تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837531916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رهبر معظم انقلاب:فضل و ذكاوت شهيد مصطفي خميني (ره) موجب غناي مبارزه بود


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رهبر معظم انقلاب:فضل و ذكاوت شهيد مصطفي خميني (ره) موجب غناي مبارزه بود
رهبري
اين مصاحبه تاريخي جلوه‌هايي ويژه از خاطرات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در باب سيره فردي و اجتماعي فرزند ارجمند امام(ره) و نيز تحليلي جامع از نقش وي در جهت‌دهي و هدايت نهضت اسلامي را شامل مي شود.درآمد: "آنچه در پي مي‌خوانيد متن گفت‌وگويي است كه در مورخة 67/7/20 با رهبر معظم انقلاب در مورد سلوك علمي و عملي شهيد آيت‌الله سيد مصطفي خميني انجام پذيرفته است. اين گفت‌وشنود كه درآن تاريخ در شعاع محدودي نشر يافت و تاكنون از منظر اهل تحقيق دورمانده است، شامل جلوه‌هايي ويژه از خاطرات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در باب سيره فردي و اجتماعي فرزند ارجمند امام(ره) و نيز تحليلي جامع از نقش وي در جهت‌دهي و هدايت نهضت اسلامي است. از سوي ديگر اين خاطرات نمايانگر عمق و گسترة صميميت ميان آ‌ن شهيد گرانمايه با مقام معظم رهبري است. اميد آنكه مقبول افتد. " لطفاً بفرماييد شما از چه زماني و در كجا با آيت‌الله شهيد حاج آقا مصطفي خميني آشنا شديد؟ بسم‌الله الرحمن الرحيم. آشنايي من با مرحوم حاج آقا مصطفي خميني رحمه‌الله عليه از دير زمان سابقه دارد، يعني از زماني كه من هنوز براي تحصيل به قم نرفته بودم و ايشان را مي‌شناختم و با ايشان آشنا بودم. ايشان طلبه فاضلي بودند و خيلي از سالها در تابستان براي زيارت به مشهد مي‌آمدند و من در مشهد ايشان را مي‌ديدم و مي‌شناختم كه شخصي فاضل و معتقد و طلبه هوشمنديست. بعد هم كه به قم آمدم‏، با ايشان از نزديك بيشتر آشنا شدم و اين آشنايي مجدد در قم را دقيقاً به ياد ندارم از كي و كجا بوده، اما مي‌دانم كه در اولين ماهها يا اولين سال ورودم به قم، اين آشنايي خيلي صميمانه و گسترده شد. بارها ايشان به اتاق من كه در مدرسه حجتيه بود مي‌آمدند و يكي دو نفر از دوستانشان هم غالباً در اين ديدارها با ايشان بودند و من هميشه از فضل و معنويت و اخلاق اين بزرگوار فحطوظ و مستفيض مي‌شدم. از خصوصيات ديگر ايشان تواضع بودايشان از نظر سجاياي اخلاقي چگونه فردي بودند؟ايشان اخلاقيات جالب و مخصوصي داشتند. اولاً خيلي پارسا و بي‌اعتنا به ظواهر و زخارف دنيوي بودند و برعكس كساني كه مثل ايشان مثلاً در حوزه از معروفيتي برخوردار بودند و پدرشان متشخص و به قول معروف بين طلبه‌ها آقازاده بودند، در وضعيت لباس و ريش و حركات و منزل و غيره ذلك احساساتي داشتند كه آقازاده بودنشان را مشخص مي‌كرد، اما مرحوم حاج آقا مصطفي(ره) مطلقاً رفتارهاي ناشي از آقاآزادگي نداشت‏، يعني نه لباسش و نه عبايش و نه كفشش و نه زندگي خصوصيش و نه خانه‌اش مطلقاً هيچ بوي آن تفاخر آقازادگي را نمي‌داد. آن زماني كه ايشان ازدواج كرده بود ـ كه من اوايل ازدواجشان در قم نبودم ـ امام(ره)از همان منزل خودشان يك حياط كوچك چهل پنجاه متري كه ظاهراً داراي دو اتاق بيشتر نبود، جدا كرده بودند و اين منزل حاج آقا مصطفي(ره) بود تا بعدها كه امام(ره) رفت و آمدشان زياد شده بود و در زمان مبارزه، از اين حياط به عنوان بيروني امام(ره) استفاده مي‌شد و در همان زندگي، حاج آقا مصطفي(ره) خانه‌اي اجاره كرده بودند كه حياط خيلي متوسطي بود و ايشان زندگي خيلي محقري داشتند كه البته به خواست خودشان بود. حتي در نجف هم شنيدم همين وضع ادامه داشته تا آخر و اين اواخر، يعني در هنگام بودن ايشان در نجف، اين طور زندگي كردن شدت هم پيدا كرده بود. از خصوصيات ديگر ايشان تواضع بود كه در بسياري از اوقات نسبت به كساني كه از خودشان، هم سناً هم علماً پايين‌تر بودند، تقدم به سلام مي‌كردند و اصلاً هيچ نشانه‌ ـ حتي به اندازه كم ـ بزرگ‌تري در ايشان مشاهده نمي‌شد و اين خصوصيت را هم داشت كه واقعاً فوق‌العاده بود.
