واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شهرام خرازي ها روز يكشنبه در گفت و گو با خبرنگار فرهنگي ايرنا گفت: شايد با كمي احتياط بتوان ارمغان تاريكي را نخستين مجموعه تلويزيوني سياسي سيماي جمهوري اسلامي ايران محسوب كرد. وي با بيان اينكه داستان اين مجموعه بر مبناي تضاد بين عشق و سياست شكل گرفته است، اظهار داشت: بخش عمده اي از داستان مجموعه به درگيري هاي دروني مجيد با خودش و ترديدهاي او بر سر دو راهي عشق و انجام وظيفه اختصاص يافته است. ضمن اينكه اين ترديد يكي از بزرگ ترين چالش هاي زندگي افرادي است كه به عضويت برخي گروه ها و سازمان هاي سياسي در مي آيند. عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران يادآور شد: زندگي زناشويي الزامات با هم بودن زير يك سقف، تقيد به يك برنامه زماني مشخص، محدوديت ساعاتي كه زن و شوهر دور از يكديگر در خارج از منزل به سر مي برند و ... را دارا است. خرازي ها ادامه داد: زندگي چريكي يعني هميشه آماده بودن، ترجيح دادن سازمان بر خانواده، ناديده گرفتن احساسات و عواطف حين انجام ماموريت و ...، بنابراين زندگي زناشويي در موارد قابل توجهي با زندگي چريكي ناهمساز است و فرد را به وادي ترديد افكنده و دچار عذاب وجدان مي كند. وي خاطر نشان كرد: به تصوير كشيدن عذاب وجدان و ترديدهاي پايان ناپذير اعضا سازمان هاي سياسي و چريك هاي خياباني و ميليشيا (شبه نظامي) بدون توسل جستن به كلام و ديالوگ بسيار دشوار است اما جليل سامان در ارمغان تاريكي موفق شده چنين تناقض هايي را بسيار تاثيرگذار به زبان تصوير ترجمه كند. نويسنده ماهنامه سينما - خانواده با بيان اينكه سياست و تنش هاي ناشي از آن با ظرافت بر بستر مثلث عشقي مجيد، مهري و سارا نشانده شده است، اضافه كرد: سارا از طريق در هم تنيدن دستورات و القائات سازمان با زندگي شخصي مجيد موقعيت هاي دراماتيك زيادي را پديد آورده و با اتكا بر همين موقعيت ها منحني كشش سناريو در اكثر بخش ها را در اوج نگه داشته است، به بيان ديگر فرازهاي مجموعه را بيش از نشيب هايش در نظر گرفته، داستان را از ريتم نيانداخته و با قدرت و انرژي آن را پيش برده است. خرازي ها بيان داشت: دوربين بارها خلوت مجيد و درگيريهاي رواني او را به نمايش مي گذارد؛ اين گونه كشمكش هاي روحي مثل يك مبارزه هستند بين خود با خود و ميان من با من كه گاه حتي به رفتارهاي انتحاري و سادومازوخيستيك (خودآزارانه، دگرآزارانه) و روان پريشي مي انجامند. ايدئولوژي سازمان يك آن از خلوت مجيد رخت بر نمي بندد و چون ويروسي به تمام جنبه هاي زندگي اش رسوخ كرده و تسري مي يابد. وي يكي از تكنيك هاي روانشناختي كه برخي از سازمان هاي سياسي - از جمله سازماني كه در مجموعه به آن اشاره مي شود - گاه براي اطاعت محض و وابسته و پابند كردن داوطلبين عضويت به كارمي بندند، تكنيك شستشوي مغزي عنوان كرد. اين منتقد سينما و تلويزيون گفت: در ارمغان تاريكي با وجود آن كه مجيد به سارا مي گويد كه مغزش را شستشو داده اند اما به مراحلي كه مجيد تحت آموزش هاي ايدئولوژيك و عملياتي سازمان در قالب مغزشويي و يا هر روش ديگر قرار مي گيرد، توجه چنداني نشده است در حالي كه جا داشت، حداقل در يك قسمت به اين مراحل كه واجد جذابيت هاي دراماتيك و بصري هستند، نيز پرداخته مي شد. خرازي ها شخصيت پردازي را از امتيازات برجسته ارمغان تاريكي دانست و افزود: اما ايراد بزرگي كه در اين زمينه مي توان بر اين مجموعه وارد دانست محدود كردن نيروي انساني سازمان به بشرزاد، مهري و نفراتي است كه مثل سايه مجيد را تعقيب مي كنند؛ چه بهتر بود كه براي سنديت بخشيدن بيشتر به موضوع، مقامات بالاتر بشرزاد نيز وارد قصه مي شدند. به گفته وي، شعارزدگي و موضع گيري صريح، آفات شناخته شده و مسبوق به سابقه فيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني سياسي ما هستند؛ خوشبختانه ارمغان تاريكي از اين آفات مصون مانده است به اين معنا كه شخصيت پردازي و سير رخدادها و حوادث به گونه اي جهت داده شده اند كه بيننده قادر باشد نسبت به ايدئولوژي و عملكرد سازمان بدون هر