تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816619049




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ناگفته ها از مردی که همراه امام از پله های هواپیما پایین آمد: ازدواج با دختر ایرانی و زندگی در تهران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ناگفته ها از مردی که همراه امام از پله های هواپیما پایین آمد: ازدواج با دختر ایرانی و زندگی در تهران به احمد آقا گفتم می‌خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت: دولت فرانسه برای شما مشكل درست نمی‌كند؟ گفتم: خیر،خودم را بازنشسته می‌كنم.

عصرایران - مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، از حضور و زندگی محافظ فرانسوی امام خمینی(ره) در ایران خبر داد ؛ او همان کسی است که در تصویر معروف پایین امدم امام(ره) از پله های هواپیما ، با یونیفرم مخصوص ، همگام ایشان بود و امام (ره) دستش را گرفته بود.متن کامل این خبر و گفت و گو با "باتااوش" که اینک پیر شده است را به نقل از سایت مرکز اسناد بخوانید:در اوّل آبان 1388 دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری كه همراه امام در روز 12 بهمن از پله‌های هواپیما پایین می‌آیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب كردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مركز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در تاریخ 10/8/88 آقای میرغضنفری به همراه ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام به مركز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرم كه در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود.آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت می‌كرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتااوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم كه چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه كرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد كه فردی كه همراه امام از پله‌های هواپیما پائین می‌آید نیز مرحوم شده است؟! «یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.»سپس آقای باتااوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت كردم و در یك خانواده مسیحی بزرگ شده‌ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یك خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یك دختر و یك پسر كه الان بین آمریكا و ایران تردد می‌كنند.از آقای باتااوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روح‌الله الموسوی خمینی وصل شدی؟ گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ كدام را نپذیرفت تا این كه قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه‌ای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت می‌كردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم:آقای باتااوش خاطرات شنیدنی زیادی از نوفل لوشاتو داشت. و سپس ادامه داد و گفت: وقتی كه قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی كه هواپیما می‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف‌فرمایی امام از پله‌های هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پله‌ها پائین آمدیم‌ـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور كرده بود: ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقه‌ای كه به امام پیدا كرده بودم به احمد آقا گفتم می‌خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشكل درست نمی‌كند گفتم خیر. خودم را بازنشسته می‌كنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حكم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران و سپس مرحوم نظران همكاری‌های متعدد داشتم... در كارهای مختلف كمك می‌كردم. حال هم كه پیر شده‌ام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بی‌كسی و آوارگی در تهران به سر می‌برم تا این كه بمیرم و جنازه‌ام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.قصه پرغصه‌ آقای باتااوش خیلی مرا متأثر كرد و گفتم چگونه كسی كه به عشق امام جلای وطن نموده به ایران هجرت كرده، باید چنین آواره و بی‌خانمان، و هر چند شب مهمان كسی باشد، به چند نفر از مسئولین هم مشكلات و گرفتاری‌های آقای باتااوش را منتقل كردم: آنها هم پاسخی كه دادند: هم تعجب می‌كردند كه این آقا چطور تا به حال در ایران بوده و هیچ كس خبر ندارد و دوم آن كه شاید... گفتم ما كه از غیب خبر نداریم می‌توانید با چند سؤال مشكل این شیدایی امام را حل كنید و لااقل ایشان را از آوارگی نجات دهید تا مبادا رسانه‌های ضد انقلاب كه كم هم نیستند از آقای باتااوش بهره‌برداری سیاسی نمایند.   





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن