واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فکر میکنم اگر فرزند پسر نداشتم باید از سعی و تلاش در پیشگوئی از طبیعت پسران دست میکشیدم ،آنها به من درسهای مهم و حیرت انگیزی در رابطه با طبیعت مردها یاد دادند... درمورد ذهن مردها: بعد از مدتی کوتاه پس از ازدواجمان اولین فرزند پسر ما به نام لیسون به دنیا آمد. دومی،تی جی ، سه سال بعد به دنیا آمد.بزرگ کردن آنها در مورد چیزیکه درون ذهن پسران میگذرد بیشتر از تمام سالهائی که با پدر، برادران،دوست پسرها، حتی همسرم در ارتباط بودم به من آموخت.حقیقتا برخی روزها من فکر میکنم اگر فرزند پسر نداشتم باید از سعی و تلاش در پیشگوئی از طبیعت پسران دست میکشیدم.اینها چیزهائی است که آنها به من آموخته اند: 1: بهترین راه نفوذ به قلب مردها؟ از طریق پاهایش! مطمئن باشید ما شنیده ایم که بهترین روش از طریق شکم مرد است.و پسرها در خوردن حریص اند. اما در صورت اجبار یک ظرف بسیار بزرگ برشتوک سرد این کار را نخواهد کرد.اما یک جفت کفش عالی چیزی است که رویاهای پسران را میسازد. کفش دو، کفش پیاده روی، شلپ شلپ کردن روی چالهها ، بدمینتون یا بالا رفتن از درخت.پسران عاشق کارهائی هستند که با اولین جفت کتانیهای خود با نوارهای چسبی کوچک آغاز شود. یک دو جین جوراب تمیز و راحت تهیه کنید، و یک موقعیت بسیار عالی کسب کنید. لزومی دارد که از مشکلات پا نیز صحبت کنم؟آن را با تدبیر های خود حل کنید. 2: تعریف و تمجید از موهایشان: وقتی که لیسون پنج ساله بود تصمیم گرفت موهای مجعد قهوه ای و نرم خود را که من بسیار دوست داشتم کوتاه کند. نتیجه متفاوت باعث لبخندی روی لبان من و اشک روی گونههای او شد. طی مسیر او کف ماشین بود تا خود را از نگاه دیگران پنهان کند. و از من میخواست تا مسئولیت مدل موی ناجورش را بپذیرم. او به من گفت که مجبور است تا امور را خود به دست گیرد تا مدل موئی را که من پیشنهاد داده بودم را نادیده بگیرد.وقتیکه با چشمانی خیره به چشمان قهوه ای اتهام آمیزش نگاه کردم سرانجام چقدر موهای دوست داشتنی او برایش مهم بود. همانگونه که برای برادر کوچکترش نیز حائز اهمیت بود.همانطور که برای همسرم با موهای سفید کم پشت که همیشه به آن مینازید نیز مهم بود.حالا من متوجه شدم که پسران چنین جملههائی را دوست دارند:" موهایت عالی به نظر میرسد". البته دخترها هم عاشق چنین جملههائی اند.آنرا امتحان کنید.ممکن است یک یا دو تحسین غیر منتظره داشته باشید. 3:اگر پسر هستید بسیار لاغر بودن امری ممکن است .وقتی تی جی تقریبا 14 ساله بود یک روز یک مرد بسیار لاغر ، شاید یک مرد جوان لاغر بیمار در یک مغازه خواربار فروشی را نشان داد و پرسید: "مامان میشه بگی من به لاغری او هستم یا از او لاغرترم؟ "او این سوال را آهسته که یک بحث جدی در پی داشت پرسید. من خندیدم. نه تنها تی جی حتی حدودا هم به لاغری شخص مورد نظر نبود بلکه بسیار سالم ، خوش تیپ و با اندام متناسب به نظر میرسید. من این مطلب را به او گفتم اما حرفم را باور نکرد. من به پودر پروتئینی که میخواست اعتراضی نکردم . حتی بعدا به دستگاه اندازه گیری وزن نیز شکایتی نکردم. برای پسران احساس لاغری یک ملیون بار بدتر از رانهای چاق است. 4: مردان در گرفتاری یک دوشیزه را نجات میدهند. وقتی لسیون 13 ساله بود او را تشویق به شرکت در نمایشنا مههای مدرسه ای کردم. فکر کنم او داوطلب در روشن کردن چراغها شد. این قبل از زمانی بود که چند روز بعد خانم معلم داستان او با من تماس گرفت.