واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيري در زندگي و آثار مرحوم سيد حسين کهنويي (پدر ادبيات مقاومت شيعي آذربايجان) مقدمه:مهمترين و ديرپاترين دستآورد صفويان رسميت يافتن مذهب شيعه در ايران تاريخي از جنوب قفقازيه تا كرانههاي جنوبي فلات ايران است. در اين دوران بود كه هويت ملي ايراني اسلامي در ايران شكل قابل ارايهاي به خود گرفت. تشكيل اولين حكومت ملي با يك مذهب رسمي پس از اضمحلال حكومت ساسانيان حدود نه قرن قبل در برابر سپاه اسلام موسس اين هويت بود. پرواضح است اين دستآورد به معني پاكي مطلق پادشاهان صفوي و دفاع بيتامل از ايشان نيست. در اين دوره كه از قرن دهم هجري تا قرن دوازدهم هجري به طول كشيد مذهب حقه شيعي به عنوان آئين رسمي كشور توانست نقش غيرقابل تصوري در مقابله با دولتهاي فزونخواه عثماني و ازبك ايفا كند. آذربايجان محل تلاقي امپراتوري عثماني با دولت صفوي بود كه ايجاب ميكرد باورهاي مذهبي و اعتقادي مردم مستحكمتر از ساير نواحي همجوار باشد، بيدليل نيست مفصلترين و سوزناكترين عزاداريهاي محرم در آذربايجان بهويژه در اردبيل- خواستگاه صفويه- انجام ميگيرد. ميتوان با قاطعيت ادعا كرد اين اعتقاد و باور مذهبي مردم بود كه ايران و آذربايجان را در دورههاي بحراني نجات داده است مثال واضح آن دوران تسلط يك ساله فرقه روسي دمكرات آذربايجان بر اين قسمت از خاك ايران ميباشد.همزمان با استحكام پايههاي خاندان صوفي شيخصفيالدين اردبيلي در قرن هشتم و نهم هجري اندك اندك زبان گويش مردم آذربايجان و اران به تركي آذري تغيير كرد. اين تغيير به معني از بين رفتن زبان ملي فارسي در آذربايجان نبود بلكه در زباني زيبا شاهد ارائه همان فرهنگ اصيل ايراني اسلامي در كنار زبان فارسي بوديم. همزمان با به قدرت رسيدن صفويه نخستين نمونههاي ادبيات منظوم و مكتوب تركي آذربايجاني با هويت ايراني و اسلامي در آذربايجان زاده شد. رسميت يافتن تشيع و رواج زبان تركي در آذربايجان آن هم در بستر فرهنگي ايراني و اسلامي و ادبيات فارسي و امتزاج اين سه، ادبيات غني و شكوفايي را به وجود آورد كه به غير از آذربايجان در جاي ديگري نميتوان همانند آن را سراغ گرفت و آن ادبيات مرثيه آذربايجان است كه با توجه به ماهيت مذهبي و اسلامي آن از سوي محققان ضدمذهبي مورد غفلت عمدي قرار گرفته است- به ويژه محققان ماركسيست- و با توجه به ماهيت ايراني و ملي بودن آن باب ميل نژادپرستان و يا زبانپرستان داخلي و خارجي هم قرار نگرفته به همين دليل نه در داخل ايران در دوره پهلوي و نه در اتحاد جماهير شوروي- جمهوري آذربايجان فعلي- براي تدوين و نگارش تاريخ اين ادبيات ايراني و اسلامي هيچ اقدام قابل توجهي صورت نگرفته است بلكه برعكس در همين راستا تلاشهايي براي محو آثار اين فرهنگ متعالي ايراني اسلامي در شوروي و جمهوري آذربايجان از زمان تسلط كمونيسم شروع شد و هنوز هم ادامه دارد زبان و ادبيات فارسي هم با اين نگرش به جهت ماهيت شيعي و ايراني آن هم دچار اين سرنوشت در قفقاز شد. حتي در تركيه تا سالهاي متمادي كتاب مقتل ملامحمد فضولي «خديقه السُعِدا» به جهت رنگ و بوي مذهبي و شيعي آن از دسترس مردم دور بود در سالهاي اخير است كه چاپ و نشر شده است در تاريخهاي ادبيات فضولي صرفاً از منظر تركزبان بودن و اشعار تركياش به شكل مجرد مورد توجه بوده. هيچ اشارهاي به شيعه بودن او نميشود در وضعيت كنوني هم مدعيان زبان و ادبيات تركي آذربايجان به جهت خطمشيهاي