واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: از نگاه جامعه شناسي، فرهنگ هر ملتي برآيند وقايع دوران، حكومت ها، اديان و مذاهب، قوم ها، تجربه آموزي، سنن و عرف است كه گذشت زمان و رشد شعور اجتماعي، ناخالصي ها و ناهنجاري هايش را حذف و زمينه باروري هر چه بيشتر آن را فراهم مي كند. از ديرباز در تاريخ ملت ها مي توان نشانه هايي از همزماني جنگ نظامي و جنگ فرهنگي يافت كه گسترش فرهنگ قوم غالب فراتر از مرزهاي ملي از نشانه هاي آن است. كشف وجود فرهنگ و نمادهاي رم باستان هزاران كيلومتر دورتر از سرزمين اصلي و زندگي به شيوه باستاني مصر در مناطق مختلف جهان قبل از ميلاد از نمونه هاي كارآمدي هر دو جنگ براي قوم مهاجم است. پس از تاريخ كهن، اين روند نيز ادامه يافت و در تاريخ معاصر نيز مي توان به مقوله گسترش فرهنگ قوم مسلط در كنار جنگ نظامي يا استعمار كشورها اشاره كرد. اروپاي استعمارگر كه تقريبا تمامي قاره آفريقا و بخش هايي از آسيا را در استعمار خود داشت، همزمان با سركوب جنبشهاي استقلال طلبانه، با اهرم كليسايي و سازمان هايي در پوشش امدادي، فرهنگ خود را در ميان مردم فقير و بي سواد كشورهاي مستعمره رواج مي داد. اكنون در هندوستان اين حكايت فراگير است كه استعمارگران انگليسي براي افزايش تسلط استعماري، بيشتر از خود هندي ها گاو را تقديس مي كردند و حتي در مقابل هزاران هندي به نشانه احترام اين حيوان را بارها مي بوسيدند كه هدف آن، دوست نماياندن انگليس براي ادامه استعمارگري بود. پس از پايان دوران طلايي غرب حاصل از استعمارگري كه پيامد آن ميليون ها قرباني و هزاران ميليارد دلار غارت منابع ملي كشورها بود، استعمارگران گرچه مجبور به اعطاي استقلال به مستعمرات شدند، اما همچنان سياست استعمار فرهنگي را در اشكال متنوع ادامه و حوزه هاي آن را توسعه داده اند. در اين ميان، كشورهايي كه نمي خواهند قرباني تهاجم فرهنگي شوند و در برابر آن مقاومت نشان مي دهند يا حتي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي بر حفظ منافع ملي خود تاكيد مي كنند، غرب بويژه آمريكا، آنها را در صدر فهرست بمباران فرهنگ ملي جاي داده اند. اين بمباران در هر ثانيه از طريق ميليون ها بمب واژه، تصوير، فيلم و ... انجام مي شود كه ويرانگري لحظه اي آن قابل ديدن نيست. در كنار اين رويكرد نيز با استفاده از فضاي داخلي هر كشور فرهنگ غربي بومي نمايي شده را رواج مي دهند. در شرايط كنوني جهان سياسي و اجتماعي، فهرست بمباران فرهنگ ملي بيشتر شامل كشورهاي اسلامي و مسلمانان در مناطق مختلف جهان مي شود كه اصلي ترين اين اهداف گروه كشورهاي مقاوم در برابر آمريكاست. جمهوري اسلامي ايران نيز هدف عمده يا دستكم يكي از اهداف عمده فرمان آتش نابودي فرهنگ ملي است. تا پيش از سال 1357 كشور ايران بزرگراه فرهنگي آمريكا و بن بست فرهنگ ملي و اسلامي بود و فقط بخش هايي از تاريخ كشور كه با هجوم فرهنگ بيگانه همسو سازي شده بود، مورد استناد قرار مي گرفت. در چارچوب شناخت مطالعاتي تاريخ ايران، اسلام شالوده فرهنگ اين كشور است كه با برآيند فرهنگ باستاني و كهن چندهزار ساله ايرانيان