واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فلسفه فیشته با انقلاب فرانسه گره خورده است نويسنده: دکتر جواد طباطبایی پژوهشگر و نظریهپرداز سیاسی در ادامه درسگفتارهای انقلاب سیاسی فرانسه گفت: فلسفه فیشته با انقلاب فرانسه گره خورده است به گزارش خبرنگار مهر، عصر چهارشنبه هشتم اسفندماه، دکتر سید جواد طباطبایی، پژوهشگر و نظریهپرداز سیاسی در واپسین جلسه از دور چهارم سلسله درسگفتارهای فلسفه سیاسی انقلاب فرانسه، که در موسسه مطالعاتی اندیشه سیاسی برگزار میشود، به توضیح رساله مشروعیت انقلاب سیاسی فرانسه اثر فیشته، فیلسوف ایدهآلیست آلمانی پرداخت.دکتر طباطبایی، در ابتدا به اهمیت این رساله اشاره کرد و گفت: این اولین کتاب معروف این فیلسوف آلمانی است و بسیاری به واسطه آن او را روبسپیر آلمانی لقب دادند. فیشته از دور به مسائل فرانسه نگاه میکرد و البته بیش از مارکس اهل عمل است. مؤلف «نظریه حکومت قانون در ایران» سپس با اشاره به خاستگاه اجتماعی فیشته تأکید کرد: فیشته نخست اندیشه سیاسی خود را تدوین و سپس به فلسفه پرداخت. توجه او از طریق کانت به مسئله آزادی جلب شد و با دنبال کردن انقلاب فرانسه نظرش به مسائل اجتماعی جلب شد. اولین رساله فلسفه او به نام آموزه دانش در سال 1794 تدوین شد. فکر فلسفی فیشته در رابطه علی و معلولی با انقلاب فرانسه تدوین شد.مؤلف «خواجه نظام الملک» اظهار داشت: فیشته با نوشتن رساله مشروعیت انقلاب فرانسه شورشی علیه وضع موجود ضد انقلابی آلمان کرد و رادیکالتر از تمام طرفداران انقلاب فرانسه به دفاع از آن پرداخت. فردگرایی او رادیکالتر از همه بود و از همه نتایج فردگرایی دفاع میکرد. او معتقد به آزادی اندیشه بود و معتقد بود که مالکیت انسان نسبت به خودش جرقهای الهی است که در او ودیعه گذاشته شده است و همان وجدان است و هیچ کس به هیچ طریق نمیتواند آن را سلب کند.مترجم «تاریخ فلسفه اسلامی» اثر هانری کربن، با تأکید بر اندیشه جهان وطنی نزد فیشته گفت: انسان نزد فیشته شهروند جهان است و نه یک کشور و نخستین شهروند این جهان خداست و ما عضو شهری هستیم که خدا نخستین عضو آن است. در ادیان نیز انسان با دیگر افراد در نسبتش با خدا یکسان است. وی گفت: نزد فیشته اراده انسان آزاد است و انسان تابع وجدان آزاد خویش است و تابع هیچ نیروی بیرونی نیست و هیچ قدرت بیرونی حق تسلط بر او را ندارد بلکه از قانونی تبعیت میکند که از خود او ناشی شده است.دکتر طباطبایی با اشاره به ریشههای این اندیشه نزد روسو گفت: آغاز این بحث در روسوست، انقلاب روسویی که یکی از امواج مدرنیته است، رابطه انسان از بیرون و اطاعت از بیرون را قطع کرده است و منشای قانون را اراده انسان میداند. بنابراین یک انقلاب بزرگ با دو وجه رخ داده است: نخست آزادی انسان در بیرون و دوم آزادی انسان در درون. نویسنده «مکتب تبریز» سپس با اشاره به اهمیت انقلاب کپرنیکی کانت برای توجیه نظری انقلاب فرانسه و تأثیر آن بر فکر فیشته گفت: از نظر فیشته انقلاب فرانسه تصویر نقاشی است که موضوع مهم آن حقوق بشر و کرامت انسانی است. انقلاب فرانسه اولین قرینه مهم است که انسان روی پای خود ایستاده و اصالت خود را تعریف کرده و به سمت بی نهایت کمالپذیری پیش می رود.تاریخ آن چیزی است که ما میخواهیم باشد و معنایی ندارد جز عملی که ما برای بر هم زدن مناسبات اجتماعی در زمان انجام میدهیم .وی در ادامه به نگاه خاص فیشته به انقلاب فرانسه تأکید کرد و گفت: از نظر فیشته دو تغییر ممکن است در تاریخ رخ دهد، نخست انقلاب که عملی در تاریخ توام با خشونت است و دوم اصلاح که بدون خشونت صورت می گیرد. اصلاح از انقلاب بهتر است زیرا با آرمانهای روشنگری مثل آزادی، پیشرفت و تحقق حقوق قابل جمع هستند.نویسنده «جدال قدیم و جدید» در ادامه به مبانی فلسفی فکر فیشته و وامداری او به متفکران پیش از خود پرداخت و بر تأثیر او بر اندیشههای مارکس تأکید کرد. وی در پایان به تغییرات مهمی که در پایان عمر فیشته در نوع نگاهش به انقلاب فرانسه ایجاد شد، اشاره کرد و گفت: البته آثار این دوره اهمیت آثار اولیه را ندارند. نتایجی که فیشته در نگاه نخستش به انقلاب فرانسه میگیرد، از مشروعیت انقلاب فراتر میرود و در بسیاری از موارد متفکر دیگری را نمیشناسیم که به شیوه فیشته از انقلاب فرانسه دفاع کرده باشد. فیشته تمام بحث نظری خود را در دفاع از مشروعیت انقلاب بسیج کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]