محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853800607
کتاب را چطور باید خواند؟
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کتاب را چطور بايد خواند؟
امروزه عده خوانندگان خيلي زياد شده ولي خوانندهاي که از طريقه خواندن آگاه باشد خيلي کم است. در قرون وسطي که عصر ظلمت بود، کتابخوانان بهتر از مردم معاصر کتاب ميخواندند. زيرا آنان کتاب را به دقت تمام مطالعه ميکردند و درباره آنچه ميخواندند تعمق و تفکر مينمودند. آن روزها کتابها داراي متانتي در سياق فکر و لطافتي در سبک بيان بود. مثل امروز نبود که نه لطف معني دارد و نه زيبايي صورت.امروزه هم کتابها سطحي شدهاند و هم خوانندگان. اغلب مردم بدون بذل دقت و توجه مطالعه ميکنند، و بدتر از همه آن است که هرچه به دستشان ميرسد ميخوانند. آن عده معدود هم که کتب را انتخاب ميکنند، اغلب گمراهند، زيرا آثار نويسندگاني را ميخوانند که فقط به درد سوزانيدن ميخورد!اکثريت نهتنها کتابهاي خوب را نميخوانند و درباره آنچه ميخوانند دقت نميکنند، بلکه مطالبي را هم که ميخوانند خوب درک نميکنند و هرچه را ميخوانند به سرعت فراموش ميکنند.يکي از اشتباهات بزرگ عموم اين است که خيال ميکنند هرکتابي که خيلي خوب فروش ميرود و زياد معروف ميشود، واقعاً خيلي خواندني و باارزش است.تأثير تبليغات به قدري است که مردم به غير از کتابهايي که خيلي معروفند، چيزي نميخوانند!اينکه هرچه معروف شده حتماً لازم نيست خوب باشد، امري است بديهي. در بين کالاهاي ديگر هم هر کالايي که بيشتر به فروش ميرود حتماً لازم نيست بهترين نوع آن کالا باشد. مثلاً اتومبيلهاي فورد بيشتر از کاديلاک به فروش ميرود. علتش اين است که قوه خريد مردم کم است.بنابراين زياد به فروش رفتن فورد دليل بر آن نيست که فورد بهتر از کاديلاک است. به همچنين اگر کتاب «حسين کرد» بهتر از «فلسفه نسبيت اينشتين» به فروش رسد، دليل بر آن نيست که زندگي حسين کرد بهتر از فلسفه اينشتين است. بلکه اين امر دلالت بر آن دارد که قوه فهم اکثريت مردم کم است. بنابراين اگر کتابي فروش نرفت و زياد رواج نيافت، نبايد اين توهم به ما دست بدهد که اين کتاب واقعاً کتاب بسيار بدي است.در مطالعه کتابها دو مسئله بايد مورد توجه قرار بگيرد: يکي مسئله«چه بايد خواند» و ديگري مسئله «چگونه بايد خواند». چه بايد خواند مسئلهاي است که خود شخص بايد حل کند، زيرا ذوق هرخواننده فرق ميکند. ولي درباره «چگونه بايد خواند» ميتوان دستورهايي داد.اولاً براي مطالعه روزنامهها و مجلات (عليالخصوص روزنامههاي يوميه و مجلههاي هفتگي) بايد خيلي کم نيروي فسفري به مصرف رساند، بلکه اگر بشود از مطالعه اينگونه مطبوعات به کلي صرفنظر کنيد بهتر است. زيرا مطالعه اينگونه مطبوعات که پر از اخبار دروغ و تبليغات پوچ است و مطالب آن سطحي و بيمغز و حتي زيانآور است، آتش فکر را خاموش و چشمه ذوق را کور ميکند.