مصطفي خميني
از ديگر خصوصيات ايشان اين است كه اهل معنويت و عبادت و اهل نماز شب بود. من بارها كه اتفاق مي‌افتاد كه با ايشان باشم و شب را مثلاً در يك جا مي‌گذرانديم، تهجدشان را ديده بودم و شايد بتوانم بگويم از دفعات بسيار مكرري كه با ايشان با هم بوديم و شب را تا صبح يك جا مي‌گذرانديم، هيچ وقت اتفاق نيفتاد كه ايشان نماز شب نخوانده باشد. نماز شب مي‌خواند و اعتقادش هم اين بود در مورد نماز شب، يعني فتواي فقهي خودش اين بود كه هشت ركعت نماز شب را مي‌شود از هر يك از نمازهاي مستحبي مشخص ديگر انتخاب و مشخص كرد، يعني آن هشت ركعت را چون اسم مشخصي ندارد، لازم نيست ما حتماً دو ركعت دو ركعت به جا بياوريم، بايد هشت ركعت نماز بخوانيم ولو يك نماز مستحبي و مثلاَ اگر نماز مستحبي ديگري هم باشد كه منطبق بر اين هشت ركعت باشد مانعي ندارد و مي‌خواند. اهل نافله بود، اهل تهجد بود. خيلي خصوصيات اخلاقي ممتازي را من در ايشان مشاهده كردم. شما كه از نزديك با اين شهيد والامقام آشنا بوديد ايشان را از لحاظ مسائل عبادي ـ سياسي چگونه مي‌ديديد؟ از لحاظ مسائل عبادي همان‌طور كه اشاره كردم مرد متعبدي بود و در اين اواخر كه من ايشان را سالها بود نديده بودم (يعني از هنگام تبعيد ايشان به تركيه و سپس نجف، من ديگر ايشان را زيارت نكرده بودم تا هنگام شهادتشان) شنيدم كه در اين اواخر خصوصيات عباديش زياد هم شده بود. يعني اكثر روزها ايشان روزه مي‌گرفتند و زهد و تقواي بيشتري در حالات ايشان مشهود شده بود. اما از لحاظ سياسي مرحوم حاج آقا مصطفي(ره) فرد فوق‌العاده با استعدادي بود. در هر كاري و در هر چيزي كه وارد مي‌شد، آن استعداد و هوشمندي فوق‌العاده در ايشان محسوس بود و در آن كار، خودش را نشان مي‌داد. در زمينه‌هاي سياسي، البته قبل از اين مبارزات، من از سابقه ايشان كه اهل مسائل سياسي باشند، اطلاع ندارم. اگر هم بوده من در جريان نبوده‌ام، اما بعد از آن كه همه روحانيت قم به تبع امام(ره) وارد ميدان مبارزه شدند و امام(ره) محور اين مبارزه قرار داشتند، ايشان هم كه فرزند امام(ره) بودند، مثل همه، وارد مقولات سياسي و مبارزه شدند و مسائل سياسي را بسيار خوب مي‌فهميدند. يادم مي‌آيد كه ايشان بعضي از اعلاميه‌هاي امام(ره) را تكثير مي‌كرد. در همان اواخر سال 41 و اوايل سال 42 بعضي از اعلاميه‌هاي امام(ره) را يك معاني و تفاسيري مي‌كرد كه خيلي جالب و شيوا بود. آدم مي‌دانست كه دوست مي‌دارد و مي‌‏فهمد كه همين‌جور درست است. درك سياسي خوبي داشت. البته متأسفانه دوران زندگي سياسي ايشان در ايران كوتاه بود و من خيلي نتوانستم در اين دوران ايشان را درك كنم. يك سال و نيم حدوداً، از اول مبارزه يعني اواخر سال 41 تا اواسط سال 43، تقريباً حدود دو سال بود، ولو مقداري كه من مي‌دانستم، بسيار درك سياسي ايشان بالا و واقع‌‌بينانه و تيز بود. همان طور كه بر همگان روشن است، اين شهيد بزرگوار از يك استعداد خدادادي و ارثي برخوردار بود. و