واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: جسیکا قدرت جسمی خارق العاده ای دارد و نیکی میتوانست به او اجازه دهد ذهنیت او را جذب کند و در بدن خود نگه دارد. حالا جسیکا، هر زمان که بخواهد جسم نیکی را تسخیر میکند و... سوپرمنهای قرن 21 1- ایزاک مندرز: او آینده را پیش بینی و بر بومی نقاشی میکند. رقابت عشقی او با پیتر پیتر لی، عواقب ناخوشایندی برای هر دو به بار میآورد. او که درگیر مواد مخدر هم هست باعث میشود سایلر برای جذب قدرتش او را بکشد اما او قبل از مرگ، راز نجات جهان را به هیرو میگوید: ایزاک مندز قهرمان میمیرد. 2- سایلر: شر مطلق قهرمانها، موجودی عقده ای و سیاه که همه قهرمانها با هم حریفش نمیشوند. توانایی اوریجینال او، نوعی استعداد کشف و شهود است؛ این که بدون هیچ تلاشی مناسبات درونی مسائل را درک میکند. او پس از این که به شکار قهرمانان میرود به تواناییهای زیر،دست مییابد، حرکت دادن اجسام با ذهن، منجمد کردن، شنوایی خارق العاده، پیش بینی آینده، خود درمانی، دستکاری در صدا و امواج مغناطیسی، دروغ سنجی، القای ایده، تغییر شکل و پرواز.سایلر از نوعی بحران عدم هویت رنج میبرد و به رغم داشتن این همه توانایی، هنوز خود را ناتوان میپندارد. او همچنان تشنه شناسایی و شکار تواناییهای قهرمانان دیگر است. 3- آنجلا پیترلی: یکی از 12 عضو اصلی؛ موسس گروهی که عملا افسانه قهرمانان و استعدادها و توانایی ویژه شان را به راه انداخته اند. حالا بیشتر اعضای گروه کشته شده اند، اما او مانده و با دو پسر و نوه اش برای بقا میجنگد. بعضی اوقات او را مسبب فجایع رخ داده برای قهرمانها میدانند و گاهی او را برای نجات آنها میستایند. نقش کمرنگ او در فصل سوم برجسته تر میشود و فضای خانوادگی درماتیکی ایجاد میکند. 4- نیکی ساندرز: همسر ال. دی ساندرز (با توانایی عبور از اجسام سخت) و مادر میکا (یک نابغه تکنولوژی). نیکی خواهر دو قلویی به نام جسیکا دارد که در کودکی توسط پدرش کشته شده است. جسیکا قدرت جسمی خارق العاده ای دارد و نیکی میتوانست به او اجازه دهد ذهنیت او را جذب کند و در بدن خود نگه دارد. حالا جسیکا، هر زمان که بخواهد جسم نیکی را تسخیر میکند و دست به جنایت میزند. در فصل دوم، او در حادثه ای کشته میشود اما در فصل سوم متوجه میشویم که نیکی یک انسان شبیه سازی شده بوده است. مرد اهل هائیتی: او قادر است خاطرات آدمها را پاک کند و همچنین میتواند تواناییهای دیگران را تا محدوده ای خاص از کار بیندازد. او در قسمتهای متعددی برای «کمپانی» کار میکند و در بخشهایی مستقل یا تحت تاثیر نو آ بنت است. نمیشود او را قهرمان به حساب آورد، هر چند ضد قهرمان هم نیست. به هر حال انگیزههای نا مشخصی دارد. 5- موهنیدر سورش: یک دانشمند ژنتیک اهل هند و راوی داستان. او که توانایی خاصی ندارد، گاهی میان وسوسه کسب توانایی یا مصلح اجتماعی بودن گیر میکند. پدر او توسط سایلر کشته شده و او حالا، هم در پی انتقام و هم در پی اسرار قهرمانان است. 6- ناتان پیتر لی: رویای قدرت و تلاش خیر خواهانه از او شخصیت متناقضی ساخته اند. او میتواند پرواز کند. پرواز یعنی آرزوی دیرینه انسان. روابط او با دیگران هم پیچیده است و تقریبا با همه مشکل دارد، دخترش کلر، برادرش پیتر، مادرش آنجلا و همسرش. او در فصول بعدی نقش مهمی در طرح داستانی ایفا خواهد کرد. 7- پیتر پیتر لی: او پرستار ساده ای است که در نیویورک زندگی میکند. برادر او ناتان پیتر لی، کاندیدای کنگره است و سرگرم مبارزه انتخاباتی. پیتر خواب میبیند که میتواند پرواز کند اما نهایتا این برادر اوست که او را از سقوط از ساختمان نجات میدهد. پیتر، تنها قهرمان «قهرمانها »ست که از خود توانایی ویژه ای ندارد اما میتواند با تماس با آنها، توانایی شان را جذب کند. پیتر در عین حال، قهرمانی اخلاق گراست و بیش از سایرین برای انسانها و آینده دل میسوزاند. 8- کلر بنت: دختری نوجوان که قابلیت خود درمانی و شفا دارد و تقریبا نامیراست. پدر و مادر او، ناتان پیترلی و مردیت گوردون هستند اما او توسط نوآ بنت و همسرش بزرگ شده و عمیقا وابسته به نو آست. پدر و مادر واقعی او هم تواناییهای ماورایی دارند اما او قادر به برقراری ارتباط با آنها نیست و ترجیح میدهد پیش خانواده ای بماند که او را بزرگ کرده اند. کلر یکی از شخصیتهای اصلی فصول مختلف «قهرمانها»ست اما در فصل اول نقش محوری تری دارد. 9- هیرو ناکامورا: او شاید با آن شخصیت خوشبین و بامزه اش، محبوب ترین شخصیت «قهرمانها» باشد. او هم مثل همه، خوابهای عجیبی درباره نجات دنیا میبیند و عاشق کمیک بوک است. جهان او ساده است؛ آدمها یا خوبند یا بد. آدم خاکستری در دنیای او وجود ندارد. با قابلیت سفر در زمان و مکان میخواهد مایه خبر باشد و شر را حتی به قیمت نابودی خودش شکست دهد. او یک دوست همیشگی و یار غار دارد؛ آندو؛ کسی که به موقع به کمکش میآید و گاهی حتی از مرگ نجاتش میدهد. هیرو، کمیک بوکهای X-Men و Startrek را میخواند و به همین دلیل جهان بینی اش متاثر از دنیای آنهاست. او باور دارد که این نیرو به دلیل خاصی به او داده شده؛ این که دیگرانی را که نمیتوانند از خود دفاع کنند نجات دهد. 10- مدت پارکمن: نمونه آدمی که همیشه در زندگی در جا زده و به جایی نرسیده. توانایی ویژه اش – خواندن ذهن دیگران – از او آدمی با اعتماد به نفس میسازد. در طول فصول مختلف، تواناییهای دیگری چون القا و ترغیب ایده و ایجاد توهم هم پیدا میکند که طبعا نقش او را محوری تر کرده. در فصل سوم او عملا قادر به دیدن آینده و نقاشی آن است؛ آن چه ایزاک مندز ناکام در فصل اول انجام میداد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2100]