بسياري اشخاص از بس مجلات و روزنامههاي پوچ و بيمغز خواندهاند، نميتوانند يک شاهکار را بخوانند و حتي اگر شاهکاري بدستشان افتاد آن را مثل يک روزنامه سرسري ميخوانند و البته چيزي از آن نميفهمند. ولي گاهي بيمغزترين مطالب روزنامه و مجله را طوري ميخوانند که گويي يک شاهکار است. ثمره اين گناه نابخشودني آن است که اين گروه هميشه در قلمرو جهل سرگردان مانده هرگز از روشنايي حقيقي دانش بهرهمند نميشوند.مطالعه کتابهاي خوب، بايستي روي اساس متيني قرار گيرد. علت اينکه اکثريت آنطور که بايد و شايد از مطالعه استفاده نميکنند يکي اين است که کتابهاي خوب را نميخوانند و علت ديگرش آن است که راه و روش صحيح مطالعه را نميدانند و نميتوانند درست به معني آنچه ميخوانند پي برند و پيداست از آنچه فهميده نشود، نميتوان لذت برد و استفاده کرد.عوام اصولاً کتابخوان نيستند. به عبارت ديگر چند روزنامه و چند مجله براي عوام کافيست، عليالخصوص اگر اين مجلات و روزنامهها غرايز پست نفساني آنها را تحريک کند.بنابراين روي سخن ما در اينجا فقط به معدودي است که فکر روشن و احساس حساس دارند و مايلند کتابهاي خوب و سودمند بخوانند. نخستين نکتهاي که اين نوع اشخاص بايد در نظر بگيرند اين است که مطالعه فني است که بايد ياد گرفت. صحيح است که بعضي اشخاص طبيعتاً ميدانند چطور کتاب بخوانند ولي عده اينگونه اشخاص به قدري کم است که ميتوان آنها را کان لم يکن انگاشت.نکته دوم که بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که فن مطالعه اساساً مربوط به فن فکر کردن ميباشد، بدين معني که بهترين خوانندگان کساني هستند که بهتر درباره آنچه ميخوانند فکر ميکنند و به استکشاف دقايق و تحقيق حقايق ميپردازند.فن مطالعه به دقت نظر، حسن قضاوت، قوه ابتکار، قوه تجزيه و تحليل، حافظه خوب و قوه تخيل احتياج دارد. ولي از همه مهمتر، موضوع فکر کردن است. مطالعهاي که توأم با تفکر نيست، عاطل و باطل است. در موقع مطالعه نهتنها بايد درباره آنچه ميخوانيم پيوسته فکر کنيم بلکه بايد مواظب باشيم چگونه فکر ميکنيم. فکر کردن خود هنر است. اگر در موقع مطالعه به روش صحيح فکر نکنيم، استفاده کافي از مطالعات خود نتوانيم برد.براي اينکه درست فکر کنيم، اول بايد مطالب کتاب را به معني حقيقي درک کنيم و تعصب را کنار بگذاريم و با همدردي کامل، به هرچه نويسنده ميگويد گوش بدهيم و سپس وقتي که يقين حاصل کرديم که آنچه را خواندهايم فهميدهايم، بايد مطالب کتاب را در ترازوي فکر خودمان وزن کنيم و بيطرفانه درباره صحت و سقم آن بينديشيم و چنانچه عقيدهاي را مخالف عقيده خود يافتيم ولي پس از تفکر مجدد درباره آن پي برديم، به اينکه عقيدهمان خطا بوده است، بايد با ميل و رغبت عقيده جديدي را که نويسنده عرضه ميدارد قبول کنيم.روش عوام در مطالعه اين است که يا تمام عقايد هرنويسندهاي را کورکورانه قبول ميکنند و يا اينکه کورکورانه آن را رد ميکنند،علتش هم اين است که عوام از هنر فکر کردن بياطلاعند.اغلب نويسندگان در کتابهاي خود سؤالات بسياري را مطرح کرده خود بدان پاسخ ميدهند و گاهي هم پاسخ نميدهند و يا پاسخ غيرقطعي و ناتمام ميدهند. خواننده باهوش، در هرحال سؤالات نويسنده را مورد توجه قرار داده خود به نوبه خود سعي ميکند پاسخي براي آنها پيدا کند.
