واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ظهور دیوید بکام در فوتبال انگلیس اگرچه شروع چندان دلچسبی نداشت و او با آن کارت قرمز معروف در یک بازی حیثیتی میان انگلیس و آرژانتین؛ دو کشور همیشه پنجه در پنجه سر زبان ها افتاد اما... دیوید بکام ستاره است. این را هیچ کس نمیتواند انکار کند. چه زمانی که در منچستریونایتد بازی میکرد و داستان آن لنگه کفش و پرتاب معروف سرالکس باعث شد چمدانش را به سوی سرزمین ماتادورها ببندد، چه زمانی که در کنار سایر چند ۱۰ میلیون دلاری کهکشانی ها قرار گرفت و قهرمانی اروپا و لالیگا را تجربه کرد، چه زمانی که با یک قرارداد شوکه کننده راهی لس آنجلس گالکسی و جماعت هالیوودی شد و حتی همین حالا که با قرارداد قرضی عجیب و غریبش باز دلش هوای فوتبال اروپا کرده و لباس راه راه مشکی و قرمز روسونری را در سرزمین چکمه یی به تن کرده، او همچنان ستاره است و ستاره وارگی را با خود به این سو و آن سو میبرد. ظهور دیوید بکام در فوتبال انگلیس اگرچه شروع چندان دلچسبی نداشت و او با آن کارت قرمز معروف در یک بازی حیثیتی میان انگلیس و آرژانتین؛ دو کشور همیشه پنجه در پنجه سر زبان ها افتاد اما در طول همه این سال ها مرد شماره یک فوتبال ملی این کشور بوده. پس از اینکه با رکورد بابی مور که با ۱۰۸ بازی ملی رکورددار بیشترین بازی با پیراهن سفید انگلیس بود هم طراز شد، مورد توجه بسیاری از رسانه های ورزشی انگلیسی قرار گرفت.در یکی از این گفت وگوها که با نشریه تایمز داشت از ۱۵ لحظه هیجان انگیز، به یادماندنی و ویژه زندگی ورزشی اش در قالب بازیکن تیم ملی گفت. ۱) دقیقه آخر، ضربه آزاد، مقدماتی جام جهانی مقابل یونان (اولدترافورد، منچستر، ۶ اکتبر ۲۰۰۱)، تساوی ۲ – ۲ این یکی از بهترین بازی های من برای تیم ملی انگلیس بود. تا مدت ها آدم های زیادی درباره این بازی صحبت میکردند و بعد از آن هم هر وقت راجع به آن صحبت میکنم اظهارنظرهای مختلفی می شنوم. یک مسابقه واقعاً احساسی و هیجان انگیز برایم بود و تا چند روز در آسمان ها سیر میکردم. هرگز عکس العمل و رفتارهای مردم و جمعیت حاضر در ورزشگاه را فراموش نمیکنم. این خاطره برای من تا همیشه زنده باقی خواهد ماند. ۲) اولین بازی، مقدماتی جام جهانی مقابل مولداوی (استادیوم ریپابلیکن، چیپینوا، یک سپتامبر ۱۹۹۶)، پیروزی ۳ بر صفر وقتی شما کودک هستید و در پارک نزدیک خانه تان فوتبال بازی میکنید، آرزوها و رویاهای زیادی برای پوشیدن پیراهن تیم ملی انگلیس دارید و وقتی این رویا به حقیقت تبدیل میشود همه چیز هیجان انگیز است، غیرقابل توصیف است و آن روز برای من روز پرغرور و بی نظیری بود. هم برای من، هم برای خانواده ام. ۳) اولین بازی به عنوان کاپیتان، بازی دوستانه مقابل ایتالیا (دل آلپی، تورین، ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰)، شکست یک بر صفر هرگز در آن برهه از فوتبال حرفه یی ام فکر نمیکردم بازوبند کاپیتانی را به بازو ببندم. چیزی بود که در تصورم هم نمیگنجید. اعتراف میکنم فقط می خندیدم و نمیتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم. به خاطر میآورم که با گتوزو حسابی درگیر بودم و در میانه میدان حسابی با هم کشمکش داشتیم. بازی کردن در برابر او یک کابوس واقعی است. حالا خیلی خوشحالم که با او در یک تیم بازی میکنم. ۴) وظیفه قرن، بازی دوستانه مقابل فرانسه (استاد دوفرانس، پاریس، ۲۶ مارس ۲۰۰۸)، شکست یک بر صفر هنگامی که برای اولین بار فوتبال ملی را با پیراهن سفید انگلیس مقابل مولداوی تجربه کردم، هرگز در مخیله ام نمیگنجید که روزی تعداد بازی های ملی ام به عدد ۱۰۰ برسد. هم طراز شدن با بزرگانی همچون بابی مور یا سر بابی چارلتون افتخار بزرگی است. این مسابقه بهترین مسابقه عمر ورزشی من نبود اما من دستاورد بزرگی را از نظر کارنامه شخصی ام به دست آوردم. این اتفاق را مدیون خانواده ام، دوستانم و تمام کسانی هستم که در