشت.». با وجود زخمی که در بدن داشت و پزشکان او را از پرواز منع کرده بودند، فرماندهی سه فروند بالگرد را به عهده گرفت و 425 کیلومتر از مرزهای استان ایلام را از لوث وجود دشمن پاک نمود. یک روز که از جبهه برگشت به مادر گفت: «مادر ما چهل دستگاه تانک دشمن بعثی را ظرف 48 ساعت گذشته منهدم کردیم، ولی رسانه ها اعلام نکردند؛ امان از دست این خبرنگارها!».مادر احمد خاطره ی عملیات میمک را از صفحه ی دل احمد چنین بازگو نمود: «حدود 1800 نفر از نیروهای تازه نفس عراقی شب در پشت میمک به شکل U چادر زده بودند. عشایر ایل خزل مختصات آن ها را به ما دادند. قبل از طلوع آفتاب تیم پروازی ما بالای سرشان بود. کفار بعثی در کیسه های خوابشان غافل گیر شدند. حدود 1000 نفرشان را هلاک کردیم و 800 نفر را به اسارت گرفتیم. ساعت پرواز ما بر وحشت دشمن افزود و باعث شد تا رزمندگان اسلام با امکانات بسیار کم عملیات های بعدی را با پیروزی کامل انجام دهند و دو لشکر عراق از بین برود».در آخرین خداحافظی که یک هفته قبل از شهادتش بود، گفت: «مادرجان! این آخرین دیدار است. من دیگر بر نمی گردم». و من آن قدر نگاهش کردم تا از حلقه ی دیدگانم ناپدید شد. چند روز نگذشت که یکی از گوینده های تلویزیون گفت: امروز یکی از خلبان های دلاور هوانیروز در جبهه های ایلام به شهادت رسید. به پدرش گفتم: کشورى! این خلبان دلاور هوانیروز، احمد من است». مطالب مرتبط :شهادت سرتیپ خلبان احمد کشوریهمراز با آسماننزدیک تر به آسمانوصیت نامه شهید احمد كشوری آلبوم تصاویر شهید احمد کشوری(1)آلبوم تصاویر شهید احمد کشوری(2)آلبوم تصاویر شهید احمد کشوری(3)منبع :بر گرفته از سایت حوزه تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]