واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یوهان سباستیان باخ متعلق به خاندان شگفتآوری است كه تراكم و تعداد موسیقیدانهای بزرگ در آن، در هیچ خاندان دیگری دیده نشده است. خاندان باخ در فاصله هشت نسل... زندگی یوهان سباستیان باخ برخلاف موسیقی باشكوه و استادانهاش، زندگی یكنواخت و بیحادثهای بود. او در سال ۱۶۸۵، در شهر آیزنباخ آلمان به دنیا آمد و برخلاف آهنگساز معاصرش، هندل، كمتر به سفر میرفت و در طول زندگی، بیش از آنچه كه به عنوان یك آهنگساز شناخته شده باشد، به عنوان نوازنده ارگ معروف بود. او كه در یك خانواده بزرگ موسیقیدان به دنیا آمده بود، در شغلهای مختلف درباری و كلیسایی، خدمت و در زمینههای گوناگون موسیقی از قبیل آهنگسازی، تنظیم، رهبری، آموزش، نواختن ارگ، هارپ سیكورد و ویولن فعالیت كرد. او استاد مدرسه سنت توماس و مدّت ۲۶ سال مدیر موسیقی عمدهترین كلیساهای شهر لایپزیگ بود. اهمیت باخباخ در همه زمینههایی كه فعالیت میكرد، از جمله در نواختن ارگ و موسیقی كلیسایی ملهم از مضامین دینی، نگارش آثاری برای ویولن و امثال آنها، بر همه موسیقیدانهای عصرخود برتری داشت و توجه او به نظم تكنیكی بنیادین در موسیقی (كنترپوآن) بیهمتاست و تركیب ملودیهای مستقل در جهت خلق آثار هارمونیك و ریتمیك جاویدان، كار كسی جز او نیست. باخ در این زمینه صاحب چنان تشخّص والایی است كه سایه خود را بر سر كل تاریخ موسیقی انداخته است و امروزه هم، موسیقیدانان برجسته جهان، از این نظم بینظیر، بهره میبرند. خاندانی سرشار از اساتید موسیقییوهان سباستیان باخ متعلق به خاندان شگفتآوری است كه تراكم و تعداد موسیقیدانهای بزرگ در آن، در هیچ خاندان دیگری دیده نشده است. خاندان باخ در فاصله هشت نسل و در فاصله قرنهای ۱۶ و ۱۹، بیش از هشتاد موسیقیدان را به دنیا عرضه كرد. آنها عمدتاً در ناحیه مركزی آلمان زندگی میكردند و خود او در منطقهای كوهستانی كه امروزه باواریا نامیده میشود، به دنیا آمد. افراد این خاندان یا در دربار و یا در كلیسا خدمت میكردند و ازدواج آنها هم با خانوادههایی صورت میگرفت كه اهل موسیقی بودند و یوهان سباستیان باخ هم در ازدواج دوّمش به سراغ دختر یك نوازنده كلیسا رفت. در دوره باخ، از طریق نوازندگان و موسیقیدانهای درباری و توسط افرادی كه قصد داشتند از طریق موسیقی به پرستش اجتماعی دست پیدا كنند، نوعی موسیقی زنده و سرشار از مضامین دلپذیر، پدید آمد. افراد خاندان باخ، با توانایی و درك بالای موسیقایی، سنتی را پایهریزی كردند كه از سویی ریشه در موسیقی باشكوه و ریشهدار درباری داشت و از سوی دیگر منادی جنبش اصلاحطلبانه دینی و مبتنی بر اندیشههای «لوتر» بود. موفقیت و شكست افراد خاندان باخ دقیقاً با شرایط اجتماعی ارتباط پیدا میكرد. با گسترش سریع و فوقالعاده اجرای موسیقی در دربارها، شهرها و كلیساها در اواخر قرن شانزدهم، فعالیت آنها هم به اوج خود رسید و با كاهش اهمیت نهادهای موسیقایی هدایتكنندهای چون اركستر دربار، فعالیت آنها هم محدود میشد. اعضای خاندان باخ، پیوسته یكدیگر را آموزش میدادند و استعدادهای جدید را در میان خود كشف میكردند. از جمله خود یوهان سباستیان به افرادی چون لورنز باخ، یوهان برنارد باخ، یوهان الیاس باخ، یوهان هاینریش باخ، ساموئل