وارداتي كه دارند- عاريتي كمونيستي و پانتورانيستي- كه دارند به جاي برسي ادبيات اصيل ايراني آذربايجان، آن را فراموش كرد. در گورستان تاريخ از استخوانهاي پوسيده موجودات موهوم براساس انديشههاي برتري نژادي براي خود رگ و ريشه تاريخي ميجويند همچون فراماسونرهاي رضاشاهي به جاي آرياپرستي، تركپرستي را رواج ميدهند. اين ادبيات متعالي و اصيل آذربايجان به دليل ويژگيهايي كه دارد مورد حقد و كينه دشمنان ايراني و آذربايجان بوده و خواهد بود. در زير به مواردي از اين ويژگيها اضافه ميشود:- تمامي مرثيهسرايان آذربايجاني و قفقازي تا اوايل قرن بيستم در جمهوري آذربايجان فعلي- علاوه بر مرثيههاي كه به تركي آذري سرودهاند در فارسي كه زبان سراسري فرهنگي ايران و ايرانيان است هم به مرثيهسرايي پرداختهاند. در آذربايجان اشعار شعراي بزرگ چو حافظ و سعدي... به كرات در مرثيهها تضمين شده است كه اگر اين تضمينها جمعآوري شود چند جلد كتاب خواهد شد. شعراي موفق غزلسراي آذربايجان چون عليآقا واحد هم متاثر از فرهنگ ايراني و فارسي بودهاند.- قالبهاي شعري همگي برگرفته از ادبيات اسلامي فارسي است ضمن آن كه قالب دو بيتي تركي- باياتي- هم كه هفت هجايي است براي سرودن باياتيهاي مذهبي ائمه معصومين به صورت محدود مورد استفاده قرار ميگيرد.- اوزان اشعار مرثيه همان اوزان شعر فارسي است.- موسيقي نوحهها و مرثيهها هر يك در گوشهاي از موسيقي سنتي ايراني جاي دارد چون دستگاه همايون و شور يا گوشههايي چون دشتستاني، زابل و حجاز... چنان كه ميدانيم استاد سليم موذنزاده اردبيل علاوه بر آذربايجاني در سطح كشور هم به عنوان مرثيهخوان معروف و مشهور ميباشد وي نوحهها و مرثيهها را در گوشههاي موسيقي سنتي ايراني اجرا ميكند. - در فرهنگ لغات ادبيات مرثيه آذربايجاني از تمامي لغات و اصطلاحات ساخته شده در ادبيات فارسي مورد استفاده قرار ميگيرد. زيرا ساخت فكري ادبيات مرثيه آذربايجان اسلامي و فارسي است.- و اما مهمترين ويژگي اين ادبيات ماهيت شيعي آن است كه در امتزاج با ايرانيت به ما هويت داده است و خميرمايه مستحكم وحدت ملي به شمار ميرود.خوشبختانه طي چند سال اخير تلاشهاي ارزشمندي براي تدوين تاريخ ادبيات مرثيه آذربايجان توسط برخي از پيشكسوتان جليلالقدر ادبيات و تاريخ ديارمان صورت گرفته است كه نمونه اين تلاش ارزشمند را ميتوان در مجموعه جالب توجه «پارسيسرايان قفقاز» تاليف استاد گرامي دولتآبادي و مجموعههاي گردآوري شده توسط استاد زاد صادق تبريزي مشاهده كرد. مقالات متعدد آقاي دكتر راثيپور را هم ميتوان در بازخواني اين ادبيات ملي و مذهبي ارزيابي نمود. همزمان تلاشهاي جوانان انديشمند تبريزي، عزيزان محترم آقايان محمد طاهري خسروشاهي و مهدي نعلبندي و عزيزان ديگر هم جايگاه ويژهاي دارد. اميد ميرود اين حركت ارزشمند ملي مذهبي با انسجام و هماهنگي بيشتري كه مبين هويت ملي و مذهبي مردم غيور آذربايجان است شتاب پرثمرهاي داشته باشد.يكي از چهرههاي مهم و تاثيرگذار در ادبيات مرثيه آذربايجان كه دامنه گستردگي اشعارش سراسر ايران را درنورديد مرحوم كهنويي است. مرحوم سيدحسين كهنمويي تبريزي شاعر ناشناخته و جليلالقدر و انقلاب تبريز عزيز شاعري كه بر حق سمبل ادبيات مقاومت آذربايجان است.