پيش فرضي قضاوت كند. عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران يادآور شد: ديالوگ ها آميخته به شعار نيستند. اغراق به شخصيت پردازي راه ندارد. كاراكترها (شخصيت ها) تك بعدي نبوده و نويسنده بي هيچ تعجيل و بدون اطاله كلام (مطول گويي) هويت كاراكترها را تعريف و بازنمايانده است. خرازي ها با بيان اينكه سهم هنرپيشه ها در هويت بخشي به كاراكترها غيرقابل انكار است، خاطر نشان ساخت: امير آقايي در نقش يك سرسپرده سازماني - دشوارترين و پيچيده ترين نقش مجموعه - پذيرفتني است. ضمن اينكه سودابه بيضايي كه در نقش هاي منفي و چندبعدي خوب جا افتاده، در نقش يك عاشق دلخسته كه عشق را به ناگزير به قربانگاه سياست برده، خوش درخشيده است. وي در ادامه اظهار داشت: آرش مجيدي هر چند در برخي سكانس ها كم آورده و نتوانسته مظلوميت و جسارت مجيد را به هم بياميزد اما حاصل نهايي كارش در مجموع راضي كننده است و ليلا زارع كاملا بر نقش مسلط است. اين منتقد ادامه داد: يكي از بهترين بازي هاي مجيد سعيدي در ارمغان تاريكي رقم خورده است. او يك بازيگر حرفه اي است كه توانمندي هايش ناديده گرفته شده است. عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران به دشواري كار طراحان گريم، صحنه و لباس و همچنين مديران توليد ارمغان تاريكي با توجه به مقطع زماني رخدادهاي سناريو اشاره كرد و گفت: باوراندن فضاي دهه 60 به بيننده مستلزم همكاري تنگاتنگ عوامل مذكور بوده كه خوشبختانه اين همكاري به ثمر نشسته است. خرازي ها افزود: آكسسوارها (وسايل صحنه) - ساعت روميزي، گوشي هاي تلفن، ظروف آشپزخانه، مبلمان و ... - به دقت انتخاب شده اند. همچنين استفاده ساختاري از روزنامه ها و فيلم هاي خبري و مستند براي القاي زمان جالب توجه است. وي اظهار داشت: در مجموعه هاي سياسي كه زمان رخدادهاي شان مربوط به گذشته است، معمولا براي كاستن از هزينه ها، از حجم صحنه هاي خارجي كه نيازمند بازآرايي لوكيشن هستند كاسته شده و بر حجم صحنه هاي داخلي افزوده مي شود اما در ارمغان تاريكي چنين رويكردي مشهود نيست و كارگردان هر جا كه لازم بوده از زير بار اجرا و تصويربرداري در لوكيشن هاي خارجي شانه خالي نكرده است. نويسنده ماهنامه سينما - خانواده تيتراژ افتتاحيه اين مجموعه را بسيار فكر شده عنوان كرد و يادآور شد: تيتراژ افتتاحيه مدخل مناسبي است براي ورود به مجموعه و دنياي پر تنش آدم هايش؛ اين تنش از همان ابتدا از طريق تاكيد بر پاهاي فردي كه در حال گريز است، القا مي شود. ضمن اينكه بافت بصري اين تيتراژ در مقايسه با تيتراژ ديگر مجموعه هاي سال هاي دور و نزديك سيما كم نظير و بسيار حرفه اي و در ياد ماندني است. خرازي ها خاطر نشان كرد: مضمون ترانه تيتراژ انتهايي - سروده عبدالجبار كاكايي - وصف حال مجيد، مهري و سارا و روزگار پر ادبار كساني است كه قرباني مطامع شوم گروهك هاي منحط سياسي شده اند. به اين ترتيب تيتراژ ابتدايي و انتهايي مثل پرانتزي كل مجموعه را در برمي گيرند و بار حسي قصه را كامل مي كنند. وي با اعلام اينكه تلاش كليه عوامل صحنه و پشت صحنه ارمغان تاريكي براي ساخت يك مجموعه سياسي نزديك به استاندارد و بسيار كمياب و ديرياب در تلويزيون ما، قابل توجه و تقدير است، گفت: از سه دهه قبل تا همين چند سال پيش ساخت مجموعه سياسي با موانع و محدوديت هاي مختلفي مواجه بود اما به نظر مي رسد كه در دو سه سال اخير بيشتر موانع بر داشته شده، سمت و سوي نگاه ها تغيير كرده و لزوم توليد چنين مجموعه هايي براي سياستگذاران و برنامه ريزان رسانه ملي محرز شده است. اين منتقد در پايان گفت: اگر مجموعه هايي مثل ارمغان تاريكي ساخته نشوند، ديگراني هستند كه نسخه هاي (ورسيون هاي) بسيار مخرب و مغرضانه آن را به قصد انحراف افكار عمومي بسازند و روانه آنتن شبكه هاي ماهواره اي كنند. مجموعه تلويزيوني ارمغان تاريكي به نويسندگي و كارگرداني جليل سامان شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت 21 به روي آنتن شبكه سوم سيما مي رود. فراهنگ ** 1788 **1588
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]