واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مبارزه با انديشه خوارج
اكنون امام باقر (ع) در زمانى كه افزون بر نيم قرن از رحلت رسول اكرم (ص) گذشته و تنشهاى فكرى و عقيدتى، شدت بيشترى يافته است، مجال مىيابد تا با تشكيل حوزه عظيم درسى به تصحيح انديشهها بپردازد. مبارزه با انديشه خوارج خوارج گر چه پس از جنگ نهروان به شدت تضعيف شدند، ولى با گذشت زمان به تجديد قوا پرداخته و هوا دارانى يافته و بعدها به شورشها و حركتهاى اجتماعى دامن زدند. يكى از ميدانهاى رويارويى امام باقر (ع) با انديشههاى منحرف، موضعگيريها و روشنگريهاى آن حضرت در رويارويى با عقايد و مشى خوارج بود. امام باقر (ع) در برخى از تعاليم خود مىفرمود: به اين گروه مارقه1 بايد گفت: چرا از على (ع) جدا شديد، با اين كه شما مدتها سر در فرمان او داشتيد و در ركابش جنگيديد و نصرت و يارى وى زمينه تقرب شما را به خداوند، فراهم مىآورد. آنها خواهند گفت: امير المؤمنين (ع) در دين خدا حكم كرده است (يعنى در جنگ با معاويه حكميت را پذيرفته است در حالى كه نمىبايست شرعا حكميت را بپذيرد) . به آنان بايد گفت: خداوند در شريعت پيامبر حكميت را پذيرفته و آن را به دو مرد از بندگانش وانهاده است.آنجا كه فرموده: وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا 2 هر گاه ميان زن و شوهر اختلافى رخ نمود كه احتمال دارد به جدايى منتهى شود، به انگيزه ايجاد سازش و همدلى ميان آنها، يك مرد از جانب شوهر و يك مرد از جانب زن به عنوان حكم فرستاده شوند تا اگر بناى اصلاح باشد، خدا آنان راتوفيق عطا كند. از سوى ديگر، رسول خدا (ص) در جريان بنى قريظه براى حكميت، سعد بن معاذ را برگزيد و او به آن چه مورد امضا و پذيرش خداوند بود، حكم كرد.هر گاه ميان زن و شوهر اختلافى رخ نمود كه احتمال دارد به جدايى منتهى شود، به انگيزه ايجاد سازش و همدلى ميان آنها، يك مرد از جانب شوهر و يك مرد از جانب زن به عنوان حكم فرستاده شوند تا اگر بناى اصلاح باشد، خدا آنان راتوفيق عطا كند.به خوارج بايد گفت: آيا شما نمىدانيد كه وقتى امير المؤمنين (ع) حكميت را پذيرفت به افرادى كه حكميت بر عهده آنان نهاده شده بود فرمان داد تا بر اساس قرآن حكم كنند و از حكم خداوند فراتر نروند و شرط كرد كه اگر حكم آنان خلاف قرآن باشد، آن را نخواهد پذيرفت؟ زمانى كه كار حكميت عليه على (ع) تمام شد، برخى به آن حضرت گفتند: كسى را بر خود حكم ساختى كه عليه تو حكم كرد! امير المؤمنين (ع) در پاسخ گفت: من به حكميت كتاب خدا تن دادم، نه به حكميت يك فرد تا نظر شخصى خودش را اعمال كند. اكنون بايد به خوارج گفت كه در كجاى اين حكميت، انحراف از حكم قرآن ديده مىشود! با اين كه آن حضرت بصراحت اعلام كرد كه: حكم مخالفت قرآن را رد مىكند. 3
در روايتى ديگر آمده است: فردى از خوارج مدعى بود كه على (ع) در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج، گرفتار ظلم شده است.وى مىگفت اگر بدانم كه در پهنه زمين كسى هست كه براى من ظالم نبودن على (ع) را ثابت كند به سويش خواهم شتافت.به او گفتند كه از ميان فرزندان على (ع) شخصى چون ابو جعفر، محمد بن على مىتواند تو را پاسخ دهد. وى كه از سردمداران خوارج بود، گروهى از بزرگان يارانش را گرد آورد و به حضور امام باقر (ع) رسيد. به امام باقر (ع) گفته شد اينان براى مناظره آمدهاند.حضرت فرمود اكنون بازگردند و فردا بيايند. فرداى آن روز، امام باقر (ع) فرزندان مهاجر و انصار را گرد آورد و گروه خوارج نيز حضور يافتند. امام باقر (ع) با حمد و ستايش خداوند، سخن آغاز كرد و پس از شهادت بهوحدانيت خداوند و رسالت پيامبر اكرم (ص) فرمود: سپاس خداى را كه با اعطاى نبوت به پيامبر اكرم، ما خاندان را كرامت بخشيد و ولايت خويش را به ما اختصاص داد.اى فرزندان مهاجر و انصار! در ميان شما هر كس فضيلتى از امير المؤمنين على (ع) مىداند، بر جاى ايستد و آن را بازگويد. حاضران هر يك ايستادند و در فضيلت على (ع) سخنها ايراد كردند. با اين زمينه و فضايى كه امام باقر (ع) پديد آورد آن مرد كه بزرگ خوارج آن محفل بشمار مىآمد، از جاى برخاست و گفت: من فضايل و ارزشهاى على (ع) را بيش از اين جمع آگاهم و روايتهاى فزونترى را مى دانم، ولى اينها مربوط به زمانى است كه على (ع) هنوز حكميت را نپذيرفته، با پذيرش حكميت كافر نشده بود.سخن در فضايل على (ع) به حديث خيبر رسيد، آنجا كه پيامبر (ص) فرمود: «لاعطين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله، كرارا غير فرار، لا يرجع حتى يفتح الله على يديه.»فردا، پرچم را به فردى خواهم سپرد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.بر دشمن هماره مىتازد و هرگز از ميدان نبرد نمىگريزد، او از رزم باز نمىگردد مگر با پيروزى و فتح خيبر.در اين هنگام امام باقر (ع) رو به جانب آن مرد كرد و فرمود: درباره اين حديث چه مىگويى؟ خارجى گفت: اين حديث حق است و شكى هم در آن نيست، ولى كفر پس از اين مرحله پديد آمد . امام باقر (ع) فرمود: آيا آن روز كه خداوند على را دوست مىداشت، مىدانست كه او در آينده اهل نهروان را خواهد كشت يا نمىدانست؟فردا، پرچم را به فردى خواهم سپرد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.بر دشمن هماره مىتازد و هرگز از ميدان نبرد نمىگريزد، او از رزم باز نمىگردد مگر با پيروزى و فتح خيبر.مرد گفت: اگر بگويم خدا نمىدانست، كافر شدهام، پس ناگزير بايد اقرار كنم كه خداوند مىدانسته است. امام باقر (ع) فرمود: آيا محبت خدا به على (ع) از آن جهت بوده كه وى در خط اطاعت خدا حركت مىكرده يا به خاطر عصيان و نافرمانى بوده است! مرد گفت: بديهى است كه دوستى خداوند نسبت به امير المؤمنين على (ع) ازجهت اطاعت و بندگى وى بوده است نه عصيان و نافرمانى. (در نتيجه محبت خداوند به على (ع) بيانگر اين است كه على (ع) تا پايان عمر در راه اطاعت خدا گام نهاده و هرگز از مسير رضاى او بيرون نرفته است و آنچه كرده وظيفه الهى او بوده است). سخن كه به اينجا رسيد، امام باقر (ع) رو به آن مرد كرده و فرمود: اكنون تو در ميدان مناظره مغلوب شدى، از جاى برخيز و مجلس را ترك كن. مرد از جاى برخاست و آيهاى از قرآن را كه بيانگر آشكار گشتن حق براى او بود زمزمه مىكرد و اظهار داشت: «الله اعلم حيث يجعل رسالته».4
مبارزه با توهمات قدريه و جبريه از جمله مسايل بحث انگيز معارف اسلامى كه از دير زمان، ذهن انديشه وران و حتى عاميان را به پرسشهاى مختلف بر مىانگيخته، مسأله جبر و اختيار است. در قرآن كه محور تعاليم اسلامى است از يك سو حاكميت مطلق الهى بر تمامى ابعاد و زواياى هستى به انسان يادآورى شده است، و از سوى ديگر اعمال و موضعگيرى آدميان در صحنه زندگى و در ميدان كفر و ايمان، عمل خود آنان بشمار آمده است. در برخى آيات مىخوانيم: ما شاء الله لا قوة الا بالله5خواست، خواست خداست و نيرويى جز به اتكاى خدا وجود ندارد. و ما تشاؤون إلا ان يشاء الله... 6شما چيزى را نمىخواهيد مگر اين كه خداوند بخواهد. تضل بها من تشاء و تهدى بها من تشاء7 خداوند آن كس را كه بخواهد به وسيله آيات قرآن گمراه مىسازد و هر آن كس را كه بخواهد هدايت مىكند. و از سوى ديگر در بعضى از آيات مىخوانيم: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم... 8هر ناگوارى كه به شما برسد، نتيجه دستاوردهاى خود شماست. و لتجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون 9هر فردى به وسيله آن چه خود كسب كرده و انجام داده است مجازات مىشود و آدميان مورد ستم واقع نخواهند شد. و لا تزر وازرة اخرى 10در نظام داورى حق، هيچ كس سنگينى بار ديگرى را بر دوش نمىكشد. هر يك از اين دو دسته آيات، بيانگر بعدى از معرفت جامع دينى است، و نظر به تبيين حقيقتى خاص دارد و در صورتى كه جايگاه هر يك از اين آيات شناخته نشود، مثلا يك دسته مورد توجه قرار گيرد و دسته ديگر ناديده انگاشته شده، يا توجيه و تأويل شود، معرفت دينى به انحراف مىگرايد، چنان كه در صدر اسلام، دور ماندگان از مكتب اهل بيت (ع) به دليل عدم آشنايى كامل با منطق وحى و عدم تسلط بر مجموعه آيات قرآن و ناآگاهى از شيوه جمع ميان پيامهاى آن، گرفتار افراط و تفريط شدند، گروهى به جبر گراييدند و دستهاى به تفويض كامل! اين جريانهاى فكرى هر چند در عصر امام صادق (ع) اوج بيشترى يافت، ولى خيزشهاى آن در عصر امام باقر (ع) نمايان شد. امام باقر (ع) در رد نظريه جبر مطلق و اختيار مطلق مىفرمود: لطف و رحمت الهى به خلق، بيش از آن است كه آنان را به انجام گناهان مجبور سازد، و سپس ايشان را به خاطر كارهايى كه به اجبار انجام دادهاند عذاب كند! از سوى ديگر خداوند قاهرتر و نيرومندتر از آن است كه چيزى را اراده كند و تحققنيابد. از آن حضرت سؤال شد كه مگر ميان جبر و اختيار، جايگاه سومى وجود دارد؟ امام باقر (ع) فرمود: آرى ميان جبر و اختيار مجالسى گستردهتر از فضاى آسمانها و زمين هست. 11راوى حديث همانند اين بيان را به امام صادق (ع) نيز نسبت داده است. كتاب: زندگى سياسى امام باقر (ع)تنظيم براي تبيان: سيد پيمان صابري 1 ـ «مارقه» به گروه خوارج اطلاق شده است، زيرا آنان از زير بار بيعت خود با على (ع) خارج شدند، و على (ع) در خطبه شقشقيه به اين جهت درباره ايشان گفت: «و مرقت اخرى» .نهج البلاغه، خطبه .32 ـ نساء/ .353 ـ احتجاج طبرسى 2/ .3244 ـ الكافى 8/349، بحار 21/ .265 ـ كهف/ .396 ـ انسان/76، تكوير/ .817 ـ اعراف/ .1558 ـ شورى/ .309 ـ جاثيه/ .2210 ـ انعام/164، اسراء/15، زمر/39، فاطر/ .1811 ـ عن ابى جعفر و ابى عبد الله (ع) قالا: إن الله ارحم بخلقه من ان يجبر خلقه على الذنوب ثم يعذبهم عليها و الله اعز من ان يريد امرا فلا يكون، قال: فسئلا (ع) هل بين الجبر و القدر منزلة ثالثة؟ قالا: نعم أوسع مما بين السماء و الارض.اصول كافى 1/باب الجبر و القدر، حديث .9
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]