آميخته و يكپارچه شده كه اين پيوستگي ملات قوام ايرانيان در كوران تاريخ بوده است. همين ثبات و پايداري فرهنگ ايران در كنار رشد هميشگي آن، كانون تهاجم فرهنگي آمريكاست تا اهداف شكست خورده سياسي و اقتصادي خود عليه ايران را در عرصه اجتماعي و فرهنگي عملي كند. در اين ميان، جوانان اصلي ترين جامعه هدف اين تهاجم فرهنگي به شمار مي روند و نوجويي و نشاط خواهي آنان در كنار شوق تجربه عرصه هاي تازه، مي تواند زمينه عملي شدن اين سوءاستفاده باشد. افزون بر رويكرد گسترش فرهنگ بيگانه از فرامزها در قالب رسانه و ماهواره، مهاجمان با نفوذ دادن عوامل خود به عمق لايه هاي فرهنگي ملي اسلامي، اهداف خود را با پوشش بومي پيگيري مي كنند. فرقه آفريني ديني، نوتصوف يا تصوف مدرن، شيطان دوستي، برداشت التقاطي از دين و مذهب، آميزه گرايي اديان مختلف در قالب نظريه واحد، عرفان سياه با رويكردهاي جنسي تعلق عمومي و رواج برداشت هاي انحرافي از دين اسلام با عمر كمتر از 60 سال، گوشه هايي از اين پديده هاي غرب آفرين در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. ظهور و بروز پوشش ها و لباس هاي منقوش به تصاوير غيرمتعارف در كنار آرايش هاي چهره پسران، لب و گوش دوزي، موسيقي و آوازهايي با عبارات و واژه هاي نامانوس و حتي مستهجن، توجيه فساد انگيزي و مصرف مواد روانگردان، اختلاط جنسي و ... گوشه هاي از پيام هاي ارتباطي افراد جذب شده در جامعه با يكديگر و تبليغ بيشتر ميان جوانان است. اهداف اين رويكردها، جذب نوجوانان و جوانان با جاذبه هاي كاذب است تا كارآمدترين و موثرترين نسل آينده ساز كشور را در خدمت اهداف خود بگيرند. شمار بازداشت شدگان در محافل دور از شهر و تركيب سني آنان بويژه با گرايش شيطان دوستي يا پليدخواهي و عرفان سياه نشان مي دهد هجوم فرهنگي توانسته زمينه هاي ايجاد پايگاه ضد فرهنگي را براي خود فراهم كند. بديهي ترين شيوه مقاومت فراگير در اين عرصه، بازشناسي تاريخ ايران و اسلام، فرهنگ قومي و ملي همچنين معرفي شخصيت هاي علمي، سياسي، ديني و فرهنگي اين مرز و بوم براي نسلي است كه هدف هجوم فرهنگي قرار دارد. تدوين برنامه هاي جذاب و كارآمد همراه حضور انديشمندان ديني و اخلاقي در عرصه اجتماعي و فرهنگي با مخاطب قرار دادن جوانان از اولين گام هاي اين رويكرد است. گام هاي اساسي تر بايد تدوين راهبرد كلان مقابله با هجوم فرهنگي باشد كه لزوم آن بارها مورد تاكيد مسئولان و عالمان ديني قرار گرفته است. در اين ميان، بخشي از اين نفوذ ضد فرهنگي، ناشي از نارسايي و در برخي موارد سهل انگاري هايي است كه در عرصه داخلي رخ مي دهد. هجوم فرهنگي در اشكال مختلف ماهواره اي و سوءاستفاده از تنوع مذهبي و قومي همراه پديده هاي انحرافي براي جذب نسل نو هر روز پيچيده تر مي شود. اما اين حقيقت كه به شكلي كارامد نتوانسته ايم از مولفه هاي قوي اسلامي و ملي براي تحكيم ارتباط و تقويت مباني انديشه اي نسل نو بهره بگيريم، سبب شده است، پژواك صداي زنگ شيطان توجه بيشتري را به خود جلب كند. از هادي مولوي نيا فراهنگ **1516**1549
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 620]