هدف اساسي يک خواننده خوب در مطالعه نه تنها کسب معلومات نيست، بلکه ادراک موضوع کتاب هم هست.اطلاعات براي او فقط به منزله نردباني است که او به وسيلهاش بالا رفته و به سراي حقيقت ميرسد.کسي که در هنگام مطالعه، قواي فکريه خود را به کار نمياندازد و فقط به کسب معلومات ميپردازد، دچار جهل عالمانه ميگردد و در نتيجه معلوماتي که فراگرفته است، به جاي اينکه يار شاطرش گردد، بار خاطرش ميگردد.به طور کلي مطالعه عملي است توأم با فعاليت دماغي، منتها يکي کمتر قواي دماغي خود را به کار مياندازد و در نتيجه کمتر از مطالعات خود استفاده ميکند و ديگري بيشتر قواي دماغي خود را به کار مياندازد و بيشتر هم از مطالعات خود بهرهمند ميشود.اگر بخواهيم به حداکثر، دماغ ما در هنگام مطالعه کار کند بايد نخست ياد بگيريم چطور ميتوان کتاب را بهتر مطالعه کرد. پس از اينکه اين نکته را ياد گرفتيم ما خواهيم توانست به وسيله مطالعات معلومات بيشتري بيندوزيم.هرکتاب خود براي خود جهاني است، جهاني وسيع و تماشايي که بايستي کشف شود. خواننده خوب کسي است که درون اين جهان چون يک سياح کنجکاو، به گردش ميپردازد و به اسرار آن پي ميبرد.يک کتاب خوب را همانطور بايد مطالعه کرد که يک عاشقنامه معشوقه را مطالعه ميکند، يعني بايد با شوق و رغبت تمام کتاب را خواند و همانطور که عاشق در مطالعه نامه معشوقه خيلي دقت ميکند و ميکوشد قسمتهاي زيباي آن را حفظ کند، همينطور بايد در مطالعه يک کتاب خوب دقت کرد و قسمتهاي زيبايش را حفظ نمود. (1)مطالعه سه نوع است: 1-مطالعه براي تفريح و کشتن وقت- قسمت اعظم مطالعهها از اين قبيل است. 2-مطالعه براي کسب اطلاعات. 3-مطالعه براي تقويت قوه ادراک و کسب معرفت، دشوارترين نوع مطالعه، مطالعه قسم آخر است.فقط کساني به اين نوع مطالعه عادت کردهاند که به اندازه کافي قواي ذهنيه خود را تقويت نموده مستقلاً فکر ميکنند هرکتاب خوب بايد لااقل سه بار خوانده شود. کسي که در خواندن ورزيده است، ميتواند در همان مطالعه نخستين، کتاب را سه بار بخواند. مقصود از سه بار مطالعه اين است که کتاب را به طور کلي بخواند و بعد به جزئياتش توجه کافي بدهد و خلاصهاي از آنچه را که خوانده است به حافظه بسپارد و يا يادداشت کند:مطالعه بايد دو جنبه داشته باشد:
1-جنبه تجزيه و تحليل 2-جنبه ترکيب. جنبه اول عبارت از توجه به جزئيات و انتقاد از کليات و درک مفهوم کلي کتاب است.کتابخوانان دو جور توانند بود:يک عده مثل پروانهاند و بيهوده از شاخهاي به شاخه ديگر ميپرند و از اين پريدن سودي به دست نميآورند و عدهاي هم مثل زنبور عسلند که از بهترين گلها شهد فراهم ميکند.تمام کتابها را نبايد به يک صورت مطالعه کرد. در بعضي از کتابها پيادهروي لازمست و در برخي سير و سياحت با اتومبيل و در پارهاي پرواز با هواپيما. به عبارت ديگر کتابهاي خوب را بايد به دقت تمام خواند و کتابهاي مفيد را بايد تا پايان خواند و کتابهايي را که چندان اهميت ندارند، بايد به سرعت مرور کرد. فرانسيس بيکن در اينباره چنين اندرز ميدهد: «بعضي کتابها را فقط بايد چشيد و برخي را بايستي يکباره بلعيد ولي معدودي را بايد کاملاً جويد. به عبارت ديگر بعضي کتابها را بايد براي تفنن خواند و برخي را بايد از اول تا آخر مطالعه کرد ولي خود را به زحمت موشکافي و تعمق در آن نينداخت و عدهاي معدود را بايستي جزء جزء با نهايت دقت و حوصله مطالعه کرد». کتاب را بايستي در وهله اول بدون توجه به مطالب ساير کتابهايي که خواندهايم، مطالعه کرد. پس از اينکه آن را خوب فهميديم بايستي مطالب آن را با مطالبي که در کتابهايي که نظير آنند، مقايسه نمود و در تقريظ و انتقاد قرار داد.هرکتاب يک معلم است و هرخواننده يک شاگرد. همانطور که پيشرفت يک شاگرد بستگي دارد به همکاري او با مطالعه، همچنين پيشرفت به اندازه علاقهاي که او به افکار نويسنده ابراز ميدارد. در موقع مطالعه اطمينان حاصل کنيد که کورکورانه از نويسنده پيروي نميکنيد و فکر خود را به کار مياندازيد. نهتنها بايد توجهتان به کتاب متمرکز گردد بلکه بايد درباره آنچه ميخوانيد فکر کنيد. با نويسنده فکر کنيد ولي پيروي از او نکنيد. هميشه سعي کنيد افکار نويسنده را پس از موشکافي زياد، رد و قبول کنيد.مطالعه يک کتاب بايستي حتماً با فعاليت شديد دماغي توأم باشد. و گاهي هم بايستي به يک نوع حمله و تجاوز مبدل گردد. يعني بايستي در جاهايي که نويسنده اشتباه ميکند، بيرحمانه به عقايد او حمله کرد، زيرا اطاعت کورکورانه، قوه فکر را ميکشد ولي ضمناً بايد متوجه بود که حمله ما به نويسنده ناشي از تعصب نباشد، لذا بايد در عين انتقاد از يک کتاب، در هرکجا به افکار و عقايد منطقي برخورديم آن را با طيب خاطر بپذيريم و عقايد سابق خود را به دست فراموشي سپاريم.
مطالعه را بايد يک نوع سفر بدانيم. همانطور که در مسافرت با کنجکاوي به همهجا نگاه ميکنيم و درباره آنچه ميبينيم ميانديشيم، در هنگام مطالعه هم بايستي به دقت افکار و عقايد نويسنده را تجزيه و تحليل نموده و دربارهاش بينديشيم.کتاب براي خواننده دانا و باهوش حکم يک آدم زنده را دارد ولي براي يک خواننده نادان حکم يک نعش، نادان با مطالعه کتاب در حقيقت نعشکشي ميکند ولي دانا با مطالعه کتاب با نويسنده گفتگو کرده و مشکلات خود را با او حل مينمايد.بايد قبل از مطالعه هرکتاب، يک تصور قبلي از مطالب آن را مدنظر داشته باشيم، زيرا اين عمل حس سود شخصي ما را تحريک ميکند و شوق ما را ميانگيزد که بدانيم مؤلف ما را به کجا ميبرد و از مطالعه کتاب او چه سودي توانيم برد. خود اين موضوع کمک خواهد کرد که از مطالعات خود استفاده بريم چه در [غير] اين صورت هرگز به مطالعه کتبي که از خواندنش فايدهاي عايدمان نميگردد، نخواهيم پرداخت.کسي که در کتابخانه به ترکتازي ميپردازد هرروز کتابي را ميخواند، از اين مطالعه زياد و اين بلعيدن کتابها به معني واقعي استفاده نخواهد کرد. مگر اينکه [در] طرز استفاده از کتابها و مطالعات خود هدف شخصي در نظر داشته باشد.براي اينکه حداکثر استفاده را از مطالعات کرده باشيم، بايد در عين مطالعه مطالب اساسي را از ساير مطالب بيفايده جدا کنيم. راز موفقيت در مطالعه اين است که مطالب اساسي را از غيراساسي تشخيص دهيم و به مفهوم کلي آنچه ميخوانيم پي بريم.در تحصيل دانش دو مرحله وجود دارد: يک مرحله تحصيلي آن است و مرحله ديگر، به کار بردن آن. ممکن است کسي دانش را خوب تحصيل کرده باشد ولي نداند چطور از آن استفاده کند. برعکس ديگري ممکن است تحصيلاتش کم باشد ولي راه استفاده از مطالعه را بداند و در نتيجه حداکثر از دانش کم خود استفاده کند. در مرحله اول علم جنبه منفي دارد و در مرحله دوم جنبه مثبت. بايد جنبه مثبت و ديناميک علم را تقويت کرد. براي نيل به اين منظور بايد، فن فکر کردن را ياد گرفت. قابليت فکر کردن، خيلي مهم است. اغلب خوانندگان کورکورانه به عقايد ديگران تکيه ميکنند چون آنان درباره آنچه ميخوانند نميانديشند و در نتيجه فکر آنها فلج ميشود و مطالعهشان به جاي اينکه يار شاطر شود، بار خاطر ميگردد.خواننده دانا، کتاب را فقط افزاري براي انجام دادن کارهاي خود ميانگارد و مطالعه را وسيله قرار ميدهد نه مقصد. زيرا او کاملاً واقف است که کساني که فقط ياد ميگيرند و معلومات مياندوزند و فکر نميکنند مبتکر و خلاق نميشوند.اغلب اشخاص در موقع مطالعه به الفاظ بيش از معاني توجه ميکنند، زيرا از فکر کردن عاجزند. تازه اگر به معني توجه کافي مبذول داشتند آن را بدون مطالعه و تفکر قبول ميکنند. اين نوع خوانندگان فقط به قلب و پوست توجه دارند غافل از آنکه بايد طالب مغز بود. معاني در بعضي کتابها مثل گل لوتوس که ساقهاش در آب پنهان است، در اعماق کلمات نهان ميباشد. اين نوع معاني را نبايد سرسري گرفت و براي فهميدن آنها بايد به فکر خود رجوع کرد.ژول پاپوچه خوب گفته است:
