واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آيا متفاوت بودن هميشه خوب است؟
تفاوت يكي از چيزهايي است كه فيلمسازان در هر جايي از دنيا تاكيد فراواني برآن دارند. انگار يكي از چيزهايي كه ميتواند اثري هنري را با آثار مشابه متفاوت كند و در گذر زمان مانع فراموشي آن اثر شود، همين تفاوت است. در سينماي ايران كه اساسا امكاناتي محدود دارد، ايجاد تفاوت در فيلمها كاري سخت و پيچيده است. صحنهپردازي، گريم، فيلمبرداري و جلوههاي ويژه بسترهاي مناسبي براي ايجاد تفاوت است، اما در بيشتر موارد فقر امكانات باعث ميشود تفاوت در اين زمينهها بهحداقل برسد و بخش حداكثري ماجرا شامل نوع نگاه و روايت كارگردان و نيز انتخاب بازيگران شود. بر اين اساس، كارگردانها ترجيح ميدهند با هدف دوري از كليشههاي رايج به سمت نوعي ساختارشكني بروند. به گزارش جام جم ، نتيجه چنين نگاهي توليد فيلمهايي است كه گاهي از آنها با تعابيري همچون مخاطب خاص نام برده ميشود و گاهي نيز به آنها فيلمهاي روشنفكري ميگويند. در نگاه كلي، مضامين اين فيلمها نيز با آثار متداول سينماي ايران تفاوت چنداني ندارد و تفاوت تنها به شيوه پرداختن به آن موضوع مربوط ميشود. در چنين مواقعي عنصر جذابيت هم يكي از ملاكهاي تعيينكننده خاص يا عام بودن فيلمهاي اينچنيني است و به هر اندازه كه فيلمها كم مخاطبتر باشد يا اينكه مخاطب براي ارتباط برقرار كردن با فيلم دچار سختي و زحمت بيشتري شود، درجه خاص بودن فيلم نيز بيشتر ميشود.هفتههاي گذشته 2 فيلم از وحيد موسائيان ، كارگردان جوان سينماي ايران روي پرده سينماها بود. فيلم اول اثري داستاني به نام «خانه روشن» بود كه موسائيان آن را 4 سال پيش ساخت و به دلايل مختلف، فيلم امسال نمايش داده شد. او در گفتگويي اعلام كرده معمولا پخشكنندهها انگيزه چنداني براي نمايش چنين فيلمهايي ندارند و اكران اينگونه فيلمها براي آنها سخت است. بررسي رقم فروش اين فيلم نيز نشان ميدهد چرا پخشكنندهها در مواجهه با چنين فيلمهايي اين طور رفتار ميكنند. فيلم موسائيان در مدت نمايش خود در 2 سينما حدود 6.5 ميليون تومان فروش داشته است. شخصا فيلم را در سينمايي ديدم كه جمعا 6 نفر بيننده آن بودند.شايد بتوان بخشي از مشكل ديده نشدن چنين فيلمهايي را به شيوه نمايش نامطلوب آنها ربط داد، اما بايد به اين مساله هم توجه كرد كه چنين فيلمهايي حتي اگر به شكلي گسترده و مطلوب نيز اكران شوند، چه نكته جالب توجهي براي مخاطبان دارند كه آنها بتوانند با تكيه بر آنها ديگران را نيز به تماشاي اين فيلم تشويق كنند؟اين ايده كلي قابليت تبديل به فيلمي بشدت جذاب و گيرا را دارد. انتخاب چند بازيگر حرفهاي ميتواند به اين محتوا سر و شكلي حرفهاي بدهد. در بخش عمدهاي از فيلم ليلا زارع، بازيگر فيلم در تاريكي به سر ميبرد. اين نكته كه قطعا در قالب فيلمنامه گنجانده شده از مسائلي است كه ميتواند يك بازيگر حرفهاي را بشدت وسوسه كند تا كاري جذاب ارائه كند. تناقضهاي شخصيتي فردي مانند سهراب نيز نكتهاي نيست كه هيچ بازيگر