واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
در اطراف ما انسان ها دو دسته اند یا گمان می کنند که اساسا مشکلی ندارند و مردم اطرافشان هستند که مشکل دارند و یا می دانند که مثلا در برقراری ارتباط دارای نقاط ضعفی هستند و بعضا با دقت در مسائل شخصی خود متوجه نقطه ضعف خود نیز می شوند اما از رفع آن هر روز به نوعی سر باز می زنند. مثل اینکه با این نقطه ضعف ها به دوستان صمیمی قدیمی بدل شده اند که در غم و شادی همواره کنار هم بوده اند و حال سال ها به رغم آنکه مایه ننگ! هم محسوب می شوند اما قابل دور کردن از خود نیستند. یکی از این نقطه ضعف ها یا مشکلاتی که دامن بسیاری را گرفته است و مانع ترقی و رشد افراد می شود ضعف اعتماد به نفس است که به ویژه وقتی گریبان ما را می گیرد که در مقابل موفقیت همکاران و دوستان خود قرار می گیریم. بسیار شنیده اید که می گویند فلانی نان زبانش یا جسارتش را می خورد که البته ما هرگز آن رو را نداشته ایم و هزار و یک علت دیگری که می دانیم همگی آنها نوعی مظلوم نمایی ما در مقابل دیگران است، اما در حقیقت چیز دیگری است و آن هر جرات کافی نداشتن برای تغییر عادت های ناسالم و رفتارهای منفی است. روان شناسان معتقدند علت اینکه تغییر کردارهای منفی برای ما مشکل است به سبب منفعت هایی است که از انجام آن عایدمان می شود ولو اینکه خود ما به طور مشخص و آگاهانه متوجه این منافع نباشیم.آیا برایتان پیش آمده که با فردی رابطه بسیار ناراحت کننده داشته باشید اما قادر به ترک او نباشید؟ و این کار را روزها بلکه ماه ها به تاخیر بیندازید، خوب فکر کنید آیا به غیر از این است که نفعش در جلب توجه کسانی است که در جریان این رابطه برای ما دل می سوزانند! یا توجه به این رابطه دردناک ما را از توجه به مسائل کاری و پیرامونی مان باز می دارد! یا بهانه و توجیهی برای بروز برخی از رفتارهای دیگر مثل پرخوری! می شود! و خلاصه اینکه مشغله ای می آفریند که ما را از سایر مشغله های اساسی زندگی و مسئولیت هامان بازمی دارد! در واقع ما بدون آنکه خود بدانیم چیزی شبیه به یک معتاد به مواد مخدر عمل می کنیم. دکتر باربارا دی آنجلیس در این باره مثال جالبی می زند. او می گوید: «ما به عنوان یک انسان طبیعتا برای کسی که تلاش می کند و نتیجه ای نمی گیرد متاسف می شویم، آنها را تحت فشار نمی گذاریم و از ایشان تقاضایی نداریم. می گوییم: به آن آدم بیچاره نگاه کن، دارد می افتد، من هیچ انتظاری از او ندارم. ولی وقتی کسی را می بینیم که می دود و دائم سکندری می خورد، می گوییم: نگاه کن چه دست و پاچلفتی است! کسی که می دود مورد انتقاد قرار می گیرد ولی با آن خزنده بیچاره همدردی می شود.»بنابراین بسیاری از ما عمرمان را با خزیدن می گذرانیم و خود را متقاعد می کنیم که کمابیش ایرادی نداریم. پنهانی در آرزوی دویدن هستیم ولی می ترسیم اگر بدویم، سکندری بخوریم و مردم متوجه شوند، پس فقط دولا دولا راه می رویم.اینکه چرا ما عادت های ناپسند خود از جمله اعتماد کافی نداشتن به خود را کنار نمی گذاریم به علل دیگری نیز بستگی دارد مثل شرایط زندگی و الگوهای دوران کودکی. احتمال دارد والدین غایب، خودمحور معتاد و یا بدرفتار در زندگی وجود داشته باشند و احتمالا قوی بودن و به خود اعتماد داشتن سبب می شده تا شما را نادیده بگیرند و شما نیز به طور ناخودآگاه نتیجه گرفته اید که برای مورد علاقه بودن، نمی توانید به خود احساس خوبی داشته باشید!بنابراین شاید قبل از هر کاری بهتر آن باشد که سیاهه ای از عواید حاصل از اعتماد کافی به خود نداشتن و ترک عادت های ناپسند در خود را تهیه کنید. در خلوت خود این کار را صادقانه انجام دهید.درست است که نباید مرتب به نکات منفی خود فکر کرد و آنها را بزرگ جلوه داد اما نباید با تمرکز روی نکات مثبت خود نیز از پرداخت به نقاط ضعف و رفع آنها طفره رفت.دکتر باربارا دی آنجلیس در این باره می گوید: «انگیزه ناخود آگاهی که دنبال آن هستیم، شاید به سختی قابل تشخیص و از آن سخت تر قابل قبول باشد. گاهی این نقش ها را مدتی چنان طولانی بازی کرده اید که حتی متوجه نمی شوید که چه می کنید یا این عادت ها در درازمدت چقدر مضرند. درنهایت منافع منفی، واقعا نفعی نمی رسانند!همه آن عشق، آن توجه، آن پناهگاهی که برای حفظ از خطر و شکست به شما ارزانی می دارند، همه توهم اند. آنها نه جایی در قلبتان دارند و نه روحتان را تغذیه می کنند، آنها نهایتا به جای افزایش دادن قدرت شما، آن را زایل می سازند.» خلاصه اینکه: ترک عادت ها و نقش های کهنه شهامت می خواهد، اما احساس واقعی اعتماد به خود که به دست می آورید بسیار بیشتر از آنکه در تصورتان می گنجد پاداش دهنده است، پس لااقل از روزی یا هفته ای حذف یک عادت کوچک منفی در خود آغاز کنید از همین امروز و به خود فرصت دهید. روزنامه ابتکار
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]