واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: رئیس جمهور یازدهم کیست؟ خبرآنلاین - آرایش و صف بندی سیاسی کشور در سالهای آینده چگونه خواهد بود ؟ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و پیشتر از آن ، یعنی انتخابات شوراها در سال 89 و انتخابات مجلس در سال 90 چه بازیگران اصلی خواهد داشت و جغرافیای هماوردی ها چگونه ترسیم می شود ؟اگرچه ممکن است گفته شود طرح اینگونه سوالات ، زود هنگام است و به فضای سیاسی کشور که هنوز دستخوش پس لرزه های پس از انتخابات است اجازه نقاهت نمی دهد اما چه بخواهیم و چه نخواهیم تحرکات زیر پوستی از مدتها پیش شروع شده است و گزارش حاضر فقط درپی روایت آن است .گروه ها و جناح های سیاسی معمولا انتخابات ریاست جمهوری را هدف گذاری می کنند و در واقع انتخابات شوراها و از آن مهمتر ، انتخابات مجلس عمدتا جنبه رصد اثبات گرایانه افکار عمومی ، وزن کشی و پیکره بندی ائتلافات را دارد. ضمن آن که با ترکیب مجلس می توان حدس زد که کار برای دولت بعدی راحت تر است یا سخت تر . این سخن به معنای تقلیل نقش قوه مقننه نیست بلکه اوج رقابت های سیاسی و به تعبیری ، نقطه عطف را در اختیارگیری قوه مجریه می داند .به نظر می رسد با حذف جریان دوم خرداد از صحنه رقابت های سیاسی ، پس از این شاهد رقابت بین دو دسته از اصولگرایان خواهیم بود . اصولگرایان منتقد دولت و اصولگرایان حامی دولت ؛ به عبارت بهتر پس از این ، محمود احمدی نژاد نقطه ممیزه جناح بندی درکشور خواهد بود . اگر چه بخشی از جریان سنتی تر اصولگرا در حال حاضر مجموعا طرفدار دولت دانسته می شود اما بدان معنا نیست که هیچگونه انتقادی به تیم احمدی نژاد ندارد . بیم سوءاستفاده مخالفان ، این بخش را به سکوت و حتی تمجید و تائید مطلق احمدی نژاد و خودداری از هرگونه نقد وادار کرده است . لذا پیش بینی می شود اولا با آرامترشدن فضای سیاسی کشور ، اگر چه عده ای نمی خواهند ، و ثانیا با حذف رقیب بزرگنمایی شده و ثالثا با تداوم رفتارهای تیم احمدی نژاد که در تعارض با برخی اصول اصولگرایان است ، این بخش توسط اصولگرایان منتقد به طور کامل یارگیری شود اما این بدان معنا نیست که حامیان احمدی نژاد تضعیف می شوند . محمود احمدی نژاد به هردلیلی محبوب ترین سیاستمدار امروز ایران است ؛گیریم که در بین نخبگان یا پایتخت نشینان محبوبیت کمتری داشته باشد اما آموزه های نظام نمایندگی اکثریتی ، فرقی میان حاشیه و متن قائل نیست و اگرچه غلبه حاشیه بر متن می تواند موجد مخاطرات و بحران هایی باشد ولی نهایتا کرسی را کسی در اختیار می گیرد که رای بالاتری از آن خود سازد .در هیاهوی پس از انتخابات چند نکته نادیده گرفته شد : اولا فقط بخشی از رای احمدی نژاد ، ساخته اصولگرایان بوده است و بخش قابل توجهی از رای او از حوزه خاکستری جامعه (در شهرستان ها و روستاها ) برآمده بود و محبوبیت یا ابتکار شخصی او دانسته می شود . بنابراین دیر یا زود ، رئیس دولت دهم به اصولگرایانی که چنین منتی بر او بگذارند تفهیم خواهد کرد که وامدار آنان نیست .