چنان كه مي‌دانيد ايشان در مدت عمر كوتاهشان 26 جلد كتاب به زبان عربي نوشتند. شما لطف كنيد يك مقدار از بعد علمي ايشان را بيان كنيد. ايشان، همان‌طور كه اشاره شد، بسيار با استعداد بودند، مضافاً بر اين كه كار علمي هم به اين استعداد افزوده شده بود و با توجه به اين كه بين ما طلبه‌ها از قديم گفته مي‌شد آن كس يا كساني كه استعداد زياد دارند به اتكاي استعدادشان خيلي‌ اهل تلاش علمي نيستند، ايشان اين جور نبود. يعني هم مستعد و با ذكاوت بود و هم كار مي‌كرد. ايشان با اينكه نشستهاي دوستانه يا دوستان نزديكشان داشتند و همه رفقا و دوستان مي‌دانستند كه حاج آقا مصطفي(ره) نشست دوستانه دارد، اما هيچ وقت اتفاق نمي‌افتاد كه اين نشستهاي دوستانه به كار و مطالعه و كارهاي درسي ايشان لطمه وارد كند. ايشان شبها را تا ديروقت در اتاق خودشان مطالعه مي‌كرد و لذا از لحاظ علمي واقعاَ يك برجستگي پيدا كرده بود و در آن سالهايي كه من به قم رفته بودم، يعني سال 37 به بعد‏، حاج آقا مصطفي(ره) يكي از فضلاي ممتاز قم شناخته مي‌شد و همه ايشان را به عنوان يك فرد فاضل مي‌شناختند و در برهه‌اي از زمان كه ايشان درس فقه امام(ره) مي‌آمدند، از اشكال كنندگان درس فقه امام(ره) بودند و چقدر باشكوه و جالب بود مشاهده اين پدر و پسر وقتي كه پدر در مسند تدريس براي حدود شايد هزارنفر طلبه تدريس مي‌كرد و اين پسر يكي از برجسته‌ترين شاگردهاي اين حوزه محسوب مي‌شد و همان طور كه رسم است در حوزه‌ها، گاهي طلبه هنگام درس به استاد اشكال مي‌كند و مطالبي كه به ذهنش مي‌رسد به عنوان اشكال بر حرفهاي استاد يا به عنوان تأييد حرفهاي استاد غالباَ اظهارنظر مي‌كند. گاهي بين استاد و شاگرد بگومگوهايي پيش مي‌آمد و من كه گاهي نزديك نشسته بودم مي‌ديدم هنگامي كه مي‌خواست اشكال كند، چون غالباً عقب جمعيت مي‌نشست، يك جور مخصوصي روي پا نيم‌خيز مي‌شد و با صداي بلند شروع مي‌كرد به اشكال كردن ـ كه خيلي منظره با شكوه و هيجان‌انگيزي بود. خلاصه اين كه ايشان عالم بود، فاضل بود و يقيناً مجتهد و مدرس هم بود، ايشان فقط در مقولات منقول و در فقه و اصول و اين قبيل درس نمي‌گفت، بلكه در معقول هم استاد بود، يعني فلسفه خوانده بود و درس فلسفه مي‌گفت و در اين مقوله يك عده شاگرد داشت. به هر حال در آن دوراني كه مادر قم بوديم حاج آقا مصطفي يكي از چهره‌هاي فاضل و موفق بود. بعدها كه ايشان به نجف رفته بودند، من شنيدم توفيق كار بيشتري پيدا كرده بودند و همان طور كه شما اشاره كرديد تأليفات زيادي در فقه و اصول و تفسير دارند و اي كاش صاحب همتي پيدا مي‌شد تا اين تأليفات را سرجمع و پيراسته كند و آن مقداري را كه براي عموم مردم قابل استفاده است به زبان فارسي برگرداند، آن مقداري هم كه براي فضلا و علما و اهل تحقيق مفيد است به زبان عربي منتشر كند تا در مجامع علمي انشاءالله حضور آن شهيد عزيز عالم تأمين شود. لطفاً در مورد مبارزات اين شهيد بزرگوار در 15 خرداد و نقش