«کتاب به يک ريزبين شبيه است. اگر با ريزبين عناصر خود را مشاهده ميکنيد، شناسايي و تدقيق را بايد از روح خود متوقع باشيد. کتاب مقدمات و روابط و نتايج را بيان ميکند ولي شناسايي واقعي حقايق را بايد از آزمايش تفکر در مطالعات و نظريات شخصي خواستار بود». «...پس بايد متوجه باشيم که در خواندن يک کتاب صحت يک قضيه، وجود يک چيز، روابط و تناسبات قضايا را يا بايد رد و يا قبول کنيم. تا استخوان نشکني به مغز آن نميرسي؛ کلمات و جمله را مثل استخوان درهم شکن، به مغز خواهي رسيد».کتاب آنچه را که دارد، به شما ميگويد و پس از گفتن، خموشي ميگزيند. [...]نويسنده براي نوشتن کتاب زحمت کشيده است خواننده هم بايد لااقل يک ثلث زحمتي [را] که نويسنده کشيده است بکشد تا بتواند سطح فکر خود را بالا ببرد و تا اندازهاي به قله فکر نويسنده نزديک گردد. البته گاهي قله فکر نويسندهاي ممکن است به قدري بلند باشد که هرقدر هم خوانندهاي عادي سعي کند که به آن برسد، نرسد، ولي در هرحال خواننده بايد سعي خود را بکند.در تعليم و تربيت دو قطب وجود دارد، در يک سر، قطب شاگرد است و در سر ديگر قطب معلم. مرحله شاگردي مرحله انفعالي تعليم و تربيت است و تا هنگامي که شخص خام ميباشد، تحت تأثير اين مرحله است ولي مرحلهاي هم فرا ميرسد که در آن جوينده دانش هم شاگرد خود است و هم معلم خود. فقط وقتي که شخص به اين مرحله رسيد، ميتواند داراي عقايد مستقلي بشود و بدون چون و چرا عقايدي را قبول و يا رد کند. ولي اين عده در دنيا خيلي کمند. قسمت اعظم مردم مرحله ابتدايي يعني مرحله شاگردي [را] طي ميکنند.کتاب بايد آلتي در دست خواننده باشد نه خواننده آلت دست کتاب. خواننده خام و بيتجربه هميشه آلت دست کتاب قرار ميگيرد و خواننده باهوش برعکس هميشه حکمش بر کتاب فرمانروا است حتي در موقعي که عقايد نويسنده را قبول ميکند.براي اينکه بتوانيم به حداکثر کتاب بخوانيم بايد به خود عادت بدهيم که کتابها را به سرعت بخوانيم. در حقيقت کسي از طريقه مطالعه با خبر است که ميتواند در کمترين مدت با صرف کمتر انرژي حداکثر مطالعه را کند و آنچه را که ميخواند خوب بفهمد. اغلب کساني که به کندي کتاب ميخوانند علاوه بر اينکه کمتر کتاب ميخوانند ديرتر هم آنچه را ميخوانند ميفهمند.خوانندگان به طور متوسط در هرثانيه چهار کلمه ميخوانند، يعني در هرساعت تقريباً 14500 کلمه مطالعه ميکنند. برطبق اين حساب اگر کسي روزي يک ساعت کتاب بخواند در عرض يک سال پنج ميليون کلمه را تواند خواند، به عبارت ديگر او خواهد توانست ساليانه حداقل 50 کتاب بخواند. براي اينکه به سرعت بيشتري مطالعه کنيم بايد اولاً مطالبي که ميخوانيم آهسته بخوانيم و ثانياً بايد حتيالامکان نگاه خود را به سرعت از روي کلمات بگذرانيم و سعي کنيم مطلب را جمله به جمله بخوانيم نه کلمه به کلمه. البته در هنگام مطالعه شاهکارهاي ادبي و علمي و فلسفي بايد از سرعت مطالعه کاست. ولي در مورد مطلب عادي روزنامهها و مجلات، هرچه تندتر بخوانيم به نفع ما تمام خواهد شد.در مورد کتابهاي بزرگ بجاست خواننده علاوه بر آهسته خواندن جابجا قدري مکث کند و به دقت جملات و کلمات آن را مطالعه کند و جملات پرمغز آن را مکرر مورد مطالعه قرار دهد و اما در مورد ساير کتابها، خوب است به سرعت بخواند: اولاً هرچه بيشتر بتواند کتاب بخواند، ثانياً اراده کند که مطالعات کتاب را [در] کوتاهترين مدت تمام کند.