آنتون و یوهان ارنست باخ درس میداد، اما اوج شكوفایی موسیقایی این خاندان در او جلوه كرد و دیگر اعضای خاندان، هرگز به پای او نرسیدند. اعضای خاندان باخ، از تاریخچه زندگی خود به عنوان ناقلان سنّت موسیقایی به نسل بعد، به خوبی آگاه بودند و یوهان سباستیان باخ هم به صورتی سیستماتیك تاریخچه خانوادگی، تولدها، ازدواجها و میراث موسیقایی خاندان خود را بررسی میكرد. تقریباً همه اعضای این خاندان، نوازندگی را میدانستند (مخصوصاً نواختن كیبورد) و سایر سازها را هم خوب مینواختند. قبل از یوهانها، اعضای برجسته خاندان باخ، اثری را خلق نكردند چون در دوره آنها، آهنگسازی توسط كسانی انجام میشد كه آموزشهای خاصی دیده و عمدتاً نوازنده ارگ بودند. مسئولیت موسیقی كلیسا كه در خدمت اهداف دینی بود، عموماً به عهده یك استاد موسیقی قرار داشت. اعضای خاندان باخ، با نوشتن موسیقی برای مراسم عروسی و عزاداری كه بابت آنها پول خوبی پرداخت میشد، به درآمد اندك خود از كلیسا میافزودند. دوره كودكییوهان سباستیان باخ در اجرای موسیقی با ویولن و ارگ، نبوغ خارقالعادهای داشت و در نوجوانی توانست در این زمینه و در ارزشگذاری به اصول اخلاقی، شهرت فراوانی را كسب كند. او توانست با آثار شگفتانگیزش، در تاریخ موسیقی، جایگاه خاصی را به خود اختصاص دهد. او در كودكی در همان شهری كه مارتین لوتر به دنیا آمد به مدرسهای لاتینی رفت. یوهان خواننده بینظیری بود و تحت نظر یك استاد موسیقی و همراه با ساز پدرش، در كلیسا آواز میخواند. عموی یوهان هم نوازنده ارگِ كلیسا بود. یوهان در سال ۱۶۹۴ مادرش را از دست داد و پدرش در سال ۱۶۹۵ ازدواج كرد و اندكی بعد، از دنیا رفت. از آن پس، یوهان و برادر بزرگش، ژاكوب، تحت نظر بزرگترین برادر خانواده، یوهان كریستوفر باخ، قرار گرفتند و چند سالی به مدرسه رفتند. در سال ۱۷۰۰ با افزوده شدن فرزند جدیدی به خانواده كریستوفر، او دیگر نتوانست هزینه تحصیل یوهان و ژاكوب را بپردازد و شخصاً به آموزش ارگ به سباستیان پرداخت. در همین دوران بود كه سباستیان به شیوهای خودآموز و به تقلید از آثار آهنگسازان بزرگ، به تدریج این علم را آموخت. درباره او در جوانی داستان جالبی را نقل میكنند و میگویند در این سن از آیزنباخ به لورنبرگ رفت تا تحصیل كند. بعدها سری به هامبورگ زد و با عمویش ملاقات كرد. سپس بیپول و مفلس به لورنبرگ برگشت و ناچار شد بیرون یك مسافرخانه اقامت كند. ناگهان مردی، دو عدد كلّه ماهی را جلوی او انداخت (در آیزنباخ، ماهی نشانه لطف بود). یوهان كلهها را برداشت تا ببیند گوشت به درد بخوری در آنها باقی مانده یا نه. او داخل كلهها را نگاه و دو سكه پیدا كرد و با آن، هم غذای حسابی خورد و هم توانست به خانه عمویش در هامبورگ برگردد! زندگی خصوصیدرباره زندگی خصوصی و شخصیت باخ، مطالب زیادی باقی نمانده است. او دو ازدواج سعادتمندانه داشت و صاحب ۲۰ فرزند شد. همسر اول او در سال ۱۷۲۰ درگذشت. اغلب فرزندان او كمی پس از تولد و یا در عرض دو سال، مردند و آنهایی كه باقی ماندند، اغلب موسیقیدانهای بزرگی شدند. غیر از حوادث پیش پا افتاده و جزئی، او ظاهراً دچار هیچ مشكلی نبوده و همیشه زندگی خانوادگی و شغلی آرام داشته است. او از نظر اقتصادی، جزء طبقات فرودست جامعه محسوب میشد و در