زندگانيمرحوم سيدحسين كهنمويي فرزند مرحوم حاجي ميراحمدآقا تاجر آقاي در دهم ارديبهشت سال 1280 شمسي در محله خيابان تبريز به دنيا آمد و پس از طي دوران كودكي قدم به مدرسه گذاشت و موفق به اتمام تحصيل در مدارس سنتي آن روزگار شد. آيتالله شهيد سيدمحمدعلي قاضي طباطبايي در شرححالي كه در مورد او نوشته است متذكر شده:«روز 25 شوالالمكرم 1395 قمري مطابق 9/8/54 شمسي روز شهادت امامجعفرصادق(ع) وفات يافت و در تبريز در قبرستان مارالان (بقائيه) به خاك سپرده شد و برايش نماز خواندم. مردي بيدار و سيد بزرگوار، عالم فاضل جليلالقدر و ديندار بود و با اينجانب دوستي و صداقت كامل و ثابت داشت و در تفسير قرآن مجيد و اطلاع بر تفاسير كلاماللهتعالي يد طولاني داشت.»مرحوم كهنمويي در جريان مبارزات نهضت ملي نفت هم حضور فعالي داشت ضمن اين كه آثار خير بسياري از خود برجاي گذارده است از آن جمله تاسيس اولين نماز جمعه دانشگاه تبريز در سال 1339 شمسي است علاوه بر اين او با ترتيب دادن جلسات تفسير قرآن و نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه به تربيت جوانان مبارز و مسلمان تبريز همت گماشت كه هر يك نقش مهمي در انقلاب اسلامي ايفا كرد. آيتالله شهيدقاضي طباطبايي در ادامه مينويسند:«و بر تربيت جوانان همت گماشت و درس تفسير و صحيفه سجاديه داشت و علاقه به قرآن كريم و اهل بيت طاهرين عليهالسلام به نحو وافر ابراز مينمود و محبت حقيقي قلبي به قرآن و عترت معصومين عليهمالسلام داشت.»آثارمرحوم سيدحسين كهنمويي علاوه بر تفسير در رياضيات هم دست داشت ضمن آن كه در شعر و ادبيات هم يد طولاني را صاحب بود. مرحوم حاجي سيدحسينآقا كهنمويي علاوه بر اتمام دوره تحصيلاتي دائماً به طور مستمر تا دم مرگ در علوم مذهبي- زبان عربي و تفسير قرآن- اخبار و احاديث مشغول مطالعه بود و به زبانهاي انگليسي و فرانسه هم تسلط داشت. همچنين وي تفسيري بر قرآنمجيد نوشته كه لازم است تدوين و چاپ شود علاوه بر اين تفسيري به زبان انگليسي بر قرآن مجيد شروع نموده بود كه عمرش وفا نكرد به پايان برساند. آيتالله قاضي طباطبايي در مورد ذو ادبي وي نوشته است:«اشعار آبدار در مراثي سيد الشهدا(ع) سرود و نوحهسرائي بر آن حضرت به زبان تركي و فارسي نمود و مكتب كربلا به چاپ رسانيده و منظومه در صرف طبع شده، ]دارد[ و آثار به نظم انتشار داده كه اگر جمع گردد كتاب ضخيم ميشود عقايدش در اصول دين و معارف اعتقادي كاملاً درست و صحيح بود عشق فراوان به مطالعه تفاسير قرآن ميورزيد و تا آخرين نفس خويش در ترويج دين كوشيد...»اسلوب شعري كهنمويي بيشتر بر رساندن مطلب و مفهوم استوار است تا صنايع لفظي و معنوي از اين رو اشعار او روان بيتكلف و پيچيدگي است. در ايام حيات خود مجموعهاي از اشعار نوحه و مرثيهاش را گردآوري و در كتابي به نام «مكتب كربلا» منتشر كرد كه بعد از درگذشت او مجدداً چاپ شد و در مدت اندكي ناياب گرديد. خوشبختانه در سال 1377 به كوشش يكي از شاگردان وي آقاي عبد يزداني چاپ جديدي از ديوان مرحوم كهنمويي در دو جلد منتشر شد.در سال بعد جلد دوم «مكتب كربلا» حاوي اشعار چاپ نشده مرثيه تركي و فارسي مرحوم سيدحسين كهنمويي متخلص به «رياضي» توسط آقاي عبديزداني تدوين و چاپ گرديد با اين حال به نظر ميرسد باز هم از اشعار گرانبهاي اين شاعر دلسوخته حسيني چاپ نشد. باقي مانده است. لازم به ذكر است همسر ايشان در سال 1380 به رحمت الهي رفتند و خداوند چنان مصلحت ديده بود كه از وي فرزندي به دنيا نيايد.