اگر ميخواهيد پي بريد با چه سرعتي کتاب را ميخوانيد، ساعت خود را در دست نگاهداريد و ببينيد تا ربع ساعت چند صفحه ميتوانيد بخوانيد. اگر سرعت مطالعه شما کم است سعي کنيد آن را بيشتر کنيد و براي اندازهگيري سرعت مطالعه هميشه از ساعت خود مدد گيريد. هرگز نگذاريد حواستان پرت شود.اغلب مردم به سرعت دقيقهاي 100 الي 200 کلمه کتاب ميخوانند. حال آنکه ما ميتوانيم دقيقهاي 800 الي 1000 کلمه هم بخوانيم و 80 درصد آنچه را که خواندهايم به خاطر بسپاريم. براي اينکه به سرعت بيشتري مطالعه کنيم بايستي به سرعت نظر را از روي کلمات بگذرانيم. کساني که به هرکلمه يک نوشته نگاه ميکنند و آن را بلند بلند ميخوانند، نميتوانند به سرعت مطالعه کنند. بايد خود را عادت داد که با يک نگاه مجموعهاي از کلمات را ببينيم و معني يک جمله را فوراً درک کنيم. براي اينکه موقع به سرعت خواندن از مطالب مهم بياطلاع نمانيم بايد به خود عادت بدهيم که لغات پرمعني هرقسمت را پيدا کرده آن را بفهميم، زيرا با فهميدن اينگونه لغات ما قادر خواهيم شد هم به سرعت بخوانيم و هم مطلب را زود درک کنيم.پس از به سرعت خواندن، به حافظه سپردن مطالب مهم است، حافظه يک معماست. بعضي روانشناسان عقيده دارند که آدمي هرچيزي که وارد ذهنش ميشود، بخاطر ميسپارد و آن را فراموش نميکند، مگر به عللي يعني تمام محفوظات از شعور ظاهر به عقل باطن ميرود و در آنجا ميماند تا اينکه عواملي سبب بروز مجدد اين خاطرات گردد. (2)1-کتابهاي ماه، س 1، ش 5، فروردين 1335، ص 266-269.2- کتابهاي ماه، س 1، ش 5، فروردين 1335، ص 312-315. سيدفريد قاسمي. جنگ کتاب. انتشارات خانه کتاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]
صفحات پیشنهادی
کتاب را چطور باید خواند؟
کتاب را چطور باید خواند؟-کتاب را چطور بايد خواند؟ امروزه عده خوانندگان خيلي زياد شده ولي خوانندهاي که از طريقه خواندن آگاه باشد خيلي کم است. در قرون وسطي که عصر ...
کتاب را چطور باید خواند؟-کتاب را چطور بايد خواند؟ امروزه عده خوانندگان خيلي زياد شده ولي خوانندهاي که از طريقه خواندن آگاه باشد خيلي کم است. در قرون وسطي که عصر ...
هنر کتاب نخواندن
شاید این سؤالها برای کسانی مطرح باشد که بپرسند چقدر و چگونه باید کتاب خواند. پاسخ چقدر و چگونه را تجربه روشن میکند و به آن خواهیم پرداخت. اما شاید هنوز کسانی ...
شاید این سؤالها برای کسانی مطرح باشد که بپرسند چقدر و چگونه باید کتاب خواند. پاسخ چقدر و چگونه را تجربه روشن میکند و به آن خواهیم پرداخت. اما شاید هنوز کسانی ...