تمام لحظات خوب و دشواری های همه این سال ها کنارم بودند. ۵) استادیوم جدید ویمبلی، بازی دوستانه مقابل برزیل (لندن، یک ژوئن ۲۰۰۷)، تساوی یک-یک اگرچه هیچ گاه برای حضور در تیم ملی انگلیس شانه خالی نکردم اما این بار احساس کردم شاید نتوانم بار دیگر پیراهن تیم ملی کشورم را بپوشم. تجربه سخت و دشواری است که نتوانید برای تیم کشورتان به میدان بروید. احساس می کردم هنوز فرصت دارم و نباید به این زودی تسلیم شوم. عکس العمل هایی که پس از این مسابقه از سوی تماشاچی ها دیدم واقعاً مرا شوکه کرد. همه چیز هیجان انگیز بود. ۶) کارت قرمز، دور دوم جام جهانی مقابل آرژانتین (ژوفری ژویی چارد، سن اتین، فرانسه، ۳۰ ژوئن ۱۹۹۸)، تساوی ۲-۲ (شکست ۴ بر ۳ در ضربات پنالتی) در این تورنمنت شرایط فیزیکی و ذهنی خوبی داشتم، بازی اول را از دست دادم اما در بازی مقابل کلمبیا به میدان مسابقه بازگشتم و گلزنی هم کردم. فکر می کنم به اندازه کافی درباره این بازی گفته و نوشته شده، من با این خاطره سال ها زندگی کرده ام؛ تجربه یی که بسیار سنگین و پرتاوان بود و به من یاد داد چطور با اتفاقات سخت و تلخ زندگی ام کنار بیایم. ۷) پنالتی نجات، مرحله اول جام جهانی مقابل آرژانتین (ساپورو دومه، ساپورو، ژاپن، ۷ ژوئن۲۰۰۲)، پیروزی یک بر صفر زندگی من در دوره های مختلف مثل یک دایره کامل است. احساس می کردم در ته چاه قرار گرفته ام و همه کار میکردم تا بتوانم خودم را از دیواره های چاه بالا بکشم. با منچستر یونایتد به پیروزی های زیادی رسیدم مخصوصاً اینکه سال ۱۹۹۹ هر سه جام را فتح کردیم. اما این یک فرصت عالی بود که بتوانم اشتباه چهار سال قبل و متعاقب آن خاطره آن کارت قرمز لعنتی را از یاد ببرم. هیچ کس نمی توانست پشت آن ضربه پنالتی قرار بگیرد اما من این کار را کردم. وقتی آن ضربه به گل تبدیل شد احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد؛ دوباره می توانستم نفس بکشم. ۸) شکست دشمن قدیمی، مقدماتی جام جهانی مقابل آلمان (المپیک مونیخ، یک سپتامبر ۲۰۰۱)، پیروزی ۵ بر یک ما آن شب به عنوان یک تیم، توقف ناپذیر بودیم. سال ها بود که نتوانسته بودیم آلمانی ها را شکست بدهیم و مردم کم کم باور کرده بودند آنها همیشه میتوانند ما را شکست دهند. یکی از بهترین عملکردهای تیم ملی انگلیس در این مسابقه بود و خیلی خوشحالم که بخشی از این تیم بودم. همه چیز خیلی خوب برایمان پیش رفت. جشن هواداران انگلیس بعد از این مسابقه فراموش نشدنی است؛ این پیروزی برای آنها بود. ۹) اولین گل، بازی گروهی جام جهانی مقابل کلمبیا (فلیکس بولائرت، لنس، فرانسه، ۲۶ ژوئن ۱۹۹۸)، پیروزی ۲ بر صفر هر فوتبالیستی در زندگی حرفه یی اش میخواهد در همه سطوح بهترین باشد و بتواند عملکرد درخشانی داشته باشد. اوج این اتفاق در جام جهانی است. من برای حضور در جام جهانی بی صبرانه منتظر بودم و نمیتوانستم روی صندلی بنشینم. از گلن هادل سرمربی تیم سپاسگزارم که اجازه داد مقابل کلمبیا بازی کنم و هیچ چیزی برایم بهتر از این نبود. یک ضربه آزاد و من پشت این توپ ایستادم. این اولین گلم برای انگلیس بود که روز تولد مادرم به ثمر رسید و هدیه من به او بود. ۱۰) صد و هشتمین بازی ملی، مقابل اسپانیا (رامون سانچز پیژوان، سویل، ۱۱ فوریه ۲۰۰۹)، شکست ۲ بر صفر اگرچه این یک افتخار بزرگ برای من بود اما شاید برای بقیه چندان تفاوتی نمیکرد. هدف اصلی من حضور در جام جهانی آفریقای جنوبی و کسب افتخار برای کشورم است. دلم میخواهد تا جایی که می توانم با آمادگی کامل برای انگلیس بازی کنم. پوشیدن پیراهن تیم ملی افتخار بسیار بزرگی برایم است و دلم نمیخواهد آن را با هیچ چیزی عوض کنم. هواداران ما بسیار زیادند و برای حمایت از ما به آفریقا می آیند، آنها به کشورشان اهمیت زیادی میدهند و حضورشان مثل یک بازیکن برای ما اهمیت دارد، شما همان حس را از آنها می گیرید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]