جايگاه كهنمويي در ادبيات مرثيه آذربايجانمرحوم سيدحسين كهنمويي در ادبيات مرثيه آذربايجان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. او با اين وسيله پرنفوذ حركت ارزشمند و رسالت ديني تاريخي خود را آغاز كرد او شعر و ادبيات را وسيلهاي براي ايجاد حركت اصلاح جامعه و نهايت انقلاب و نهضت به نحو احسن به كار گرفت. شعر و ادبيات براي او هدف نبود بلكه وسيلهاي براي مبارزه فكري و فرهنگي.او در اشعارش ملاكهايي را مطرح ميكرد كه براي جوانان هدف را مشخص ميساخت او به جوانان متدين و مذهبي خطمشي روشن مينمود. چارچوب فكر و انديشه ارايه ميداد در اشعار مرثيه و نوحه وي ديگر نهضت سرخ عاشورا براي گريه و حزن نبود. او آنچه را كه از عاشورا مكتب كربلا مطرح ميكرد درد روز و ضرورت مبارزه عليه حكومت فاسد پهلوي بود. خود در مقدمه ديوانش كه در ايام حياتش چاپ نمود نوشته است:«كاسه صبر حسين(ع) در برابر طغيان و سركشي و استبداد رهبران قوم لبريز گرديد. خاموش نمودن فتنه و فسادي كه ممالك اسلامي را فرا گرفته بود غيرمقدور ميديد و سكوت خود در برابر ظلم امضاي ظلم و گناه كبيره ميدانست تا كلمه حق را اعلام و بر عليه باطل قيام نمود با كشته شدن خود راه سعادت را بر روي طالبان حق باز و طرفداران واقعي حق را سرافراز فرمود معني و مفهوم آزادي و حريت را با خون خود نگاشت و پرچم آزادي حقيقي را در مرز مشاركت دنيا بين زمين و آسمان برافراشت طالبان حق را از قيد عبوديت و يوغ بندگي رهايند و از حضيض خواري و ذلت به اوج شرف و عزت رسانيد.»در مكتبي كه امام حسين گشوده بود و سيدحسين كهنمويي آن را نشر و رواج ميداد كتاب خداوند و اهل بيت(ع) در كنار هم و با هم چونان دليل راه و هادي نجات مطرح ميشدند نه عزاداري بيقرآن و تامل در آن ارزش داشت و نه قرآن بياهل بيت و عشق به ائمهمعصومين(ع). ترويج پابندي به احكام اسلامي چون نماز اولين مرتبه ترقي در سير الي الله مورد تاكيد كهنمويي بود. تك تك سرودههاي او حاوي پيامي و نكته اي عبرتآموز براي مخاطبان خود است در اشعار مرثيه وي اهل بيت(ع) مناديان آزادي و آزادگي و ظلمستيزي هستند بر اين اساس و آموزهها بود كه اغلب شاگردان اين شاعر و مفسر دلسوخته حسيني از چهرههاي شاخص و انقلابي در نهضت اسلامي در آذربايجان به رهبري امامخميني و شهيد قاضي طباطبايي به حساب ميآيند مرحوم سيدحسين كهنمويي علاوه بر مبارزان مسلمان تبريز با مبارزان و فعالان تهران نيز در ارتباط بود. برخي از اشعار انقلابي سيدحسين كهنمويي در تهران توسط مرحوم حجتالاسلام شيخحسين لنكراني تكثير و توزيع ميگرديد [1]. بدون ترديد سيدحسين كهنمويي «سمبل كامل و جاويدان ادبيات مقاومت سرخ شيعي آذربايجان» در دوران ستم پهلوي است. موضوع جالب در مورد كهنمويي و اشعارش آن است كه برخي سرودههايش بدون آن كه كسي شاعر آن را بشناسد دهان به دهان در اندك زماني در سراسر ايران منتشر ميگرديد ازجمله نوحه معروف روز عاشورا:«از حــرم تا قتلگـــه زينب صـــدا ميزد حسيندست و پا ميزد حسين زينب صدا ميرسد حسين»و يا شعر معروف:زائرين قبر من اين شام عبرت خانه استمـدفنم آباد و قصر دشمنم ويرانه است...چند شعر فارسي و تركي آذربايجاني از جلد دوم «مكتب كربلا» كه به همت حاجمحمدحسن عبديزداني گردآوري شده است را براي آشنايي هرچه بيشتر با اين مفخر ارزشمند ادبيات اصيل آذربايجاني و اسلوب اشعار انقلاب و مذهبي او با هم ميخوانيم اميد است مابقي اشعار عالي و انسانساز و هدفمند اين شاعر ناشناخته و افتخار ادبيات مرثيه آذربايجان تدوين و در اختيار جوانان غيور آذربايجاني قرار گيرد.منبع: www.historylib.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]