او میخواست نقش برناردو را در داستان وست سایت به او بدهد. او نگران پرسید : فکر میکنی قبول کند؟ گفتم: چنانچه از او نپرسی . به او بگو چون شخص دیگری نیست پس این نقش را تو ایفا کن. من میل به عاشق نوازی طبیعی مردانه را از پسرانم آموختم . مطمئنا وقتیکه لسیون به خانه برگشت در را با سر و صدا باز کرد . با یک غرور آشکاری گفت : یک خبر بد. من باید در یک نمایش ایفای نقش کنم. به هر حال او نقشش را عالی ایفا کرد. 5: پسرها واقعا دخترها را درک نمیکنند. وقتیکه فرزندان من به کلاس 7 رسیدند همراه دیگر دوستان پر شور و شوق خود مستقل شدند. حتی معلمهائی که متوجه آن شلوغی آزار دهنده شده بودند آنها را دوست داشتند.خصوصا به این دلیل که در این سن دوست دختر آرام ، بانمک و مودب آنها ملکه عجیب و غریب نمایشها ئی میشدند که باعث تحریک جنسی آنها بودند. وقتیکه پسران به خانه بر میگشتند من گزارش روزانه ای از دختری را میشنیدم که جنون شدیدی داشت و بسیار گریه میکرد. اما اگر من از آنها میپرسیدم آنها به کلی اظهار بی اطلاعی میکردند. اگر میخواستم از موضوع آگاه شوم باید از خود دختر یا از مادرانشان میپرسیدم. پیچیده گیهای ظریف طبیعت یک دختر نوجوان – زدو بند بازی،صحبتهای دوستانه ، بی اعتنائیهای غیر قابل بخشش و از این قبیل – قاب پسرانم را دزدید.پسرانم آنقدر هم مجذوب نبودند،البته تنها چند سال بعد همه چیز تغییر کرد.سپس آنها مجبور بودند بازی کچ آپ ( دنبال بازی) کنند و هنوز هم اینکار را میکنند، مثل مردهائی که میشناسم. 6:پسرها به طور مرموزی عاشق بغل کردن هستند(آغوش مرموز): زمانیکه یک پسر متوجه میشود که مرد شده سعی میکند از مادر مستقل شود، همچنین از کنج تخت کودکی اش بیرون میآید . متشابها با یک پیژامه گرم و نرم، شبانه روز به بازیهای ویدئوئی میپردازد . در حالیکه یک تابلوی ورود ممنوع به در اتاق خوابش سنجاق شده است .یک مرد بالغ هم در کنار شما هست که روزی کودک بوده است -پدر فرزندانتان – او هم میخواهد استقلال خود را ثابت کند و زمانیکه چهار دست و پا میرفته عاشق بغل کردن بوده و احتمالا دوست داره که الان این کار را با شخص دیگری انجام دهد . 7: پسرها معمولا عاشق اکشن هستند. اسباب بازی قلعههای لگو و دژهای بیرونی. بازی با حیوانات ،دوچرخه سواری ماراتن،پیاده روی طولانی به حومه شهر،قایق سواری به سمت پائین رودخانه. وقتی پسرانم جوان بودند یک سری فعالیتهای از پیش تعین شده انجام میدادند.و وقتی که پیش دوستان خود بودند مسابقه دو میگذاشتند.همانطور که من در مورد دوستان خود به خاطر میآورم ،پسرانم زندگی نمیکردند،فقط با هم وراجی و غیبت میکردند. بزرگ کردن آنها به من لذت فعالیتها و پروژههای از پیش تعین شده را آموخت.برنامه ریزی، پیاده روی خانوادگی یا رنگ کردن اطاق نشیمن بسیار لذت بخش تر از چک کردن یک لیست امور خسته کننده روزانه یا رفتن به یک باشگاه بدبو است.با توجه به حق انتخاب ،مثل اسب سواری،به سینما رفتن،پیاده روی،یا شام بیرون از خانه،شوهرم معمولا به جای یک جا نشستن یک تکان کوچکی به خود میداد. تهیه و ترجمه:گروه سبک زندگی /lifestyle اختصاصی مطالب پیشنهادی: در سر مردان چه می گذرد؟ تأثیر عشقورزی والدین به یکدیگر بر سلامت فرزندان 12 راه برای حفظ روابط گرم و صمیمانه همسران ! تجربه های بینظیر 7 زوج از رموز عاشق ماندنشان در زندگی ! از ذهنیت شوهرتان هنگام مجادله مطلع شوید!؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]