دعای معروف ماه مبارک رجب را چگونه باید خواند؟
دعای معروف ماه مبارک رجب را چگونه باید خواند؟ ... متن دعای «یا من ارجوه لکل خیر» به نقل از کتاب سیدبن طاووس سید بن طاووس روایت کرده از محمد بن ذکوان که گفت: به ...
دعای معروف ماه مبارک رجب را چگونه باید خواند؟ ... متن دعای «یا من ارجوه لکل خیر» به نقل از کتاب سیدبن طاووس سید بن طاووس روایت کرده از محمد بن ذکوان که گفت: به ...
قرآن خواندن يك چيز است؛ چگونه خواندن هزار چيز
24 آگوست 2008 – قصد ندارم در مورد اينكه ويژگي كتاب خوب چيست و بايد چگونه كتاب را شناخت و خريد حرف بزنم؛ بلكه ميخواهم به كتابهايي كه حتماً بايد خواند و در ...
24 آگوست 2008 – قصد ندارم در مورد اينكه ويژگي كتاب خوب چيست و بايد چگونه كتاب را شناخت و خريد حرف بزنم؛ بلكه ميخواهم به كتابهايي كه حتماً بايد خواند و در ...
چرا باید معجون عشق را خواند؟
کتاب معجون عشق مجموعهای قابل اعتنا و توجه از مصاحبههایی که یوسف علیخانی با ... به نظرم "معجون عشق" را باید خواند تا فهمید این خط کشی ها چطور در ادبیات ما هنوز وجود ...
کتاب معجون عشق مجموعهای قابل اعتنا و توجه از مصاحبههایی که یوسف علیخانی با ... به نظرم "معجون عشق" را باید خواند تا فهمید این خط کشی ها چطور در ادبیات ما هنوز وجود ...
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند-تحقیقات دانشمندان نشان میدهد چشم ها واقعا ... به قول آدریل جانسون، خوب كتاب خواندن را نمیتوان از خواص مادرزادی دانست . ... برای اینکه فعالیتهای انسان با موافقت عقل انجام گیرد، انسان چگونه باید عمل کند.
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند-تحقیقات دانشمندان نشان میدهد چشم ها واقعا ... به قول آدریل جانسون، خوب كتاب خواندن را نمیتوان از خواص مادرزادی دانست . ... برای اینکه فعالیتهای انسان با موافقت عقل انجام گیرد، انسان چگونه باید عمل کند.
چطوری باید مشق نوشت، چهجوری باید درس خواند؟
چطوری باید مشق نوشت، چهجوری باید درس خواند؟ ... در برمی گیرد، از این که فاصله چشممان تا کتاب یا دفتری که جلوی چشممان است و داریم مطالعه اش می کنیم چقدر باشد تا ...
چطوری باید مشق نوشت، چهجوری باید درس خواند؟ ... در برمی گیرد، از این که فاصله چشممان تا کتاب یا دفتری که جلوی چشممان است و داریم مطالعه اش می کنیم چقدر باشد تا ...
چگونه مي توان فرزندان را به انجام تکاليف درسي تشويق کرد
به کودک ياد دهيد هر وقت به وي تکليف داده مي شود ، بايد آن را با دقت يادداشت کند تا بتواند آن را صحيح انجام دهد . .... وقتي فرزندتان کتاب مي خواند به او گوش کنيد .
به کودک ياد دهيد هر وقت به وي تکليف داده مي شود ، بايد آن را با دقت يادداشت کند تا بتواند آن را صحيح انجام دهد . .... وقتي فرزندتان کتاب مي خواند به او گوش کنيد .
فاتحه اين گردشگري را بايد خواند
فاتحه اين گردشگري را بايد خواند گردشگري- سينا قنبرپور: افق 20 ساله كشور و تعيين مرز 20 ميليون گردشگر براي ايران گرچه چشمانداز زيبايي را ترسيم ميكند ...
فاتحه اين گردشگري را بايد خواند گردشگري- سينا قنبرپور: افق 20 ساله كشور و تعيين مرز 20 ميليون گردشگر براي ايران گرچه چشمانداز زيبايي را ترسيم ميكند ...
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند-تحقیقات دانشمندان نشان میدهد چشم ... بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت را آزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب ... کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن.
چگونه از طریق چشم می توان افکار انسان ها را خواند-تحقیقات دانشمندان نشان میدهد چشم ... بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت را آزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب ... کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن.
-
گوناگون
پربازدیدترینها