كهنهكاري بتواند از كنار آن بسادگي بگذرد. اينكه فردي در اوج نااميدي بخواهد فرد ديگري را به زندگي اميدوار كند، گستره وسيعي را در مقابل بازيگر آن نقش ايجاد ميكند. فيلم داراي مايهاي مانند سفر دارد كه به خودي خود جذاب و حاوي هزاران نكته است. شايد مهمترين مشكلي كه فيلم به آن دچار است، اجراي نادرست اين سوژه است. اين مشكل در بسياري از چنين فيلمهايي وجود دارد و به همين دليل است كه اين فيلمها نه از سوي سيستم پخش و نه از سوي تماشاگران جدي گرفته نميشود. كافي است به عنوان نمونه بيلبوردهاي تبليغاتي فيلم را نگاه كنيد. در تمامياين بيلبوردها تصوير بيوك ميرزايي، بازيگر اصلي فيلم درشتتر از 2 بازيگر ديگر است. ميتوان از لحاظ مضموني شباهتهايي را ميان اين فيلم با اثر معروف «ديگران» كه در سينماهاي ايران نيز نمايش داده شد پيدا كرد، اما حتي اگر اين فرض را هم بپذيريم كه كارگردان داستان را از اثري ديگر اقتباس كرده، باز اين مساله چيزي از ارزشهاي فيلم كم نميكند. در چنين فضايي شايد مهمترين مشكلي كه فيلم به آن دچار است، اجراي نادرست اين سوژه است. اين مشكل در بسياري از چنين فيلمهايي وجود دارد و به همين دليل است كه اين فيلمها نه از سوي سيستم پخش و نه از سوي تماشاگران جدي گرفته نميشود. كافي است به عنوان نمونه بيلبوردهاي تبليغاتي فيلم را نگاه كنيد. در تمامياين بيلبوردها تصوير بيوك ميرزايي، بازيگر اصلي فيلم درشتتر از 2 بازيگر ديگر است. جالب توجه اينكه 2 بازيگر جوان فيلم كه 4 سال قبل مقابل دوربين رفتند، در اين مدت 4 سال نقش خاصي را ايفاء نكردهاند كه حالا اين مساله بتواند چيزي به شهرت فيلم اضافه كند. بازيگر حرفهاي، مسالهاي است كه كارگردانهاي اينچنيني بنا به دلايلي نامعلوم از آن پرهيز ميكنند و هر بار هم سخن از چرايي انتخاب نكردن بازيگر حرفهاي به ميان ميآيد، اعلام ميكنند دوست دارند بازيگران آنها ناشناخته و بكر باشند. در همين فيلم خانه روشن ، يكي از جذابترين بخشها زماني است كه بيوك ميرزايي در نقش مامور مخابرات ظاهر ميشود و با دوربين سخن ميگويد. بازيگر حرفهاي معمولا جذابيتي را به فيلم تزريق ميكند كه اتفاقا در چنين فيلمهايي كه سوژه و موضوع بكر است بسيار به كار ميآيد. نكته ديگر درباره چنين فيلمهايي كه به شكل مصداقي ميتوان در ساخته وحيد موسائيان هم آن را جستجو كرد، پرهيز از هر نكته و موضوع جذاب است. لرستان موسيقي جذاب و روحنوازي دارد، اما اين مساله و حتي لهجه در اين فيلم به شكلي حداقلي مورد استفاده قرار گرفته است. شايد اشكال عمده اينگونه فيلمها اين باشد كه به جاي اينكه جذابيت را در داخل فيلم به نمايش بگذارند، ميكوشند با عرضه اين المانها به شكلي ديگر فيلم را پيش ببرند و اثري ارائه كنند كه شبيه كارهاي ديگر نباشد. اين موضوعي است كه الزاما هميشه جواب مثبت نميدهد و گاهي نتيجه آنقدر متفاوت ميشود كه هيچ نوع سليقهاي نميتواند با آن ارتباط برقرار كند. اصلا چه كسي گفته تفاوت هميشه خوب است؟ تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]