ثانیا" تیم احمدی نژاد از ادبیات و سمبل های مرسوم اصولگرایی حتی المقدور استفاده نمی کند وخود درصدد تاسیس گفتمان بوده است . این تدبیر باعث می شود علاوه بر حفظ مرزبندی ها و امکان انکار بعدی وابستگی ، قدرت هضم افراد و جریان های سرگردان یا ظاهرگرا یا فاقد بنیان های تحلیلی را نیز داشته باشد و به جهت توان ایجاد ادبیات و عملیات برخاسته از گفتمان انحصاری خود ، آن را بخوبی مدیریت کند .با تعمیق شکاف بین اصولگرایان و احمدی نژاد پیش بینی می شود در آینده ، عمده پایگاه هایی نظیر احزاب اصولگرا ، روحانیت ، بسیج و اقشار مرجعی از این دست به طور مشترک به نامزد واحد برسند و احمدی نژاد نیز با جدا شدن از آنان در پی فرد مورد نظر خود باشد که احتمالا گزاره های زیر درباره او صادق است :1) رئیس دولت علنا در انتخابات بعدی از او حمایت می کند ، این امر اگر چه عرف و مسبوق به سابقه نیست اما خلاف قانون نیز نیست و احمدی نژاد نشان داده است از تمامی ظرفیت ها بخوبی استفاده می کند . او حتی ممکن است انتخابات آمریکا را مثال بزند که رئیس جمهوری مستقر ، رسما در میتینگ های حزبی به نفع نامزد حزب سخنرانی می کند .2) بعید است این نامزد ، مشایی باشد اما بدون شک از حلقه او خواهد بود . تفاوت جدی تیم دولت نهم و دهم در همین نکته نهفته است . کسانی که از زاویه اصولگرایی احمدی نژاد را همراهی می کردند ، هشت روز مانده به خاتمه ماموریت دولت نهم نتیجه مخالفت با این عنصر موثر را دریافتند . درست است که در مقابل ، مشایی هم معاون اول نماند اما در اختیارات ،کم از این جایگاه ندارد . به حاشیه رانده شدن همراهانی چون محصولی ، هاشمی ثمره ، الهام ، علی احمدی و دامادش (بذرپاش) در همین نکته نهفته است . اینان اگرچه چون محسنی اژه ای ، صفار هرندی ، جهرمی ، مصری ، باقری لنکرانی موضعگیری شدید و علنی نداشتند و با واکنشی تند در حد آنان مواجه نشدند اما در عمل تنزل یافتند و در نقش کمرنگ تری نسبت به چند ماه پیشتر خود ظاهرشدند .3) این نامزد باید مثل مدودف قبول کند که فرمان ، دست کسی است که درصندلی پشتی می نشیند .4) این نامزد باید کاملا وامدار و برآمده احمدی نژاد باشد والا ممکن است پس از استقرار ، دچار توهم شود ! همچنین این نامزد فاقد پیشینه بالای مدیریتی است . امثال محمدرضا رحیمی ، وقتی استاندار بوده اند احمدی نژاد فرماندار را دیده اند. چنین مدیرانی اگر چه در حال حاضر رابطه خود را با مدیران پرسابقه نظام نسبتا به حال تعلیق در آورده اند ولی بیم آن می رود در صورت تکیه بر صندلی ریاست جمهوری ، روابط خود را احیا کنند . لذا پیش بینی می شود نامزد احمدی نژاد برای دوره یازدهم ،فردی جوان باشد . در جبهه مقابل چه رخ خواهد داد ؟