ايشان در ارتباط با قيام امام امت مطالبي را بيان كنيد. نقش ايشان در اين زمينه به دو بخش تقسيم مي‌شود: يك قسمت قبل از حوادث 15 خرداد است كه ايشان به عنوان يك شخصيت فاضل، باسواد، فهيم و با ذكاوت در دستگاه امام(ره) بود. و اين طبيعي است كسي كه دوروبر شخصيت بزرگي مثل امام(ره) باشد و در اين حد از استعداد و هوش هم باشد، روي جهت‌گيريها و روند كار مبارزه اثر مي‌گذارد و لذا وجود ايشان مؤثر و حضورشان در دوران مبارزه و در شور مبارزه در بيت امام(ره) هميشه مشهود بود. ضمناَ لازم است همين‌جا اين مطلب را بگويم كه ايشان در بيت امام(ره) كه حضور پيدا مي‌كرد داخل جمعيت مي‌نشست و مثل يك طلبه بود. يعني كسي كه ايشان را نمي‌شناخت، تصور نمي‌كرد اين آدم پسر برجسته امام(ره) و صاحب اين بيت باشد كه همه به خاطر او و به احترام او به اين جا آمده‌‌اند. از زماني كه مبارزه شروع شد، منزل امام(ره) محل رفت‌وآمد بود و طلاب و فضلا از تهران و كساني كه در كوران مبارزه بودند به اين خانه مرتب در رفت‌وآمد بودند و اعلاميه‌هاي امام(ره) كه تكثير مي‌شد و پلي‌كپي شده‌اش به بيت امام(ره) مي‌آمد، آنجا بين افراد توزيع مي‌شد. لذا در داخل خانه امام(ره) و بيروني آن خيلي فعاليت انجام مي‌گرفت و هر وقت ما آنجا مي‌رفتيم ـ كه غالباً هم از هر فرصتي استفاده مي‌كرديم و هر روز تقريباً منزل امام(ره) مي‌رفتيم ـ آنجا محل بحث بود و بحثهاي سياسي مي‌شد، يعني يك كانون مبارزه بود كه البته خود امام(ره) در ميان جمع نبودند، اما در اتاق خودشان ملاقتهايي با ايشان انجام مي‌گرفت و اين ملاقاتها گاهي خصوصي و گاهي هم عمومي بود. اما منهاي ملاقات با امام(ره)، اين جمع در بيروني امام(ره) مرتب حضور داشتند و حاج آقا مصطفي هم در اين جمع بود. من از خاطر نمي‌برم آن منظره نشستن حاج آقا مصطفي(ره) را. بر خلاف غالب ابناي آقايان علما و بزرگان كه معمولاً يك حالت صاحب خانگي و همكاري و محور شدن پيدا مي‌كنند و افراد را به خودشان جذب مي‌كنند و با تحكم در بين آن بيوتي كه ما آن وقتها مي‌ديديم، يك چنين چيزهايي معمول بود، ولي مطلقاً از حاج آقا مصطفي(ره) در بيت امام(ره) با آن همه شلوغي و رفت‌وآمد و رونقي كه اين بيت داشت، چنين چيزهايي مشهود نبود، درحاليكه حضور ايشان در آنجا محسوس بود، چنانكه خط مي‌داد و رأي و نظر مي‌داد و قاعدتاً با امام(ره) هم لابد صحبت مي‌كرد و ماها هم كه مرتب به آنجا رفت‌وآمد داشتيم، هميشه نظراتش را مي‌شنيديم، به اين معنا كه بحث مي‌كرديم و هر كس يك چيزي مي‌گفت. ايشان هم صاحب‌نظر بود. اما نقش ديگر ايشان بعد از حادثه 15 خرداد بود. ايشان راوي و شاهد نزديك حادثه بود. هنگامي كه امام(ره) را دستگير كردند، اولين كسي بود كه فرياد را بلند كرد و مردم قم را در جريان گذاشت و اين فرياد رساي حاج آقا مصطفي(ره) بود كه مردم را برانگيخت و آنها به هوش آمدند و بيدار شدند و فهميدند كه چه حادثه‌اي واقع شده و امامشان را برده‌اند. البته من آن وقت قم نبودم، يعني در مأموريت بودم تا مسائل قم را در منبر بيان كنم، اما شنيدم مردم در صحن قم جمع مي‌شدند و چند نفر از طلبه‌هاي فعال و جوان و مبارز و همچنين چند نفري از كسبه قم كه به نام و نشان معروف هستند، اينها آن اجتماع را از لحاظ شعار و غيره هدايت مي‌كردند و كمك مي‌كردند و در اين بين حاج آقا مصطفي(ره) مي‌آمدند روي منبر و حضور ايشان در صحن، آن هم در حالي كه از در و ديوار خون و آتش مي‌باريد و بوي مرگ مي‌آمد، واقعاً حركت عجيبي بود. به‌طوريكه نقل مي‌كنند مردم را به هيجان‌آور بود و كانون مبارزه از همانجايي شروع مي‌شد كه حاج آقا مصطفي(ره) در صحن و در ميان جمعيت حاضر مي‌شد. خلاصه اينكه حاج آقا مصطفي(ره)، اين مرد شجاع، حقاً و انصافاً اين شايستگي را داشت كه ما او را فرزند يك چنين مرد عظيم و چهرة بزرگي بدانيم و شجاعتش را هم داشت كه در موضع پسر امام(ره) ظاهر بشود، چنانكه بعدها هم به همين خاطر به زندان رفت و مدتي زندان بود. به نظرم بعد از حادثه 15 خرداد يا بعد از تبعيد امام(ره) بود كه ايشان مدتي هم در زندان بودند. حتي آن مدتي كه در قم بودند، دستگاه شديداً روي ايشان حساسيت داشت به حدي كه از وجود حاج آقا مصطفي(ره) خائف بود. زندان رفتن هم برايشان تأثيري نگذاشت چون حاج آقا مصطفي(ره) آدمي نبود كه از زندان بشكند، بلكه زندان او را هر روز آب ديده‌تر مي‌كرد، لذا دستگاه مجبور شد ايشان را تبعيد كند، يعني در تمام مدتي كه امام(ره) بعد از 15 خرداد بازداشت شدند و پس از بازداشت ايشان را آوردند در منزلي كه در آن منزل با همة خانواده‌شان تقريباً محصور بودند، حاج آقا مصطفي(ره) هم در خدمت امام(ره) بود. من خاطرة خيلي لذت‌بخشي از سال 42 دارم و آن اين است كه من از زندان آزاد شده‌ام و خيلي مشتاق بودم كه بروم امام(ره) را زيارت كنم. آمدم با زحمت منزل امام(ره) را كه در قيطريه شميران بود پيدا كردم. وقتي رسيدم آنجا ديدم پاسبانها آنجا هستند و نمي‌گذارند كسي خدمت امام(ره) برود. خيلي ساده به پاسبانها گفتم كه من از زندان آزاد شدم و شاگرد امام(ره) هستم و اصرار كردم كه مي‌خواهم بروم ايشان را زيارت كنم. يكي از آنها مخالفت و ديگري موافقت كرد. بالاخره پس از اصرار زياد با ده دقيقه ملاقات موافقت كردند. گفتم باشد و تا بيت امام(ره) با عجله دويدم و در زدم. حاج آقا مصطفي(ره) در را باز كرد. ديدن حاج آقا مصطفي(ره) در آنجا بعد از مدتي كه ايشان را نديده بودم خيلي براي من جالب بود. رفتيم خدمت امام(ره). دقايقي خدمت امام(ره) بودم و آمدم بيرون و قدري هم با حاج آقا مصطفي(ره) صحبت كردم و بعد آمدم. به هر حال ايشان خدمت امام(ره) بودند كه اين جزو آن لحظات حساس زندگي امام(ره) محسوب مي‌شود. بعد هم كه امام(ره) را به تركيه تبعيد كردند، سالهاي متمادي در خدمت امام(ره) بودند تا هنگام شهادت. والسلام عليم و رحمه بركاته. منبع :فارس/ ماهنامه شاهد ياران





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن