واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پاسخ به شبهات قرآني(12)
خوشگذرانها، چوب بلاي ديگران متن شبهه:در آيه 28 سوره اعراف مي خوانيم که خداوند به فحشاء و کار زشت امر نمي کند پس چگونه در آيه 16 سوره اسراء، تصور مي شود که به فساد و فسق امر کرده است؟آيه 28 سوره اعراف:وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيهَْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهَِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونو چون كار زشتى كنند، مىگويند: «پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.» بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمىدهد، آيا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟»آيه 16 سوره اسراء:وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترَْفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًاو چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم. پاسخ شبهه:اگر متعلق امر را در آيه 16 سوره اسراء، فسق و معصيت بدانيم، واضح است که خداوند متعال به فسق و فجور امر نمي کند. چه امر تشريعي باشد يعني از طريق رسولان خود مردم را به فسق امر کند. اين امر از خداوند محال است همانگونه که آيه 28 سوره اعراف فرموده است که هرگز خداوند به فحشاء امر نمي کند. و چه امر تکويني باشد و نفي آن از خداوند از امر تشريعي نيز روشن تر است زيرا امر تکويني معصيت، ضرورتا و بدون اختيار تحقق مي يابد و لذا معصيتي که از اختيار انسان خارج است معصيت نيست و شايسته عقوبت نمي باشد لذا امر تکويني معصيت نيز محال است. پس امري که در آيه 16 سوره اسراء آمده است - اگر متعلق آن را فسق در نظر بگيريم - نه امر تشريعي و نه امر تکويني خداوند است.[1]به نظر برخي مفسران[2] امر در اين آيه امري است مجازي نه حقيقي. زيرا اگر امر به فسق و فجور حقيقي مي بود؛ گفته مي شد: "افسقوا" يعني فسق بورزيد. و از آنجايي که چنين امري از سوي خداوند متعال عقلا محال است امر مجازي آمده است بدين معنا که خداوند به آنها نعمت هاي بسيار داده تا شکرگزاري کنند اما آنها از آن نعمتها در پيروي از شهوات استفاده نمودند بدين ترتيب مثل اين است که آنها مأمور بودند که نعمات الهي را در اين راه صرف کنند در حالي که خداوند خواستار هدايت آنها بود نه فسق و انحرافشان. بعضي مفسران[3] نيز متعلق امر را اطاعت در نظر گرفته اند که يک امر حقيقي تشريعي است. بدين ترتيب معناي آيه چنين مي شود که به اطاعت امرشان کردم پس فسق ورزيدند. اما اين توضيح گرچه احتمالش غير ممکن نيست اما بعيد به نظر ميرسد زيرا خلاف ظاهر آيه است. هنگامي که مي گوييم: "او را دستور دادم و چنين کرد" منظور اين است که همان دستور را عملي کرد و چيزي غير از آن به نظر نميرسد. در اين آيه نيز امر به فسق بهتر از امر به طاعت به نظر مي رسد. از جهتي نيز تا همه اهل شهر فسق نورزند بلاي عمومي صادر نمي شود پس دليلي ندارد که امر به طاعت تنها متوجه مترفين [4]باشد.[5] نظر برگزيده[6] اين است که اين آيه اشاره به سنت املاء و استدراج دارد يعني خداوند نعمتهاي آنها را فراوان کرد و آنها را به حال خودشان رها کرد. يعني آنها را به سنت املاء و استدراج مبتلا نمود تا نعمتهايشان بيشتر شده و در خوش گذراني غرق شوند و بيشتر فسق بورزند تا عذاب الهي بر آنها نازل شود. پس امر ظاهري که در آيه 16 إسراء بيان شده است به سنت املاء و استدراج اشاره مي کند و به اين معني نيست که انسانها به فحشاء امر شده باشند. لذا شبهه تناقض برطرف مي شود.همه اين تفاسيري که گذشت در صورتي است که معناي "أمرنا" را در آيه 16 سوره اسراء، "امر کرديم" بدانيم. اگر "آمرنا" را از ماده "ميره" به معناي "غذاي ذخيره" بدانيم معناي آن چنين مي شود: "به آنها غذا و روزي ذخيره داديم.[7] "امرنا" از ماده "ايمار" به معناي "زياد کردن مال و نسل" و با تشديد ميم از مصدر"تامير" به معناي " توليت و عهده داري امارت " نيز معنا شده است.[8] در صورتي که هر يک از اين معاني را براي "أمرنا" در نظر بگيريم نيز اين شبهه به راحتي برطرف مي شود زيرا ديگر بحث امر ظاهري به فحشاء مطرح نمي شود._____________[1] ر.ک: الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، محمود زمخشري، قرن ششم، دارالکتب العربي، بيروت، چاپ سوم 1407 ق، ج 2، ص 654؛ الميزان، ج 13، ص 82 .[2] الكشاف، ج 2، ص 654. [3] جامع البيان في تفسير القرآن، ابوجعفر محمد بن جرير طبري، قرن چهارم، دارالمعرفة، بيروت، چاپ اول 1412 ق، ج15، ص: 42 ، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج14، ص: 110.[4] مترفين از ماده" ترفه" به معنى نعمت فراوان يعنى متنعمين و ثروتمندان از خدا بى خبر. ر.ک: تفسير نمونه، ج12، ص: 59.[5] ترجمه الميزان، ج13، ص: 82.[6] ترجمه الميزان، ج13، ص: 82.[7] المنجد، لويس معلوف، نشر پرتو – انتشارات پيراسته، چاپ پنجم 1376، ماده مير، شماره 1، ص 781.[8] روح المعانى في تفسير القرآن العظيم، سيد محمود آلوسي، قرن 13، دارالکتب العلمية، بيروت، چاپ اول 1415 ق، ج 8، ص42 و 43.تنظيم براي تبيان: شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]