درماه های گذشته جریان های فرعی اصولگرایی نظیرجمعیت ایثارگران ازنقش گروه فشارخارج شده اند و به یک حزب ارتقا یافته اند. (اگرمی گوییم گروه فشار آن چیزی نیست که در عرف ادبیات داخلی مراد می شود و لباس شخصی ها و خط شکن ها و جلسه به هم ریزان را آدرس می دهد بلکه آن مفهومی است که در ترمینولوژی سیاست رواج دارد ؛ یعنی گروهی که فی نفسه تعیین کننده نیست ولی با هر گروهی جفت شود ، برای او اکثریت زاست ) این تشکل به دلیل کادرسازی ، کار تشکیلاتی مستمر ، استقرار نیروها در مناصب ، توان تعامل با همه طیف های اصولگرا ( که در حال حاضر از منتقدان احمدی نژاد تا مدافعان او را در بر می گیرد) و ارتباط با بیت بزرگان به جریانی تعیین کننده تبدیل شده است و به سمت نمایندگی کامل اصولگرایان میل دارد . از این رو اگر چه شخصیت های عالیرتبه و پرسابقه ای در طیف اصولگرایان وجود دارند - که بعضا خود را آماده انتخابات آتی نیز کرده اند - اما بعید است سیر تحولات و همچنین نقش آفرینی های این همراهان فعلی به آنان اجازه دهد که تا دقیقه 90 بتوانند بازی کنند . جمعیت ایثارگران ترجیح می دهد آن چهره ها در ماه های آینده یا صحنه را به تیرحامیان احمدی نژاد ، ترک کنند و یا آنقدر زخمی شوند که چینی شخصیت جامع و اجماع ساز آنان ، بند خورده شود و بدین ترتیب قابلیت اجماع را از کف بدهند . طبیعی است در غیاب آنان ، افرادی که فعلا در نیمکت ذخیره نشسته اند ، میداندار می شوند . در این میان علیرضا زاکانی شاید بیشترین شانس را داشته باشد ؛ هر چند این گزاره در حال حاضر به یک لطیفه شبیه باشد و حتی خود او در محافلی چنین گمانه زنی را مضحک بخواند تا حساسیت ها تحریک نشود . در این سناریو ، سرنوشت کسانی چون قالیباف چه خواهد بود ؟قالیباف که پس از استقرار شورای سوم شهر تهران با رای شکننده ای در شهرداری ابقا شد همچنان سایه استیضاح را بر بالای سرخود حس می کند . نهایت لطف دوستان او در جمعیت ایثارگران این خواهد بود که از احمدی نژاد بخواهند کاری به کار شهردار نداشته باشد و از این طریق قالیباف را برای چندمین بار وامدار خود سازند . حتی ممکن است در انتخابات آینده شوراها او را یاری کنند و صراحتا یا تلویحا از او پیمان بگیرند که فکر ارتقاء به مداری دیگر را از سر خارج کند . با چنین ابتکاری ، علاوه برآن که تصویری از حکمت و حفظ تعادل قوا ارائه می دهند ضمنا به تیم احمدی نژاد نیز قدرت خود رانشان خواهند داد .شخصیت های دیگری نظیر لاریجانی ، ولایتی و رضایی نیز با چنین تله هایی مواجهند . حتی ولایتی که در آن زمان در آستانه 70 سالگی است، شانس کمتری دارد . احمدی نژاد نشان داده است که از هوش فوق العاده ای در ایجاد گفتمان انتخاباتی برخوردار است . او که احتمالا" یک جوان را پشتیبانی می کند عملا حریف را نیز به سمت جوان گرایی مجبور می سازد و لذا وزیر خارجه امام بودن و بهره مندی از سوابق ممتد سیاست داخلی و خارجی ومصاحبه های گونه گون تلویزیونی به ولایتی امتیازی نخواهد بخشید. این نیز به سود جمعیت ایثارگران و نامزد جوان آن خواهد بود زیرا در طیف گسترده فعلی اصولگرایی ، جوانترها عمدتا به دو گروه احمدی نژاد و ایثارگران تعلق دارند و قاعدتا ایثارگران از بروز چنین گفتمان یا مطالبه ای از سوی احمدی نژاد ، خشنود خواهند شد چرا که بازی را به سمت میدان آنان هدایت می کند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]