صورت ضرورت برای به دست آوردن حق و حقوق و شرایط مناسب كاری، از مبارزه ابایی نداشت. شرایط برای او و موسیقیدانهای همعصرش بسیار دشوار بود و بنابراین گاهی مجبور میشدند برای سه كارفرما، از جمله شورای شهر، دربار، كلیسا و حتی افراد و نهادهای دیگر، كار كنند. تدریس و آموزشطولانیترین دورة كاری باخ در لایپزیگ گذشت كه از نظر بازرگانی، شهری توسعهیافته و دارای سیهزار نفر جمعیت بود. در این شهر پنج كلیسای بزرگ (از جمله كلیسای سنت نیكولاس و سنت توماس) وجود داشتند كه باخ در آنها مسئولیت اداره موسیقی را به عهده داشت و وظایفی چون تدریس و آهنگسازی برای مراسم ویژه را انجام میداد. مدرسه كلیسای سنت توماس، بسیار قدیمی بود و دورههای روزانه موسیقی را با دورههای شبانهروزی كه شاگردان آنها در همان مدرسه اقامت میكردند، از سالها قبل راهاندازی كرده بود. این مدرسه برای پسران جوان، پنجاه و پنج بورس تحصیلی تدارك دیده بود و آنها موظف بودند با خوانندگی یا نواختن ساز در مراسم یكشنبه كلیساهای لایپزیگ و انجام سایر كارها در زمینه موسیقی، مبلغ بورس را به مدرسه برگردانند. این دانشآموزان بر اساس تواناییهای موسیقایی و سایر لیاقتهای تحصیلی، بورس میگرفتند. یوهان سباستیان باخ در سلسله مراتب اداری این مدرسه، نفر سوم بود و هر روز چهار ساعت موسیقی و زبان لاتین تدریس میكرد. او و شاگردانش موظف بودند برای مراسم یكشنبه چهار كلیسا برنامههایی را تدارك ببینند و در دو تا از آنها، باید هر یكشنبه در میان، اثر تازهای اجرا میشد. در هنگام برگزاری مراسم ویژه، باخ اجازه داشت غیر از شاگردانش، از نوازندگان شهری هم استفاده كند، ولی در مجموع، دسترسی چندانی به آنها نداشت و انجام چنین كار عظیمی با آدمهای آماتوری چون شاگردان مدرسه، كار كمرشكنی بود. او در فاصله سالهای ۱۷۲۳ تا ۱۷۲۷، برای مراسم هر یكشنبه و جشنوارههای بزرگ، حدود ۱۵۰ اثر نوشت. آثار او بسیار دقیق و اجرای آنها توسط خواننده، دشوار بود. باخ به رغم تمایل به مكتب لوتر، از گرایشهای مذهبی گوناگون در آثارش بهره میبرد. این توانایی از جهتی به آشنایی او به سبكهای گوناگون مربوط میشود، زیرا او همه نوع موسیقی، از موسیقی رقصهای سكولار تا موسیقی كلیسای كاتولیك و ملودیهای ساده فولكلوریك را دقیقاً میشناخت و از همه آنها استفاده میكرد و پیوسته این سؤال مشهور لوتر را تكرار میكرد كه، «چرا فقط شیطان باید بهترین نغمات موسیقی را در اختیار بگیرد؟» مهمترین آثار باخ، آثار دینی او هستند. او با نبوغ خارقالعادهاش، تركیب كاملی از موسیقی و مضامین دینی را به جهان موسیقی ارائه كرد. این نبوغ به بهترین وجه در اثری به نام B Minor Mass جلوه كرده است. باخ در سال ۱۷۴۹ نابینا شد و دیگر نتوانست اثری را خلق كند. او در سال ۱۷۵۰ در لایپزیگ درگذشت و غیر از آثار دینی، آثار موسیقایی بیشماری را نیز از خود بهجا گذاشت. آثار او احساس تعهد عمیقش را به مذهب لوتری نشان میدهند. او در حاشیه تفسیر آبراهام كالوف از انجیل لوتری، مطالب جالبی را برای استفاده شخصی خود نوشته است. در یكی از این حاشیهها آمده است:«هر جا كه موسیقی روحانی حضور دارد، خداوند، رحمت و بركاتش را به بندگانش به طور ویژهای هدیه میدهد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]